شادیهای کوچک یک خانه.pdf
2.18M
📚 کتاب #شادی_های_کوچک_یک_خانه
✍️نویسنده #کولت_ویویه
📝مترجم #طاهره_علوی
#رمان
#داستان
#کتابهای_رایگان
#جهان_کتاب
📖 #کتابهای_رایگان در کتابخانهی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
شادیهای کوچک یک خانه.pdf
2.18M
📚 کتاب #شادی_های_کوچک_یک_خانه
✍️نویسنده #کولت_ویویه
📝مترجم #طاهره_علوی
#رمان
#داستان
#کتابهای_رایگان
#جهان_کتاب
📖 #کتابهای_رایگان در کتابخانهی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
شادیهای کوچک یک خانه.pdf
2.18M
📚 کتاب #شادی_های_کوچک_یک_خانه
✍️نویسنده #کولت_ویویه
📝مترجم #طاهره_علوی
#رمان
#داستان
#کتابهای_رایگان
#جهان_کتاب
📖 #کتابهای_رایگان در کتابخانهی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
📚 کتاب #شادی_های_کوچک_یک_خانه
🖌نویسنده #کولت_ویویه
📝مترجم #طاهره_علوی
قسمت هایی از کتاب شادی های کوچک یک خانه:
اسمم آلین دپن است. از شانزدهم اوت یازده ساله شده ام. استل دوازده ساله است و ریک شش سال و نیم دارد. ما در محله سیزدهم، خیابان ژکومان، در خانه ای که درست روبروی زغال فروشی است زندگی می کنیم. برای بابا خیلی راحت است چون پیش آقای مارتن نجار کار میکند. که مغازه اش درست نبش خیابان است و راه زیادی نباید برود اما برای ما سخت است. برای اینکه پیاده رو آنقدر باریک است که حتی نمیتوانیم لی لی بازی کنیم اما خب چاره ای نیست.
📖 #کتابهای_رایگان در کتابخانهی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59
شادیهای کوچک یک خانه.pdf
2.18M
📚 کتاب #شادی_های_کوچک_یک_خانه
✍️نویسنده #کولت_ویویه
📝مترجم #طاهره_علوی
#رمان #داستان
#کتابهای_رایگان
#جهان_کتاب
📖 #کتابهای_رایگان در کتابخانهی مجازی «جهانِ کتاب». هم اکنون بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1381761456C452427ae59