#شهیدی_که_گوشت_بدنش_روخوردند!
🔸شهید احمدوکیلی در جریان عملیات آزادسازی شهر #سنندج توسط حزب کومله به اسارت گرفته شد. دشمنان👿 برای اعتراف گرفتن، هر دو #دستش را از بازو بریدند
🔸با دستگاه های برقی〽️ تمام #صورتش را سوزاندند. بعد از آن پوست های نو که جانشین سوخته شد همان پوستهای تازه را کنده😣 و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند😭
🔹او مرتب #قرآن زمزمه میکرد. سرانجام اورا داخل دیگ آبجوش♨️ انداختند و همان جا به دیدار معشوق شتافت🕊کومله ها جسدش را مثله نموده و #جگرش را به خورد هم سلولیهایش دادند و مقداری را هم خودشان #خوردند!
💢چه #شهدایی رفتند تا ما الان در آسایش بمونیم. ولی کسانی توی این مملکت مسئولند که حاظر نیستند حتی نام #کوچه ها بنام شان باشد
#شهدا_شرمنده ایم😭😭
#شهید_احمد_وکیلی
🌹🍃صلوات
🔰مجلس حسین، پناهی است برای دل های بریده و چشم های خسته از #گناه😔 برای آنان که میخواهند #بغض های پیچک شده در گلو را ببارند. برای نوکرهایی که دلشان به عشق ارباب♥️ می تپد،بی قرارِ قرار #روضه اند و نام #حسین تسکین قلبشان
🔰برای آنان که راه را اشتباه رفته و امضایشان، پای اعمالی است📝 که از انجامش نادماند. توبه کرده و اشک می ریزند و لقب #حر می گیرند به رسم #حرّ_کربلا😓
🔰حر، همان دشمنی که دقایق آخر پشیمان شد از مخالفت با #امام_زمان و بستن آب بر روی اهل خیام. شرمگین، با کفش های آویزان بر گردن و خجالت چین شده بر پیشانی ، سوی حسین آمد. #توبه کرد و دقایق آخر، سر بر زانوی امامش شهد #شهادت نوشید
🔰حرِ کربلا راهنما شد برای بازگشت از تاریکی بسوی نور💫برای آنان که در خواب #غفلت بودند اما امید بیداری داشتند. بعد از او حرهای زیادی متولد شدند مثل طیب حاج رضایی، راه را اشتباه رفته بود. عکس رضاشاه بر بدنش حک بود اما همچنان کبوتر دلش در #هیئت حسین بال و پر می زد🕊
🔰وقتی حرف از بی حجابی و #چادر از سر کشیدن شد، دلش رفت سوی عاشورا و خیمه ها، معجرهایی که از سر کشیده شد و موهایی که سوخت.نبض #غیرتش اجازه نداد سکوت کند و همان جا بود که برگشت😔 بهای برگشتنش، #زندان بود و شکنجه. در آخر هم تیرباران💥 اما پای اعتقادش ماند و شد #حرِّ_انقلاب
🔰می گویند ذکر لبش #خدایا پاکم کن و خاکم کن بوده است. به گمانم دعای حرِّهای زمان مستجاب می شود.طیب، #طیب و طاهر خاک شد. در کوچه های #دنیا گمراه شده ام.دلم حرشدن میخواهد. ای که مرا خواندهای، راه نشانم بده.
#شهید_طیب_حاج_رضایی
#سالروز_شهادت
🌹🍃صلوات
🚨از همین #گریهها میترسند
🔹 #جوانهای ما خیال نکنند که مساله، مساله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملت گریه»!
💥آنها از همین گریهها میترسند💥
برای اینکه #گریهای است که بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است✊ اینها شعائر مذهبی ماست که باید #حفظ بشود. اینها یک #شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود.
📅امام خمینی(ره) |۳۰ مهر ۱۳۵۸
🌹🍃صلوات
💢یکروز به تعدادی از رزمندههای نبل و الزهراء #درس میداد. وسط درس دادن ناگهان همه دراز کشیدند😦
💢به عربی پرسید: «چتون شده؟»
گفتند:« شما گفتید #دراز_بکشید!»
فهمید سوتی داده...🤭😁
به روی خودش نیاورد...
گفت:«میخواستم ببینم بیدارید یا نه!»😂
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_عباس_دانشگر
🌹صلوات
#تلنگر
📜 شیعیانی که در غدیر با امیرالمومنین بیعت کردند، با سقیفه آزموده شدند. اهل مدینه که ادعای ولایت امام حسن را داشتند با صلح ایشان و کوفیانی که ادعای یاریِ حسین بن علی کردند، با کربلا امتحان شدند.
🔆 آری سنت خدا برای همه شیعیان و مدعیانِ یاریِ ولایت این است: در پسِ هر ادعا، امتحانیست، در پسِ هر بیعت، فتنهای و البته در پسِ هر سختی، آسانی...
سلام پدر مهربان ما صبحت بخير❤️یاصاحب_الزمان_عج💚
تا ظهورت همچنان امروز و فردا می کنی؟
عاقبت روزی به عالم خود هویدا میکنی؟
شیعه را بنگر که زیر تیغ ظالم رفته است
از چه رو دائم خودت را رو به صحرا میکنی؟
فتنه ها رو بر فزونی گشته در هر سرزمین
گو چه روزی رو به صلح کلّ دنیا میکنی؟
لشکر سفیان که چنگ انداخته بر شیعیان
کی تو قصد انتقام از دشمنانت میکنی؟
سرور عالم که کشته شد بدشت پر بلا
کی به کعبه نام او بر لب به نجوا میکنی؟
قبر مادر مخفی ست و زائرانش بیشمار
یک حرم را تا زیارت کی مهیّا میکنی؟
نادم اینک حرّ شده آماده ی میدان شده
اذن میدان نبردش کی تو امضا میکنی؟
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسـ❤ـــین جان
💘چہ ڪنم حُب حُسین است حلاوت دارد
💔دل تنگـــم بہ خـــُدا میـل زیـــــارت دارد
🍃❣ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّه الْحُسَیْن❣۰
همین که عشــ♥️ـق باشد
آن هم در حوالی #شما
هر چقدر هم که پاییز🍂 باشد
#بهاریترین هوا سهم ماست …😍
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃صلوات
باز هم خاطره ای بخوانید از #رفاقت دو شهید مدافع حرم؛ رفاقتی که ختم به #شهادت شد😍
#شهدا_بامعرفتن
هوای #رفقاشون رو دارن☺️
حالا چه این رفاقت در زمان حیاتشون شکل بگیره و چه بعد از شهادتشون🌷 پس در رفاقت باهاشون کم نذار✌️
صلوات 🌷🍃
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰خاطره مشترک از دو شهید
📚قسمتی از کتاب #دلتنگ_نباش
⚜بیستوهفتم آبانماه #روحالله مانند روزهای دیگر به دانشکده رفته بود. از صبح کارهایش را بر طبق روال همیشه انجام داد✅ و ظهر همراه مهران به سالن غذاخوری🍲 رفتند. وقتی وارد سالن شدند، گرم صحبت بودند که #عکسی روی دیوار🌠 نظر روحالله را به خود جلب کرد.
⚜وسط حرفش پرید و گفت: « #مهران یه لحظه صبر کن!»چی شده⁉️روحالله بهسمت عکس روی دیوار رفت. همان طور که به عکس اشاره میکرد، خندید😄 و گفت: «اینجا رو نگاه کن. زده #شهید_محمدحسن_خلیلی . اینکه محمدحسن نیست، این #رسوله، دوستمه💞، میشناسمش!»
⚜مهران با تعجب به او نگاه میکرد😳. هنوز حرفی نزده بود که #روحالله گفت: «خب حالا چرا زده #شهید🤔 نکنه واقعاً شهید شده⁉️ این رسوله نه محمدحسن؛ ⚡️اما عکس #خودشه.»
⚜بعد با ترسی که از #چشمانش میبارید، به مهران خیره شد.نکنه واقعاً #رسول شهید شده😢 بیچاره نذر ظم میشم.مهران همچنان در سکوت به او خیره شده بود و چیزی نمیگفت. نمیدانست باید چه #عکسالعملی نشان بدهد.
⚜روحالله #غذایش را گرفت و سر میز نشست، اما یک قاشق هم نخورد❌. به یک نقطه خیره شده بود و با غذایش بازی میکرد🍝.
مهران چند بار #صدایش کرد.
- کجایی داداش؟ چرا غذات رو نمیخوری⁉️
⚜روحالله که با صدای او به خودش آمد، از سر میز بلند شد و گفت: «اصلاً #اشتهام کور شد، میرم یه #پرسوجو کنم ببینم خبر صحت داره یا نه⭕️.»این را گفت و از سالن غذاخوری رفت بیرون. چند دقیقه بعد مهران رفت سراغش👥، نگران حالش بود. وقتی به اتاقش رفت، دید که روحالله #اشکهایش را پاک میکند😭.
⚜از حالوروزش پیدا بود که خیلی #ناراحت است. رفت کنارش نشست و گفت: «چی شد؟ پرسیدی❓»روحالله سرش را بهنشانۀ #تأیید تکان داد و با بغض گفت: «آره پرسیدم. خبر صحت داره. حالا چهکار کنم😭؟»
⚜میدونم دوستت بوده، خیلی ناراحتی. اما باید خوشحال باشی که #شهید_شده و نمُرده.
روحالله که سعی میکرد بغضش را مخفی کند، گفت: «درد من فقط این نیست. آره شهید شده🌷، خوش به حالش.
⚜اما #رسول خیلی بلده بود. به کارش وارد بود. میخواستم برم پیشش ازش کار یاد بگیرم🛠 . کلی #سؤال_داشتم ازش. قرار بود چیزهایی رو که از #محرم_ترک یاد گرفته بود، بهم یاد بده😞. خیلی قرارها با هم گذاشته بودیم. فکرشم نمیکردم 🗯اینجوری بشه.»
⚜مهران بازهم سعی کرد که #دلداریاش بدهد، اما خودش هم میدانست خیلی فایدهای ندارد🚫. روحالله خیلی ناراحت بود😔.نمی دونست خودش هم روزی میشه شهید مدافع حرم و دست خیلیا رو میگیره...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹🍃صلوات
#دوست_شهید🌷 که داشته باشی
نیازی به عشقهای بیخودی نداری❌
میدونی یکی #حواسش بهت هست
یکی که اومده وصلت کنه به #خدا💞
#شهید_شهیدت_میکنه
بذاریه شهید🌷 توزندگیت نقش داشته باشه😍
#شهید_حسین_معزغلامی🌷
#شهدا نگاهی
صلوات 🌷🍃
✅درمان مشکلات با صدقه!
✍مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟
امام(علیه السلام) فرمود: آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن(به نیازمند صدقه داده و از او بخواهید دعا کند) که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد... گاهي امام سجاد سلام الله عليه چيزي كه به سائل مرحمت مي فرمودند،دست مبارك خود را مي بوييد و مي گفت: اين دست به دست الهي رسيده؛ چون خداوند در آیه 104 سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را می گیرد...
📚بحارالانوار،ج۶۲، ص۲۶۹
✍ آیتاللّه بهجت(ره): مقید بودند اوقاتی که در قم بودند هر روز به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام و هنگامی که در مشهد مقدس بودند هر روز به زیارت امام رضا علیهالسلام مشرف شوند.
ایشان در تشرفات خود به این حرمها معمولاً زیارت جامعۀ کبیره را میخواندند و به افرادی که از ایشان درخواست توصیه برای زیارت میکردند، میفرمود: «اگر وقت دارید زیارت جامعه، و اگر وقتتان کم است زیارت امینالله و دیگر زیارت مأثوره را بخوانید».
📚 بهجتالدعاء، ص٢٨٣
📣📣بیایید فاتحهٔ کبیره برای اموات بخوانیم
👈یکی ازعلمای شیعه به نام (شیخ مهدی فقیهی) جهت استخاره و رفع گرفتاری پیش آیت الله بهجت می رود.
آیت الله بهجت به ایشان می فرمایند: چرا
👈فاتحه کبیره نمی خوانید؟
شیخ فقیهی می پرسند،
👈فاتحه کبیره چیست؟
🙏آیت الله بهجت می فرمایند:
- سوره حمد را یک بار
- چهار قل :
( توحید-کافرون-ناس- فلق ) هرکدام را *یک بار*
- سوره *قدر* را *هفت بار*
- *آیت الکرسی* را *سه* بار
بخوانید.
🙏 سپس آیت الله بهجت می فرمایند:
هرکس برای میتی اینگونه فاتحه بخواند،
هم رفع گرفتاری ازخودش می شود
و هم گنجی برای میت.
👈آقاشیخ مهدی فقیهی می گوید: برگشتم به روستای خودمان
و سر قبر پدر و مادرم اینها را خواندم و برگشتم قم،
شب عمه ام خواب پدر و مادرم را می بیند که
👈خمره ای از طلا و جواهرات درمقابل شان است.
عمه ام از من پرسید چه خیراتی برای پدر و مادرت فرستادی؟!
گفتم: این فاتحه (کبیره) را خواندم.
پس مشخص شد روزی که من این
👈فاتحه کبیره
را برای پدر و مادرم خوانده ام،
👈رحمت واسعه ای از طرف خداوند شامل حالشان شده است
در ضمن به برکت این فاتحه
گشایشی نیز در زندگی خودم مشاهده کردم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»