#خدایا
به خـــــون به ناحـــــــق ریخته شـــــــده طفل شـــــــش ماهه ابا عبـــــــــــدالله ع فرح امام زمـــــان عج مارا برســــــان امین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق منه کسی که هستم به زیر دینش
من عاشق خدام و دیوونه ی حسینش
🔺#سلام بر امام_حسین_علیه_السلام
•°🌱♡
#حسین_جان♥️
عاقبت نوڪرِ خود رابه حـرمـ خواهـے بُرد
شڪ ندارم بخُدا از ڪرَمَتمعلوم است🤚
1_697204566.mp3
9.69M
#دعای_ندبه💕
✨در زمان غیبت، خواندن این دعا از وظایف منتظران امام عصر (عج) است✨
🎤باصدای #استاد_فرهمند
🌼✨همانا برترین کارها،
کار برای امام زمان است✨🌼
🌷 نظری کن، که دل از جور فراقت خون شد…
ساعت به وقت حاج قاسم و یاران با وفایش
سردار دل ها حاج #قاسم_سلیمانی
و #ابومهدی_المهندس
یاد شهدا ذکر صلوات 😭🍃🌷
🍃این روزها زُلف قلم گره خورده به مریدانِ #حضرتِ_کریمه سلام الله علیها، اینبار پرستویی دیگر، اینبار مصطفی نبی لو ستاره ای از #آسمانِ_عشق...❤️
🍃دلداده بود...از همان روزهایی که در جبهه های #جنوب با تمامِ جان در مقابل دشمن میایستاد. تمام روزهایی که جان بر کف، #جانباز جبهه شد. از خادمانِ حضرت معصومه بود و دلداده به حضرت به قول خودش" #دلش_گیر ایشان بود که شهید نمیشد"
🍃چه میشود که روزی آنقدر مقرب میشوی که #بانو هم رضایت به رفتنت نمیدهند؟!
🍃پرواز #مسعود_عسگری تلاطم قلبش را بیشتر کرد و مصطفی بود که در پی یافتن راهی برای رسیدن به او، چندین بار در هفته مسیر #قم به تهران و بالعکس را میپیمود، تا شاید موانعِ سفرش برطرف شود.
🍃مسعود را دوست داشت، خیلی زیاد...جوانِ خواهرش بود و حالا #علیاکبرانه او را تقدیم ساحتِ #عمه_جان کرده بودند💔
🍃مرد بود و دلسوخته از جاماندن و به قول پسرش#میثم، "اینها مرد جنگ هستند. مرد در خانه نشستن نیستند و وقتی ببینند اسلام و #شیعه در خطر است، حتما رزمآوری خودشان را نشان میدهند."
🍃در آخرین شیفت خادمیاش، وقتی از حرم خارج میشد، #لبخند درخشانش اولین چیزی بود که نگاه را خیره میکرد. به همسرش گفت "اینبار که بروم، حتما #شهید میشوم"
🍃از خانم خواسته بود او را به عمه جانشان ببخشند. او را به #سیده_زینب امانت دهند تا در آنجا عشقبازی کند و حضرت کریمه...
اصلا مگر میشود از کریم چیزی بخواهی و دست خالی بازگردی؟
🍃#المیادین، میعادگاهِ او و رفقایی شد که بالِ پروازشان بر فرازِ آسمانها باز بود و مصطفی با رسیدن به آنها آرام گرفت. به راستی که #شهادت تولدِ حقیقی است...
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺بهمناسبت سالروز #شهادت
#شهید #مصطفی_نبی_لو
📅تاریخ تولد : ۲۷ مرداد ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت : ۲۹ مهر ۱۳۹۶
🥀مزار شهید : بهشت معصومه قم، قطعه ۳۱
🕊محل شهادت : الدیزور سوریه
یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🍃نهم محرم سال ۱۳۹۴ به #شهادت رسید. با دیدن دو فرشته کوچکش، همه می گفتند پا روی نفس دنیا گذاشته بود. اما گذری که به روز های زندگی اش میکنی میگویی نه...!
🍃او به ندای "هل من ناصر ینصرنی"
امامش لبیک گفت. به قولی، یزید زمانش را شناخت و پا در مسیر شهادت گذاشت🕊
🍃از آنچه در مقابلش بود هیچ ترسی نداشت، برایش فرقی نمیکرد سخت و یا حتی آسان مهم عمل به تکلیفش بود. این را میشد از همان شب #تاسوعا فهمید، شبی که با اسرار از فرمانده اجازه گرفت و از همه جلوتر رفت تا وقتی که تشنگی بر همه غالب شد اما توان او را نگرفت...!
🍃بلکه تکرار سخنان امامش جانِ تازه ایی به او می بخشید. " اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید" آن شب با جان هایی که از تشنگی به لب رسیده بود قرار شد تا با دوستانش به #زیارت امام حسین بروند و اجازه نبرد با اسرائیل را بگیرند.
🍃اما روزگار عزیز کرده ها را زیاد میهمان زمین نمیکند. عزیزه #خدا بود و همان شب پیش چشمان برادر آسمانی شد و داستانش تمام💔
🍃ماندیم ما و داستان سالهای پس از او
روزهایی ک قهرمانانی چون عبدالله باقری، حسین محرابی، محمد حسین مومنی، #مصطفی_صدرزاده و #مهدی_زین_الدین را در خود ندید.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #عبدالله_باقری
📅تاریخ تولد : ٢٩ فروردین ۱٣۶۱
📅تاریخ شهادت : ٣۰ مهر ۱٣٩۴
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🍂چیزی درباره اش نمیدانستم، تنها گه گداری نامش راشنیده بودم میان جستجوهایم چشمم به نامِ کتابش خورد «وهب زمان»!
🍂دروغ چرا؟! ترسیدم! قلمم لرزید و تا آخَر ماجرا را خواندم. دیگر دست و دلم به نوشتن نمیرفت اما دلِ کنار گذاشتنش را نداشتم. حیف میشد اگر شناختن #هادی_شجاع را از دیگران منع میکردم.
🍂کم کم کلمات را کنار هم جای دادم شروع به نوشتن کردم؛ از بچگی گفتم، همان وقتی که با دست هایی پر از تیله به خانه آمده بود و مردانه گفته بود میخواهد بچه مثبت شود😅
🍂از همان نه سالگی هم به دنبال بسیجی شدن بود ، به دنبال ادامه دادن راه ارباب بی کفن. مگر نه این که میگویند: «حسین! رفیق خوب زندگیمی امام حسینِ بچگیمی...»
🍂کم کم هادی قد کشید و مادر سر و جان را فدای قامت جوانش میکرد! دانه های اسپند بر روی ذغال بالا و پایین میپریدند تا هر چه بدی هست از #هادی دور کنند؛ مبادا چشم و چراغ خانه چشم بخورد!
🍂مادر هم میان روزمره های زندگی اش دعا برای هادی را از یاد نمیبرد! آنقدر برای عاقبت بخیری اش دعا میکند که خدا اسباب را برای پسر رشیدش جور میکند...
🍂هادی، تحت نظارت فرمانده اش #محمد_ناظری و با رفاقت #محمودرضا_بیضائی عجیب با عمه سادات عجین میشود و اینجاست که همه شان تلمیحی میشوند برای: «شهیدان را شهیدان میشناسند»
🍂دلم نمیخواهد داستانش را به آخر برسانم، طولش میدهم اما دلم جایی میان دامادی و #شهادتش پرسه میزند. پر میکشم به شب خواستگاری، فاطمه هنوز هم نمیدانست پسر همسایه که تا به حال یکبار هم اورا ندیده چگونه اینجا آمده است؟!
🍂اما خدا #رباب هارا خود برای حسین هایش انتخاب میکند، فاطمه رباب میشود برای #هادی؛ و هادی همان وهب نصرانی که عشق به #حرم، خیال داماد بودن را از سرش پرانده و راهی معرکه کرده بود...
🍂فاطمه، عروس چهار روزه هادی بود، این را زمانی فهمیدم که با افتخار و سربلند اما با بغض در گلویش میگفت: «ما فقط چهار روز زندگی کردیم»💔
🍂حال او با کمری خم شده بر روی ویرانه ی آرزوهایش ایستاده! همچنان عاشق و مجنونِ #هادی؛ چشم دوخته به گنبد طلایی #حضرت_زینب(س) و سربلند است که خدا فدایی اش را پذیرفته است.
🍂مبادا از یاد ببریم دلیل استواری الآن ما #عشقی است که هادی ها و فاطمه ها زیر پا گذاشته اند....💔
✍نویسنده : #اسما_همت
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #هادی_شجاع
📅تاریخ تولد : ۲۳ آبان ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید : امامزاده عباس
🕊محل شهادت : سوریه
یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#توئیت
شخصی می گفت:
«من سی سال دارم.»
بزرگی به او خرده گرفت و گفت:
«نباید بگویی سی سال دارم،
باید بگویی آن سی سال را دیگر ندارم.»
راستی شما به جای سال هایی که
دیگر ندارید، چه دارید؟!
جز محبت و نيكی
چيزی باقی نمی ماند.
4_5771598235143506291.mp3
11.5M
دعای عدیله#قرایت_دعای_عدیله
◀️ به رسم جمعه های انتظار
📢 به نیت اینکه #امانت نزد خدای باری تعالی باشد تا در #سختی ها و بلاها به فریاد مون برسه مخصوصا در #شب_اول_قبر و هنگام #موت که شیطان وسوسه میکند برای به زبان نیاوردن نام الله و شهادتین
این دعای عظیم را قرائت نموده در زمان هوشیاری به ودیعه میگذاریم تا در آنجا که زبان قاصر از گفتن نام الله و اهل بیت بود به #فریادمان برسد
💠💠 اللهمَّ انّی اَعوذُبِکَ مِنَ العَدیلَتِ عند المَوتِ💠💠
یعنی
🤲ای خدای من، پناه به تو میبرم از برگشتن در هنگام مرگ🤲
یك چند به كودكی ، به استاد شدیم
یك چند ز استادی خود شاد شدیم !
پایان سخن شنو كه ما را چه رسید
از خاك برآمدیم و بر باد شدیم !!
خدایا عاقبت همه مارا ختم به خیر بگردان و در شب اول قبرمان این دستان خالی ما را از رحمتت و از شفاعت اهل بیت بهره مند گردان .
آمین یا رب العالمین🌹🍃