#خاطرات_شهدا🌷
🔰هر چند #گذشتن و راضی شدن سخت بود، ولی من راضی بودم و اجباری در کار نبود❌ شوق همسرم برای رفتن و مظلومیت شیعیان #سوریه را میدیدم.
🔰شبی که میخواست #اعزام شود با هم سمت مسجد🕌 رفتیم و بعد از نماز به رستورانی برای صرف شام🍲 رفتیم. لحظه رفتن وقتی از درب منزل کاسه آبی #پشت_سرش ریختم، قلب خودم انگار همان لحظه داشت بیرون میزد و بغض سنگینی مرا خفه میکرد😢 دلم آشوب بود💗
🔰از همان لحظه #دلتنگیام شروع شد، ولی سعی کردم طوری رفتار کنم که نگران😥 نباشد و حتی اشکی برای رفتنش نریزم🚫 که مبادا #دلش بلرزد.
🔰یدالله، در #فروردینماه سال 96 با اصابت گلوله تک تیرانداز داعشی به ناحیه سرش💥 به درجه رفیع #شهادت نائل آمد. روزهای اول هر روز چندبار تماس میگرفت و از حرم حضرت زینب (س) و #غربت آنجا برایم حرف میزود و میگفت کاش در کنارش بودم و غربت آنجا را میدیدم😔
🔰اما کم کم به دلیل اعزام به مناطق تماسها☎️ کاهش یافت و بهطبع #نگرانی و دلتنگی من بیشتر شد. تا اینکه #آخرین باری که تماس گرفت 8 فروردینماه 96 بود. ساعت حدود 3 بعدازظهر با من تماس گرفت📞 و گفت که برای برداشتن مهمات به منطقه برگشته است و باید دوباره به خط بروند
🔰و قرار شد "لحظه آخر" دوباره تماس بگیرد و حدود یک ربع بعد⏰ دوباره زنگ زد و #آخرین_جملاتی که بین ما رد و بدل شد این بود که گفتم «مراقب خودت باش، یه یدالله♥️ که بیشتر ندارم. همسرم هم در جواب من گفت: نگران نباش، من هر لحظه #بیادتم...»
🔰بعد از این تماس تا روز #شهادتش تماس نگرفت و من خیلی نگران بودم، ظهر روز 12 فروردینماه📆 این حالت به اوج خود رسید و من نتوانستم از شدت نگرانی لب به چیزی بزنم. بعد از ظهر با یکی از دوستانمان که همسرش دوست و #همکار شوهرم بود تماس گرفتم☎️ و به منزل وی رفتم تا کمی آرام شوم و از طریقی خبری از سلامت #یدالله بگیرم
🔰دوست همسرم خبر شهادت🌷 عزیزم را میدانست ولی برای #آرامش قلب من گفت که حالش خوب است و شب به منزل پدرم رفتم🏡 ولی نتوانستم بخوابم و #سردرد شدیدی داشتم تا اینکه نزدیک صبح خوابم برد ولی صبح زود با صدای تماسی که با پدرم گرفته شد از خواب پریدم و از لحن صدای پدر متوجه شدم که #یدالله_شهید_شده است.
راوی: همسرشهید
#شهید_یدالله_ترمیمی
🌹🍃🌹🍃صلوات
متی ترانا و نراک 🇮🇷🌷
یک عمر #شهید بود و دل باخته بود بر دشمن و "نفس" خویشتن تاخته بود از #پیکر_سوخته، نبودش باکی او سوخت
🔰آخرین باری که بهم زنگ☎️ زدید، سه ساعت قبل از #سفرتان به بهشت بود؛ به همون جایی که در خواب تعریف کردید... یک باغ🌸 بسیار زیبا و خصوصی برای خود شما و گفتی این باغ را #خودتان برای خودتان ساختید و دو روز قبل از #شهادتتان این باغ را دیدید...
🔰کاش میدانستم آنشب #اخرین باری که زنگ زدید بار آخریست که صدایتان را میشنوم😔 و کاش از حرف هایتان و از #اصرارتان برای تنها نماندن در خانه چیزی حس میکردم. کاش آن لحظه میفهمیدم چرا به من گفتید بابا از دستم ناراحت نشو✘ کاش حکمت این صحبت هایتان را در آخرین مکالمهمان میفهمیدم
🔰به من قول دادید وقتی برگشتید با هم به #مشهد میرویم ... چه خوش عهدی بابا جان♥️ و چه سفر زیارتی زیبا و #باشکوهی به مشهد رفتید.
🔰هر بار که میرفتید انتظار برگشتتان شیره #جانمان را میگرفت... میگفتیم نرید خستهاید، مریض هستید🤒 میگفتید من نروم چه کسی برود؟ شما قبول میکنید #ناموس مردم، بچههای بیگناه در چنگال یک مشت حیوان وحشی👹 اسیر و گرفتار شوند، مرزهايمان به خطر بيفتد و فردا اينها به داخل #كشور_ما بيايند و جان و مال و ناموس مردم را به غارت ببرند و من در خانه کنارتان بمانم⁉️
🔰ما با سوال شما از خودمان #شرمنده میشدیم و شما را به خدا میسپاردیم...
كاش بخاطر اينهمه سال دوری و سختی و دلهره💗 گوشه نگاهی به ما بیندازی #باباجان كه چه سخت تشنه يک نگاه شمايم.
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
#یقینا_کله_خیر
🌹🍃🌹🍃
صلوات 😭🌷🍃
🔥 اولین نفری که وارد #جهنم می شود ؛ کیست ؟
🌸 از سوی خدا به حضرت موسی وحی شد :
📝 هر غیبت کننده ای که با توبه از دنیا برود ، #آخرین کسی است که به بهشت 🌳 وارد میشود .!
✍ و هر غیبت کننده ای که بر آن اصرار داشته باشد ، و با این حال از دنیا برود و توبه نکند ، #اولین کسی است که داخل #دوزخ میگردد❗️...
📔 ارشاد القلوب ، جلد ۱، ص ۱۱۶
🔗 #امان_از_زبان......📢
👅 مراقب زبانمان باشیم
⚖ جِرمِش صغیر است
🔪 ولی جُرمِش کبیر است
❌ قضاوت ممنوع.....❌
🏷 پشت قضاوت هایی ما در مورد دیگران شیطان👹 ایستاده است ؛l یکدیگر را قضاوت نکنید .✔
🌹 امام علی (ع):
📢 شنونده #غیبت ، دومین غیبت
کننده است ...! 🚩
📕 غررالحکم : ۵۵۸۳
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
🔹این نوجوان 17ساله ی #لبنانی که در "سوریه" شهید شد🌷به مادرش میگوید: با توجه به خوابی که دیده ام، این #آخرین نهاری است که باهم میخوریم.
🔸مادرش اجازه ی تعریف کردن خواب را نمیدهد❌خوابش را برای #دوستانش اینچنین تعریف کرده بود: دوشب است خواب میبینم روی سینه ام نشسته اند تا #سرم از تنم جدا کنند
🔹که امام حسین(ع) در خواب گفتند: نترس #سر_بریدن درد ندارد، سر من را هم بریدند، درد نداشت😭
(سر مبارک شهید توسط داعش بریده شد)
بعداز #پنج_سال پیکر پاک شهید به آغوش مادرش بازمی گردد🌷
#شهید_ذوالفقار_حسن_عزالدین
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
🌹🍃🌹🍃صلوات
#خاطرات_شهید 🌸🥀
🍀●پیش از #سال 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقوی🔪 در جیبش بود. #خالکوبی داشت. اما بعد از #سفر کربلا تغییر کرد.🍂
.
🌱●زمانی آمد و #اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید #سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی #مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب 🌙ها خیلی دیر می آمد.
🍁 شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با #دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها #فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است
.
🌿● قبل از شروع #عملیات، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام #سخنانم، متوجه شدم مجید با یکی دیگر از دوستان در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم #مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبیات #مشخصه.
🍃چند بار گفتم #بپوشون». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». این #آخرین شوخی مجید بود..
فردای همان روز مجید به #وسیله موشک کورنت به #شهادت🕊 رسید وتمام خالکوبی هایش پاک شد...😔
#شهید_مجید_قربانخانی🌷
🍃🌹صلوات
#آخرین حلالیت...*🕊️
*شهید عباس معصومی*🌹
تاریخ تولد: ۷ / ۴ / ۱۳۷۲
تاریخ شهادت: ۵ / ۱۲ / ۱۳۹۵
محل تولد: آسیابسر،بهشهر
محل شهادت: محور میناب-جاسک
*🌹مادرش← دو سال آخر زندگیاش خیلی عوض شده بود💫 اخلاق و رفتارش رنگ و بویی خدایی گرفته بود.🌙از سرکار که برمی گشت، میآمد و به دست و پای من میافتاد و بیدریغ محبت میکرد.💕 من را میبوسید و میگفت مادری مثل من پیدا نمیشود.💕 قربان صدقهام میرفت.🍃 گاهی در میان این محبتها میخواست من را آماده کند.🕊️ میگفت: «بالاخره منم میرم و شهید میشم، شما میشی مادر شهید!‼️یکبار با ناراحتی برایم تعریف کرد که در عالم بچگی وقتی به پیش دبستانی میرفت🪄 بیاجازه خوراکی کسی را برداشته است.🥀بابت این حقالناس خیلی ناراحت بود.🥀دلش میخواست حلالیت بگیرد🥀اما مدتی قبل آن شخص فوت کرده بود.🍂یکبار رفتم به سر قبر آن شخص، از خانوادهاش خواستم پسرم را حلال کنند.🌙 گفتند اشکالی ندارد، آن زمان بچه بودند و این حرفها مطرح نیست،🍂خوشحال برگشتم خانه و خواستم به عباس خبر بدهم که برایش حلالیت گرفتهام🌙اما هر چه زنگ زدم نتوانستم پیدایش کنم.📞ساعتی بعد خبر شهادتش رسید.🕊️انگار آن حقالناس آخرین زنجیرش در این دنیا بود🥀که با باز شدنش، به بینهایت پر کشیده بود.🕊️او از پرسنل پلیس راه جاسک میناب بود🌙که اسفند ماه 95 توسط اشرار مسلح💥 ترور و به شهادت رسید*🕊️🕋
#شهید عباس معصومی گرجی*
*شادی روح شهدا صلوات😭🌷🍃
سوگند
به تیغه یِ آفتابـ☀️
و قسم به غرابتِ #چشمانتان
بی یادتان هیچ طلوعی را ندیدم❌
که #آخرین کلامِ شب هایم
و اولین واژه در #صبح هایم
نام شماست😍
سَرِ #عاشقی سلامت
باز هم "سلامتان" میکنم♥️
#شهدای_عزیز_کربلای_خانطومان
#سلام_صبحتون_شهدایی😭🌷🍃
🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اگر میخواهی محبوب خدا شوی ، گمنام باش
برای خدا کار کن نه معروفیت
#آخرین سخنان شهید تجلایی با همسرش
علی تجلایی، صبحدم روز 29 بهمن 1363، عازم جبهه شد و قبل از حرکت همسرش را به حضرت فاطمه (س) قسم داد و حلالیت طلبید و گفت: مرا حلال کنید. من پدر خوبی برای بچهها و همسر خوبی برای شما نبودهام . حالا پیش خدا میروم ... . مطمئنم که دیگر برنمیگردم. همیشه میگفت: « خدا کند جنازه من به دست شما نرسد.» گفتم : چرا؟ گفت: برادران، بسیار به من لطف دارند و میدانم که وقتی به مزار شهیدان میآیند، اول به سراغ من خواهند آمد اما قهرمانان واقعی جنگ، شهیدان بسیجیاند. دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم. تازه اگر جنازه ام به دستتان برسد یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس.
🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 😭🌷🍃
2.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
631.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آخرین مصاحبه شهید رئیسی به مناسبت روز دختر درباره دخترانش
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴#آخرین مکالمه نتانیابو و ترامپ
#منابع عبری اعلام کردند پس از پیدا شدن یک جنازه دیگر در بتیام واقع در تلآویو، شمار تلفات حمله موشکی ایران به این منطقه به ۹ نفر رسید
✍ خاکش رو الک کنید، بیشتر پیدا میکنید چون احتمالاً یه سریا پودر شدند😂
https://eitaa.com/jahfadarahbary