🔶 کاش همه #دختران و #زنان و #مردان سرزمین مان این قاعده ساده را خوب می فهمیدند..
✅ #احترام به تو یعنی: #تن تو ابزار #تحریک و #لذت دیگران نشود..
✅ احترام به تو یعنی: تن تو فقط باید ابزار #لذت #همسر تو باشد و بس..
#حجاب #انقلاب #اسلام #پهلوی #رقص #هوس #خیابانی #زن_خیابان #مرد_خیابان #هرزه #علینژاد #شرع #زن #مرد #دختر #پسر #حیا #نجابت #ناموس #ایران
🍃🌺🍃🌺
🔰در باشگاه بیشتر از همه به یکی از شاگردان که #پدر_نداشت توجه نشان میداد، بچه های باشگاه خیلی #دوستش داشتند
🔰به #بزرگ_تر و ارشد از خودش خیلی احترام میگذاشت مثلا وقتی کسی از #اساتید کاراته می آمد اینقدر با حیا و با ادب بود که میرفت انتهای کلاس پشت سر بچه های کمربند پایین به #احترام استاد می ایستاد.
🔰حمید آقا نسبت به درآمدشان خیلی #حساس بودن که حتما #حلال باشه، حتی گاهی اوقات ساعت کاری که تمام میشد حمید آقا مشغول به کار بودن چون نمیخواستند که #کم_کاری کرده باشند و پولی که به خانه می برند مورد داشته باشد.
✍به روایت دایی شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🍃🌹صلوات
🔰همیشه چاقو در جیبش بود
🔸پیش از سال 93 که مجید به #کربلا سفر کرد پسر خیلی #شری بود. همیشه چاقو🔪 در جیبش بود. #خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند😶
🔸اما بعد از سفر #کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود❌ اما #شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد👌 و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی #احترام می گذاشت.
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_مدافع_حرم
صلوات🌷🌷🌷
🔸وقتی به خانه پدرم🏡 میآمدیم، در عین سادگی و بیآلایشی بسیار #شوخطبع بود. لحظاتی که #صالح میآمد، فضای ساکت خانه کاملاً شکسته😅 میشد. همه دوستش💖 داشتند.
🔹برای مادرم مثل #پسر بود نه داماد. یک حس علاقه توأم با #احترام. کمککار همه بود، مثلاً به طور ویژه به پدربزرگ و مادربزرگش کمک میکرد👌 و آنها حتی بیشتر از فرزندان خودشان او را #دوست داشتند.
🔸یادم هست وقتی از محل کار برمیگشت، در اوج خستگی😪 به خانه آنها میرفت تا اگر #کاری دارند انجام دهد. خانه آنها باغ🌴 کوچکی بود که در حیاط آن درختان پرتقال🍊، سیب و… داشت.چیدن میوهها از عهده آنها خارج بود و #صالح تنها کسی بود که تمام کار باغ را انجام میداد.
🔹حتی اگر آنها میخواستند به #قم بیایند برایشان اتومبیل🚘 میگرفت و به #راننده سفارش میکرد دقیقاً آنها را به دَرِ خانه🏘 پدرش برساند.
🔸پدربزرگ و مادربزرگ با اینکه پسرشان (دایی آقا صالح) هم #شهید شده است، هنوز هم شهادت🌷 صالح را باور نکردهاند…
#شهید_عبدالصالح_زارع
🌹🍃صلوات
✍ #خاطره_شهدا🌷
به پـدر و مـادرش بسیـار #احترام
میگذاشت.
خودم حس میکردم
عاملی که آقاحمید را لایق #شهـادت کرد، احتـرامی بـود که به والـدین خود می گذاشت.
🌷مثلا یک بار که ایشان #تصـادف کرده بودند و برایشــان میسر نبـود که از بسترشان تـکان بخورد، #مادرشـان که
تـماس میگرفت به نشـانه احتـرام وضعیت خود را تغییر میداد.
🌷اگـر خوابیده بود مینشست
و اگر نشسته بود، میایستاد.
به حمید میگفتم مادرتان که شما را نمیبیند چرا مینشینی یا میایستی؟
و او میگفت:
مادر مرا نمیبیند ولی خدا که مرا میبیند.
#همسر_شهید
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🍃🌹صلوات
متی ترانا و نراک 🇮🇷🌷
به برادرش مجید زنگ زده بود📞 گفته بود: 🔸 #آقا منو دعوت کرده. خوب به حرفهام گوش کن! 👈مواظب مامان و
🍁مهدی به همراه تعدادی از دوستانش به دیدن آیتالله #حقشناس رفته بودند که آیتالله از بین دوستانش، فقط به مهدی یک #دستمال داده و گفته بود اشکهایی😭 که برای امام حسین (ع) میریزی را با این دستمال پاک کن و آن را نگهدار تا در کفنت بگذارند.
🌾به دوستانش نیز گفته بود #احترام این آقا را خیلی داشته باشید👌 بار دیگر هم که به دیدن ایشان رفته بودند، آیتالله به محض اینکه #مهدی را میبیند گریه میکند😭
🍁مهدی همیشه به جز روزهای عید لباس مشکی⚫️ به تن داشت و معتقد بود که بعد از مصیبت #حضرت_زینب (س) باید همیشه عزادار بود، در آخر نیز به توصیه خودش تربت #کربلا و دستمال اشکش را در کفنش گذاشتند.
یاد شهدا ذکر صلوات🌷🍃
💠 در محضر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی
🔹ادب
🔸 دین به ما فرمود تا می توانید، #ادیبانه و ظریفانه سخن بگویید. به پیغمبر اسلام (عَلَیهِ وَ عَلَی آلِه آلَافُ التَّحِیةِ وَ الثَّنَاء) فرمود به بندگان من بگو ﴿وَ قُلْ لِعِبادی یقُولُوا الَّتی هِی أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیطانَ ینْزَغُ بَینَهُمْ﴾;[1] فرمود تا می توانید در گفتارتان, در رفتارتان و در نوشتارتان نسبت به یکدیگر #احترام بکنید!
🔸 حرف تلخ نزنید! حرف تُند نزنید! نه در داخله منزل، نه در خارج منزل، کاری و حرفی و نوشتنی که بعد پشیمانی می آورد، آن کار را نکنید! این را صریحاً در قرآن فرمود #احترام_یکدیگر را حفظ بکنید! #کرامت_یکدیگر را حفظ بکنید! ﴿وَ قُلْ لِعِبادی یقُولُوا الَّتی هِی أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیطانَ ینْزَغُ بَینَهُمْ﴾.
[1]. سوره اسراء، آیه53