eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔰کوله بار او همیشه یک ساک با لباس های بود. اما رفتن مهدی با همه رفتن ها فرق داشت. این را می شد به راحتی از سکنات شهید🌷 خواند. 🔰روزهای آخر مهدی با روزهای دیگرش تفاوت بسیار داشت😔 یکبار من را صدا کرد و گفت یک سوال می پرسم صادقانه👌 جواب بده. پرسید اگر زمان (ع) بود و من می خواستم بروم شما چه می گفتید⁉️ گفتم یقینا صدتای تو فدای امام حسین(ع). 🔰گفت مادر الان هم آن زمان است و هیچ فرقی نمی کند❌ اگر ما نرویم🚷 گویی دوباره دست حرامی ها به (س) رسیده است و او را به اسارت برده اند😭 اگر امروز نرویم بر خلاف دستور (ص) عمل کردیم که فرمودند اگر صدای مظلومی را آن سوی عالم شنیدی و نروی . با این حرف ها اجازه رفتنش را از ته دل♥️ دادم. 🔰شهید قبل از رفتن از پدر و مادر تنها یک چیز می خواست و آن اینکه بعد از خبر آبرو داری کنند و نگویند ای کاش ...❌ به پدر مادر گفت که با خود می رود و هیچ اجباری در رفتن نیست. 🔰شهید از مال دنیـ🌍ــا چیزی نداشت جز یک موتور که آن را در ایام از وی دزدند. وی وقتی خبر دزدیده شدن موتورش را به داد گفت" درویش بودیم و درویش تر شدیم" 🔰مهدی در 31 سالگی📆 و یک روز مانده به ماه مبارک کوله بار به سمت می بندد اما هنوز نام کسی به نام همسر💞 در شناسنامه اش نقش نبسته بود. ما برای وی را پیدا کرده بودیم که از هر لحاظ مناسب بود 💥اما مهدی می گفت "نه✘ دست بردارید. آن بنده خدا چه گناهی کرده که هم فرزند شهید و هم باشد" 🌹🍃صلوات