eitaa logo
متی ترانا و نراک
318 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
17.4هزار ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 #هادی_دلها 🔹پنج ماه از سفر #كربلا گذشته بود. 🔸دیگه نتونست #تهران بمونه. 🔹جهت ادامه حوزه راهی #نجف شد 🔸تا بالی بشه برای پروازش 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری صلوات بیادشان 🌷
🔴 این اتفاق در افتاد 👇 چطوری با و های خورد خورد مقابله کنیم👇 امروز، تو مغازه اى كه منم توش بودم يه خانمى یه چی برداشت اومد كنار صندوق تو صف. نوبتش كه شد، گفت؛ سيزده وپونصد! خانمه با تعجب گفت؛ روش زده هفت و پونصد! فروشنده با عصبانيت گفت؛ زده كه زده..!! برا خودش زده! ميخواى يا نمي خوايى؟؟ خانمه گفت نميخوام! فروشنده هم بلافاصله، طوريكه همه بشنون به شاگردش گفت؛ پسر بيا اينو بردار، هر كى هم پرسيد، بگو شده شونزده و پونصد!! "هستن كسايى كه بخرن.." . مايى كه تو صف بوديم با تعجب به هم نگاه كرديم و يه آقايي كه جلوى من بود و سبدش تقريبا پُر بود، سبد رو گذاشت رو ميز و گفت: هستن بخرن..!!؟؟؟ اينارم بده همونا.. . پشت بندش شروع شد. يكي يكي پشت سر هم خريدهامونو گذاشتيم رو ميز و گفتيم نميخواييم! بده به همونا كه "هستن بخرن" . مرد اوليه، برگشت تو مغازه و گفت: من فلانيم، مدير برج فلان! بى شرفم اگر همه تلاشم رو نكنم تا از برج ما، كسى نياد اينجا.. با اينحال باز آروم نشد. اومد بيرون خطاب به همه ما طوريكه طرف بشنوه گفت؛ تو رو خدا يه چند دقيقه وقت بذاريد زنگ بزنيم ١٢٤ (تخلف صنفی). چندلحظه بعد، همه گوشي به دست بلند بلند، سر بالا به سمت تابلوي سوپري و سر چرخون به سمت خيابون، برا دادن آدرس دقيق، شروع كرديم دادن.. . از اين ، از اين ، از اون نگاه پر از حرف به همديگه تو صف كه انگار ذهن همو خونديم، از ليدري اون آقا و.. خيلى كيف كردم ما خودمون باید با بجنگیم.. خود خود ما👍 متن از: محمود وطندوست كمالى (با تلخيص) 🔶بيايم در مقابل اينگونه هاي ريز و جزئي بايستيم تا مقابله با اَبَر فسادها در دولت برامون راحت بشه بيايم گري سالم رو ياد بگيريم تا مسئولين جرات هاي گنده گنده در ايام رو نداشته باشن بيايم جاي زدن و نق نق كردن و انداختن ها گردن اين و اون خودمون اوضاع رو درست كنيم👍 خود كرده را تدبير نيست اوضاع كنوني كشور مقصرش خود ماييم چه اونايي ك غلط راي دادند چه اونايي ك و بصيرت افزايي نكردند و در مقابل ملت سكوت كردند خدا سرنوشت هيچ قومي را تغيير نميدهد تا آنها خود حال خود را تغيير دهند . نظر شما چيه !؟؟ 👆
🔹خاطره ای از زبان همکار شهید احمدی روشن: 🔮هفته ای چهار پنج بار بین و کاشان و تهران می رفت و می آمد🚖 نه یک ماه و دوماه، نه یک سال و دوسال؛ کارش همین بود. ساعت چهار صبح🌥 می نشست توی ماشین🚕 و راه می افتاد. 🔮گاهی وقت ها تازه ساعت یازده شب🕚 جلسه اش می شد. بعد از آن راه می افتاد و می آمد سمت ، هفت صبح🕰 توی تهران جلسه داشت. خستگی نمی شناخت❌ به قول بچه ها لودری کار می کرد. 🔮یک بار حساب کردم، شاید این مدت بیشتر از پانصدهزار کیلومتر🎰 رفته و آمده؛ دور کره‌ی🌍 زمین. 🔮این که توانسته است در جمع ۱۰ کشور برتر جهان🗺 در انرژی برسد مدیون رشادت‌های روشن ها است🌷 روشن 🌹صلوات
امنیت اتفاقی نیست... فرزند شهید مدافع وطن پرویز کرمپور چقدر حرم امام رضا علیه السلام شهید کرمپور در جریان حادثه خودسوزی فردی دچار حادثه حریق شد و ششم شهریور ۹۹ در بیمارستان چمران به شهادت رسید 🇮🇷صلوات 🌷🍃
‍ 🍃شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ در دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا آخر جنگ با سمتهای مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت. سال ۶۳ کرد و صاحب سه فرزند پسر شد. 🍃شهید فرزانه در مدت هشت سال حضور در جبهه، بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت.با حمله تکفیریها به، خود را برای دفاع از آل الله آماده کرد👊 🍃اگر چه مسئولان رضایت به این سفر ندادند ولی شهید حاج رضا تصمیم خود را گرفته بود. ۱۲ دی ماه سال ۹۴ آغاز سفرش شد و چهل روز بعد، ٢٢ بهمن خبر شهادتش رسید🕊 🍃پیکر مطهرش را دوستان زینبی اش، برای خنثی کردن توطئه تکفیریها مخفی کردند و بدین ترتیب پیکرش هم شد♥️ ✍نویسنده : 🌸به مناسبت 📅تاریخ تولد : ۲۲ خرداد ۱۳۴۳ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ 📅تاریخ تشییع پیکر : ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
✨شهید بهروز آهندوست 🍃شهید آهندوست سال ۴۷ در خرم آباد دنیا آمد. تحصیلاتش را در شهر ارومیه تا مقطع دبیرستان سپری کرد، سپس به پیشنهاد برادرش به شیخ عبدالحسین در وارد شد. 🍃پدر شهید بهروز، ارتشی بود ولی حال و فضای خانه، سنتی و دینی بود. بچه های خانواده از کودکی توسط مادر، نماز و را می آموختند و از به مسجد و مراسم مذهبی می رفتند. 🍃شهید بهروز از سن نوجوانی مانند دو برادر بزرگترش مومن و معتقد رشد کرد و از طریق بسیج و سپاه به نبرد با حکومت و نظام سلطه و نوکرشان صدام پرداخت. مدتی در حوزه علمیه درس خواند ولی پس از شهادت دو برادر بزرگترش، جاوید و بهزاد، به برگشت و در بخش تخریب خدمت کرد. 🍃عاشق بود و همواره می گفت باید به فرامین امام جامع عمل بپوشانیم. شهید بهروز سالها به مبازه با دشمن ادامه داد، سرانجام تاریخ ۶۵.۱.۹ با انفجار مین به شهادت رسید🕊 🍃خواهر شهید می گوید: مادرم از علیه السلام، تقاضای فرزند پسر کرد. در خواب دید به او می گویند، به تو سه فرزند پسر می دهیم ولی از تو می گیریم. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۱ اسفند ۱٣۴٧ 📅تاریخ شهادت : ٩ اردیبهشت ۱٣۶۵ 🥀مزار شهید :باغ رضوان یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💫دوست داشت برود ولی پدرش اجازه نداد❌ 💫همه کارهایش را کرده بود و عجیب دوست داشت برود که نشد. و قسمتش این بود در به شهادت برسد🕊🌷 ✍🏻به روایت مادر شهدایی😭🌷🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ا