eitaa logo
متی ترانا و نراک 🇮🇷🌷
316 دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
21.9هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | کلیپی از شهید مدافع حرم #جاویدالاثر کربلایی محمد جنتی اسم مستعار: حاج حیدر فاطمی متولد: خلیل دیزج شبستر مسئولیت: فرماندهی لشکر زینبیون شهادت: ۹۶/۱/۱۶ در منطقه حماه سوریه 🍃🌹صلوات
🔻نقل روایت از همسر شهید جهانی: 🔸میان شهدای ایرانی ، شهید اسدی شهید شد و قبل اعزام به سوریه به پدر و مادرش گفته بود که حتی اگر پیکرش⚰ بازنگشت قوی و آماده باشند تا برای همه مردم شوند. 🔹شهید اسدی گفته بود: دوست دارم مثل مادر وهب باشد. تا آنجا که در وصیت نامه اش📜 نوشته بود: دوست دارم پیکرم هیچ گاه تا زمانی که امام زمان(عج) ظهور کنند✨ و من از کنار رجعت کرده و در رکاب امام(عج) باشم. 🌷 🌹صلوات
دلمان تنگ .. زمین تنگ .. زمان پرحسرت!! تودلت شـاد.... چہ آرام در آغوش خدا.... ای شهید عزیزم نگاهت را از ما نگیر صلوات 🌷🍃
🌷شاهرخ ضرغام... خیلی کوچک بود که سایه یتیمی روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت. 🍃از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر و زیر بار ظلم نرفتن او😌 🌿شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا گنده لات محل شود. 🍂روزها را در شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و امرار معاش از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش بر خورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد🙂 🌴شاهرخ که دل در گرو مردانگی و آزادگی داشت، از شاه و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ابهتی که داشت میان دار هیئت میشد و با یا حسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند😇 🌳این دلدادگی و مشتی گری لطف ارباب را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج اقای هیئت بیدار شود و ره صدساله را یک شبه برود. در توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش❣ 🌾عاشق شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش خالکوبی کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه فدائیان اسلام🌹 🍂در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید😎 🍁آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم شد. . 🍃آری. شاهرخ ،پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی و پیکری که هنوز هم در آغوش جبهه به امانت مانده است😔 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃صلوات
💕 ❣مسجد ڪه میرفتم، چند بارے دیدمش... خیلے ازش خوشم مے اومد چون مرد بودن را در اون مے دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم . ❣ساده زیست بود، طوریڪه خرید عروسے اش فقط یه حلقه 4500 تومنے بود ... مهرےه ام 14 سڪه و یه سفر حج بود ڪه یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. ❣هےچ وقت بهم نمے گفت عاشقتم... میگفت میگفت اگه عاشقت باشم به زمین مے چسبم .... ❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون مے دیدم ڪه برایش ماندن چقدر سخت است ... برای شهادتش چله گرفتم چون خیلے دوستش داشتم و میخواستم به آنچه ڪه دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود 💟همسر شهید براے رسیدن و با مهدے عسگرے چله میگیرد و ده سال بعد براے رسیدن مهدے به چله مےگیرد 💟 😭🌷🍃 : : 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌸شب آخر موقع خداحافظے متوجہ شدند ڪہ مادر خواب است بہ جاے بیدار ڪردن مادر وخداحافظے شروع به ڪرد وبہ پدرش گفت: سلامم بہ مادرم برسانید 😭🌷🍃‎‎‌‌‎‎🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم