باذنالله...
تاسوعا در نقطه صفر مرزی...
چهار سال است که آسمان ایرانشهر #خاطرهای تلخ را مرور میکند. آن روزهایی که #اشرار برای تاراج خاک سرزمینمان از جنوب شرق و غرب دندان میساییدند و #حرم عمه سادات را نشانه رفته بودند، مردی با نبوغ نظامی و باریزی هوایی در نیروهای مسلح رخ نمایی میکرد.
فرماندهای در قامت استاد خلبان، که زادگاهش موطن #شهدا است و به برکت وجود چونانی، دارالشهدا، نگین انگشتری تهران نام گرفته است.
این #چهارمین بهار است که #چهارم_فروردین آن دارالشهدای تهران در #روز_میلاد_حاج_احمد_مایلی او را در زیست دنیایی، کنار خود حس نمیکند و آسمان بهار، بدون درخشش چتربازی او، به زمستان پیوند میخورد...
اما من باور دارم وجوه اجتماعی و روحیات #عرفانی و رسم ایثار و جوانمردی در جبهه معرفتِ امثال شهید مایلیها در این سرزمین، نقش آفرین و اثر گذار بوده و هست...
بیشک این گوشه از تهران در هیچ مقطعی از تاریخ انقلاب بیاثر نبوده است و #ایران با سربازان، شهدا، #جانبازان و #گمنامان این تکه از شهر، جان گرفته و جان بخشیده است.
📝 پینوشت:
سردار شهید حاج #احمد_مایلی، معروف به حاج احمد متولد ۱۳۳۵/۱/۴ در تهران، محله امام زاده حسن علیه السلام(دارالشهدای تهران) و فرمانده یگان ویژه هوایی صابرین و قرارگاه هوایی قدس نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در ۱۳۹۵/۷/۱۹ شب #تاسوعا در ایرانشهر با درجه رفیع #شهادت بازنشسته شد.
📅تولد: ۱۳۳۵/۱/۴، تهران
📅شهادت: ۱۳۹۵/۷/۱۹.ایرانشهر
#شهید_حاج_احمد_مایلی
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹صلوات
😍همچین همسری خدا روزی تون کنه
سرکار خانم طاهره سجادی و حاج مهدی غیوران از زوجهای مبارز قبل انقلاب بودند که در این راه بارها دستگیر و در کمیته مشترک ضد خرابکاریِ ساواک شکنجههای سخت و دردناکی را متحمل شدند.....
📌این متن #خاطرهای بامزه از زمان یکی از دستگیریای این زوج مبارز است👇
خانم طاهره سجادی:
"ساواک من و همسرم غیوران را بازداشت و شروع به بازجویی کرد.
به من گفتند:"غیوران را با زنی در ماشین دیدهاند و یقین دارند که آن زن من هستم"!از لحن حرف زدنشان فهمیدم که مطمئن نیستند آن زن من بودم....
دیدم اگر قبول کنم من با غیوران بودم؛وضعیت بدی هم برای خودم و هم برای غیوران پیش میآید.....
رو کردم به غیوران و داد زدم:"زن؟تو با یه زن بودی؟تو با یه زن رابطه داری؟باید همینجا تکلیف منو روشن کنی و بگی جریان این زن چی بوده و اون زن که اینا با تو دیدن کیه!؟"غیوران بیچاره هم مرتب با التماس میگفت:
"باباااا کدوم زن،زنی در کار نبوده؟"
ولی من ولکن نبودم و دوباره هوار زدم:
"پس بگو شبایی که دیر میای کجا میری،زن دوم گرفتی و من بیخبرم،دستت درد نکنه"!خلاصه از غیوران انکار و از من اصرار.... بازجو هم که مطمئن شده بود من با غیوران نبودم و نزدیک است دعوا درست کنم،دستور داد به زور مرا بیرون انداختند و رهایم کردند!!😂🇮🇷