eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یک #بسیجی، یک پاسدار تمام عمرش میجنگد! #خستگی ها و بی خوابی ها باشد برای #قبرهامان آنجا برای سال ها #استراحت خواهیم کرد... 📸 #شهیدمدافع حرم علیرضانوری 🌷 #صلوات 🍃🌹🍃.
در زمان حضور طولانی مدت(حدود شش ماه) در به همرزمش گفته بود: دلم برای خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده است ولی اجازه رفتن به را به من نمیدهد و از حضرت زینب (س) خجالت میکشم که او را تنها بگذارم، اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای حضرت علی(ع) ندارم که بدهم، و من پوتینهایم را کرده ام و اصلا به مرخصی نمیروم یا باید جنگ تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم یا اینکه من به برسم. و اینگونه شد که حضرت زینب زیاد را در چهره غلام عباس دید و او را برای همیشه به مرخصی نزد خودشان فرا خواند. 🌷 🍃🌹🍃🌹
6⃣0⃣6⃣ 🌷 💠الگو برداری از شهداء 📣 🍃🌹اقا علیرضا اصلا اهل کردن نبودن و حالشون عوض میشد.هر جایی که میدیدند مجلس غیبت شده سریع از اونجا خارج میشدند یا با یه حرف رو سریع عوض میکردند . 🍃🌹اقا علیرضا ادم خیلی شوخی بود البته در جمع خانواده بیشتر و سعی میکردند در جمع شوخی نکنند تا خدای نکرده باعث کسی نشه. 🍃🌹اما تو جمع خانواده اونقدر شوخ بودند وشیطنت داشتند که الان وقتی نیستند کاملا جای خالیشون رو همه حس می کنند و وقتی یاد ایشون و شوخیهاش زنده میشه.همه میزنند زیر خنده ولی باز طولی نمیکشه که و اشک جای خنده رو میگیره 🍃🌹همیشه بعد از سرکار باید فاصله سرویس تا خونه رو که حدود یک و نیم کیلومتر بود میدوئید با تمام که از محل کار داشت و گاها تو تابستونها باید تو افتاب داغ این مسیر رو طی میکرد وقتی میرسید خونه انگار هیچ اثر خستگی در ایشون نبود و هیچ وقت خسته گیش رو تو خونه نمیورد و همیشه با با منو پسرم برخورد میکرد 🍃🌹یکی از شیطنتهای ایشون هم بعد اومدن خونه این بود که اروم در رو باز میکردند بدون اینکه ما متوجه بشیم و یهو من و پسرش رو میترسوند و کلی ☺️ 🍃🌹تو دید همکاراش و مردم یه ادم خشک بود.اما فقط باید تو خونه میدیدیش مثل یه بچه 4ساله بود بعضی وقتها بهش میگفتم محمدامین بزرگ شه میشینه با دهن باز شیطونیهای تو رو نگاه میکنه . 🍃🌹همین چیزها بیشتر ادم رو میسوزونه به قول همسران شهدا اگه خشک و بی روح بودن و میرفتن ادم انقدر نمیخورد. مدافع_حرم 🌷
│✍خاطره│ مےگفت : تو سوريه وقت #خواب ندارم وقتى هم مى خواهم بخوابم از شدت #خستگى نمى توانم بخوابم، انگار يک لشكر مورچه دارند از پاهايم بالا مى آيند! #شھید_محمودرضا_بیضایی💚😭🌷صلوات
#ذکر_شگفت_انگیز_برای_حیات_عقل 🔸ذکر شریف 🔹یا حی یا قیوم یا من لا اله الا انت 🔸موجب #صفای_باطن و #حیات_دل است 🔸 و در بسیار گفتن آن فوایدبسیار و چه فایده از این بیشتر که آدمی به یاد دوست باشد 🍁🍁🍁 🔸عارف عبدالرزاق قاسانی در شرح منازل گوید: 🔸بتحقیق قوم به تجربه یافته‌اند که مداومت بر ذکر 🔹یا حی یا قیوم یا من لا اله الا انت 🔸موجب #حیات_عقل است 🍁🍁🍁 🔸نزد اولیاءالله مجرب است که اکثار ذکر شریف 🔹 «یا حی یا قیوم یا من لا اله الا انت» 🔸موجب #حیات_قلب است. 🔸وقتی با خدایت #خلوت کن که بدن استراحت کرده باشد 🔸و از #خستگی به در آمده باشد 🔸و در حال امتلاء(پری شکم)و اشتهانباشد. 🔸در آن حال با کمال #حضور و #مراقبت و ادب خداوند سبحان را بدان ذکر شریف می‌خوانی. 🔸عدد ندارد. 🔸اختیار مدت با خود جنابعالی است 🔸مثلاً حدود بیست دقیقه یا بیشتر و بهتر اینکه کمتر از یک اربعین نباشد، بیشترش چه بهتر. 📔نامه‌ها و برنامه 🌿علامه حسن زاده املی
#لبخندهای_خاڪی 🍃در سال‌های دفاع مقدس ... #چای مرهمِ #خستگی جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چـای داشتند. 🍃روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ) بودیم که در آن صحبت از #کنترل مناطق عملیاتی بود. 🍃حاج همت به آقا مهدی گفت : نگهبانان لشکر شما برای نیروهـای سایر لشکرها #سخت می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند راحت عبور و مرور کنند مگر #ترکی بلد باشند 🍃آقای مهدی در پاسخ گفت: شما #یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند؟! حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را می‌شناسم حتی حدّ خط #لشڪر_عاشورا را هم می‌شناسم! 🍃آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه می‌شناسید؟ حاج همت در جواب گفت : شناختن حد و حدود لشکر شما کاری ندارد، اصلاً #مشڪلی نیست! 🍃هر خطی ڪہ از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه #کتری‌های_چای_لشکر شما روی آتش می‌جوشد ... همگی خندیدیم 😂😂 #سرداران_دفاع_مقدس #شهید_‌ابراهیم_همت🌷 #شهید_مهدی_باکری🌷 🍃🌹صلوات
🔰وظیفه شناسی 🔸می گفت: مهم نیست❌ چه داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست👌 انجام کنیم. 🔹خیلی برای دل می سوزاند. حسابی خودش را سر کار خسته😪 می کرد. هر جا دوره تیر اندازی💥 بود او هم شرکت می کرد از سر کار می آمد آنجا، یه موقع هایی می دیدیم از جانی برایش نمانده. ولی باز با همان وضعیت از بود. کرم 🌹🍃صلوات
همسر سردار شهید : 🌹 وقتی این مرد بزرگ از جبهه به می آمد آن قدر کار کرده بود که شده بود یک پوست و استخوان و حتی روزها گرسنگی کشیده بود، جاده ها و بیابانها را برای شناسایی پشت سر گذاشته بود، اما در خانه اثری از این بروز نمی داد. 🌹 می نشست و به من می گفت در این چند روزی که نبودم چه کار کرده ای، چه کتابی خوانده ای و همان حرفهایی که یک در نهایت به دنبالش هست. 🌹 من واقعاً احساس می کردم. 🌱 یک گل صلوات هدیه به این شهید بزرگوار و همه شهدا 🌷🍃
✨﷽✨ 🌷یک جوان 23 ساله در دفترچه خاطرات دوران اینطور نوشته🔻 🌷برای گشت شبانه ما را برده بودند خسته و کوفته آمدم فکرکردم یک می‌زنم، بعد بیدار می‌شوم و را می‌خوانم 🌷بر اثر زیاد خوابم برد دیدم ساعت از نیمه‌شب گذشته و نمازم شده است 🌷سرم را به دیوار کوبیدم و گریه کردم که چرا نمازم شد‼️ خود را ملامت کردم و حالت اندوه تا یک هفته دست از سرم برنداشت 🌹 🇮🇷 صلوات
... و ... و ... نـگـاهم بـه کـه می افتـد، و پـر میکشد... احسـاس میکنـم بـه خـاطـر نـگـاه صـاحب ایـن عـکس هنـوز بـه آسمـانهـا میـرسـد😢💔 🍃🌷