#شهید_علیرضا_ناهیدی
#فرمانده_تیپ_ذوالفقار
#لشکر۲۷_حضرترسولﷺ
شهادت: عملیات والفجر مقدماتی
شهید علیرضا ناهیدی کسی که #حاج_همت عاشق او بود♥️ و او را بسیجی واقعی مینامید...
🔹از هوش💬 سرشاری برخوردار بود و خيلی زود با سلاح های مختلف آشنايی پيدا كرد و همين امر باعث شد كه #متوسّليان او را به عنوان مسئول ادوات و توپخانه معرفی كند✅
🔸نبوغ او در جبهه زبانزد بود به حدی که #محسن_رضایی به او لقب انیشتین را داده بود. در #زمستان سال ۶۰ به همراه كاروان اعزامی از مريوان به جنوب اعزام شد و از بدو تشكيل تيپ ۲۷ واحد #توپخانه و ادوات تيپ را راه اندازی كرد.
🔹خاک #لبنان نیز در سال۶۱ عطش او را برای مجاهدت سیراب نکرد. #علیرضا فرماندهی قرارگاه امام حسين(ع) را در تهران نپذيرفت❌ و عاشقانه به کوی عشق دل بست.
🔸در عمليات های مختلف با سمت #فرماندهی تيپ ذوالفقار شركت داشت و عاقبت در ۳۰ بهمن ۶۱ بر اثر جراحت😓 حاصل در #عمليات_والفجر مقدماتی به فیض شهادت🌷 رسيد.
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا(س)
قـطعـه ۲۸ / ردیـف۱۰۲ /شـماره ۱
🌹🍃🌹🍃صلوات
#حسین_جان❤️
پاییز شدتمام و #زمستان شروع شد
چشمم ندید،زردےِ #گنبد طلاےِ تو
آغازراه #زندگیم، مو سپید شد
باشد،جوانےِ همہ #عالم_فداے_تو
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💚
#یاسیدالشهدا💓
❄️ برف آهسته میبارید ، زمین پیراهن سفید به تن کرده بود و هلهله کنان پذیرای #زمستان بود. مادر از پنجره زمستان را تماشا میکرد.
.
✨ موهای سپید درخت پرتقال را مینگریست گیسوان او هم دست کمی از موهای درخت نداشت...زمین را نگاه میکرد هنوز رد پایش در حیاط به یادگار مانده بود بعد از سه سال صدای خنده ها و شیطنت های محمد حسین همان طراوت قبل را داشت. ذهنش به بیست و پنج سال پیش رفت آن زمان که صدای گریه نوزادی در خانه پیچید اذان و اقامه در گوشش خواندند و نامش را محمد حسین نهادند. لحظه ای را به یاد آورد که دردانه اش را به آغوش کشید و جاذبه #مهر_مادری کاری کرد که پیوندی وَرای پیوند مادر فرزندی میان او و محمد حسینش ایجاد شود😍
.
❄️ آرزوی مادر دیدن محمد حسین در لباس خادمی بود و خداوند چه زود مادر را به آرزویش رساند. به فراز بأبی أنتَ وَ اُمی و نَفسی و... زیارت عاشورایش جامه عمل پوشاند و به فرزندش که اذن پرواز میخواست این اجازه را داد پرواز به سوی#دمشق ، جایی که عباس های زینب گرد هم آمده بودند پسر او هم یکی...
.
✨ و تقویم به اسفند نود و شش میرسد و#سوریهٔ دوباره را در تهران به تصویر میکشد ، هوا گرگ و میش است و صدای اذان صبح #شهادت_فاطمهٔ_زهرا در خیابان پاسداران میپیچد. تنی چاک چاک کف خیابان افتاده ، مادر این صحنه را میبیند و قتلگاه پیش چشمانش جان میگیرد ، تنی تیر باران که خون سرخش فرش خیابان شده ، کفتار ها بوی خون مشامشان را پر کرده و هیچ جوره نمیشود از دور پیکر دورشان کرد که با پنجه های تیزشان تنش را میدرند و آخرین نفس های خیسش به گوش میرسد که همراه اذان زمزمه میکند: أشهَدُأنلاإلهَإللّٰه وَ أشهَدُأنَّمُحَمَّدًرَسولُاللّٰه...
و آرام چشمانش را میبندد ، در اُمُّالقُری جهان اسلام ، خیابان پاسداران #کربلایی دوباره به پا شد و تولدی دوباره برای خادم رایتالعباس رقم خورد...
تولدت مبارک مدافع امنیت
🌸به مناسبت سالروز تولد
#شهید_محمدحسین_حدادیان
🌹🍃🌹🍃صلوات