#سنگر_خاطره
🔻 همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت می گفت طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشد بی دلیل از کسی چیزی نخواه و عزت نفس داشته باش .
می گفت این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر بخاطر اینه که کسی #گذشت_نداره بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن را نداره #آدم_اگه_بتونه_توی_این_دنیا_برای_خدا_کاری_کنه_ارزش_داࢪه....
#شهیدابراهیم_هادی
یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
#سنگر_خاطره
🔻 همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت می گفت طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشد بی دلیل از کسی چیزی نخواه و عزت نفس داشته باش .
می گفت این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر بخاطر اینه که کسی گذشت نداره بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن را نداره آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داࢪه....
#شهیدابراهیم_هادی
🌹🍃🌹🍃صلوات
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
خاطره ای از علی محمودوند به روایت همرزم شهید
🔻روز سوم بهمن ماه بود علی از استراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت، و گفت:
🌟«تو به من قول دادی، تو ده روز دیگر فرصت داری، به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه میروم و دیگه پشت سرم را نگاه نمیکنم»
🔸پای مصنوعیاش شکسته بود، با خنده کمی لیلی رفت و به ما گفت:«این پا روی مین رفتن داره»
بالاخره یومالله ۲۲ بهمن ماه از راه رسید علی به میدان مین رفت، و حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد.
🔸من نیز کنارش بودم، به آخرین مین که رسیدیم، کسی مرا صدا زد. حدود ۷ متر از علی دور شدم، ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، به طرف محمودوند دویدم، او با پیکری خونین روی زمین افتاده بودم باورم نمیشد اما خدا هیچگاه خلف وعده نمیکند.
🔶حسین شریفینیا با شنیدن خبر شهادت او به سراغ مهر متبرک حاجی رفت، بهترین یادگاری از علی مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت، حالا هربار که سر بر سجده میگذارد، عطر حضور او را میان سجادهاش احساس میکند.
#علی_محمودوند
🌹🍃🌹یاد شهدا و امام شهدا حضرت امام خمینی ره ذکر صلوات 🌷🍃
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🌟خیلی به خانواده شهدا احترام میگذاشت مادران شهدا که روز ختمش آمده بودند، میگفتند: احمد چقدر به ما احترام میگذاشت، میگفتند تا کمر برای ما خم میشد، خیلی محترمانه با خانواده شهدا برخورد میکرد، حاجاحمد دغدغهمند بود؛ همیشه در حال جمعکردن خاطرات از خانواده شهدا بود.
💠روز شهادتش، وقتی که حاجاحمد از ناحیه پهلو تیر میخورد، حدود یک کیلومتر خودش رو عقب میکشونه، چندروز تو بیمارستان حلب بستری میشه و کلیههاش رو از دست میده، شب آخری میگفت: قربون حضرت زهـرا (س) برم چه دردی کشیدی مـادرجان، تا لحظه آخر داشت زیارت عاشورا میخوند، احمد و برادر شهیدش امیر به فاصله ۳۰سال، هر دو شب شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها شهـید شدند.
🌷شهید احمد اسماعیلی🌷
🌹🍃🌹🍃یاد شهدا و امام شهدا حضرت امام خمینی ره ذکر صلوات 🌷🍃
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍دیدار باخانواده های شهدا...
🌟بعد از پنجاه شصت روز تازه از راه رسیده بود و با خود لبخند همیشگی و بوی خاکریز را آورده بود. بچه ها را در آغوش گرفت و گونه هایشان را بوسید. زود صبحانه را آماده کردم. تند تند لقمه هایش را خورد و بلند شد. می دانستم می خواهد به کجا برود گفتم:" بعد از این همه مدت نیامده می خواهی بروی؟ لااقل چند ساعتی پیش بچه ها بمان. اگر بدانی چقدر دلشان برای تو تنگ شده...
با لحن ملایمی گفت:حضرت رباب (س)را الگوی خودت قرار بده. مگر نمی دانی که بچه های شهدا چشم انتظار همرزمان پدرشان هستند تا به آنها سر بزنند و حالشان را بپرسند". کار همیشگی اش بود نمی توانست توی خانه دوام بیاورد. باید می رفت و به خانواده تک تک شهدا و همرزمانش سر می زد.
🌷شهید محمود بنی هاشم 🌷
#فرماندهان_جبهه_غرب_کشور
#اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 😭🌷🍃