#خاطرات_شهدا
این عکس مربوط به روزهای قبل از شهادت #حاج_احمد_كاظمی هست...
اون روز رفتیم #شلمچه و به من گفت: حاج حسین! اینجا تا میتونی خدمات امکانات رفاهی درست کن، میخوام سپاه #سید_خراسانی كه یه روز میاد از اینجا رد بشه بره براي کمک امام زمان، مشکل امکانات و خدمات نداشته باشه...
پ.ن: به مناسبت ١٩ دی سالروز شهادت حاج احمد كاظمی
در اين سفر شهيد مهتدی و شهيد اسدی هم همراهمان بودند كه اين عزيزان هم همراه با حاج احمد به شهادت رسيدند...
راوی: حاج حسین یکتا
صلوات 🌷🌷🌷
#زندگی_اورژانسی
🍂دهماه از تولد پسرم گذشته بود که حاجسعید در عمیات #کربلای_5 در منطقه #شلمچه بهشدت مجروح شد.
🍂گلوله توپی که به کنارش خورد، منجر به #تخلیه کامل چشم راست، #شکستن کتف راست، استخوانهای دست چپ و گوش چپش شد. بعد از بهبودی نسبی، درحالیکه دکتر برای حاجسعید #فیزیوتراپی نوشته بود، درمان را #نیمهکاره رها کرد و به جبههها بازگشت.
🍂در عملیات #آزادسازی_فاو، شهید سعید سیاحطاهری #شیمیایی شد. همسرش آنروزها را اینگونه تشریح میکند:
به یاد دارم وضعی #نگرانکننده داشت. سرفههای بد و قرمزیهایی در جایجای بدنش مشهود بود، اما او قبل از خود، نگران من و بچهها بود؛ بهنحویکه از من و فرزندانم #فاصله میگرفت تا ما از #عوارض احتمالی آن دور بمانیم.
🍂حاج سعید با اینکه جانباز هفتاد درصد بود ولی دست از #جهاد نکشید، شبی که میخواست به سوریه برود همه رفقا و خانواده رو جمع کرد برای #خداحافظی و آخرش گفت: « اللهم انی اسئلک أن تجعل وفاتی قتلا فی سبیلک» خدایا از تو می خواهم که مرگ مرا کشته شدن در راه خود قرار دهی.
بعد از چند ماه دعایش #مستجاب شد...
#شهید_سعید_سیاح_طاهری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹صلوات
#شلمچـــــــه
🌾به تعبیری میشه گفت: #کربلاست!!!
🌾به همون تعبیری که
👈کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا
🌾 #شلمچه زمینِ کربلآست
🌾یعنی همه جا زمینِ #کربلاست
♨️ولی شلمچه
من فکر میکنم زمیـ🌍ـنِ قتلگاست...
✨تربتِ #شلمچه
✨بویِ تربتِ #اباعبدالله میده😌...
#شهیدعلمدار🌷
یه جایی #قلبتــــ❤️ نا آروم میشه
یکی دیگه باید آرومش کنه!!
از یه جایی دیگه باید #آروم بشه
اونجا #شلمچه_ست ...
🎤 #حاج_حسین_یکتا
خدا شاهد است که در این عالم محبت هیچکس مانند ذره ای از محبت حضرت زهرا(سلام الله علیه) در دل من نیست.
این سخن شهیدی است عاشق و شیفتهی مادرش حضرت زهرا(س) بود، پشت پیراهنش نوشته بود:
میروم تا انتقام سیلی زهرا(س)را بگیرم ..
روی جیب پیراهنش هم نوشته بود: یازهــرا (س)
در #شلمچه، بر اثر اصابت ترکشی که به پیشانیاش خورد، درحالی که ذکر یا زهرا(س) بر لب داشت به شهادت رسید و نیمی از صورتش مانند حضرت نیلی شده بود...
#شهید #سیدصادق_آقااعلایی
◻️تاریخ ولادت: ۹ بهمن ۱۳۴۵
◻️تاریخ شهادت: ۶ مرداد ۱۳۶۷
◻️خاکسپاری: ۱۸ مرداد ۱۳۶۷
◻️محل شهادت: شلمچه
◻️عملیات: غدیر
◻️مزار: بهشت زهرا(س)، قطعه۲۶، ردیف۷۹، شماره۱۲
#شهدا_را_یاد_کنید_با_ذکر_یازهراو صلوات 🌷🍃
#رفقاخبردارید... ⁉️
🌷✨ هنوز که هنوز است حمید باکری از عملیات #فاتحانه خیبر بر نگشته... خبر دارید که غلامحسین توسلی آن #دلیرمرد خطه جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت...
🌷✨ از #ابراهیم هادی خبری دارید..
بعد از اینکه یارانش را از کانال کمیل به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید..
از #جوانانی که خوراک کوسه های اروند شدند، خبری دارید..
🌷✨ هنوز از #شلمچه صدای اذان بچه ها می آید...
هنوز صدای مناجات رزمندگان از حسینیه حاج همت به گوش می رسد...
هنوز خون روی وصیت نامه📝 شهدا خشک نشده؛
🌸خواهرم حجاب...
🍃برادرم غیرت ...
🌷✨ هنوز که هنوز است #شهدا می ترسنداز اینکه رهبرمان را تنها بگذاریم...
و هنوز که هنوز است #شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم #حسین علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند...
🌷✨ و هنوز که هنوز است مادرانی چشم انتظار جگر گوشه هایشان هستند...
ای کاش، بیاییم و به راه بیاییم ....
#شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم...🌷
#شھدا
هرکس برای وصل بی امان بود
بالای پیکرش صاحب الزمان بود
🌷شھیدامیرحاج امینی🌷
#شھادت_دهم_اسفندسال_۶۵
#شلمچه
#یادشهداباصلوات🌷🍃
🌱این روزها #دل بی قرار است برای #راهیان_نور. برای قطعه ای از بهشت به نام #شلمچه. با کوله بار سنگین غفلت بروی، سرت را بگذاری روی خاکش و دلت را بتکانی، پیمان های شکسته را وصله ی #شرمندگی بزنی و #شهدا باز هم ضامنت شوند😞
🍃دل را به پرچم یا حسین(ع) و یا اباصالح المهدی(عج) گره بزنی. مداح، روضه ی علی اکبر و ارباب را بر دل های مرده بخواند و راوی از #عشق بازی رزمنده ها با خدا در میدان جنگ بگوید و چشم ها، قصه ی ندامت را ببارند😭
🍃امروز قصه عشق بازی #خادم_الشهدایی ست که از معبر سخت شهادت عبور کرد. حجت الله رحیمی، عکس شهدا درگوشه گوشه ی اتاقش جا خوش کرد و مقدمه راهش شد.
🍃به دنبال عشق بود در بیابان های شلمچه. خادم، مداح و عاشق شد. شهادت را در سرزمین شقایق های خونین گرفت. آنقدر #یا_زهرا گفت تا در لباس خادم الشهدا به رسم حضرت مادر، با #پهلوی_شکسته و صورت کبود شهید شد😓
🍃شهید همتِ نسلِ جدید، راهش را پیدا کرد و رفت. حال ما مانده ایم و دلهای ملتهب از #گناه، پاهای خسته از رفتن های اشتباه و گاه صدایی شبیه به اینکه از #انقلاب پشیمان شده اند، به گوش می رسد.گویی خون های شهدا را نمی بینند.کاش #وصیت_نامه شهدا را بخوانند. شاید بیدار شوند و بدانند با این انقلاب و خون ها چه می کنند و در ظاهر بی خبرند از اتفاق های مملکتی که مسئولش هستند.
♡#ألم_یعلم_بان_الله_یری♡
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حجت_الله_رحیمی
🌹🍃صلوات
🍃مادر با رویای صادقه ای که در خواب دید، نامش را #عباس گذاشت. مدتی بعد، عباسش به مریضی سختی دچار شد اما با #توسل به صاحب نامش و اشک های مادر، شفا یافت.
🍃در سنگر انقلاب بزرگ شد و با شناسنامه ای که تاریخ هایش با عشق دستکاری شده بود راهی #جبهه شد. روزهایش در جبهه شب شد. پیوستن دوستانش به قافله #شهدا را دید و جاماندن شد #داغ دلش😞
🍃عشق است و بی تابی اش. وداع با سرزمین شهدا را نپذیرفت و این بار برای یافتن نشانی از دوستانش به خاک های قلاویزان، فکه، #شلمچه و #طلائیه راهی شد...👣
🍃تفحص کرد پیکر های باقی مانده را، #پلاک های بیرون آمده از دل خاک را، استخوان های پر از #روضه را... دوست داشت در سرزمین پر از شهید، پلاک و #استخوانی باقی نماند و دل خانواده های چشم انتظار شهدا را شاد کند... با عراقی ها طرح دوستی ریخت و با دادن هدیه آنان را به همکاری تشویق کرد🌸
🍃اما این دل، اهل جاماندن نبود. متوسل شد به شهدا و از آنان #شهادت خواست. شاید اشک ریخت، #دعا خواند، خدا را خواند و شاید شهدا دعایش کردند...🕊
🍃در آخرین روزهایی که دعوت نامه شهدا به دلش رسید. به مادر گفت برایش حنا بیاورد. به یک دست به نام #علی_اکبر حسین و به دست دیگر به نام #قاسم بن الحسن حنا گذاشت. دل مادر بود که ترسید، لرزید، شکست. شاید هم به یاد لحظه ای که مولا علی بر دستهای کوچک ابوالفضل بوسه می زد و از درد #کربلا گریه می کرد، اشک ریخت😭
🍃خوابی دید که او را به بزم عشق دعوت کرده اند. ساک را بست و به دنبال نشانه ای راهی #فکه شد. کار آن روز را نذر حضرت عباس کرد بسم الله گفت و در کانالی معروف به «والمری» مشغول به کار شد. لحظاتی بعد انفجار #مین در منطقه عملیاتی «والفجر یک »دوستانش را بی تاب کرد. به رسم #علمدار دست هایش قطع شد و مدتی بعد هم شهد شیرین شهادت نصیبش. شاید هم منتظر اربابش #حسین بود...🌹
🍃در هفتمین روز محرم شهید شد و در روز عاشورا #تشییع...عراقی ها به رسم دوستی، برایش مراسم گرفتند. بوی #کربلا از سرزمین های جنوب میاد. از فکه....
شلمچه...
طلائیه.....
✍نویسنده : #طاهره_بنایی منتظر
🍃به مناسبت سالروز #تولد
#شهید #عباس_صابری
📅تاریخ تولد : ۸ مهر ۱۳۵۱
📅تاریخ شهادت : ۵ خرداد ۱۳۷۵
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۴۰
#یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
شاهرخ:
🌱این روزها #دل بی قرار است برای #راهیان_نور. برای قطعه ای از بهشت به نام #شلمچه. با کوله بار سنگین غفلت بروی، سرت را بگذاری روی خاکش و دلت را بتکانی، پیمان های شکسته را وصله ی #شرمندگی بزنی و #شهدا باز هم ضامنت شوند😞
🍃دل را به پرچم یا حسین(ع) و یا اباصالح المهدی(عج) گره بزنی. مداح، روضه ی علی اکبر و ارباب را بر دل های مرده بخواند و راوی از #عشق بازی رزمنده ها با خدا در میدان جنگ بگوید و چشم ها، قصه ی ندامت را ببارند😭
🍃امروز قصه عشق بازی #خادم_الشهدایی ست که از معبر سخت شهادت عبور کرد. حجت الله رحیمی، عکس شهدا درگوشه گوشه ی اتاقش جا خوش کرد و مقدمه راهش شد.
🍃به دنبال عشق بود در بیابان های شلمچه. خادم، مداح و عاشق شد. شهادت را در سرزمین شقایق های خونین گرفت. آنقدر #یا_زهرا گفت تا در لباس خادم الشهدا به رسم حضرت مادر، با #پهلوی_شکسته و صورت کبود شهید شد😓
🍃شهید همتِ نسلِ جدید، راهش را پیدا کرد و رفت. حال ما مانده ایم و دلهای ملتهب از #گناه، پاهای خسته از رفتن های اشتباه و گاه صدایی شبیه به اینکه از #انقلاب پشیمان شده اند، به گوش می رسد.گویی خون های شهدا را نمی بینند.کاش #وصیت_نامه شهدا را بخوانند. شاید بیدار شوند و بدانند با این انقلاب و خون ها چه می کنند و در ظاهر بی خبرند از اتفاق های مملکتی که مسئولش هستند.
♡#ألم_یعلم_بان_الله_یری♡
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حجت_الله_رحیمی
📅تاریخ تولد : ۲۴ اسفند ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت : ۱۸ اسفند ۱۳۹۰. خرمشهر
📅تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : باغملک
یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🔺 #دوکوهه سین ندارد اما !
🌷
ساختمانهـایش ، سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ، با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِستارگان ،
همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ،
با خدا سخن میگفتند..
🔺 #فکه سین ندارد اما !
سجده_های بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،
سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای" اعرلله جمجمتک " به دیدار معشوق شتافتند ..
🔺 #شرهانی سین ندارد اما !
سنگرهایش زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی.ره.
با رمــــز " یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند..
🔺 #کانال_کمیل سین ندارد اما !
سکــوی پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست...
🔺 #طلاییه سین ندارد اما !
#سه_راه ِ شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبال ،تا عرش ِ اعلا ،
پرستــــو شدند..
🔺 #اروند سین ندارد اما !
ساحل ِخونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس ، گــذشتند و دل ،
به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدند..
🔺 #شلمچه سین ندارد اما !
سرداران بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کـــه همچون مادرشان زهـــرا.س. فدایی ولایت شـــدند و گمنــــام ماندند.. آری !
با آمــدن ِ هر بهار ، شکوفه های دلــم ، به عشق ِ یادتان میشکفد و مرغ ِ خیالم پَر میگیـرد و بـر بام احساس مینشیند.. هور ... هویزه .. کرخـه .. چزابـــه .. عیــن خوش.. پاسگاه زید .. پادگان حمید .. کوشک .. خرمشهر.. به !
چه بوی سیب میآید از ایــــــن ســـــــــرزمین.. .
الهــــــــی !
حـول حالَنا اِلی اَحسـَنِ الحال ، بحــق ِ شهدا .. .
آمین
خبر دارید...
.
هنوز که هنوز است #حمید_باکری از #عملیات فاتحانه خیبر بر نگشته... .
..
خبر دارید که #غلامحسین_توسلی آن دلیرمرد
خطه #جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت...
.
..از #ابراهیم_هادی خبری دارید... .
..
بعد از اینکه یارانش را از #کانال_کمیل به عقب بازگرداند
دیگر کسی او را ندید...
.
از جوانانی که خوراک کوسه های #اروند شدند خبری دارید... .
.
.هنوز از #شلمچه صدای #اذان بچه ها می آید... .
.
.هنوز صدای مناجات #رزمندگان از #حسینیه
#حاج_همت به گوش می رسد... .
.
.هنوز وصیت نامه شهدا خشک نشده؛
#خواهرم #حجاب.... #برادرم #نگاه....
..
هنوز که هنوز است #شهدا می ترسند
از اینکه #رهبر رو تنها بگذاریم... .
..
و هنوز که هنوز است شهدا بند پوتینهایشان را باز نکرده اند
و منتظر منتقم #حسین علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند.....
#شادی روح مطهر شهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم😭✋🌷🍃
شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله»
امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (صلی الله علیه وآله والسلم) بود بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی
روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در #شلمچه شهدارو منتقل میکرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»
راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید
فرازی از وصیت نامه شهید:
"خدایا من شنیدم که امام حسین(علیه السلام) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمیدانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(علیه السلام) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد ...
#شادی روح مطهر شهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم😭✋🌷🍃