تـو را .....
چـه غـم کـه....
شـب مـا دراز مـی گـذرد...
#تصویر دختر
#شهیدعبدالرضا_بروجی از شهدای تروریستی جاده زاهدان ( مطهره بروجی) در راهپیمایی 22 بهمن در بروجرد...
#شهادتت مبارک باباجان صلوات 🌷
🔰شهیدمحمدحسین یوسف اللهی کیست که #سردار_سلیمانی وصیت کرد کنار او دفن شود⁉️
🔹شهید یوسف الهی به من گفت: در کنار #اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت میشود بنویس📝 بعد خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
🔸نیمه شب خوابم برد😴( فقط ۲۵ دقیقه) من برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم #عددهایی را نوشتم. وقتی #شهید یوسف الهی آمد، بی مقدّمه به من خیره شد وگفت: #شهادتت به تاخیر افتاد😢
🔹با تعجّب به او را نگاه میکردم😟 که گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از #پیش_خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ🚫 نوشتن بود. در آن شب و در آنجا هیچ کس جز خدا همراه من نبود.
📚نخل های سوخته
#شهید_حسین_یوسف_الهی
🌹🍃صلوات
🌺سلام عزیز دل #خواهر، حالت که خوب است، آره حتما خوب است انقدر شوق شهادت🌷 داشتی که وقتی برایم زنگ میزدی و میگفتم که کی می آیی با خنده میگفتی که تازه چند روز است که آمده ام و می خندیدی😄انگار آنجا برایت یک #شوخی بود که هیچ ترسی نداشتی.
🌺داداش عزیزم خیلی دلم برایت تنگ شده💔 وقتی به امروز نزدیک می شدم انگار امروز روز #شهادتت است که لحظه شماری میکردم که به امروز نرسد، اما امروز هم رسید ومن برای خودم روز شهادتت را مرور میکنم😔
🌺ای کاش #یکبار دیگر میتوانستم تورا ببینم ویک دل سیر بغلت کنم ولی افسوس که این روز نمیرسد😞 ای کاش در اون دنیا حداقل بتوانم یک بار دیگر تو را ببینم وببوسمت
خیلی دوستت دارم♥️
#دلنوشته_ای_از_خواهرشهید
#شهید_سیدرضا_طاهر
#ایام_شهادت
🌹🍃صلوات
🌾از قدیم گفته اند:
"خاک سرد است؛#وقتی آنهایی را که خیلی دوستشان داریداز دست بدهید، کم کم آرام #میشوید"
🌾ماهها از #رفتنت میگذرد..
از آن سحرگاهی که با شنیدن خبر #شهادتت،بغضی سنگین بر دیواره گلویمان چنگ انداخت و حس تلخ یتیمی،پیکر #لرزانمان را در آغوش فشرد.
🌾داغ رفتنت #هنوز تازه است حاج قاسم!این داغ ، روی سینهمان سنگینی میکند.خاکِ تو سرد نیست !#گرمِ گرم است..
سردار دل ها حاج
#شهید_قاسم_سلیمانی 🌷
🍃🌹صلوات
🔰دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه میگفت نرگس ها چشم شده بودند و او را به دقت مینگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های دخترک را به ذهن💬 میسپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد
🔰صدای دخترک بلند نبود اما به گوش #آسمان رسید که از انتظارش گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از #کربلا تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه صبرش لبریز از انتظار شده😔
🔰آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس اشک ریخت و شکست و دخترک همچنان از انتظار سخن میگفت از بابا #مهدی
🔰قلم نیز بغض کرد، از حسرت نهال* و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمیکرد😓
🔰رزمآورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با #لبیکی ره آسمان میپیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما تکراری نه
🔰انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به #شهادت ختم میشود، عقیده ای که #سوریه را خط مقدم انقلاب و ایران🇮🇷 بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد
🔰دل را صیقل دهیم تا آیینه عشق شود و منعکسکننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به نور است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند.
#شهادتت مبارک
*نهال دختر شهید♡مهدی قاضى خانی
صلوات
روایتگری شهیدوالامقام #محسن_حججی برای همرزم و رفیق شهیدش #پویا_ایزدی :
#سلام برسقای دشت کربلا
#سلام برمسافرتاسوعا
#سلام برمردانگی وغیرت عباس گونه ات
منطقه ای که بودیم، لوله کشی آب وجود نداشت. آب مصرفیمون رو با یه بشکه 200لیتری میرفتیم ازچاه می آوردیم...
اکثر اوقات که خستگی کار بهانه میشد برا فراموش کردن آب . پویا بدون اینکه حرفی بزنه باتمام خستگی که داشت میرفت آب می آورد...
هیکل رشید و قشنگی داشت... مثل عباس...
قرارشد #تاسوعا بریم عملیات...
جنگید...
تاجواب سقایی کردن هاشو گرفت...
موشک که خورد، از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل #عباس...
از روی مرکب...
عصر #تاسوعابود...
#شهادتت مبارک رفیق...
#کاش یادت نرودمارا....
#شادی روح مطهر شهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم😭✋🌷🍃