eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ دلا غافل ز سبحانی چه حاصل مطیع نفس و شیطانی چه حاصل بود قدر تو افزون از ملائک تو قدر خود نمیدانی چه حاصل شهید مدافع حرم ... 🌷🍃
🔹یادگیری برایش خیلی اهمیت داشت. تا جایی که، دنبال یکی از بهترین👌 اساتیدِ زمان شهر رفت و با زحمت فراوان برای قرآن به نوجوان‌ها ایشون رو به مسجد🕌 آورد. 🔸گاها میشد زمانی که استاد براش کاری پیش میومد، پیش نوجوان‌ها مینشست و از عمد قرآن📖 رو اشتباه میخوند تا بچه‌ها اشتباهش رو بگیرن و امیدوار بشن به یادگیری قرآن... 💢حالا مدت‌ها از اون کلاس قرآن گذشته و ما به دلیل علاقه فراوان به قرآن، قصد کردیم، هر روز یک صفحه قرآن📖 از طرف سید ابراهیم هدیه کنیم به باب الحوائج العباس علیه السلام، ان‌شاء‌الله که این را بپذیرند🤲 🌷 🌹🍃صلوات
ج 🌷 💠 حسرت شهادت 🔰 فرمانده ای داشت به نام . میگفت اون موقعی که داشتیم میرفتیم پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا و هم رفت پشت فرمون.. به من گفت سید ابراهیم بیا جلو!😵 گفتم بابا چندتا بزرگتر اونجاهستن من خوب نیست بیام جلو.. قبول نکرد و گفت بهت میگم بیا جلو! گفت منم رفتم جلو و از بزرگترا هم کردم..☝️ 🔰از این جا به بعد این داستانی که میخوام بگم رو برای مصطفی گفت و مصطفی هم برای من تعریف کرد..❗️ گفتش شهید بادپا میگفتش که من از قدیم که با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی (فرمانده لشگر کرمان، اون عارفی که الان رو کنارش در کرمان دفن کردن) میگفت منو یک بار زمان جنگ بابت موردی تنبیهم کرد و بهم گفت میری سر کانال فلان جا بشین تحرکات دشمن رو یک ماه مینویسی و میاری! 🔰میگفت دوسه روز اول رو دقیق مینوشتم که دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و لجستیکی و نظامی داره.. ولی یه موقع هایی هم ازخستگی زیاد خواب میموندم و نمیرفتم و از رو شیطونی همون قبلی هارو مینوشتم و پاکنویس میکردم! خلاصه سرماه که شد رفتم به نشون دادم گفتم که گزارشمو آوردم! 😊 اونم ی نگاهی به نوشته هام کرد و گفت شما این صفحات رو خواب موندی و نرفتی ولی نوشتیش..❗️آقا منو میگی.. دیدم دقیق زده توو خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت شهید نمیشی برو! 😔 🔰میگفت تا الآن که الآنه حسرت شهادت، با این همه عملیات وسابقه به دلم مونده! جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد! 😢 میگفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی رو دیدم که بهم شهادت دادو گفت توو این عملیات توهم میای نگران نباش! اینا همه رو داره توو ماشین به مصطفی میگه! میگفت حواستون خیلی جمع باشه که شهدا گر تمام ما هستن! 💔 🌹 🌹🍃صلوات
★❣★❣★❣★❣★ و مـــــــ🌙ـتاب و یاد شمـا خیالم را چنان آرام می‌دارد 😍 که در منزلگہ عشــــ❤️ـاق مرا نگـــــاهی نیست ... نگاهی صلوات 🌷🍃
💞 _کجا میری؟!! +بگم،جیغ و داد راه نمیندازی؟ _بگو آقا مصطفی قلبم اومد تو دهنم. +عراق! _میری عراق؟! به اجازه کی؟! که بعد بری سوریه؟! +رشته ای بر گردنم افکنده دوست! _زدم زیر گریه... +کاش الان اونجا بودم عزیز. _که چی بشه! +آخه وقتی گریه میکنی خیلی خوشگل میشی! _لذت میبری زجر بکشم؟! +بس کن سمیه!چرا فکر میکنی من دل ندارم؟!خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم؟ خدا حافظ سمیه،مواظب خودت و فاطمه باش! _گوشی را قطع کردی.چندبار شماره ات را گرفتم، اما گوشی ات خاموش بود.سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم، درحالی که اشک هایم می آمدند.کجا میرفتی آقا مصطفی؟ میرفتی تا ماه شوی.‌ به روایت همسر شهید 📚کتاب اسم تو مصطفاست‌ 🌷 🍃🌹صلوات
🌲با ولایت تا 🌲 🔆با اینکه فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه می خوابید. یک شب🌙 برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد نماز شب میخواند...📿 🔆آنقدر محو با خدا بود که متوجه حضورم نشد. نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم: خب ، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم. توی کوه و جنگل🌴🌾 بالا و پایین کردیم و خسته شدیم. کمی هم کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی! 🔆لبخندی😃 زد و گفت: خدا به ما به جون بخشیده، باید جونمون رو فداش کنیم... جز این باشه رسم نیست❗️ 🌷 صلوات 🌹🌹🌹
شعری که بر زبانش جاری بود 🍂آن ڪس ڪه را شناخت جانـ❣ را چه ڪند 🍃فــرزند و عــیال و را چه ڪند 🍂 ڪـــنی هــــر دو جهانش بخـــشے 🍃دیـــــــوانه ڪه شد هر دو جهانـ🌍 را چـــــه ڪـــــند⁉️ 🌹🍃صلوات
🌷🕊 🍃اگـــــر مےخـــــواهید ڪـــــارتان برڪتـــــ پـــــیدا ڪـــــند بـــــہ خـــــانواده شـــــهدا سربزنیـــــد، زندگے نامـــــہ شـــــهدا را بخـــــوانید سعے ڪـــــنید در روحیـــــہ خـــــود شهادتـــــ طلبے را پـــــرورش دهـــــید.🍃 صلوات 🌷🍃
دنیا قفس شده ⛓😔 جهانم تاریکه😭 دوست شهید من ♥️ صدامو داری که ...!؟ ♡ درکنار‌حاج‌مهدی‌سلحشور😊 🌹برای ظهور آقا صلوات یادتون نره🌹 صلوات 🌹🌷🍃
🎤♥️ برایم مهم بود شریک زندگی‌ام مثل پدرم باشد و یک سری آزادی عمل‌ها را به خانم‌ها بدهد✨ وقتی با مصطفے صحبت کردم در بحث تحصیلی من اصلا هیچ مانعی ایجاد نکرد و برای شغل آینده هم مانعی نداشت... برایم خیلی مهم بود که مثلا اگر یک زمانی چیزی در خانه کم و کسر باشد، برخورد اوچطور است؟ منظور من چیزهای خیلی جزئی بود و معمولا هم من مسائل را جزیی نگاه می‌کردم🌱 در این 8 سال و چند ماهی هم که با او زندگی کردم خیلی خوب بود. خیلی راضی بودم🙂♥️ راوی همسر شهید 🌹🍃🌹🍃صلوات
~🕊💌 شجا؏ ڪسي نێست ڪہ نٺرسہ! ڪسێ هسٺ ڪہ مێ ترسہ ۆ میگہ خدایا ببین من مێ ترسم ! ولے با ھمین ترس میرم جلو ... ݘوݩ ٺورو دوست دارمُ بہٺ ایماݩ دارݦ...ツ 🌷 یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
دڪتر‌ به‌ او‌ گفت :‌ به‌ اندازه‌ یک‌ دَم‌ و بازدم‌ با‌ مُردن‌ فاصله‌ داشتی . . . ! مصطفـٰے جواب‌ داده‌ بود : شما بہ اندازه یڪ دم‌ و بازدم‌ مۍبینید اونـے ڪھ باید شھادت‌ را مۍداد ، یڪ ڪوه‌ گناه‌ دیده ؛💔 یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
°•🦋⃝⃡❥•° اگر‌مےخواهیدڪارتان‌برڪت‌پیدا‌ڪند بہ‌خانواده‌شهداسربزنید؛ زندگےنامه‌‌شهدارابخوانید🌿'' 🕊 🇮🇷 سیدالشهدا و بنام شهدا 😭🌷🍃✋ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💞 🌾_کجا میری⁉️ +بگم،جیغ و داد راه نمیندازی؟ _بگو آقا مصطفی قلبم💞 اومد تو دهنم. 🔸 عراق میری عراق؟! به اجازه کی؟! که بعد بری سوریه⁉️ +رشته ای بر گردنم افکنده دوست! _زدم زیر گریه...😭 +کاش الان اونجا بودم عزیز. _که چی بشه! +آخه وقتی گریه میکنی خیلی میشی😍 🔹_لذت میبری زجر بکشم⁉️ +بس کن سمیه! چرا فکر میکنی من دل ندارم؟! خیال میکنی خوشم میاد از تو و فاطمه دل بکنم😔 سمیه، مواظب خودت و فاطمه باش! 🔸_گوشی را قطع کردی. چندبار شماره ات را گرفتم، اما گوشی ات خاموش بود📴سرم را به شیشه پنجره تکیه دادم، درحالی که اشک هایم می آمدند. کجا میرفتی ❓ میرفتی تا ماه شوی.‌ به روایت همسر شهید 📚کتاب اسم تو مصطفاست‌ 😭🌷🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خراب‌شوددنیـٰایم‍ ..🖐🏽 اگرقـرارباشد دمےبۍیـادِشمـٰاباشم‍ .. یادتوحـس‌اوج‌گرفتن✈️ درشایستھ‌ترین‌حالات‌بندگۍست..🌿 🌷🍃 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
توصیه_شهید 📝 آدم نباید توی هیئت گیر کنه و فکر کنه همه چیز فقط به روضه رفتنه! مهم اینه که رفتار و اعمالمون مثل امام حسین و حضرت عباس باشه، وگرنه توی اسم امام حسین گیر می‌کنیم و رشد نمی‌کنیم! ⁩⁩ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است..! . سید ابراهیم کیست؟ 🌷به ابراهیم هادی بسیار علاقه داشت. خاطراتش را برای دوستان تعریف می‌کرد. 🌷بارها کتاب سلام بر ابراهیم را خریده و به دیگران هدیه میداد. 🌷در صفحه اول می نوشت: وقف در گردش. پس از مطالعه در اختیار دیگران قرار دهید. 🌷شهید سید مصطفی صدر زاده فرمانده گردان عمار لشکرفاطمیون، ابراهیم هادی را الگوی خودش قرار داد و حتی نام جهادیش را سید ابراهیم نهاد. 🌷شهید مدافع حرم یادش با ذکر 🍃🌺 اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم🌷🍃 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
گفتم : به نظرت کیا‌ شهید‌ میشن؟! گفت : اونایی که اسراف میکنن گفتم : اسراف! تو چی؟! گفت : تو دوست داشتن خدا 😭🌷🍃 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
چند وقت پیش برای خودم و فاطمه دوتا چادر سفارش دادم برامون بدوزن . چادرها آماده شد . با دوست عزیزی که زحمت دوختش رو کشیده بودن داشتم هماهنگ میکردم که اگه ممکنه چادر ها رو به دستم برسونن ؛ خودم شرایط تحویل گرفتنش رو نداشتم. ایشون قبول کردن و گفتن اسنپ میگیرن و برامون میفرستن .شب چهارشنبه سوری بود ؛ بعد از چند دقیقه تماس گرفتن که هر چقدر تلاش کردم هیچ راننده ای درخواستم رو قبول نمیکنه ، اگه امکانش هست اسنپ رو شما بگیرین . درخواست اسنپ دادم هیچ راننده ای قبول نکرد . دوباره هم اسنپ و هم تپسی رو همزمان گرفتم . بعد از ۲۰ دقیقه اسنپ پیدا شد . تماس گرفتم : ببخشید آقا میخواستم یک بسته ای رو به دستم برسونید . راننده قبول نکرد و سفر رو لغو کردم . و مجدد هم درخواست اسنپ و تپسی ... دیر وقت شده بود و من هم خیلی عجله داشتم . بعد از چند دقیقه در ناامیدی تمام راننده ای قبول کرد . تماس گرفتم : ببخشید آقا امکانش هست بسته ای رو به دستم برسونید ؟ بعد از چند دقیقه مکث گفتند: داخل بستتون چیه ؟ گفتم :لباس. ایشون قبول کردند . نگرانی بعدی این بود که خودم خونه نبودم و مونده بودم چطوری بهشون بگم بسته رو به نگهبانی تحویل بدن . چون معمولا کسی قبول نمیکنه و باید کسی باشه که بسته رو تحویل بگیره . راننده رسید و تماس گرفت : ببخشید خانم من رسیدم . گفتم اگه امکانش هست بسته رو به نگهبانی تحویل بدید . گفتند: همون آقایی که داخل ساختمون نشستند؟ گفتم بله ، بهشون بگین که بسته برای ...۱۱_۱۸. دیدم اون آقا ادامه داد . ۱۸_۱۱_۵ خیلی تعجب کردم اما اصلا توجه نکردم و دوباره تکرار کردم بفرمایید بسته برای ... دوباره گفتند: خانم من این شماره رو از دیشب حفظم ۵_۱۱_۱۸ ساکت و مبهوت مونده بودم . _ببخشید خانم تو بسته چادره؟ دوتا چادر ؟ +بله _شما تو خانوادتون شهید دارین ؟ شهید گمنام ؟ +شهید داریم ولی گمنام نه. راننده با حس و حال عجیبی گفت : من دیشب خواب دیدم ،خواب دیدم شهیدتون بهم دوتا چادر داد و گفت : اینارو تحویل نگهبانی بده . بگو برای ۵_۱۱_۱۸ من از دیشب این شماره رو حفظم . شهید شما دیشب منو تا اینجا آورد که چادرها رو به شما برسونم . نمیدونم حکمتش چیه...🌿🤍 ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ ارواح طیبه شهدا صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم سلام بر شهدا ✋😭🌷🍃
💢شش درس از شش شهید :🌷 شیعه به دنیا آمده ایم تا مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم. :🌷 به برادر برادر گفتن نیست، به شبیه شدنه. :🌷 ظهور اتفاق می افتد، مهم این است که ما کجای ظهور ایستاده ایم. :🌷 شهادت خوب است اما تقوی بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند. :🌷 سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد. :🌷 در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ، پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ روح مطهر شهدا 😭✋🌷🍃
✍ بخاری جهیزیه‌ام را که طرح شومینه‌ای بود، همان سال اول ازدواجمان که هوا گرم شد بردی حسینیه و دیگر نیاوردی. سال بعد که هوا سرد شده بود مجبور شدیم پنج شعله گاز را روشن و خاموش کنیم. مدتی هم از خواهرت بخاری کوچکی قرض کردیم تا اینکه در خانهٔ جدید، پدرت به‌عنوان چشم‌روشنی برایمان یک بخاری خرید.. ...🌷🕊 📚 روح مطهر شهدا 😭✋🌷🍃
هر جا که بودیم، توى جاده یا مقر یا هر جاى دیگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد کنار و مى گفت: "حیفه نماز اول وقت مون از دست بره." بعد هم چفیه اش را پهن مى کرد و مى ایستاد به نماز. روح مطهر شهدا 😭✋🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه شهادت که در تاسوعای حسینی سال ۹۴ به دست دواعش شهید شد 🔹: «گاهی اوقات شما می‌بینید از یک روستا یک شخصیت منور و نورانی برمی‌خیزد از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفی صدرزاده به وجود می‌آید. ما از این مصطفی‌های صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم اینها همه امیدبخش است.»
سید ابراهیم کیست؟ 🌷به ابراهیم هادی بسیار علاقه داشت. خاطراتش را برای دوستان تعریف می‌کرد. 🌷بارها کتاب سلام بر ابراهیم را خریده و به دیگران هدیه میداد. 🌷در صفحه اول می نوشت: وقف در گردش. پس از مطالعه در اختیار دیگران قرار دهید. 🌷شهید سید مصطفی صدر زاده فرمانده گردان عمار لشکرفاطمیون، ابراهیم هادی را الگوی خودش قرار داد و حتی نام جهادیش را سید ابراهیم نهاد. روح مطهر شهدا و امام شهدا 😭✋🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨️مصطفی... کاش بودی🥺🕯🕊 مصطفی... یادته میگفتی خودم و نوزادم و هفت جد و آبادم فدای کاشی حرم حضرت زینب سلام الله علیها 😭 امروز ۱۸ آذر ماه ۱۴۰۳ ۸ دسامبر سوریه سقوط کرد... دعامون کن... حالمون خرابه🕊💔😭 https://eitaa.com/jahfadarahbary