eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
43هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 چقدر دلم میخواست بگویی مـادر... ومن فقط بگویم جانم؟ بعد در آغوشم آرام بگیری..... و به یاد پدران و مادران آسمانی شهیدان ما ختم حمد و فاتحه و صلوات 😭🌷🍃
🍃راوی قصه های قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت را در دل تاریخ حک میکند♡ 🍃از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از گفت آغاز قصه رقم خورد، رزم و را به تصویر کشید و ضمیمه کرد: بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود و . 🍃به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ و نیتشان بوی داشت. سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را، حداقل برای الیاس اینگونه بود. 🍃حلب مشتاقانه او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم به قاب در خشک میشد. 🍃فاطمه زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظه‌ای چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای همچنان می‌بارید، برای قاصدک از پدرش سخن می‌گفت تا بلکه به گوشش برساند. 🍃یادم به خرابه‌ی افتاد، دختری سه ساله که بهانه را می‌گرفت میخواست از و درد سیلی به پدر شکایت کند. به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست. 🍃ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله (ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان ، چه هایی که دلتنگ مهر پدری‌اند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند. 🍃حالا بعد از پنج بهار ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم سرزمین است. 🍃میگویم بهار چون به قول شاعر: بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور مانده‌اند همچون الیاس. میکند و برگ هایش را سنگ‌فرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند. ◇پروازتان مبارک عباس های زینب(س)◇ پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در  که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴ 🕊محل شهادت : حلب العیس یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
قدر بدانید قدر داشته هایتان را بدانید قدر آدم های خوب زندگیتان را قدر سلامتی و آرامشتان را بدانید اتفاقا دنیا زود در مقابل عدم قدردانی واکنش نشان میدهد و آن را از شما میگیرد حالا میخواهد سلامتی باشد یا یک آدمی که شما او را خیلی دوست دارید یک چیز دیگر هم بگویم تو را به خدا قدر پدر و مادرتان را بدانید شاید بزرگ ترین و تکرار نشدنی ترین نعمتی که در اختیار هر آدمی قرار داده اند 🌸همین وجود و است🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️السَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ، ▪️سلام بر كسى كه خداوند شفا را در خاك قبرش قرار داد؛ ▪️السَّلامُ عَلى مَنِ الْإِجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ. ▪️سلام بر كسى كه اجابت و پاسخگويى خداوند به دعاها در زير گنبد شريفش حتمى است؛ سلام بر كسى كه امامان و پيشوايان اسلام از نسل او هستند . 🕌 شب زیارتی ارباب سادات امشب کربلاست 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیان ساعت تیراندازی رو هم‌می دانست از کجا ؟؟؟؟ فکر می کنیم دیدن پیج اینستاگرام زینب مولایی راد (مادر کیان) و صفحاتی را که دنبال می کند، بخوبی روشنگر همه مسائل و خط و ربط های این زن باشد آقای جمهوری اسلامی چرا و طبق چه منطقی سالها به اینستاگرام و تلگرام با مالکیت قطعی صهیونیسم و دشمنان ایران اجازه فعالیت آزادانه دادی تا آنها آزادانه قلب و مغز مادران و دختران این سرزمین را تسخیر کنند؟ عاقبت اعتماد کردن و دلخوش بودن به گزارشات فیک و تحلیل های غلط چند قرارگاه و سازمان و نهاد فجازی همین است. فضای مجازی میدان جنگ است و صاحب این میدان قطعا پیروز ماجرا هستند. تلگرام و اینستاگرام و توییتر صاحبان و مالکانی دارند که دشمنان ما هستند و قطعا اجازه پیروزی به ما نمی‌دهند. اینهایی هم که در مجلس و چند نهاد دیگر برای باز کردن دوباره مسیر سلطه اینستاگرام و تلگرام تلاش می‌کنند یا نفوذی دشمن هستند یا چندتا کانال و پیج خاک برسری دارند که فکر می‌کنند با کمک آنها در انتخابات آینده پیروز می‌شوند.... در ضمن ابولحسن فیروزآبادی مسئول تمام فجایع بوجود آمده در عرصه سایبر کشور در این سالهاست محاکمه اش کنید بیایید ما بچه های انقلابی را بخاطر گفتن این حرفها بازداشت کنید . برایمان پرونده سازی کنید خانواده هایمان را اذیت کنید اما این خط دشمن است و خفه کردن ما چیزی را عوض نمی‌کند. نقطه سر خط....🛑
یا زهرا هرکه شد گمنام تر زهرا خریدارش شود
‍ 💟میروم تا مادر بگیرم 💢این جمله را به همراه عکسی از خودش📸 زمانیکه در پرواز ایران به بود در فضای مجازی منتشر کرد. این جمله عجیب بوی میداد. از آن خداحافظی های بی برگشت🚷 💢طوری که خودش گفته بود اینبار آب نریزید❌ و دیگران را خبر نکنید. ساعاتی قبل از ، زمانی که همرزمش از او پرسید کجا میروی؟ چنین پاسخ داد: 👈پیش به سوی بغل مادر💞 حضرت زهرای مرضیه (س) 💢باشد که ماهم به دچار شویم که چه حالیست این عاشقانه ♥️ ! ⇜اکنون که در آغوش مادری بگو از چه خبر؟ از پهلوی شکسته اش😭 از جگر گوشه هایش⁉️ راستی از (ع) خبر داری؟ یا که باید سراغش را از نخلستان🌴 و چاه گرفت؟ این بر تو چه میگذرد؟ کمی برایمان بگو...😭😭 😭🌷🍃 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
حـجابت ارزشش با خون برابری میکند👌 مواظبش باش خواهرم خواهرم رفت که روسریت نرود❌ جان شمـا و جان ♥️ دعای خیر پشتوانه ی زندگی‌ات خواهرم🙏 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 😭🌷🍃
مادری بود بنام ننه‌علی آلونکی ساخته بود در بهشت‌زهرا بر قبر فرزند شهیدش شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند سنگ قبر پسرش بالش‌ش بود و همونجا هم چشم از دنیا می‌بندد و کنار فرزندش خاک میشود این داستان یک شهید است خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...😞
نوجوان شهید احمد کایدخورده در روز 15 مردادماه سال 1344 در دزفول چشم به جهان گشود و در سن نوجوانی همراه با دوستان و همرزمانش به جبهه رفت. وی در تاریخ 21 بهمن‌ماه سال 1361 در جبهه پاسگاه صَفریه واقع در نوار مرزی استان خوزستان خلعت شهادت را به تن کرد ولی خبری از پیکر پاکش نیامد و جزو شهدای جاویدالاثر محسوب می‌شد. شهید احمد کایدخورده در سن 17 سالگی در عملیات والفجر مقدماتی به فیض شهادت نائل آمد ولی یادبودی برای بزرگداشت این شهید والامقام در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول بنا شده است که 39 سال همدم مادر چشم انتظارش بود. غصه نخور، منم مادرتم شهید احمد کایدخورده پس از ۴۱ سال به خانه برگشت اما در سالگرد پرواز مادرش؛ شهید منصور فاطمه‌باف که پسرش همراه احمد به کشور بازگشته، بر پیکر احمد می‌آید و شروع به دلداری می‌کند: رولَه غصه نخور، منم مادرتم. «عزیزم احمد که مادر نداری؛ عزیزم احمد تو هم مثل پسرم هستی؛ همه شهدا مثل فرزندانم هستن؛ غصه و ناراحت نشی؛ دست مادرت را بگیر و او را به بهشت ببر.» صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 😭🌷🍃
بعد از تو💕 تا همیشه و روزها بی مـ🌙ـاه و مهر مےگذرند از کنار ما 💥اما پشت دریچه ها در سینه ها ماھ ِ قصه های تابان است🌝 🔰ماجرای خوابی که شهید میبیند 🔻به نقل از همسر شهید 🔸 خیلی به بچه هاش علاقه داشت، از آنجا که خودش خواهر نداشت، و پدر هم نداشت❌ فقط دو تا برادر👥 داشت لذا خیلی به بچه هاش وابسته بود💞 جای بچه ها روی سینه اش بود. 🔹وقتی برای میخواست عازم🚌 جبهه شود زمستان بود گفتم الان نرو🚷 صبر کن تابستان که شد برو، چون این ها بهت وابسته هستند و زمستان هم هست، بچه ها همه شون تو خونه اند🏡 بهانه گیری میکنن اگر هوا گرم بشه میرن تو حیاط بازی میکنن. گفت: نه من باید برم 🔸گفتم: چه خوابی⁉️ گفت: خواب دیدم آقایی پوش سوار بر اسب بود، من رو با اسم صدا کرد، گفت بیا بریم. دل به این دنیـ🌎ـا نبند، این دنیا ارزش نداره✘ 🔹👍گفتم: شما چه کار کردی؟! گفت: من پشت سر آقا و با آقا رفتم لذا من باید برم و شما رو به می سپارم. 🌷 شادی روحشان ‎‎‌‌‎‎🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
🌸🍃 💌 به دلیل تصادفی که در اردیبهشت ماه داشتند دچار کمر درد شدید شدند و دیسک ایشان تحت فشار بود ولی هر وقت تماس میگرفتند ایشان مینشستند یا . همسرشان به ایشان میگفت استراحت کن ایشان که شما را نمیبینند ولی شهید میگفتند نمیبینه ولی که میبینه! ✨ 🌹 صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 😭🌷😂
عاقدش گفت;... کِ مــهریه ی او، آب شـود وَ قرار است کِ او ؛ اَرباب شود... 💞💍💞💍
📚 *قاب دل * _ امروز با همیشه فرق دارین! تا نگین چی شده که نمی‌ذارم از اینجا برین. دلش که می‌گرفت به زینب سر می‌زد. او را مثل تنها دخترش دوست داشت. از آن تصادف دلخراش که زینب را از گردن فلج کرده بود ۱۷ سال می‌گذشت. طی این سال‌ها هروقت از سختی زمانه خسته و یا دلتنگ می‌شد می‌آمد کنار تخت زینب می‌نشست. با او حرف می‌زد و بار دلش را سبک می‌کرد. با دیدن شرایط جسمی سخت اما روحیه فوق‌العاده‌‌ او، حالش خوب می‌شد و غم‌هایش را از یاد می‌برد. اما امروز به راحتی نمی‌توانست حرفی را که از دیشب روی دلش سنگینی می‌کرد به زبان بیاورد. صدای شکستن قلبش را خودش هم شنیده بود. زینب دستان بی‌رمقش را به سمت دست مریم خانم کشید تا مایه تسلی بیشترش باشد. _ زن همسایمون دیشب اومد دم در و بهم گفت لطفا عکس پسرات رو از سر در ورودی ساختمون بردار. شاید یه همسایه‌ای راضی نباشه!... صدایش می‌لرزید. اشک توی چشمانش جمع شد. دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه. زینب به چشمان معصوم مریم خانم خیره شد. با غمی که توی چشمانش می‌دید بغضی عمیق در جانش نشست. _ الهی بمیرم برا دلتون! شما که عکسا رو برنداشتین؟! برداشتین؟ _ چرا مادر برداشتم! طاقت نگاه سنگینشون رو نداشتم. _ حالا اون یه چیزی گفت. یه حرف بیجایی زد! شما نباید عکسا رو برمی‌داشتین! ما هرچی داریم از صدقه سر امثال جوون‌های شماست. تا عمر هم داریم مدیونشونیم. اون زن چطور تونسته به خودش اجازه بده این حرفو بهتون بزنه؟! اما شما عکس‌ها رو برگردون سر جاش. هرچه زینب اصرار کرد فایده نداشت. مریم خانم راضی نمی‌شد دوباره عکس پسرهای شهیدش را سر در خانه بزند. _ غصه نخور مریم خانم! باور کن اگه پا داشتم تموم سردر خونه‌های کوچه‌تون رو از عکس آقا بهداد و آقا علیرضا پر می‌کردم. حیف که نمی‌تونم! زینب توی دلش ولوله‌ای به پا شده بود. می‌خواست لبخند را به لبان پیرزن خسته و عاشقی که سال‌های سال، تنها و بدون همدم و سایه همسر، پنج فرزندش را بزرگ کرده بود برگرداند. مادری که دو شهید و دو جانباز را تقدیم انقلاب کرده و حالا با قلبی شکسته به او پناه آورده بود. ناگهان فکری ذهنش را پر کرد. _ عکسشون رو برام بیار مریم خانم. می‌ذارم تو فضای مجازی. اصلا یه کاری می‌کنم همه ببیننشون. مریم خانم چیزی از فضای مجازی نمی‌دانست. اما به زینب و توانائی‌ها و نیت پاکش ایمان داشت. قبول کرد و فردای آن روز عکس‌ها را با ذوق وشوق فراوان برای زینب آورد. طولی نکشید که ماجرای برخورد اهانت‌آمیز جاهلانه و بی‌شرمانه زن همسایه با مادر دو شهید تهرانی در فضای مجازی پیچید. توئیتر و اینستاگرام و ... از این اتفاق تلخ پرشد و شهیدان بهداد و علیرضا جعفری‌نژاد دو اسطوره شجاعت و مردانگی بیش از پیش شناخته شدند. با هماهنگی دوستان زینب، قرار شد قاب عکس شهیدان جعفری‌نژاد توسط شهرداری بر سر در خانه این شهیدان قرار گیرد. روزی که مریم خانم و دخترش برای تشکر پیش زینب آمدند زینب از دیدن لبخند رضایتی که روی صورت آن دو نشانده بود از اعماق وجود خوشحال بود. اما این رضایت وقتی به جانش نشست که مریم خانم رو به زینب به دخترش اشاره کرد و گفت: «این دخترم خواهر شهیده؛ از امروز تو دومین خواهر شهدای منی!» هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و🌱 وعجل فرجهم
28.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 هر سه تا بچه ش تو لشکر ویژه ۲۵ کربلا بودند...سال ۶۴ پسرش علی شهید شد .ده ماه بعد تو شب عملیات کربلای چهار پسر دومش عسگری شهید شد ، برادرش مهدی رفت جنازه ی عسگری رو بیاره اونم شهید شد و مادر در یک شب دو شهید تقدیم انقلاب کرد و شد مادر سه شهید... . 🔹 ، همین چند ماه پیش بود خدمت و سه شهید رسیدیم...اما در همین مدت کوتاه هر دو عزیز راوی در این به شهیدانشان پیوستند. روحشان .😭🌷🍃 . 🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت مهرت اجازه داد که بخوانمت ✨ مولای من!! یوسف زیبای زهرا!!! شنیده ام از ما دلتنگ ترے براے آمدنت.. شنیده ام دل نگرانِ مایے.. شنیده ام گریہ مے کنے براے ما.. کے تمام مے شود.. غروب هایے ک "دلِ" ما "گیرِ" دلتنگے ات است آقا؟؟ تسبیحی بافته ام، نه از سنگـــــــ.... نه از چوبــــــــ.... نه از مرواریــــــــد... من بلور اشکـــــــهایم را به نخ کشیده ام.. تا برای ظهورتـــــــان دعا کنم. 🌷به اميد ظهورش صلوات🌷 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ. ▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ ▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️
در خواب پسر شهیدش را می‌بیند پسر به او می‌گوید: توی بهشت جام خیلی خوبه...چی می‌خوای برات بفرستم؟ مادر می‌گوید: 🔸چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم... می‌دونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀 پسر می‌گوید: 🔹نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون! بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد! قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن... خبر می‌پیچد! 🔸پسر دیگرش، این‌ را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند... حضرت آیت‌الله نوری همدانی نزد مادر شهید می‌روند! 🔹قرآنی را به او می‌دهند که بخواند! به راحتی همه جای قرآن را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه! میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!» 🔸مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط آیت الله نوری با گریه، چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند: 🔹«جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»✨ 🌹"" 📙شهیدان زنده اند. صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 😭🌷🍃
سرباز شهید شنبه تاوسه فرزند مهرعلی است که در تاریخ دهم آذر ماه سال ۱۳۴۶ در شهر قلعه خواجه شهرستان اندیکا دیده به جهان گشود و روشنی بخش محفل خانواده خود شد. پس از طی کردن دوران کودکی و نوجوانی در دوره جوانی به خدمت سربازی اعزام و در نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی مشغول گذراندن این دوره از زندگی خود شد. این دلیرمرد خوزستانی در دوران سربازی به جبهه اعزام شد و در تاریخ چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷ شهد شیرین شهادت را نوشید و نامش در دفتر ۲۳ هزار شهید استان خوزستان ثبت شد. پس از شهادت پیکر پاک شهید شنبه تاوسه در خاک جبهه ماند و به وطن بازنگشت و جزو شهدای جاویدالاثر دوران هشت سال دفاع مقدس محسوب می شود. شهید تاوسه در سن ۲۱ سالگی در کوشک به شهادت را رسید و به منظور گرامی داشت یاد و خاطره اش یادبودی برای ان شهید عزیز در گلزار شهدای چهاربیشه مسجدسلیمان بنا شده است. شهید آسمانی شد 😔🌷🍃 فجر 🇮🇷 روح شهدا و پدران و مادران آسمانی صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 😭🌷🍃
زمان به سرعت می گذرد. به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا حق شوی و به پرواز کنی شهدا را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند. دهه هفتادی هایی که در این روزها خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟ جوانانی که با ذکر ، علی اکبرهای زمان شدند، پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند و مادرانشان با ذکر ، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند. جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای برگزید. عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در دنبال گمشده اش بود. در خانه هم عکس شهیدمونس لحظه هایش بود. شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد .. اهل ماندن نبود. حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است. یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر شد برای چشم انتظارش در دنیای واقعی علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از وصیت کرد. او همچون جوان دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد گویا ی پیکرِ بر زمین مانده ی را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم بانشان (عج) که سند سربازی اش، برای امام زمانش بود. شهادت 📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱۳۷۳ 📅تاریخ شهادت : ۴ فروردین ۱۳۹۶،سوریه حماء ارواح طیبه شهدا صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم سلام بر شهدا ✋😭🌷🍃
۱۶ سال بیشتر نداشت که شد و حالا این پسرک، نه تنها فرزند بلکه هم بازی و همه وجودش شده بود... احمد قد کشید و بزرگ شد و حالا از مادر اجازه مےخواست... این با جنگ بیگانه نبود سرزمینی نیست که به چشم استعمارگران نیاید... اما سلام بدرالدین به پسر اجازه رفتن داد... پسر رفت و مادر به چشم خود مےدید که پسرش، دوستش، هم بازی اش، پاره تنش دارد مےرود اما سر بلند کرد و گفت: عجب صبری دارند این ... عجب دل بزرگی دارند ... راست گفته اند هیچ تیری، بر پیکر شهید اصابت نمی کند مگر آنکه اول... از  قلب مادرش گذشته باشد همیشه "قلب مادرشهید"، زودتر شهید می شود ! ‎‎‌‌‎‎🌹🍃😭✋🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
٣شهیدکه دربیمارستان زیرتیغ جراحی دوام نیاورد وبیش از٢ساعت ازمرگش گذشته بود باصحبت هایی که درآن عالم با سه فرزند شهیدش داشت مجددروح به بدنش بازگشت. روح مطهر شهدا 😭✋🌷🍃
🔴شهید سجاد امیری از شهدای سربازان گمنام امام زمان (عج) امیری بسیجی حافظ امنیت یکی از بسیجیان اهل کرمانشاه بوده ۲۱ خرداد ۱۴۰۲ طی درگیری با اشرار مسلح در محله کرناچی کرمانشاه به شهادت رسید. او متولد دهه ۶۰ در کرمانشاه میباشد و در یکی از مناطق حاشیه‌ای شهر کرمانشاه، در درگیری با اشرار مسلح زخمی شد و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید. شهید سجاد امیری در این دیدار خطاب به آیت الله علما می‌گوید: سجاد عاشق شهادت بود و به آن رسید، پنج فرزند دارم که فدای رهبر می‌کنم. روح مطهر شهدا 😭✋🌷🍃
31.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ سردار زارع کمالی فرمانده : ⁉️ما این همه دادیم برای چی؟ برای زمینه سازی ظهور منجی عالم بشریت و تمدن نوین اسلامی 👌پایه های اصلی این تمدن سه اصل دارد. 1.خانواده 2.علم 3.مهدویت ⛔️ محور اصلی در خانواده است و اگر عفت از زنان و دختران ما گرفته شود و ذهن های آنها تصرف شود، دشمن به هدف خود خواهد رسید. ✅ دعوا سر یک تکه پارچه یا چادر نيست ، مواظب باشید دشمن خانواده را از شما نگیرد و.... https://eitaa.com/jahfadarahbary
💔 سلام ... من نبودم آن روزها❗️❕❗️ سوختنت را ندیدم... نه میخی دیدم نه زخم بازویی... اما به اندازه ی تمام شنیده هایم زجر کشیدم... کردم... برای غربت غریبانه ات...😭 و اکنون در حرارت آتشی می سوزم که بیادم می اورد شما آنقدر عظیم بود که حتی نمیتوانم ضریحت را بغل بگیرم و در آغوشت برای همه ی مصائبت بریزم... اما مادر نمیگذارم قبر پنهانت پرچمهای عزاداری مرا پایین بکشد... اینجا را به شما قدم به قدم حَرمت میکنیم❗️ عزا علم میکنیم...🏴 همه ی ما را حَرمت میکنیم.... 😔🇮🇷 https://eitaa.com/jahfadarahbary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیر پای است یعنی... 🔹رهبر انقلاب، روز گذشته: اینکه در روایت دارد که «اَلجَنَّةُ تَحتَ اَقدامِ الاُمَّهات»، «تَحتَ اَقدام» یک کنایه است، تعبیر کنایی است؛ «بهشت زیر پای مادر است» یعنی دم دست مادر است. 🔹شما بهشت میخواهید، بروید سراغ مادر؛ او بهشت را به شما خواهد داد. 🧡 به او محبّت کنید، به او مهربانی کنید، به او خدمت کنید، از او اطاعت کنید، به او احترام کنید، او بهشت را به شما خواهد داد. https://eitaa.com/jahfadarahbary