eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
43هزار عکس
15.6هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ ⑤ 🖤شهید مدافع‌حرم (حرّ مدافعان‌حرم) ▪️مادر شهید نقل می‌کند: پیش از سال۱۳۹۳ که مجید به کربلا سفر کرد، پسر خیلی شرّی بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قُلدر بود و همه‌ی کوچکترها باید به حرفش گوش می‌دادند اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی‌اش شد؛ چون به بچه‌یتیم رسیدگی می‌کرد و دست فقرا را می‌گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می‌گذاشت. ▪️مجید به خاطر خالکوبی‌هایش طوری در سوریه وضو می‌گرفته که معلوم نباشد اما شب آخر قبل از شهادتش، بی‌خیال می‌شود و راحت وضو می‌گیرد. وقتی جوراب یکی از رزمنده‌ها را می‌شوید، یکی از بچه‌ها که به تازگی مجید را در سوریه شناخته بود، به او می گوید: «مجیدجان! تو با این همه خوبی، حیف نیست خالکوبی داری؟» مجید هم جواب می‌دهد: «این خالکوبی یا فردا پاک می‌شود، یا خاک می‌شود.» ▪️مجید حتی لحظه‌ی شهادتش با اینکه چند تیر به شکمش خورده، باز شوخی می‌کرده و فحش می‌داده است. حتی به یکی از همرزم‌هایش گفته «بیا یک تیر بزن خلاصم کن.» وقتی بقیه می‌گفتند «مجید داری شهید می‌شوی، فحش نده» مجید گفته «من همینطوری هستم. آنجا هم بروم، همین شکلی حرف می‌زنم.» ▪️یکی از دوستانش می‌گفت: «هرکسی تیر می‌خورد، بعد از مدتی بی‌هوش می‌شد اما مجید سه‌ساعتِ تمام بیدار بود، یک‌بند شوخی می‌کرد و حرف می‌زد تا اینکه شهید شد.» 🇮🇷 سیدالشهدا و بنام شهدا 😭🌷🍃✋ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
‍🌼🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍃 🌺 ⚫️ ⑧ 🖤شهید مدافع‌حرم 🖤شهید مدافع‌حرم ▪️محرم سال ۱۳۹۱ بود و نمایشی که باید روز عاشورایی دوباره، به پا می‌کرد. مهدی بختیاری باید بازیگر نقش ارباب‌مون، حسین علیه‌السلام می‌شد و سیدسجاد خلیلی هم باید سنگی می‌زد به پیشانیش! دست‌های سید، عادت به گرفتنِ عَلم داشت؛ دست‌هایی که یک عمر برای حسین سینه می‌زد اما حالا باید برای نمایش بهتر روز عاشورا، این نقش رو قبول می‌کرد! ▪️نَگم از دل آشوبی که در دل سیدسجاد به پا بود و در اون یک‌ماه تمرین این نمایش، چه شب‌هایی رو گذروند! نگم از خلوت‌هایی که در حسینیه داشت! نگم از لرزش دستش و بغضش موقع پرتاپ سنگ که برای سیدسجاد عاشورایی شده بود؛ عاشورایی که چندسال بعد، سیدسجاد رو در خانطومان برای همیشه حسینی کرد! ▪️حالا مهدی جان! تو که نقشت‌ رو خوب بازی کرده بودی! الان دوباره ترکش‌های روی چشمت چی میگه برامون! چرا یکی نمیاد پرده این نمایش رو بزنه کنار و بگه این فقط بازیه! چرا یکی نیست بیاد بگه آقامهدی از اون نقشت بیا بیرون، طاقتش رو نداریم؟ پسرت، امیرعباس، خونه منتظرته! ▪️تو و سیدسجاد کجای قصه بودین و ما کجای اون نمایش جا موندیم؟! چه خوب شماها نقش بندگی و نقش حسینی بودنتون رو در واقعیت ثابت کردین و حالا همه دارن تماشاتون می‌کنند. شهادتتون مبارک رفیق های آسمونی! دست‌مون رو بگیرین که غرق شده‌ایم در این دنیا و نمایشنامه‌هایش... 🇮🇷 سیدالشهدا و بنام شهدا 😭🌷🍃✋ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم