eitaa logo
متی ترانا و نراک 🇮🇷🌷
316 دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
21.9هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🍃با انگشت سبابه‌ام عکسی را لمس میکنم که با همه سکوتش خیلی چیز ها را فریاد میزد ، تمام های یک یا اصلا بهتر بگویم همه آمال و آرزوی یک در همین عکس روی تابوت نقش بسته بود واژه ، که منتهی الیه آرزوی هرکسی می‌تواند باشد ولی برای مدافعان اسلام مفهومی عمیق تر به همراه دارد. 🍃برای مهدی هایی که آزاده چون اربابشان زندگی کردند و همسرانشان که وار پا به پای آنها جنگیدند این واژه می‌توانست اجر ایستادگی‌شان باشد. 🍃ولی تصویری که رو ‌به روی من بود چیزی ورای اجر و مزد را نشانم میداد. حسرت خوابیده در چشمان ریحانه را نشانم میداد که دست خواهرش مهرانه را سفت گرفته بود و مهرانه با چشمانی که برق اشک در آن هویدا بود نوشته روی را زمزمه میکرد. در عالم سه سالگی با خود کلنجار می‌رفت که شهید یعنی چه؟! اصلا شهید به چه کسی میگویند؟ 🍃به گمانم این دخترک سه ساله وقتی مفهوم شهید را درک کرد که روی تابوت را باز کردند و چهره نورانی آشکار شد و آنگاه فهمید شهید یعنی بابامهدی که در تابوتی چوبی خوابیده ولبخند به لب دارد. 🍃پس با خود اندیشید که که روزی ها هم از این دنیا میروند! ولی با بال خونین و در آغوش خدا! ✍نویسنده. 📅تاریخ تولد : ۲۹ شهرویور ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ 🥀مزار : امام زاده محمد_کرج صلوات 🌷🍃
روضه از زبان همسر شهید کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد صلوات 😭😭🌷🍃