eitaa logo
متی ترانا و نراک
344 دنبال‌کننده
43.7هزار عکس
16.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸زندگی شهدا🌷 را #الگوی زندگی خودشان قرار می دادند. شهید مدافع حرم محمود رضا #بیضایی، مربی آقا هادی بودند، خیلی از ایشان تعریف می کردند، همیشه می گفتند: « ما باید #انتقام شهید بیضایی را از این تکفیری ها بگیریم.» 🔹قاب عکس📸 این #شهید را به دیوار خانه زده بودند و از #مادر قول گرفته بودند که عکس را هیچ وقت بر ندارند❌ شهدای #مدافع_حرم را که به کشور می آوردند🇮🇷 حالشان عوض می شد، خیلی تحت تأثیر قرار می گرفتند😔 🔸آخرین بار که در شهرمان #شهید آوردند رو کردند به من و گفتند: فاطمه جان! #شهید_بعدی إن شاءالله خودمم☺️ همان موقع فهیمدم که ایشان را از دست می دهم😢 همان هم شد و شهید بعدی🌷 #آقا_هادی شجاع بود. 🔹در خانواده هم من شاهد بودم که چقدر متأثر از #پدر هستند، در خیلی از کارهای شان پدرشان را الگو قرار می دادند👌 زیباتر از همه مسجد رفتن شان بود. اینکه می دیدم همسرم کارهای شان را طوری تنظیم می کنند که با پدرشوهرم برای اقامه #نماز_جماعت به مسجد بروند👥 برایم دلنشین بود. #شهید_هادی_شجاع 🌹صلوات
باز هم توفیق ندارم، از دور سلام... 🚩 «السَّلاَمُ عَلَيکَ يَا أَبَا عَبدِالله وَ عَلَى الأَروَاحِ الَّتِي حَلَّت بِفِنَائِکَ، عَلَيکَ مِنِّي سَلاَمُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللهَ آخِرَ العَهدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم، السَّلاَمُ عَلَى الحُسَينِ وَ عَلَى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وَ عَلَى أَولاَدِ الحُسَينِ وَ عَلَى أَصحَابِ الحُسَين.» 💠 شب جمعه، زیارتی علیه‌السلام سادات کربلاست ♠️
#خشنودی_مادر قاضی اجـرای احکام تعریف می کرد: در تبریـز بـودم یـک خانمی در حیـن گـذر از خیابان در اثر تصادف با یک پیکان راهی #بیمارستان شد. راننده پیکان، ماشینش را فروخت و خرج هزینه بیمارستان کرد امامتاسفانه آن بانو فوت کرد. اولیای دم متوفی چند پسر و دختر بودند که مرتب به #اجرای_احکام مـراجعـه می کردند و پیگیر پرونده بودند تادیه بگیـرند. ضارب به دلیل نداشتن دیـه در زنـدان بـود . من اولیای دم را که همگی فرهنگی بـودند از وضعیت زندان آگاه کردم یکی ازفرزندان مطلبی گـفت که خیـلی آمـوزنده بـود او گفت: چون راننده بخاطر مـادر ما تنها دارایی‌اش راکه یک پیکان بود رافروخت و بـه حساب ما واریـز کـرده است. ما هم #تصمیم گـرفتیـم با گـرفـتن دیـه از بیمه برای او منـزلی تهیه کنیـم و به او زندگی بدهیـم تا روح #مادر مان از ایـن عمل ما خشنود شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یااباعبدالله ماپاى لطف فاطمه شرمندگى كنيم ارباب ماحسين وفقط بندگى كنيم اصلانميشودكه شب_جمعه اى زعمر بى شوروحال کرب_و_بلا زندگى كنيم امشب کربلا ست 😭
🌷 🔰کوله بار او همیشه یک ساک با لباس های بود. اما رفتن مهدی با همه رفتن ها فرق داشت. این را می شد به راحتی از سکنات شهید🌷 خواند. 🔰روزهای آخر مهدی با روزهای دیگرش تفاوت بسیار داشت😔 یکبار من را صدا کرد و گفت یک سوال می پرسم صادقانه👌 جواب بده. پرسید اگر زمان (ع) بود و من می خواستم بروم شما چه می گفتید⁉️ گفتم یقینا صدتای تو فدای امام حسین(ع). 🔰گفت مادر الان هم آن زمان است و هیچ فرقی نمی کند❌ اگر ما نرویم🚷 گویی دوباره دست حرامی ها به (س) رسیده است و او را به اسارت برده اند😭 اگر امروز نرویم بر خلاف دستور (ص) عمل کردیم که فرمودند اگر صدای مظلومی را آن سوی عالم شنیدی و نروی . با این حرف ها اجازه رفتنش را از ته دل♥️ دادم. 🔰شهید قبل از رفتن از پدر و مادر تنها یک چیز می خواست و آن اینکه بعد از خبر آبرو داری کنند و نگویند ای کاش ...❌ به پدر مادر گفت که با خود می رود و هیچ اجباری در رفتن نیست. 🔰شهید از مال دنیـ🌍ــا چیزی نداشت جز یک موتور که آن را در ایام از وی دزدند. وی وقتی خبر دزدیده شدن موتورش را به داد گفت" درویش بودیم و درویش تر شدیم" 🔰مهدی در 31 سالگی📆 و یک روز مانده به ماه مبارک کوله بار به سمت می بندد اما هنوز نام کسی به نام همسر💞 در شناسنامه اش نقش نبسته بود. ما برای وی را پیدا کرده بودیم که از هر لحاظ مناسب بود 💥اما مهدی می گفت "نه✘ دست بردارید. آن بنده خدا چه گناهی کرده که هم فرزند شهید و هم باشد" 🌹🍃صلوات
شب جمعه هوایت نکنم میمیرم ....♥ آه ای کرببلا سخت تر ازهجران چیست دل من آمده درصحن تو جامیخواهد تنگدستم ولی از برکت آقا شاهم بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد. #حسین جانم #مادر کربلاست
‍ 💟میروم تا #انتقام_سیلی مادر بگیرم 💢این جمله را #حسین به همراه عکسی از خودش📸 زمانیکه در پرواز ایران به #سوریه بود در فضای مجازی منتشر کرد. این جمله عجیب بوی #خداحافظی میداد. از آن خداحافظی های بی برگشت🚷 💢طوری که خودش گفته بود اینبار #پشت_سرم آب نریزید❌ و دیگران را خبر نکنید. ساعاتی قبل از #شهادتش، زمانی که همرزمش از او پرسید کجا میروی؟ چنین پاسخ داد: 👈پیش به سوی #شهادت بغل مادر💞 حضرت زهرای مرضیه (س) 💢باشد که ماهم به #حال_او دچار شویم که چه حالیست این عاشقانه #مادری♥️ #حسین_جان! ⇜اکنون که در آغوش مادری بگو از #مادر چه خبر؟ از پهلوی شکسته اش😭 از جگر گوشه هایش⁉️ راستی از #علی(ع) خبر داری؟ یا که باید سراغش را از نخلستان🌴 و چاه گرفت؟ این #شبها بر تو چه میگذرد؟ کمی برایمان بگو...😭😭 #شهید_حسین_هریری #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃صلوات
🔸دعوا سر سربند بود ❣با بستن تو آرام شدند 🔸از داغ غمت🖤 بی بی جان خوش آن که با تیر خورده گمنام شدند🌷 🔹اتیکت کشف شده همراه شهید در منطقه شلمچه در ایام 🌹🍃🌹🍃 🔻همسر محترم شهید: 🌷حاج سعید ارادت خاصی به حضرت فاطمه زهرا(س) داشتند از ینکه اسمم همنام (س) بود خیلی خوشحال بود😍 همیشه میگفتند: تو از طرف خداوند ای برای من♥️ هستی 🌷عقد ما در روز ۲۳ اردبیهشت ۹۱ مصادف با روز فاطمه زهرا(س) شد و سال بعد برای آغاز زندگی مشترکمون عازم سفر حج🕋 شدیم که مصادف با ایام وشهادت حضرت فاطمه(س) در مدینه جوار مادر بودیم😔 🌷دوست داشت همانند مادر شود. در روز نام حضرت فاطمه بر اتیکت لباس رزمش👕 حک شده بود 🌷سعیدجان زندگی ات که با نام گره خورده بود💞 و در دفاع از حریم دخترِ حضرت فاطمه به قلبی خودت رسیدی نزد مادر شفیع ما باش🙏 ان شاءالله زندگی کنیم و شرمنده خانم نباشیم 🌹🍃صلوات
یہ گل کاکتوس قشنگ تو خونہ ام داشتم، اوایل بهش میرسیدم،قشنگ بود و جون دار،کم کم فهمیدم با همـــہ بوتہ هام فرق داره،خیلی قوی بود،صبور بود ... اگہ چند روز بهش نور و آب نمیدادم هیچ تغییری نمیکرد، منم واسہ همین خیلی حواسم بهش نبود بہ خیال اینکہ خیلی قویہ و چیزیش نمیشہ، هــر گلی کہ خراب میشد ، میگفتم کاکتوسہ چقدر خوبہ هیچیش نمیشہ بازم بهش رسیدگی نمیکردم تا اینکہ یہ روز رفتم سراغش دیدم خیلی وقتہ کہ خشک شده ... ریشہ اش از بین رفتہ بود و فقط ساقہ هاش ظاهراشو حفظ کرده بود، قوی ترین گل ام و از دست دادم (😞) چون فکر کردم قویہ و مقاوم ! مواظب قوی ترین های زندگی‌مون باشیم ما از بین رفتنشونو نمیفهمیم چون همیشہ یہ ظاهر خوب دارند، همیشہ حامی اند، پشتمون بهشون گرمہ بهشون رسیدگی نمیکنیم، تا اینکہ یہ روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن . ... (♥️)
ویژه ترین عکسِ و پسر حضرت آقا در کنار مرحوم مادرشان
‏خداوندا! 🔸تو را سپاس که مرا از پدر و فقیر، اما متدین👌 و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی✨ بهره‌مند نمودی. 🔹از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان👥 بهره‌مند فرمایی 🙏 🌹🍃صلوات
‍🎀در دامان خاک چشم به جهان گشود.در چشمان پدر شوقی بود که در نگاه اول هم میتوانستی آن را بیابی و شادی دل را چه میتوان گفت، وقتی که سعید کوچکش را در آغوش کشید💞 و عاشقانه به خود فِشُرد. 🎀مردی با منشی بزرگ👌 که از همان کودکی جاذبه ی اخلاقش گریبان گیر همه بود و همه عالم را در سیل خود غرق میکرد. 🎀در دومین چله نشینی اش و در دومین پیاده روی ، اذن بانو را گرفت و راهی شام شد. همانگونه که گفته بود نفس کشیدن برایش در هوای ریا و دروغ🚫 سخت بود و بعد از رسیدن به آرزویش اینبار در عطر هوای نفس کشید.. او رفت🕊 تا اسیر نَفْس نشود. 🎀در حماسه نخستین کسی بود که شهد را نوشید. خوش به حالش که بنده ی شیطان نشد. جامانده این قافله شب منم و شما خود بودید.. جامانده ی روضه ی زینب کبری منم😔 شما خود روضه خوان جگر سوخته ی بودید راستی ... دعا کن ما هم بار دیگر متولد شویم برای ، زندگی و ...🌷 🌹🍃🌹صلوات