[WWW.FOTROS.IR]Rajeon[104].mp3
12.41M
برای من، این نوحه، خود اربعین است. چند تجربهٔ اول حضورم در پیادهروی اربعین، به دلایل مختلفی نیمهکاره میماند و با غصه و افسوس همراه بود. اولین اربعین کاملم را در حالی گذراندم که این نوحه را پیدا کرده بودم و مدام در گوشم زمزمه میشد. خاطرم هست آن پیش از ظهر گرم و غبارآلودی که با خستگی مفرط و پاهای تاولزدهٔ از کار افتاده، به کربلا رسیدم در حالی که حاج محمود در گوشم میخواند «دارم میبینم با پاهای تاول زده...»، و من تلاش میکردم آخرین نیروی مانده در تنم را نگه دارم و محشر کبرایی که پیش چشمم در جریان بود را هضم کنم. برای من، «کنار قدمهای جابر» نوحهٔ ایام دوری و حسرت است و «دارم میبینم با پاهای تاولزده»، نوحهٔ لحظهٔ وصال.
حالا دو سال است از آخرین سفرم میگذرد. دلتنگم و خاسر و قاصر. و تنها همین نوحه است که میتواند در کُنجِ غربت، آن لحظات شیرین و بیمانند را احضار کند، آن نزدیکترین قدم به بندگی...
پای ما لَنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل...
#اربعین
@Jaieebaraye...