رعایت کرامت انسانی و حقوق شهروندی از ضروریات وفاق است.
اگر بخواهیم وفاق را در جامعه ترویج کنیم اولاً باید انسانمحوری را در جامعه ملاک قرار دهیم، ثانیاً کرامت انسانی را ملاک برخوردهای خود قرار دهیم و ثالثاً حقوق پایه شهروندی را به رسمیت بشناسیم.
«وفاق ملی» شعار اصلی دولت چهاردهم است. در شرایط فعلی که کشور با تهدیدات بیرونی و برخی اختلافات درونی مواجه است لزوم توجه به وفاق ملی بیش از پیش احساس میشود. وفاق مانند شیرازهای است که دفتر ملت را به هم پیوند میدهد و با از بین رفتن آن، جامعه از هم گسسته و گسیخته میشود.
اما آیا وفاق ملی از دریچه آموزههای دینی و فقهی هم قابل بررسی است؟ آیا در آیات و روایات هم به این رویکرد اشاره شده است؟ نسبت وفاق با نفاق و دورویی چیست؟
آیا وفاق از نظر فقهی یک امر اسلامی محسوب میشود یا یک امر مدرن است و ریشه در سنت ندارد؟
وقتی صحبت از وفاق ملی میکنیم اگر نخواهیم بگوییم که مؤلفه وارداتی است باید بگوییم که مؤلفه جدیدی است؛ چون اگر سخن از خود وفاق میبود، مشخص بود که وفاق در ادبیات دینی ما به وفور وجود دارد و میتوانیم به این ادبیات تکیه کنیم و ابعاد موضوع را کاملاً روشن کنیم اما وقتی صحبت از «وفاق ملی» میشود، بحث ملیت عبارت جدید و مستحدثی است ولی به این معنا نیست که در سنت ریشه ندارد و نمیتوان مؤلفههای آن را در ادبیات دینی پیدا کرد.
بنابراین چون ما میتوانیم سطح ملی از وفاق را هم در ادبیات دینی خود پیدا کنیم؛ فعلاً «وفاق ملی» را یک امر سنتی و بومی فرض میکنم نه یک مسئله مدرن که بخواهیم به سراغ مؤلفههای آن در دیدگاه صاحبنظران در خارج از مرزهای خود برویم و نسبتسنجی کنیم. ما در همین ادبیات دینی خود میتوانیم قرائتی داشته باشیم که وفاق شامل سه سطح باشد؛ سطح بین امت اسلامی، بین ادیان و فراتر از ادیان که نسبت به همه انسانها فراگیر باشد. وقتی صحبت از وفاق ملی میشود؛ ملیت در یک چهارچوب جغرافیایی شکل میگیرد و به همین دلیل در این چهارچوب همه ادیان و تفکرات جای میگیرند و فراتر از امتگرایی است.
سه سطح از وفاق در ادبیات دینی ما قابل شناسایی است؛ اخوت دینی بین مسلمانان و امت اسلامی اولین سطح است. ادبیات سطح نخست در آموزههای دینی ما بسیار غنی است و با واژههای مختلف وجود دارد اگرچه ممکن است با عبارت «وفاق» نباشد یا کم باشد اما با عبارتهای دیگری، در یک جامعه باورمند به اسلام و اعتقادات اسلامی در قرآن، روایات و کلام بزرگان و صاحبنظران دینی قابل شناسایی است. این سطح را میتوان در سطح واژگانی مثل اخوت و برادری مثل «إِنَّمَا ٱلمُؤمِنُونَ إِخوَة» که مقصود مسلمانان است یا با واژهای مثل مدارا با دیگران مانند حدیث پیامبر(ص) که فرمودند «أمَرَني رَبّي بِمُداراةِ النّاسِ» یافت؛ اگرچه میتوان «ناس» را فراتر از مؤمنین گرفت ولی عمدتاً تفسیر به جامعه ایمانی اسلامی میشود.
همچنین درباره تودد الی الناس که پیامبر(ص) فرمودند «التودد إلى الناس نصف العقل» یا تعاون بین مؤمنین مثل «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» و مشورت و همدلی بین مسلمانان «وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» یا سخنی از حضرت علی(ع) که فرمودند «مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا» یعنی هر كه با مردم مشورت کند، در خردشان شريك شده است؛ ادبیاتی در این باره وجود دارد. بخش عمدهای از ادبیات دینی ما پرهیز از اختلاف و دوگانگی است که مشهورترین عبارت آیه 46 سوره انفال «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ» است که مؤمنین را دعوت میکند که اگر اختلاف کنید اساساً خودتان شوکت و قدرتتان را از دست میدهید و دچار گرفتاری و سستی میشوید. مواردی که بیان شد برای سطح اول وفاق بود اما این ادبیات برای وفاق ملی کفایت نمیکند؛ زیرا وفاق ملی سطح بالاتری است.
خداوند متعال برای سطح دوم وفاق که وفاق بین ادیان مختلف در قرآن کریم اشاراتی دارد و ادیان مختلف را به صراحت دعوت به اشتراکات کرده است مثال آن آیه مشهور و بلند 64 سوره آلعمران است که میفرماید «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» که خداوند در این آیه
از سطح مسلمانان فراتر رفته و سطح فراگیرتری را در نظر گرفته است که میفرماید اگر به پیامبران مختلفی معتقد هستید و کتب آسمانی مختلفی دارید غیر از خدا را نپرستید و شرک نورزید و بر حول این محورها میتوانید با هم وحدت داشته باشید و اختلافات را کنار بگذارید.
سطح سوم همانطور که اشاره شد وفاق در فراتر از ادیان است و وفاق ملی از این سطح استخراج میشود و در ادبیات دینی ما نیز این موضوع مغفول نبوده است. ما سطح دیگری از وحدت، اخوت، مدارا، تعاون، تودد، مشورت و پرهیز از اختلاف داریم که «انسان» را صرفنظر از اعتقادات او، محور قرار داده که زیست مسالمتآمیز اجتماعی و انسانیتمحور قرار گرفته است.
اگر سه موضوع را از ادبیات دینی استخراج کنیم و بر حول آن سه محور حرکت کنیم با همین ادبیات دینی و سنتی خودمان وفاق در سطح ملی شکل میگیرد. «ملیت» موضوع جدیدی است و موضوع این است که آیا میتوانیم با انسانهایی که نگرش و اعتقادات دیگر یا اصلاً اعتقاد ندارند زیست مسالمتآمیز داشته باشیم یا نه؟ اگر بخواهیم این سطح از وفاق را در جامعه پیدا کنیم اولاً باید انسانمحوری را در جامعه خود ملاک قرار دهیم، ثانیاً کرامت انسانی را ملاک برخوردهای خود قرار دهیم و ثالثاً حقوق پایه شهروندی را به رسمیت بشناسیم.
انسان به ماهو انسان به دلیل عظمتش مسجود فرشتگان واقع شده است؛ مصداق این گزاره آیه 34 سوره «بقره» است که میفرماید «وَإِذ قُلنَا لِلمَلَئِكَةِ ٱسجُدُواْ لِأدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبلِيسَ» یا انسان حامل روح الهی است و روح خدا بر او دمیده شده است و بر خلاف موجودات دیگری که اگرچه روحشان مجرد است و خداوند به آنها اعطا کرده است اما در اینجا خداوند متعال روح انسانی را به خودش نسبت میدهد که در آیه 72 سوره «ص» میفرماید «وَنَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِي» چنانچه انسان امانتدار الهی هم قرار گرفته است که آیه مشهور امانت هم بر این موضوع دلالت میکند.
سوالی که پیش میآید این است که آیا این موضوع با رویکرد فقهی ما قابل پذیرش است یا خیر؟ چون فقه معمولاً بر پایه اعتقادات دینی است ولی وقتی که در مباحث فقهای بزرگ ریز میشود میبینیم که در چندجا این بحث در فقه مطرح شده است که آیا ما میتوانیم انسانیت انسانها را مورد توجه قرار دهیم یا خیر؟ من محققان محترم را به بحث سیراب کردن انسانهای غیرمؤمن، بلکه کافر و حربی و اطعام و وقف غیرمسلمانان ارجاع میدهم.
فقها ذیل چنین مسئلهای که «اگر یک انسان حربی در حال تشنگی باشد آیا میتوانیم به او آب بدهیم یا خیر؟» مطرح کردهاند که این موضوع بسیار روشن است؛ زیرا از نبیمکرم اسلام(ص) روایت داریم که میفرمایند «كُلِّ كَبِدٍ حَرَّى أَجْرٌ» و بر اساس این روایت ما میتوانیم نسبت به همه انسانها رأفت داشته باشیم و آنها را سیراب کنیم. ممکن است برخی بگویند سیراب کردن در حد ضرورت است در صورتی که فقهای ما به موضوع اطعام هم پرداختند که خیرات، نذر و غذا را میتوان به کفار و دیگران داد.
بعضی از فقها هم گفتهاند که این کار را نباید انجام داد زیرا تقویت کفار است اما بزرگانی از فقهای ما مثل مرحوم محقق کرکی، علامه حلی، ملاصالح مازندرانی، مرحوم آقای خواجویی به این بحث پرداختند اینکه شما کافران را اطعام، وقف یا سیراب میکنید بستگی به انگیزه شما دارد؛ اگر انگیزه شما تقویت دین و اعتقادات آنها است اشکال دارد. چون لزومی ندارد که ما به عنوان مسلمان اعتقادات دیگر ادیان را تقویت کنیم اما اگر شما نگاه انسانی دارید و از بابی که یک انسان تشنه یا گرسنه است یا وقفی که جنبه انسانی دارد هیچ اشکالی ندارد بلکه مطلوب است و حتی برخی از فقها تصریح کردند که شما از باب وصف انسانیت انسان وقتی تعامل میکنید میتوانید حتی به مراکز دینی آنها هم کمک کنید؛ زیرا جنبه انسانی دارد و جنبه تقویت اعتقادی و ترویج کفر ندارد. این فقه روشن ما است و فقهای ما در این سطح با این مسئله برخورد کردند.
نکته مورد توجه این است که اگر ما در ادبیات دینی خود اندکی کاستی هم داشته باشیم با نوشتن قرارداد این کاستیها قابل رفع است؛ زیرا تعهد و قراداد در ادبیات دینی ما لازمالوفا است. پس این سطح از حقوق شهروندی را هم میتوانیم برای همه انسانها بپذیریم و این موضوع وفاق ایجاد میکند؛ یعنی ما هم انسانها را در تعاملات زیست اجتماعی خود محور قرار دادیم ضمن اینکه بر اعتقادات خود پا فشاری میکنیم و هم کرامت انسانی را پذیرفتیم و با همه انسانها با کرامت و ارزش برخورد میکنیم و هم حقوق پایه شهروندی را بر اساس یک تعهد و قرارداد جمعی به رسمیت شناختیم.
من در یکی از پژوهشهایم به این مسئله پرداختم؛ تحقیق کردم و دیدم که نخیر این روایات از بین اینکه مخاطبان فعلاً مسلمانان، مؤمنین یا شیعیان بودند بیان شده است و ائمه(ع) هم چون با آنها صحبت میکردند؛ عمدتاً این موارد را در چهارچوب برادران ایمانی میدیدند ولی ما تعبیرات دیگری هم داریم که اگر آنها را مورد توجه قرار دهیم که برخی از فقها هم آنها را در بحث اخوت، مدارا، تعاون، مشورت و... مورد توجه قرار دادند؛ واقعاً مرزی وجود ندارد که بگوییم تعاون با مسلمانان کنید ولی با کافران نداشته باشید.
یک نکته فقهی بسیار مؤثری وجود دارد که باید بیان شود؛ از قدیم تقسیمی در فقه داشتیم که انسانها به دو گروه مسلمان و کافر تقسیم میشدند اما اکنون در سده و دهه اخیر برخی از فقهای بزرگ این تقسیمبندی را مورد تردید قرار دادند که آیا این تقسیم دوگانه است یا تقسیم سهگانه داریم؟ یعنی مسلمان، کافر و غیر مسلمان داریم؟ یعنی آیا هر غیر مسلمانی کافر است؟ برخی پاسخ منفی دادند و گفتهاند که کافر یعنی کسی که حق را میشناسد و میپوشاند چون کفر به معنای پوشاندن و ستر است؛ یعنی کسی که حقانیت را میفهمد و میپوشاند و او کافر است اما بسیاری از غیر باورمندان به اسلام داریم که اینگونه نیستند و اصلاً توجه ندارند.
امام خمینی(ره) در مکاسب محرمه به این بحث پرداختهاند و در آنجا سوال میشود آیا این افراد به جهنم میروند یا خیر؟ میگویند که عمده این افرادی که ما آنها را کافر فرض میکنیم، معاند نیستند و جهود ندارند و حق را نمیپوشانند بلکه حق را نفهمیدهاند و به آن نرسیدهاند. اگر این تقسیمبندی را بپذیریم که اکنون بین فقهای جوان در حال پذیرفته شدن است؛ فقه ما را بسیار متحول میکند و ریشههای اموری مانند وفاق ملی را میتوانیم در فقه پیدا کنیم که اهمیت بسیاری هم دارد.
*اهمیت و ضرورت وفاق ملی
ما قبل از انقلاب با یک پیشینهای با انواع اختلافات در حوزههای دینی، طبقاتی، اجتماعی و شکاف بین زنان و مردان مواجه بودیم. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) آمد و این موضوعات را از جامعه ما برداشت. واقعاً وقتی به دهه اول انقلاب نگاه میکنیم با وجود دفاع مقدس و جنگ تحمیلی و شرایط کمبود اقتصادی، میبینیم که جامعه ما بسیار منسجم و دارای وفاق بود و حول محور خاصی که امام(ره) تعیین کرده بود همه گرد آمده بودند.
در آن زمان مشکل اقتصادی و دشمنان خارجی وجود داشت ولی در بین خودمان آنچنان دچار تشتت نبودیم اما در این سالهای اخیر به لحاظ برخی عوامل داخلی و خارجی، شکافهایی بین طبقات اجتماعی، فرهنگی، علمی و اقتصادی ایجاد شده است و هم در عرصه سیاسی دچار تشتتهای فرصتسوزی شدیم که آیه قرآن میفرماید «فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ» و میرود که ما را واقعاً فشل کند و شوکتمان را از ما بگیرد.
باید بیشتر همدلی کرد و به اختلافات دامن نزد.و مسئولین کشور باید با تلاش و کوشش بیشتر در مسیر خدمت به ملت باشند و از نزاع های سیاسی پرهیز کنند تا امید را به جامعه برگردانند.
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐ولادت موفور السرور سالار شهیدان حضرت آقا اباعبدالله الحسین صلوات الله و سلامه علیه و روز پاسدار مبارکباد💐
4_5821162200689019862.mp3
758K
🎙کلیپ صوتی : استاد معاونیان
📋موضوع : یوم ندعو کل اناس بامامهم.
- ان شاءالله زیر پرچمِ امام عصر باشیم
https://eitaa.com/jalaledinhashemi
ا🇮🇷🇮🇷🇮🇷
چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران گرامی باد.
🔅در بهار آزادی جای شهدا خالی🔅
ا🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/jalaledinhashemi
آبرو بذار قرض کن!!
در مورد سخاوت و انفاق شیخ زین العابدین مازندرانی از شاگردان شیخ انصاری نوشته اند:
تا می توانست قرض می کرد و به محتاجان می داد و هر وقت که بعضی از هند به کربلا می آمدند قرض های او را می دادند.
در یکی از سفرها که شیخ به سامرا می رود، در آن جا سخت بیمار می شود. میرزای شیرازی از او عیادت می کند و او را دلداری می دهد.
شیخ می گوید: من هیچ نگرانی از مرگ ندارم، نگرانی من از این است که بنا به عقیده ما امامیه ، وقتی می میریم روح ما را به امام عصر علیه السلام عرضه می کنند. .
اگر امام سؤال بفرمایند: شیخ زین العابدین! ما به تو بیش از این اعتبار و آبرو داده بودیم که بتوانی قرض کنی و به فقیران بدهی، چرا نکردی؟ من چه جوابی به آن حضرت بدهم؟!
می گویند: میرزای شیرازی پس از شنیدن این حرف متأثر شد و به منزل رفت و هر چه وجوهات شرعی در آن جا بود میان مستحقان تقسیم کرد.
#حکایت
#قرض_الحسنه
https://eitaa.com/jalaledinhashemi
🔸اطلاعیه
🔹یکشنبه نخستین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶
به اطلاع عموم مؤمنین مى رساند، هلال ماه رمضان العظیم ثابت نشده است و بنابراين شنبه آخرین روز ماه شعبان المعظم و یکشنبه (۱۲ اسفند ۱۴۰۳) اولین روز ماه رمضان العظیم ۱۴۴۶ هجرى قمرى مى باشد.
https://eitaa.com/jalaledinhashemi