eitaa logo
جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
13.7هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
130 ویدیو
23 فایل
🌹آموزش سبک زندگی بر اساس ایمان🌹 نذر امام زمان عجل الله فرجه الشریف ارتباط با ما 👇👇 @assabeghoon313 ✅ لطفاً مطالب را با #آدرس_کانال ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شبهای با شهدا
💌🍃💌🍃 کارت عروسی که براش می اومد ، می خندید و می گفت بازم با رقص و آواز و شلوغ بازی های عروسی میونه ای نداشت . بیرون تالار خودش رو به خانواده عروس و داماد نشون می داد و می رفت 🌹 شهید 📚 کتاب https://eitaa.com/shabhayeshahid
هدایت شده از شبهای با شهدا
💌🍃💌🍃 بی سر و صدا دنبال جایی می گشت که کار روی زمین مونده باشه. می اومد شلوغ می کرد کار که روی غلتک می افتاد همه رو قال می گذاشت و می رفت سراغ کار بعدی فتنه هم به پا می کرد؛ می دیدی سر آب بازی رو باز کرده و در اوج شوخی غیبش زده. 🌹هدیه به روح شهید صلوات 📚منبع ؛ کتاب https://eitaa.com/shabhayeshahid
هدایت شده از شبهای با شهدا
مثل بچه بسیجی ها زندگی می کرد خیلی و به دور از تجملات. نمی پذیرفت در خانه حتی داشته باشد. روحیه اش اینطور بود . اینطور نبود که از روی تصنع باشد و بخواهد به زهد کند 🍃🍃🍃🍃🍃 📚منبع ؛ کتاب خاطرات شهید 🌹 هدیه به روحش ♦️ https://eitaa.com/shabhayebashohada
هدایت شده از شبهای با شهدا
عملیات سختی رو پشت سر گذاشتیم. محسن و گروهشان آن شب کولاک کردند. اکثر شلیک هایشان به هدف خورد. حاج قاسم برای آن شب، تعبیر را به کار برد. وقتی از خط برگشتیم، بچه های نیشابور روی دست گرفتند مان. میان این خوشحالی و بالا پریدن ها، محسن گوشه ای ایستاده بود و تسبیح می چرخاند. صدایش زدم ؛ مرد حسابی ! همه با دُمشون گردو می شکنن. تو چرا هیچ حسی نداری ؟ بی تفاوت گفت ؛ من کاری نکردم که بخوام ذوق کنم! همه ی این ها بود. من دارم شُکرش رو به جا می یارم که ما رو قابل دونست به دست ما انجام بشه. 🍃🍃🍃🍃🍃 📚منبع ؛ کتاب خاطرات شهید 🌹 هدیه به روحش ♦️ https://eitaa.com/shabhayebashohada
هدایت شده از شبهای با شهدا
بعد از صحبتهای سیدعلی رو کرد به من و گفت شرمنده ، ببخشید می تونم مطلبی رو بگم ؟ گفتم : بفرمایید هادی با همان چهره با حیا و دوست داشتنی گفت؛ قبل از ما و شما چند نفر به دنبال خاطرات شهید ابراهیم هادی رفتن اما هیچکدام به چاپ کتاب نرسید شاید دلیلش این بوده که می خواستند خودشان را در کنار شهید مطرح کنند بعد سکوت کرد . همین طور که با تعجب نگاهش می کردم ادامه داد؛ خواستم بگویم همینطور که این شهید عاشق گمنامی بوده شما هم سعی کنید ... فهمیدم چه چیزی می خواد بگه تا آخرش رو خوندم. از این دقت نظرش خیلی خوشم اومد خودش هم فعالیت می کرد و مظلومانه شهید شد 🍃🍃🍃🍃 دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه ( س) گمنام می خرد 🌹 هدیه به روح شهید صلوات 📚 برگرفته از کتاب ؛ 🦋 https://eitaa.com/shabhayebashohada
هدایت شده از شبهای با شهدا
واسه مردم نجف و طلبه ها کار لوله کشی انجام می داد و پول نمی گرفت. بهش گفتم آخه اینطوری که نمی شه ... هادی لبخند زد و گفت آدم باید کار کنه . اوستا کریم هم هوای ما رو داره. هر وقت احتیاج داشتیم برامون می فرسته. من فقط نگاهش می کردم. یعنی اینکه حرفت را قبول ندارم . هادی هم مثل همیشه فقط می خندید. بعد مکثی کرد و ماجرای عجیبی را برایم تعریف کرد ؛ یه شب تو همین نجف مشکل مالی پیدا کردم و خیلی احتیاج به پول داشتم آخر شب رفتم حرم و مشغول زیارت شدم. اصلا هم حرفی راجع به پول با مولا امیرالمومنین نزدم. همین که به ضریح چسبیدم یه آقایی به سرشانه من زد و گفت آقا این پاکت مال شماست . رفتم خانه و آن پاکت را باز کردم و دیدم مقدار زیادی پول در آن است... هادی دوباره به من نگاه کرد و گفت ؛ تمام زندگی من و شما دست خداست 🌹 هدیه به روح شهید صلوات 📚 برگرفته از کتاب ؛ 🦋 https://eitaa.com/shabhayebashohada
هدایت شده از شبهای با شهدا
بهش گفتم ؛ راستش از اون روز که قضیه اون دختره توی کوچه تون رو تعریف کردی که جلوت اومد و تو نگاهش نکردی ، یه ذره واسه من سوال پیش اومده و هضمش واسه من سخته. مگه تو جوون نیستی ؟ مگه تو ... _ آره منم جوونم منم غرور دارم منم شهوت دارم. شایدم خیلی بیشتر از تو . من فرشته نیستم معصوم هم نیستم .منم آدمم _ پس آخه اینکه می گی با وجودی که اون بی حیا بهت ابراز علاقه و دوستی کرده بود تو چه طور می گی اصلا نگاهش نکردی؟ خب چی شد که نگاهش نکردی ؟ یعنی حتی هوس نکردی ببینی ش؟ _ چرا باور کن خیلی دوست داشتم نگاهش کنم ولی یه دفعه دیدم یکی داره نگاهمون می کنه _کی ؟ بابات؟ _ نه . خودِ خودش بود؛ خدا . الم یعلم بان الله یری؟ _چی؟ خدا ؟ _آره خودِ خدا داشت نگاهمون می کرد. اصلا از شرم و حیا داشتم آب می شدم قشنگ. وجودش رو‌ حس کردم... فقط ذکر می گفتم 🌹 هدیه به روح شهید صلوات 📚 برگرفته از کتاب 🍃 https://eitaa.com/shabhayebashohada