eitaa logo
جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
13.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
150 ویدیو
29 فایل
🌹آموزش سبک زندگی بر اساس ایمان🌹 نذر امام زمان عجل الله فرجه الشریف ✅ لطفاً مطالب را با #آدرس_کانال ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صبح حسینی
حالا برای خنده که دیر است گریه کن بابا نخواب… موقع شیر است گریه کن درمانده ام میان دو راهی کجا روم چشمم که رفته است سیاهی کجا روم جان رباب من به همه رو زدم نشد دنبال آب من به همه رو زدم نشد عمه تو را ز دور نشان می دهد نخواب هی شانه رباب تکان می دهد نخواب شد وقت بازی ات کمرت را گرفته ام با احتیاط زیر سرت را گرفته ام همبازی تو ساقه تیر است گریه کن بابا نخواب موقع شیر است گریه کن قنداقه ات که بست لبت باز شد علی خندید مادرت چقدر ناز شد علی افسوس مادر تو شب شادی ات ندید چشم رباب حجله دامادی ات ندید در خیمه گرم کرده خودش مجلست علی جای نفس بلند شده خس خست علی تا پشت خیمه کار پدر سر به زیری است تازه زمان دیدن دندان شیری است دیدی که دید حرمله هم ناامیدی ام لبخند می زند به محاسن سفیدی ام خون تو را به چهره که پاشید وای من تا خیمه صوت قهقهه پیچید وای من با این لبی که مثل حصیر است گریه کن بابا نخواب موقع شیر است گریه کن قنداقه ات هنوز به بازوست مانده است اما سر تو بند به یک پوست مانده است خشکش زده دهان تو پیداست نای آن بیرون زده سه شعبه ای از لابلای آن تیری که چشمهای عمو را گرفته است با قطر خویش راه گلو را گرفته است تیری چنان کشید که گفتم کمان شکست تقصیر تیر بود اگر استخوان شکست رویت عجیب مثل کویر است گریه کن بابا نخواب موقع شیر است گریه کن رحمی به من بکن جگرم تیر می کشد بعد از برادرت کمرم تیر می کشد سر درد مادر تو مرا آب کرد و کشت وقتی به عمه گفت سرم تیر می کشد با پنجه قبر می کنم و خواهرت رسید دارد ز حنجر پسرم تیر می کشد گودال توست کوچک و گودال من بزرگ بعد از تو عمه از جگرم تیر می کشد لختی گذشت پیرزنی غرق درد گفت یک پیرزن به گریه به یک پیرمرد گفت رفتی حسین جسم تو را بوریا گرفت وقتی که تیر بچه ما را ز ما گرفت تازه شروع ضجه ما بعد از این شده دیدم جماعتی همگی دست چین شده با نیزه بلند زمین شخم می زند دنبال راس هجدهمین شخم میزند دیدم که غربتت سندش روی نیزه است یک شیرخواره با لحدش روی نیزه رفت بال و پرش جدا شد و افتاد بر زمین از نی سرش جدا شد و افتاد بر زمین در حرم زاری مکن از بهر آب چون خجالت می کشم من از رباب غم مخور ای کودک دُردی کشم من خودم تیر از گلویت می کشم شاعر ناشناس علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
دو جرعه آب ندیدی رباب را کُشتی سه جرعه تیر مکیدی رباب را کُشتی نگاه سمتِ حرم نه ، به سویِ علقمه کن بگو عمو نرسیدی رباب را کُشتی برات رو زدم و رویِ من زمین اُفتاد تو خواهشم نشنیدی؟رباب را کُشتی نشست ضربه ی تیر و کمی تو را چَرخاند زِ خوابِ ناز پریدی رُباب را کُشتی صدایِ حنجرِ تُردَت رسید زینب گفت سه شعبه را چو کشیدی رُباب را کُشتی بگو به تیر کمی جا برای بوسه نماند چرا عمیق بُریدی رُباب را کُشتی به رویِ دست چرا جمع کرده ای خود را زِ دردِ تیر خمیدی رُباب را کُشتی تو را نهان کنم اما من این عبا چه کنم به این لباس چکیدی رُباب را کُشتی امانتیِ ربابم ، بگو به مادرِ من چه جایِ شیر چشیدی؟ رباب را کُشتی همین که گریه نکردی حسین را کُشتی همین که آب ندیدی رباب را کُشتی حاج حسن آقا لطفی علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد     پدرش چیز زیادی که نمی خواست ، فرات یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد ؟     با دو انگشت هم این حنجره میشد پاره چه نیازی به سه شعبه است که تا پر برسد     خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد ؟     خون حیدر به رگش ، در تب و تاب است ولی بگذارید به سن علی اکبر برسد   دفن شد تا بدنش نعل نبیند اما دست یک نیزه برآن حلق مطهر برسد     شعله ور میشود این داغ دوباره وقتی شیر در سینه بی کودک مادر برسد     زیر خورشید نشسته ، به خودش میگوید تیر نگذاشت که آن جمله به آخر برسد   علیرضا لک علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872