eitaa logo
🥀🕊️جــامـــانــــــــــده🕊️🥀
1.2هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
808 ویدیو
0 فایل
#اسلحه ات رابردارولباس رزم برتن کن به #مبارزه برخیزکه دشمن در#کمین تو ایستاده!وبه گروگان میگیردهرکس راکه #جامانده ازقافله یاران حسین!🕊️ عکسها و دلنوشته ها وصایای شهدا را جهت درج در کانال با ما به اشتراک بگذارید👈 @Hiranghvi
مشاهده در ایتا
دانلود
1_12763931679.mp3
12.18M
دنیا اگر بجنگه میرِم خدا قشنگه تی پرچمِ سه رنگه...❤️ زاکانیم اَ م‌ا از جان فَدَائَم سر به سر مِی عهد و پیمان سر ❤️ جای حاج قاسم سلیمانی چقدر خالیه... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
[ همیشه کسی رو برای رفاقت انتخاب کن، که اون قدر قلبش بزرگ باشہ، که برای جا گرفتن توی قلبش لازم نباشه، خودتو بارها و بارها کوچیڪ کنی..🍃] یکی مثل: شهید ابراهیم هادی 🌷 🪴 رفاقت با شهدا یه تجربه نابه یه حسه خاص و معنوی ای داره. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌ •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌ •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی دری را آتش زدند تا نسلی را بسوزانند... اما الان... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 وقتی به چهره بی جان فرزندش می نگرد، وقتی به چشمان او می نگرد، هنوز هم حسرت در آنها باقیست، حسرتی که در زمان شهادت در وجودش رخنه کرد، حسرت دیدار دوباره مادر، حسرت بوسیدن دوباره دستان و حسرت بوییدن دوباره چادرش. مادر این حسرت را خوب درک میکند چون درون چشمان اون هم همین حسرت است. حسرت بوسیدنش دوباره پیشانی فرزندش وقتی که راهی جبهه است، حسرت اینکه قرار بود فرزندش ازدواج کند و او نوه دار شود. مادر و فرزند با همین حسرتی که در چشم دارند برای همیشه یکدیگر را بدرقه میکنند. فرزند زیر خروارها خاک می رود و مادر روی این خاک ها ذره ذره آب می شود. •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم . اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر . کم مانده بود سکته کنم سر شکسته بود و داشت می آمد . با خودم گفتم : الان است که یک برخورد با من بکند . چون خودم را بی می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم . او یک از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو و بعد از سالن رفت بیرون . این برخورد از تا توگوشی برایم سخت تر بود . در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه بزن همانطور که گفت : مگه چی شده؟ گفتم : من زدم رو شکستم ، تو حتی نکردی ببینی کار کی بوده همان طور که را پاک می کرد ، گفت : این جا کردستانه ، از این باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست . چنان مرا خودش کرد که بعدها اگر می گفت ، می مردم . •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
📚💐📚🌹📚💐📚 نقش کتاب یک نقش بی‌بدیل است ، البته بهترین کتابها ، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزشهای والا و انقلابی هدایت کند و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد . ۱۳۹۷/۰۲/۲۱ مروج فعال و کوشا در امر مهم ترویج فرهنگ و بیست و چهارم آبان ماه 📚 📚💐 📚💐📚 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 در ایڹ مقطع زمانے ڪہ همہ استڪبار و گردڹ‌‌ ڪشاڹ‌ ستمگر ڪمر بہ همٺ ٺضعیف و ٺسلیم ساخٺڹ انقلاب و نظام اسلامے با تمامے شیوه‌هاے فرهنگے، جنگ نرݥ و تسخیر کردڹ فکر و ذهن جوان ما دارند، همگي ما باید در فتنہ ها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم بہ چراغ‌باڹ و روشناے راه ایڹ مسیر، مقام عظماے ولایٺ داشتہ باشیم . •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
🥀🌴🎋🌹🎋🌴🥀 من اما آه... این گران نمی داند چیست ... شادی روح و •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 هوا تقریبا روشن شده بود. از دوستان پرسیدم: از رزمندگان خودمان، کسی هم زخمی شده؟ گفتند: فقط یک سرباز است که از ترکش‌های نارنجک‌های خودمان زخمی شده. من نمی‌دانستم و خبر نداشتم که چه کسی در سنگرها است. آن سرباز را داخل سنگر آوردیم. تمام بدنش سوراخ سوراخ بود. خدا را شکر هوا سرد بود و به علت سردی هوا خونریزی نکرده بود. دوستان ما هم که خیال می‌کردند این تپه از دست رفته، دائم خمپاره می‌زدند و شلیک می‌کردند؛ لذا ما باید مواظب می‌بودیم که گلوله به ما نخورد. یک دفعه صدای بی‌سیم به گوش رسید. عباس حسین پور بود، فرمانده گردان. گفتم: من طیار 3 هستم. گفت: منصور تو زنده هستی؟ گفتم: بله مگر قرار بود بمیرم؟ گفت: از سر شب از شما خبری نبود؛ به خاطر همین هم ما فکر کردیم تا به حال به شهادت رسیده اید. ما تا شب داخل سنگر بودیم. همیشه به ما کیسه فریزر و کنسرو می‌دادند. شب دسته سه آمد. سنگرها را تحویل دادیم و شب بعد به عقب برگشتیم. روز بعد به چغالوند رفتیم. عباس حسین پور، سرهنگ علی یاری، فرمانده گردان و عاقبتی هم آمده بودند. •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•