eitaa logo
🥀🕊️جــامـــانــــــــــده🕊️🥀
1.1هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
#اسلحه ات رابردارولباس رزم برتن کن به #مبارزه برخیزکه دشمن در#کمین تو ایستاده!وبه گروگان میگیردهرکس راکه #جامانده ازقافله یاران حسین!🕊️ عکسها و دلنوشته ها وصایای شهدا را جهت درج در کانال با ما به اشتراک بگذارید👈 @Hiranghvi
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 امام (ره ) گفته بودند با همسران شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می‌خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری. بهشان نگفته بود که اين خانم همسر شهيد است. ايشان همه خواستگارها را رد می‌کرد ،مصطفی را هم رد کرد. مصطفی پيغام امام را برای آن خانم فرستاد، باز هم قبول نکرد و می‌خواست تا مراسم سال همسر شهيدش صبر کند . دوباره مصطفي پيغام فرستاد که شما "سيد" هستيد . می‌خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. ديگر نتوانست حرفی بزند. جوابش مثبت بود . امام که خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت: «آقا ما را نصيحت کنيد » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: «از خدا می‌خواهم که به شما صبر بدهد.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
💞 🔻 . ڪجا و ازدواج ما ڪجا...؟!⁉️ گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبڪ شهـدا تنگ می شود... . 💞 ازدواجی به سبڪ .... ڪه بجای اینڪه به فڪرِ برگزاری مـراسـم تجمـلاتی باشد به فڪر رساندن به حرم حضـرت معصومه بود... مـراقب بود در مجلسش نشود...آخر مهمان ویژه ی مجلسش بود... . 💞 ازدواجی مثل ... ڪه شبِ عقـد از همسرش در خواست ڪرد تا نمـاز شُکـر بجا آورد‌... میتوانست مثل خیلی های دیگر شب عقد مشغول و بی بند و باری باشد اما فهمید ڪه همسر نعمت خداست و در قبال نعمت باید شڪر ڪرد نه عصیان... . 💞 یا مثلا ازدواجی شبیه به ... ڪه همسرش گفت نمیخواهم ام بیشتر از یڪ جلد قرآن و شاخه نبات باشد... او هم میتوانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهـریه پشتوانه است و حـق زن است و ... 😇 🖊 .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
💔 امام (ره ) گفته بودند با همسران شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می‌خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری. بهشان نگفته بود که اين خانم همسر شهيد است. ايشان همه خواستگارها را رد می‌کرد ،مصطفی را هم رد کرد. مصطفی پيغام امام را برای آن خانم فرستاد، باز هم قبول نکرد و می‌خواست تا مراسم سال همسر شهيدش صبر کند . دوباره مصطفي پيغام فرستاد که شما "سيد" هستيد . می‌خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. ديگر نتوانست حرفی بزند. جوابش مثبت بود . امام که خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت: «آقا ما را نصيحت کنيد » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: «از خدا می‌خواهم که به شما صبر بدهد.» •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•
وقت اختصاصی برای خدا ( خاطره ای از شهید حجت السلام مصطفی ردانی پور ) 📌گفتم:" با فرمانده تان کار دارم." گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند." رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت:"کیه؟" گفتم :"مصطفی من هستم."" گفت :"بیا تو." 🔸سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود. نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟" 🔹دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین.زُل زد به مهرش .دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد. ▪️گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم. ▫️از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟" •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅• به قافله جاماندگان از شهادت بپیوندید👇 https://eitaa.com/jamandeh75 •┅✿❀🍃🌹 🇮🇷🌹🍃❀✿┅•