💖یاران مهدی عجل الله 💖
#پارت_سوم #عبور_زمان_بیدارت_میکند🌹 چهار ماه از آن روزها گذشته بود. همان روزها به شریکم گفتم اگر پری
#پارت_چهارم
#عبور_زمان_بیدارت_میکند🌹
از حرفهای مادر و چشم و ابرویی که برایم آمد فهمیدم که این تلفن مربوط به من است. مادر دستش را جلوی گوشی تلفن گذاشت و فوری گفت:
–مادر همون پسرس که گفتم.😊
میخواستم با اشاره به مادر بفهماندم که قدو سن طرف را بپرسد ولی امینه با حرفهایش پشیمانم کرد.
–چته بابا تو هنوز از اون خیالات بیرون نیومدی؟
ول کن دیگه هنوز منتظری یکی با قد بلند و تو مایه های تام کروز بیاد خواستگاریت😅
اُسوه یه کم شرایط خودتم در نظر بگیر کی بزرگ میشی تو بابا دیگه دختر هیجده ساله نیستیا
دلم از حرفهایش ترک برداشت.💔
شاید هم راست میگوید اصلا دیگر چه فرقی دارد خواستگارم کوتاه باشد یا بلند قد یعنی با مرد کوتاه قد نمیشود زندگی کرد. یا مثلا چند سال از من کوچکتر باشد، دیگر برایم مهم نیست حتی اگر کم سن هم باشد و بعدها مشکلی پیش بیاید برایم اهمیتی ندارد مشکل هر چه باشد حلش میکنم. خواهرم متوجهی ناراحتی من شد😧
–اُسوه جان به خاطر خودت میگم، اگه تا ابد بخوای این چیزا رو معیار قرار بدی که نمیشه، میمونی تو خونه😔
غمگین نگاهش کردم😞
–چطور تو خودت الان واسه یه بی محبتی شوهرت خونه رو روی سرت گذاشته بودی، اونوقت به من میگی سخت نگیرم؟
در حالی که میگن بعد از ازدواج باید چشمهات رو ببندی و قبلش...
حرفم را برید.
–آره ولی تو چشمات رو واسه خودتم باز کن همش شرایط طرف رو میسنجی، اصلا شرایط خودت رو نگاه نمیکنی
بیتفاوت نگاهم را از او گرفتم و چشم به دهان مادر دوختم
امینه کنارم نشست
–بعدشم واقعا میخوای شوهر کنی که چی بشه؟
حرفی نزدم و او ادامه داد:
–ببین خونه شوهر خبری نیستا، همش بدبختیه بشین راحت زندگیتو بکن.
آرام گفتم:
–نخیر شما همش بدبختیاش رو واسه ما میگی😏 وگرنه این همه سال تو زندگیت خوشی نداشتی؟ بعدشم یه کم با اون شوهرت مهربونتر باشی همین بدبختیاتم حل میشه
چشم غرهایی رفت و دستهایش را بالا گرفت
–ای خدا فقط این شوهر کنه من ببینم این چطوری شوهر داری میکنه یه کم روش کم بشه😤
بعد رویش را برگرداند و زمزمه وار گفت:
–اگه تو به این حرفهات اعتقادی داشتی اینقدر عیب و ایراد رو خواستگارات نمیزاشتی و تا این سن مجرد نمیموندی.
همانطور که از کنارش بلند میشدم گفتم:
–من عیب و ایراد گذاشتم؟
خوبه خودت شاهد بودی که نمیشد خواستگارام یا شرایطشون بهم نمیخورد یا سنشون کمتر بود یا قدشون کوتاه تر از من بود یا اونا رفتن و دیگه نیومدن.
او هم بلند شد و همانطور که به طرف آشپزخانه میرفت گفت:
–همون دیگه اینا میشه ایرادهای بنی اسرائیلی واسه شوهر نکردن همچین میگه انگار حالا خودش چقدر قد داره قد توام خیلی معمولیه حالا سن یارو دو سال از تو کوچکتر باشه آسمون به زمین میاد؟
بعدشم الان تو این چند ساله که اینطوری شده چرا ده سال پیش که خواستگارهای بهتری داشتی ازدواج نکردی. هی گفتی آمادگیش رو ندارم و از این مسخره بازیا.🤪 اگه اون موقع ازدواج میکردی الان...
همان لحظه مادر گوشی را قطع کرد و با اخم گفت:
–دارم با تلفن حرف میزنم. الان وقت این حرفهاست؟ قسمت هر کس یه جوره دیگه.
امینه شاکی گفت:
–یعنی قسمت من بوده که تو سن کم برم خونهی شوهر اینقدر بدبختی بکشم؟
بعد اون خونهی بابا راحت بخوره بخوابه؟
مادرگفت:
–خب خودت خواستی زودتر ازدواج کنی. ما که به زور شوهرت ندادیم بعدشم کدوم بدبختی؟ مگه گشنه موندی؟ 😠
امینه از حرف مادر داغ کرد ولی حرصی به من نگاه کرد.
–بیا اینم نتیجهی حرفهات بدبختی از این بالاترم هست
از حرفهای خواهرم دلم شکست با این که بارها برایش درد و دل کرده بودم که چقدر از تنهایی رنج میبرم و چقدر دلم میخواهد ازدواج کنم ولی باز هم این حرفها را میزد
واقعا نمیفهمیدمش🧐
همیشه غر میزد و ناراضی بود
امینه نفس عمیق کشید و گفت:
–مامان حالا کی بود؟
–مادر پسره بود.
یکی از دوستهای پیاده رویم اینا رو معرفی کرده میگفت این خانمه اُسوه رو تو پارک دیده خوشش امده شماره ما رو خواسته. فکر نمیکردم مادر پسره به این زودی زنگ بزنه بیتا خانم تازه دیروز این حرفها رو بهم گفت و اجازه گرفت که شمارمون رو بهشون بده.
راستی اسوه، قدشم بهت میخوره.
با ذوق گفتم:
–راست میگی مامان؟🤩
–اره بابا. دروغم چیه.
–خب میگفتی بیان دیگه.
–وا، زشته دختر، به پدرتم باید بگم یا نه؟😱
حالا قراره فردا مادر پسره دوباره زنگ بزنه تا بهش خبر بدیم.
خندان به امینه نگاه کردم.😁
–خدا کنه دعات بگیره.
امینه سرش را تکان داد.
–چقدرم ذوق میکنه.😂
مادر گفت:
–اگه عقل الان رو بیست سال پیش داشت الان باید واسه ازدواج دخترش ذوق میکرد.
امینه گفت:
–وا مامان چطوری حساب کردی؟
دیگه شمام از اون ور دیوار افتادیدها.
–کلا دختر زود شوهر کنه بره سر زندگیش از هر جهت به صرفس.
خودشم زودتر سرو سامون میگیره دیگه.
امینه گفت:
–این مامان ما هم همش دنبال سود و زیانه، همش دنبال اینه که حسن یه وقت بیکار نمونه ما گشنه بمونیم😕
مادر گفت:
–تو الان سیری نمیفهمی کافیه شوهرت چند ماه نره سرکار اونوقت به دست و پا میوفتی که فقط یه کاری براش پیدا بشه، اصلا از این حرفهای الانت خندت میگیره، من نمیگم حالا محبتم باشه بده، من میگم همه چی دست خود آدمه، زن همه کارهی خونس.
با قهر کردنم چیزی درست نمیشه. 😊
دوباره امینه عصبی نگاهم کرد.😡
–چرا من رو نگاه میکنی مگه من حرفی زدم؟
به طرف اتاق راه افتاد.
–شماها نمیفهمید من چی میگم به خصوص تو که مجردی👈
شاید سی و پنچ سالگی سن زیادی برای ازدواج نباشد. ولی از کمتر و کمتر شدن خواستگارهایم متوجه شدهام که دیدگاه دیگران بخصوص مادر پسرها با من فرق دارد.
طی این یک سال فقط یک خواستگار داشتم. که آن هم بعد از چند روز مادرش به مادرم زنگ زد و گفت که قسمت نبوده.
از آن روز مدام به حرفهای آخرین خواستگارم فکر میکنم وقتی برای صحبت به اتاق رفتیم.
روی تخت نشست و بی مقدمه پرسید:
–شما همیشه چادر سر میکنید یا الان پوشیدید؟🧐
من هم که اصلا توقع نداشتم اولین سوالش این موضوع باشد راستش را گفتم:
–نه من چادری نیستم امروز عمم مهمون ما بود اون اصرار کرد سرم کنم، به نظر ایشون اینجوری بهتره،
خواستگار فکری کرد و پرسید:
–خب اگر همسر آیندتون ازتون بخوان همیشه چادر سر کنید قبول میکنید؟😊
همین سوال را سه سال پیش یکی از خواستگارهایم پرسیده بود. منم گفتم:
–اگر شما بخواهید سر میکنم.
ولی او رفت و دیگر نیامد.
این بار تصمیم گرفتم حرف دیگری بزنم برای همین جواب دادم:
–نه، چادر جمع کردن کار سختیه، من نمیتونم. احتمالا از جوابم خوشش نیامد که این هم رفت.🤦🏻♀ واقعا خودم هم نمیدانم دلیل این که از من خوشش نیامده بود چه بود.به نظر من که مورد مناسبی برایم بود.
گاهی با خودم فکر میکنم خب معیارهایشان برای خودشان توجیح شده است. شاید معیار خاصی مد نظرشان بوده که من آن را نداشتهام. ولی باز یادم میآید خواستگاری داشتم که همین که روی صندلی روبرویم نشست کاغذی از جیبش خارج کرد و شروع به سوال پرسیدن کرد.
من هم هاج و واج نگاهش کردم.😳
وقتی تعجبم را دید گفت:
–ببخشید من زود یادم میره گفتم بنویسم بهتره. تو وقت هم صرفه جویی میشه.😂
جوان موجه و به روزی بود. معلوم بود فکر میکرد خیلی زرنگ و تیز است.
از بین حرفهایش متوجه شدم که چند جا خواستگاری رفته است و همین لیست را دراورده تا نکتهایی از قلم نیوفتاده باشد.
پوزخندی زدم و گفتم:😏
–میخواهید خودکار بدم تیک بزنید؟😂
او هم بی تفاوت گفت:☹️
–نه یادم میمونه. شما فقط تند تند جواب بدید تا وقت کم نیاریم.
چقدر روزهای سخت کنکور را برایم یاداوری کرد.😂
احتمالا رتبهی قابل قبول نیاوردم که رفتند و دیگر نیامدند.🤦🏻♀
دیروز مادر گفته بود که بیتا خانم دوست پیاده رویاش ما را به یکی از همسایه ها معرفی کرده و قرار است به خواستگاری بیایند.
آنقدر از این آمدن و نشدنها خسته شدهام که فقط میخواهم ازدواج کنم. دیگر برایم مهم نیست خواستگارم چه ویژگیهایی دارد. حداقل از این حرف و حدیثها نجاب پیدا میکنم.
👇🔔 این داستان ادامه دارد 🔔👇
⏰ ادامه رمان ، هر شب ساعت ۲۲:۰۰
✍نویسنده : لیلا فتحی پور
@Jameeyemahdavi313
باهم بخوانیم 💚
برای سلامتی امام زمان عج
سلامتی کادر درمان
#قراان 513
@Jameeyemahdavi313
❣ #سلام_امام_زمانم❣
بیا موعود هنگام قیام است
جهان مجروح یک جو التیام است
زمان لبریز شوق و انتظار است
زمین بر رجعتت امّیدوار است
♥️اَلَّلهُمـ ّعجِّللِوَلیِڪَالفَرَج♥️
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@Jameeyemahdavi313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۷ خرداد ۱۴۰۰
میلادی: Thursday - 17 June 2021
قمری: الخميس، 6 ذو القعدة 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
🌺5 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
🌺32 روز تا روز عرفه
🌺33 روز تا عید سعید قربان
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Jameeyemahdavi313
🍃قدرشناس يوسفِ زهرا باشیم
«هنگامی كه آنها بر او [يوسف] وارد شدند، گفتند: «ای عزيز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع كمی (برای خريد موادّ غذايی) با خود آوردهايم؛ پيمانه را برای ما كامل كن و بر ما تصدّق و بخشش نما كه خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!»
📖 یوسف /٨٨
💌 امام صادق(ع) میفرمايد: در حضرت قائم، شباهتی از حضرت يوسف وجود دارد.چگونه است که اين امت انکار مینمايند که خداوند با حجتش آنگونه عمل نمايد که با يوسف انجام داد که در بازارهايشان حرکت نمايد و بر فرشهايشان گام نهد در حالی که او را نمیشناسند تا اينکه خداوند اجازه دهد خود را معرفی کند، همان گونه که به يوسف اجازه داد که خود را معرفی نمايد تا اينکه به آنان گفت: «هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ ...»
[کمالالدين ج۱ ص۱۴۴]
🔹آيا گرفتاری بشر جز به خاطر قدرناشناسی و بدرفتاری با حجت خداست؟! (مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ) قرآن میفرمايد: «و اگر اهل شهرها و آبادیها ايمان میآوردند و تقوا پيشه میكردند، بركتهای آسمان و زمين را بر آنها میگشوديم» [اعراف ۹۶]
قدرناشناسي درباره حجت خدا نتیجه چيزی جز جهل نيست (یوسف ۸۹)
@Jameeyemahdavi313
❖✨ ﷽ ✨❖
✦•• فواید دائم الوضو بودن ••✦
❶☜ رزق و روزیت فراوان مےگردد از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد...
❷☜ امام صادق (علیه السلام) فرمودند : كسى كه وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک كند، یك حسنه براى او نوشته مى شود و كسى كه وضو بگیرد و صبر كند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود...
❸☜ عمرت زیاد می شود رسول خدا
(صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید....
❹☜ خواب با وضو، عبادت است
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود....
❺☜ مرگ با وضو، شهادت است
رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود...
❻☜ در قیامت نورانی می شوی پیامبر خدا می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه ی امّتها در حالی محشور میکند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانیهای نورانی دارند...
📙منابع:
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج۱ ص۳۵۶
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۲، باب۵
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۳، باب۵
وسایل الشیعه: ج۱، ص ۲۹۷
ثواب الاعمال، شیخ صدوق
@Jameeyemahdavi313
💬این #عمر انسان بسیار ارزشمند است.
تک تک لحظاتش ارزش دارد.
شما ارزش پول را میدانید و بیحساب و کتاب خرج نمیکنید.
در مسائل دنیایی، همه اهل حساب و کتابیم. این نشانهی غفلت است.
افراد خواب این توجه را در امورات دنیایی دارند؛ ولی در امورات معنوی و خرج سرمایه ارزشمند عمر،هیچ حساب و کتابی ندارند.
نمیفهمد لحظهبهلحظه دارد سوخت عمرش کم میشود و وقتی ملک الموت بیاید، یک لحظه هم اجازه نمیدهد یک الهی العفو بگوید.
ولی فردی که بیدار میشود، تأسف میخورد که من تا الان بخشی از عمرم را در مسیر غیر بندگی خدا که موظف بودم در دنیا پیگیر باشم صرف کردم.
💢استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده
🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌤
@Jameeyemahdavi313
17.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🚫توجه🚫🎥
اتمام حجت مردم با
جمهورى اسلامى در ٢دقيقه
👇🏻👇🏻👇🏻
عاجزانه ازتون ميخوام
چه در انتخابات شركت ميكنيد
و چه نه! حتما اين كليپ رو ببينيد
📡🚫
اسنادى كه نشان مى دهد؛
رئيس جمهور از قبل انتخاب شده
#باهم_براى_ايران
@Jameeyemahdavi313