#رمان_جانم_میرود #به_قلم_فاطمه_امیری_زاده #پارت -هشتاد و نه سارا با ناراحتی نگاهی به او انداخت ـــ قبول نمیکنه پاشه ـــ مگه دست خودشه تو لباساشو آماده کن سارا بلند شد و مهیا کنار مریم روی تخت نشست ـــ مریم بلند نمیشی یکم دیگه میرسن ـــ برسن .من نمیام ـــ یعن چی نمیای به این فکر کن محسن با خانواده اش و کلی فک وفامیل دارن میان بعد بیان ببین عروس راضی نیست بیاد پایین یه لحظه فک کردی اون لحظه محسن چه حالی پیدا میکنه خودخواه نباش. ـــ نیستم ـــ هستی اگه نبودی فقط به فکر خودت نبودی به بقیه هم فکر می کردی نگا الان همه به خاطر تو ناراحتن مریم سرجایش نشست ـــ ولی من دوست داشتم داداشم باشه آرزوی هر دختریه این چیز ـــ داداش تو زندگی عادی نداره مریم نمیتونه هر و قت تو که بخوای پیشت باشه بعدشم به نظرت داداشت بفهمه تو مراسمو کنسل کردی ناراحت نمیشه مطمئن باش خیلی از دستت عصبی میشه ـــ میگی چیکار کنم در باز شد و سارا لباس هایی که در کاور بودند را آورد ـــ الان مثل دختر خوب پا میشی لباساتو تنت میکنی و دل همه ی خانواده رو شاد میکنی چشمکی به روی مریم زد مریم از جایش بلند شد ـــ سارا من میرم پایین برای کمک تو پیش مریم بمون ـــ باشه مهیا از اتاق بیرون آمد به دیوار تکیه داد نمی توانست کنارش بماند چون با هر دفعه ای که نام شهاب را با گریه می گفت دل مهیا می لرزید و سخت بود کنترل اشک هایش. از پله ها پایین آمد و به آشپزخونه رفت شهین خانم سوالی نگاهش کرد مهیا لبخندی زد ـــ داره آماده میشه شهین خانم گونه ی مهیا را بوسید ـــ ممنون دخترم ـــ چی میگی شهین جونم من به خاطرت دست به هرکاری میزنم شهین خانم و مهلا خانم بلند خندیدند فضای خانه نسبت به قبل خیلی بهتر شده بود مهمان ها همه آمده بودند و مهلا با کمک شهین خانم از همه پذیرایی می کردند همه از جا بلند شدند مهیا با تعجب به آن ها نگاهی کرد به عقب برگشت با دیدن مریم و سارا که از پله ها پایین می آمدند لبخندی زد به طرفشان رفت همه به اتاقی رفتند که برای مراسم عقد آماده شده بود اتاق خیلی شلوغ شده بود سوسن خانم همچنان غر می زد ـــ میگم شهین جون جا کمه خو ـــ سوسن جان بزرگرتین اتاق خونه رو انتخاب کردیم برا مراسم ــ نه منظورم خیلی دعوت کردید لازم نبود غریبه دعوت کنید و نگاهی به مهیا انداخت محمد آقا با اخم استغفرا... گفت ╭─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╮ @Jameeyemahdavi313 ╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯

به نام آن که خلاق جهان است امید بی پناه وبی کسان است به نام آن که یاد آوردن او   تسلی بخش قلب عاشقان است 💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 @Jameeyemahdavi313

💚 @Jameeyemahdavi313

✨🌸✨🌺✨ 📆 امروز یکشنبه: 18 خرداد 1399 15 شوال 1441 7 ژوئن 2020 ذکر 👈 یا ذوالجلال و الاکرام' 💯📿 🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴 🔺امروز متعلق است به: 🌸✨مولایمان امیرالمومنین حضرت علی (‌ع)✨🌸 روزمان را با هدیه 5 شاخه گل صلوات به محضر مبارکشان معطر میکنیم 💫🌹✨🌺💫🌸✨🌷 ⚪️🔶🔹مناسبت های روز: 🔘 شهادت حضرت حمزه(۳ هـ ق) 🔘 وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (۲۵۲ هـ ق) 🔘شهادت حجت الاسلام شهید شیرازی فرمانده تبلیغات قرارگاه خاتم الانبیا (ص)(۱۳۶۴) 🔘تهدید ایران مبنی بر مسدود کردن تنگه هرمز(۱۳۶۵) 💙💛💙💛 📆 روزشمار: ◾️10 روز تا شهادت امام صادق(ع) 💕✨💕✨💕 ✔️ @Jameeyemahdavi313

🎧 کلیپ صوتی: آیا گناهکاران هنگام ظهور امام زمان(عج) بخشیده می شوند؟ 👤 #حجت_الاسلام_عالی ⏱ زمان : ۱۰ دقیقه 🗂 حجم : ۲.۴ مگابایت ✔️ @Jameeyemahdavi313

🦋🦋 [ آنقدر پوشاندے  ڪه باورمان شد عیبي نداریمـ...] #یا‌ستار‌العیوبـ 🎋 @Jameeyemahdavi313

💫💎💫💎💫💎💫💎 #آشپزی تک #باقالی_پلو برای ۳ نفر مرغ ران یا سینه به تعداد نفرات پیاز یک عدد برنج ۳ پیمانه باقالی یک پیمانه شوید خشک پودر شده ۴ تا ۵ ق غ (شوید تازه هم میشه ) نمک و زردچوبه و ادویه و رب گوجه به میزان لازم زعفران به میران لازم . برای پخت باقالی پلو : برنج رو از قبل شستم و با کمی نمک خیس کردم . باقالی رو با کمی نمک گذاشتم بپزه . وقتی باقالی جوشید کف روش رو برداشتم . برنج رو داخل آب جوش ریختم وقتی نیم پز شد باقالی رو اضافه کرد و یکی دو قل که زد آبکش کردم . داخل قابلمه لابه لا برنج و شوید پودر شده و کمی ادویه پلویی ( من آماده از عطاری می گیرم ) ریختم . گذاشتم روی حرارت تا برنج دم بکشه. اون استکان کوچولو هم زعفران هستش . می تونید از شوید تازه هم استفاده کنید ما عادت داریم که شوید خشک بریزیم . یک عده از دوستان داخل آب وقتی برنج داره نیم مز میشه زردچوبه هم می ریزن من دوست ندارم پلو زرد رنگ بشه گاهی ریختم گاهی نریختم این چیزها سلیقه ای هست . و نکته بعدی هم یه عده داخل باقالی پلو سیر هم می ریزن . برای پخت مرغ : یه پیاز رو رنده ریز کردم . داخل تابه کمی روعن ریختم و پیاز رو کف تابه ریختم . تکه های مرع رو قرار دادم و کمی نمک و زردچوبه و فلفل هم ریختم . در تابه رو گذاستم خود پیاز اب می انداره و چند دقیقه به این صورت گذاشتم بپزه . رب گوجه رو هم بعد مدتی اضافه کردم و یه کم با مرع ها تفت خورد و بعد مقدار خیلی کم آب اصافه کردم و در تابه رو قرار دادم تا مرع خوب بپزه . در اواخر پخت هم کمی زعفران بهش اصافه کردم . ┏━━━🍃💞🍂━━━┓ @Jameeyemahdavi313 ┗━━━🍂💞🍃━━━┛

#عطر_نماز❣ 💙 پیامبر اکرم (ص) : 🟡 کسی که #نماز می خواند در حال نماز هیچ چیز از امور دنیایی به یادش نیاید 🍃«فقط خداوند در نظرش باشد»🍃 در این صورت هرچیزی از خداوند بخواهد، به او عطا می کند.😇 📚مستدرک الوسائل جلد #نماز_اول_وقت 📿 ✨💚 @Jameeyemahdavi313 💚✨

#هدیه‌ای_برای_مهدی‌عج سلام مهدی جان من😉💚 هدیه امروزمون به شما اقای خووووبمون اینه که به نیت شما💛 یک صفحه قران💛 بخونیم و ثوابشم تقدیم کنیم به حضرت محمد(ص) 🌸🌺 اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم 🌺✨ الهی عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری س🤲