هدایت شده از مُنتَظِرِمنتظَر
✅مرحوم آیت الله شیخ #حسین_عندلیب_همدانی در خاطرات خود نقل می کند که؛
حدودا پنج ساله بودم که در ایام دهه اول محرم با مرحوم پدرم «شیخ محمد تقی عندلیب» به مجالس مختلف روضه می رفتم.
روزی پدرم مرا با خود به مجلس روضه منزل «شریف الملک» که اکنون به نام «حسینیه بختیاریها» نامیده می شود بُرد و به من گفت : اینجا بنشین تا من برگردم!
وارد مجلس که شدم جمعیت بسیار زیادی نشسته بودند و مشغول نوشیدن چایی و کشیدن قلیان و صحبت کردن با هم بودند.
من نشستم ناگهان مرحوم #سید_محمد_علی_بطحایی وارد مجلس شد و عصا زنان به طرف منبر رفت و بر پله اول منبر نشست، دست روی عصای خود گذاشت و با چشمان بسیار نافذ خود نگاهی به مردم کرد.
مجلس یکپارچه سکوت محض شد، بعد با صدای زیبا و دلنشین خود تک بیتی از «صامت بروجردی» خواند :
«یوسف گلگون قَبا، آه علی اکبرم!»
صدای گریه ی مردم بلند شد، بعد در ادامه خواند :
«گم شده در کرب و بلا، آه علی اکبرم!»
با خواندن این بیت از روی منبر بلند شد و مجلس را ترک کرد و رفت، اما بیش از نیم ساعت مجلس پر از شیون و گریه و زاری بود.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
https://eitaa.com/montazeremontazar59