ایتا - [جانا|Jana]

اسمش محمد علی بود، شیش ماهش بود...:)
بی‌قرار بود و داشت گریه میکرد ،به مامانش گفتم میخواین بغلش کنم راه بیرمش آروم شه؟
گفت فکر کنم تشنشه،
از کیفش آب در آورد و داد بهش
آروم شد....

تشنش بود
سیراب شد...❤️‍🩹

1 مشاهده۲۱:۵

۳ مرداد ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

دوست دارم خاطراتمو 
دربیارم بندازن جلوی سگ بخوره .

1 مشاهده۱۶:۵

۱۰ مرداد ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

کاش میشد احساساتتو خاموش کنی
 و با مغزت ادمه بدی .

115 مشاهده۲۱:۴۰

۱۳ مرداد ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

ولی بعضی از آدمای بی احساس یه روزی با
 احساس ترین آدم ها بودن که تمام
 احساساتشون برای یه نفر 
قربانی کردن.

119 مشاهده۱۳:۲۷

۱۹ مرداد ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

ایرانم تسلیت ..

129 مشاهده۱۷:۱۰

۲۲ مرداد ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

دعا کنید برای مجروحین

125 مشاهده۱۷:۱۳

۲۲ مرداد ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

-۲۵/مرداد/۱۴۰۲-

112 مشاهده۱۷:۳۰

۲۵ مرداد ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

همیشه ؛ مقداری حقیقت پشت جمله " شوخی کردم"
یکم کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم "
یکم فضولی پشت "  به من چه اصلا " 
و اندکی درد پشت " اشکال نداره " هست :)

141 مشاهده۱۶:۲۹

۲۷ شهریور ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

-

165 مشاهده۱۹:۲۲

۳۰ شهریور ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

-

215 مشاهده۱۹:۲۵

۳۰ شهریور ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

*کتاب بادام*

114 مشاهده۱۹:۲۶

۳۰ شهریور ۱۴۰۲

[جانا|Jana]

محبوبم خاک توسرت 
الان بابد میومدی باهم بریم زیر بارون 
قدم بزنیم : ")

177 مشاهده۱۳:۱۹

۱۲ مهر ۱۴۰۲

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی