eitaa logo
کانال جانبازِ شیمیائی
580 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
28 فایل
ثواب بازنشر مطالب (بدون ذکر منبع)،هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است ادمین: جانباز شیمیایی بهروز بیات @janbaz_shimiaee
مشاهده در ایتا
دانلود
افشای پیام‌ جدید آمریکا به ایران؛ محموله عربستان به دست اطلاعات ایران افتاد @janbaz_shimiaee 🔹«امیر موسوی» رئیس مرکز مطالعات راهبردی و روابط بین‌الملل به المیادین گفت: الان پیام‌هایی از آمریکا دارد به تهران می‌رسد و تلاش می‌کنند بگویند حرف‌ بایدن (درباره آزادسازی ایران) دقیق نبود و تلاش می‌کنند آن را اصلاح کنند. 🔹این نشانه شکست طرحی است که روی آن حساب کرده بودند و دارند از مواضع خود عقب‌نشینی می‌کنند. آن‌ها دارند همان شیوه سوریه را در ایران اجرا می‌کنند و این طرح، ریختن خون ایرانی‌ها در داخل ایران است. 🔹یکی دیگر از دلایل این اتفاقات در ایران، تلاش آمریکا برای تضعیف مذاکره‌کنندگان ایران در وین بود. از آنجا که ایران محکم ظاهر شد و بر مواضع خود پافشاری کرد، آمریکا می‌خواهد موضع ایران را متزلزل کند. 🔹اگر بخواهند صلح در منطقه برقرار شود، باید شرایط ایران را بپذیرند. آمریکا مذاکرات را متوقف کرده به امید اینکه اتفاقات جدیدی رخ دهد. پیام‌های هسته‌ای از یک هفته پیش به ایران رسید. چهار روز پیش هم آقای باقری پاسخ داد. 🔹شاید موضوع درباره راهکارهایی در خصوص ضمانت‌ها باشد. آن‌ها دنبال تغییری ریشه‌ای در ایران بودند اما رسیدن پیام‌های جدید به این معناست که طرحشان شکست خورده و اگر نخورده بود مسیر آن را ادامه می‌دادند. 🔹از عربستان هم پیام‌هایی رسیده است. فکر می‌کنم اگر عربستان گفت‌وگوهایش را ایران را قطع کند، پشیمان خواهد شد. 🔹سعودی‌ها پول زیاد و تجهیزات اطلاعاتی به داخل ایران فرستادند و احتمالاً قصد داشتند به سیستان و بلوچستان و کردستان ایران ارسال کنند اما همه این پول‌ها و تجهیزات مثل تجهیزات شنود به دست نیروهای امنیتی ایران افتاد. 🔹آن‌ها فکر می‌کردند کسی که اینها را تحویل می‌گیرد از مخالفان ایران است اما همه اینها به دست نیروهای اطلاعاتی ایران افتاد. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
♦️‌ اطلاعیه دوم وزارت اطلاعات درباره فاجعه‌ تروریستی حرم شاهچراغ 🔹‌ پیرو اطلاعیه‌ی مورخ نهم آبان ماه جاری پیرامون دستگیری تعدادی از عوامل عملیاتی و پشتیبانی فاجعه‌ی تروریستی حرم حضرت احمدبن موسی (علیهماالسلام)، اینک بخش دیگری از اطلاعات به‌دست آمده را به استحضار ملّت شریف ایران می‌رساند: 1. سلسله عملیاتی که سربازان گمنام امام زمان (عج) بلافاصله پس از وقوع فاجعه‌ی تروریستی چهارم آبان ماه آغاز کرده بودند، به‌صورت شبانه‌روزی و بی‌وقفه استمرار پیدا کرده است. این پی‌گیری‌ها در ابعاد اطلاعاتی، ضداطلاعاتی، امنیتی و فنی در جریان بوده و یکی از پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین عملیات ضدتروریستی این وزارت را رقم زده است. 🔹‌ 2. مجموعه رصدها، تحقیقات و عملیات صورت گرفته تاکنون منجر به شناسایی و بازداشت کلیّه‌ی عوامل هدایت صحنه، عملیاتی و پشتیبانی آن اقدام تروریستی شد. مضاف بر آن تعداد دیگری از عواملی که برای عملیات مشابه وارد کشور شده بودند نیز بازداشت شدند. بدین ترتیب تاکنون 26 تروریست تکفیری دستگیر شده‌اند. 🔹‌ 3. کلیه‌ی افراد دستگیر شده، غیرایرانی و با ملیّت‌های جمهوری آذربایجان، تاجیکستان و افغانستان هستند. 🔹‌ 4. عنصر اصلی هدایت و هماهنگ کننده‌ی عملیات در داخل کشور، تبعه‌ی جمهوری آذربایجان بوده که از فرودگاه بین‌المللی حیدرعلی‌اف در باکو پرواز و از مرز هوایی فرودگاه امام خمینی (ره) وارد کشور شده است. این فرد پس از رسیدن به تهران خبر حضور خود را به عنصر هماهنگ کننده در جمهوری آذربایجان اعلام نمود. بلافاصله از طریق سرپل عملیاتی داعش در افغانستان با شبکه اتباع خارجی داعش نیز ارتباط گرفته و حضور خود در تهران را به اطلاع آن‌ها رسانده است. 🔹‌ 5. عنصر پشتیبانی کننده‌ی صحنه‌ی عملیات در شیراز، فردی افغانستانی به‌نام «محمد رامز رشیدی» با نام مستعار «ابوبصیر» و عامل تیراندازی در حرم مطهر به‌نام «سبحان کُمرونی» با نام مستعار «ابوعایشه» که تبعه‌ی تاجیکستان بود. 🔹‌ 6. تروریست‌های مذکور، در استآن‌ها ی فارس، تهران، البرز، کرمان، قم و خراسان رضوی مورد تعقیب قرار گرفته و دستگیر شده‌اند. تعدادی از آن‌ها نیز در مرزهای شرقی و هنگام فرار از کشور بازداشت شدند. 🔹‌ 7. نفراتی از تروریست‌های یادشده، در حال آماده‌سازی و فراهم آوردن تمهیدات لازم برای عملیات تروریستی دیگری من‌جمله در زاهدان بودند. به‌عبارت دیگر، خون‌های مطهر و به ناحق ریخته‌ی شهدای مظلوم حرم حضرت احمدبن موسی (علیهماالسلام) موجب کشف مقاصد و اهداف بعدی جنایت‌کاران تکفیری و پیش‌گیری از چند عملیات تروریستی دیگر شد. 🔹‌ 8. رصد و تحقیقات همه‌جانبه‌ی اطلاعاتی و فنی، همچنان به‌صورت همه‌جانبه، شبانه‌روزی و سراسری ادامه دارد و همان‌طور که در اطلاعیه‌های پیشین اشاره شد، تا شناسایی و مجازات آخرین تروریست تکفیری دخیل در فاجعه‌ی حرم شاهچراغ، چه در داخل و چه در خارج از کشور باشند، ادامه خواهد یافت. قطعاً «آرتین»های مغمومِ وطن، گرفتنِ انتقامِ «آرشام»های پرپر شده را خواهند دید انشاءالله. 🔹‌ در پایان دو نکته را متذکر می‌شویم: اولاً) چنان‌که قبلاً اعلام شد، سربازان گمنام امام زمان (عج) در همه‌ی مراحل تحقیقات و عملیات پیش‌گفته، از همکاری تمام عیار مردمی برخوردار بودند که ضمن تقدیر خاضعانه و صمیمانه به پیشگاه مردم عزیز، تقاضا دارد که همچون گذشته فرزندان مجاهد و گمنام خود را در این مأموریت حساس مساعدت فرمایند. 🔹‌ ثانیاً) پس از وقوع حادثه‌ی غمبار صدرالاشاره، تعدادی از بلندگوهای وابسته به دشمنانِ شناخته شده‌ی ملّت ایران و دنباله‌های داخلی آن‌ها، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم عملیاتِ تروریستی شیراز را به جامعه‌ی اطلاعاتی پرافتخار کشور منتسب کردند تا (به‌زعم آن‌‌ها) اغتشاشات داخلی را مهار نمایند! 🔹‌ وزارت اطلاعات ضمن محفوظ دانستن حق پی‌گرد قانونی نسبت به عناصر عنودِ دامن‌زننده به آن اتهام ناجوانمردانه و خائنانه، اعلام می‌نماید که یافته‌ها از اظهارات عناصر تکفیری بازداشت شده، مبین سوءاستفاده‌ی تکفیری‌ها از فضای اغتشاشات و ناامنی برای انجام اقدامات تروریستی بوده است. اعترافات جداگانه‌ی چندتن از تروریست‌ها حاکی است که به‌دنبال وقوع اغتشاشاتی در کشور، فراخوانی از عناصر تکفیری برای انجام عملیات در جای‌جای کشورمان صورت گرفته است. این دقیقاً مضمونِ همان عملیات ترکیبی است که در بیانیه‌ی تبیینی مشترک این وزارت‌خانه و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد اشاره قرار گرفت. بدین ترتیب کسانی که آن جنایت وحشیانه و بی‌سابقه را به جامعه‌ی اطلاعاتی کشور منتسب کرده‌اند، در واقع نقش مکمل عملیات تروریستی و جنگ روانی داعش را ایفا نموده‌اند و از این جهت باید پاسخگوی مشارکت خویش در سناریوی خون‌بار داعشی-صهیونیستی باشند. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 این احمقی که می‌بینید کلی عکس با سیگار داره و پوزه‌ی سگشو بوس میکنه محمد صادقی بازیگر سریال بی‌همگانه! انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee 🔹‌ باتشکر از صدا و سیمای جمهوری اسلامی که این انسان‌های خل وضع رو تبدیل به سلبریتی و الگو می‌کنه تا چهار روز دیگه به مملکت جفتک بزنن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️حضور مقتدرانه مادر شهید عجمیان در مراسم پسرش و پیام پر افتخارش برای رهبر عزیزمان انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
نامه ای که با عنوان درخواست مردم نخجوان برای بازگشت به ایران منتشر شده هیچ منبع معتبری ندارد 🔹این نامه تماما فیک و ساختگی و پر از ایرادات املایی و نگارشی است کاملا مشخص است که خروجی متن از گوگل ترنسلیتِ است انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
🔴 اعتراضات در یک نگاه: شروع: ۱. زن، زندگی، آزادی ادامه: ۲. سنگ، اغتشاش، قربانی هدف: ۳. بغل، بدن، مجانی نتیجه: ۵. بی‌شرمی، بی‌شرفی، عریانی سوءاستفاده: ۴. داعش، ترور، ویرانی انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ سلول های خاکستری۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت سی و چهارم سرکوچه مون یه نون بربری فروشی بودکه کنار اون یه پیرمرده که اسمش بابا پنجعلی بود یه منقل گذاشته بود ُجیگر می فروخت جیگر گوسفندسیخی دو تومن بود وچون ما بچه ها زورمون نمی رسید وفقیربودیم ونمیتونستیم، جیگرگوسفنددوتومنی بخریم ،باباپنجعلی دلش سوخته بودو رفته بود جیگر شتر آورده بود سیخی پنج زار ،خدایی جیگر شتر خوشمزه بودولی خیلی سفت بود ُ وبزرگترا نمی خریدن ولی ماکه سنگ روهم می خوردیم؛این یه سیخ جیگرپنج زاری روبانصف بربری قورت می دادیم ،یه هو علی گفت ناصرپَرت و پلا حرف زدی ،داشتی از اَخم حسن می گفتی ، رفتی سُراغ نون بربری ،بعدش بابا پنجعلی ،بعدش جیگرشتر ،حالاچی می خای بگی؛یه هوجمشید زدپس گردن ناصر گفت چند بار گفتم موقع صحبت کردن ازیه شاخه به شاخه دیگه نپَر اصلا" بزارخودم تعریف کنم ،جمشید یه ژست ِ بالای دیپلم به خودش گرفت ُوگفت ، به تیم فوتبال مامی گفتن تیم بچه های کوچه بربری ، شماره کوچه ماگوچه صدوده بود و ماازوقتی که فهمیده بودیم عدد صد وده ، عدد اسم حضرت علی علیه السلامه ،قیافه می گرفتیم که مابَر و بچه های حیدری هستیم ُ واسم تیم فوتبالمون روگذاشته بودیم تیم عقاب حیدری، روبروی کوچه مون اونورخیابون کوچه شماره صد ودوازده بود که اتقاقا " سر کوچه شون یه نون سنگکی بود ،ما بچه های کوچه بربری همیشه بابچه های کوچه سنگکی کَل داشتیم ، ما اونارو مسخره می کردیم ُ و بهشون می گفتیم ، بچه های کوچه ده دوازدهی ها ، یا بچه های کوچه سنگک سوخته ، اونا می خواستن مارو مسخره کنن به ما می گفتن بچه های کوچه ده دهی ها یابچه های کوچه بربری بیات ، ز وقتی هم که بابا پنجعلی اومده بود ُو جیگر شتر رو آورده بودبهمون می گفتن بچه های کوچه شتری ،اونا یه کاپیتان داشتن یه بچه سِرتقی بودبه اسم رضا موتوری ، باباش سرخیابون موتور سازی داشت؛بعضی وقتا هم موتوراوراق می کردبعضی هامی گفتن ،موتورا دزدیه ،یه هو احمدیه دادی زد وبلند گفت : بابا جمشیدجوون توهم که شدی ناصر ، هی از این شاخه پریدی رویه شاخه دیگه؛شما دو نفرمثلا " می خاید دلیل اَخم حسن ُ و بگید ، یه ساعت دارید حرف می زنید هنور ما نفهمیدیم که لیلی زن بود یا مرد ، اصلا " نمی خاد تو تعریف کنی بزار خودم بِگم یه دفعه احمد از جاش بلند شد ُ و رفت بیرون سنگر ، علی خندید ُ و گفت : کجا رفت ، چرا قَهر کرد ، من هممون جور با اُخم بچه ها رو نگاه می کردم ، یه هو احمد با یه جعبه خالی مهمات اومد داخل سنگر ، جعبه مهمات چوبی رو به صورت عمودی گذاشت زمین ، یه پتو انداخت روش ، همه با تعجب نگاه می کردیم ، ناصر پرسید حسن ، این دیوونه داره چیکار میکنه ؟ با اَخم شونه هامو بالا انداختم ُ و گفتم : نمی دونم ، احمد یه شیشه ابلیمو خالی رو هم مثل میکروفون گرفت تُو دستش ، علی گفت : نخیر ، راست راستکی دیوونه شده ، تا اومد از جاش بلند شه ، احمد داد زد : آقا بشین ، مجلس رو به هم نزن ، علی ترسید ُ و هممو جا نشست ، یه نگاه به آقا قلعه قوند انداختم ، دیدم خیلی جدی داره کارهای احمد رو برانداز می کنه ُ و هیچی نمی گه ، ناصر در گوشم گفت : حسن موتور احمد روشن شده ، مواظب باش ، الان ِ که جلو آقا یه گَندی بالا بیاره ، با دقت داشتیم احمد ُ و نگاه می کردیم ، احمد شروع کرد : برادرای خوبم ؟ داداشام ؟ اِ ِِِ ِ ، ببخشید چی می خواستم بگم ؟ یادم رفت ، آهان می خواستم بِگم : سلام ، یه دفعه از خنده هممون پوکیدیم ، احمد بدون اینکه بخنده خودش رو جابجا کرد و سرش رو خاروند ُ و گفت : می خواستم خدمتون عرض کنم که که که ، راستی جمشید تا کجا تعریف کردی ؟ یادم رفت ، دوباره ما از خنده پوکیدیم ، دیدم آقا قلعه قوند هم داره می خنده ، یه دفعه احمد جدی شد ُ و رو کرد به علی ُ و گفت : میکروفون چرا قطع کردی ؟ مرد حسابی پاتو از رو سیم بردار ، دوباره پرسید ؟ جمشید جوون مادرت ، جوون مادرت ، تا کجا تعریف کردی ؟ وای از خنده دلامون رو گرفته بودیم ، یه هو گفت : آهان ، آهان ، یادم اومد ، اَولا" دِش آقا جمشید گُلم ، دلیل اینکه ما به بچه های کوچه سنگکی می گفتیم دَوازدهی ها ، اینایی که تو بَلغور کردی نبود ، یه هو جمشید دهنش رو کج کرد ُ و پرسید پس چی بود ؟ دوباره خندیدیم ، صحنه شده بود یه تاتری کُمدی ، آقا قلعه قوند آروم می خندید ُ و خوب این نشونه خوبی بود ، احمد گفت : داداشام یادتون میاد یه روز غروب سر کوچه مون داشتیم جیگر شتر می خوردیم ، یه هو رضا موتوری با دارودسته کوچه سنگکی سر رسیدن ُ و ما رو مسخره کردن ؟بچه هاگفتن نه چیزی یادمون نیست ،احمد باعصبانیت گفت : آقایون دانشمندا ؟ تُو رو خدا به اون سلول های خاکستری نداشته مغزتون یه کم فشار بیارید ، یادتون بیارید ،یادتون می یاد ،بعد ازمن پرسید ۰۰۰ ادامه دارد ؛ حسن عبدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 ساندیس vs آغوش رایگان ♻️👇🏻 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
کانال حافظان امنیت تحت مدیریت برادر عزیزم شهید زنده جانباز شیمیایی داراب پور با مطالب ارزشی شما را در مسیر شهدا قرار میدهد. تنهامسیرآرامش: 👇🏼👇🏼👇🏼 دوستان خود را به کانال های حافظان امنیت ، که چندین ساله در و به مطالب شهدا و اخبار روز بدون هیچ گونه لینگ و ای دی و تبلیغی میپردازد دعوت کنید. ساعت فعالیت کانال 8صبح لغایت 24 شب دعای خیر خانواده شهدا بدرقه راهتان کانال ایتا @kakamartyr3 https://eitaa.com/kakamartyr3 هورسا https://www.hoorsa.com/martyr.darabpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلا کاری با قبر و قیامت و آخرت و اینا ندارم.... انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی این فایل بزنید وقتی باز شد کلمه اعمال را برنید پس زمینه ایتا تصویر رهبری میشه. این پس زمینه با عکس زیبا تقدیم به شما بزرگواران💝😍✌️ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
🔴 شبکه فحشا ‏رد نقش‌آفرینی گسترده شبکه فحشای خیابانی در اغتشاشات اخیر را باید در اقدامات معاونت امور زنان و خانواده دولت روحانی جستجو کرد که در آن علاوه بر ارائه اطلاعات زنان مطلقه به «صندوق جمعیت ملل متحد»، در قالب کلاس‌های آموزشی، به شناسایی و شبکه‌سازی روسپیان اقدام نمودند. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
‏🔹بلومبرگ: «تقریبا شکی وجود ندارد که بریتانیا در یک وضعیت اقتصادی جهنمی قرار دارد و دردهای زیادی برای بریتانیایی‌ها در راه است. اما وضعیت اسفبار بریتانیا در سطح بین‌المللی چگونه است؟» 🔹 آیا وضعیت مالی بریتانیا بدتر است؟ 🔹نسبت بدهی بریتانیا به تولید ناخالص داخلی با ۹۸ درصد، پس از آلمان، دومین پایین‌ترین نسبت در G7 است. نسبت بدهی ایتالیا در حال حاضر حدود ۱۵۰ درصد است و فرانسه اکنون ۱۱۳ درصد است. 🔹 «آیا موردی برای در نظر گرفتن بریتانیا به عنوان یک مورد صرفاً در زمینه اقتصادی وجود دارد؟» ارزش پوند پس از رای برگزیت کاهش یافت و در صورت استفاده از نرخ ارز بازار، اندازه اقتصاد بریتانیا را در مقایسه با آلمان (بیشتر) کاهش داد. با این حال، بر اساس قیمت ثابت، از سال ۲۰۱۶، اقتصاد بریتانیا کمی سریعتر از آلمان رشد کرده است، تقریباً با سرعتی مشابه اسپانیا و بسیار سریعتر از ایتالیا». انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
سابقه یک زورگیری سیاسی و نقش شمخانی . 🔸 حمید رسایی: این روزها دقایقی از حضور دریادار شمخانی در برنامه دیروز امروز فردا در حال دست به دست شدن است که نشان می‌دهد، آقای شمخانی به هر دری می‌زند تا از واژه برای ۸۸ استفاده نکند در حالی که این واژه بیش از صدبار در بیانات رهبری برای وقایع سال ۸۸ به کار رفته بود. اما گذشته از این پیوند ایدئولوژیک، ریشه شمخانی در همراهی با این جریان خیلی بیشتر از این موارد است. 🔹به عنوان نمونه در آستانه انتخابات مجلس هفتم و پس از اینکه جریان افراطی اصلاح‌طلبان در مجلس ششم با تحصن و استعفای نمایشی نمایندگان مجلس ششم، نتوانسته بودند نتایجی از این بحران‌سازی به دست بیاورند، دولت خاتمی با گردن کلفتی در برابر قانون و شورای نگهبان رسما اعلام کرده بود که انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمی‌کند! مگر اینکه حدود ۳۰۰ نامزد مدنظر افسادطلبان توسط شورای نگهبان احراز صلاحیت شود. دولت خاتمی حتی نمایند‌انی برای این زورگیری سیاسی هم تعیین کرد. لینک 👈یکی از نمایندگان دولت خاتمی در مذاکره با شورای نگهبان برای این موضوع، وزیر دفاع خاتمی یعنی علی شمخانی بود که با سایر چهره‌هایی که بعدها هر کدام در بزنگاه‌هایی نقش آفرین بوده‌اند، سعی داشت قانون را به نفع جریان اصلاح‌طلبان افراطی زیر پا بگذارد. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل خوشیمان وجودِ، سیدعلی است😍♥️ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رصد پهپادی و لحظه‌ای شعارنویس‌ها 🔹سازمان اطلاعات سپاه افرادی را که با استفاده از شعارنویسی قصد برهم زدن نظم و آرامش عمومی جامعه را داشتند بازداشت کرد. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
حضرت عشق❤️ برانداز فقط خودت!😊 ‏با یک نوار کاست و چند برگه کاغذ کاری کردی که ‏۴۴ ساله تمام قُلدرهای دنیا با تمام رسانه‌ها و مزدورانشان هیچ غلطی نمی‌تونن بکنند✌️ دوستت داريم❤️ 🌹شادی روح امام و شهدا صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
🔴 آیا دولت رئیسی در مقابل گرانیها منفعل است؟! ♦️چرا هیچ عکس العملی در برابر حجم افسارگسیخته تورم از سوی دولت دیده نمیشود؟! یکم) دولت آقای کشور رو با کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومنی (اونم کسری عملیاتی) تحویل گرفت بدون استقراض از بانک مرکزی کشور رو اداره کرد! دوم) با اینکه روحانی ۱۲ میلیارد دلار ارز ترجیحی مصوب سال ۱۴۰۰ رو تو ۵ ماه اول مصرف کرد، آقای تونست بازار کالاهای اساسی رو مدیریت کنه! سوم) با اینکه آقای بیشترین میزان تورم طی ۷۰ سال اخیر رو از روحانی تحویل گرفت (حدود ۶۰ درصد) تونسته حدود ۱۷درصد نرخ تورم رو کاهش بده! چهارم) به دلیل حساسیت بالای آقای رئیسی در عدم چاپ پول بدون پشتوانه، نه تنها استقراض از بانک مرکزی مدیریت شد که رشد پایه پولی و نقدینگی هم نزولی شد! پنجم) آقای رئیسی از وقتی سرکار اومده بدون وقفه ماهیانه ۱۰ هزار میلیارد تومن بدهی اوراق قرضه‌ دولت قبل رو تسویه کرده! ششم) با در پیش گرفتن دیپلماسی منطقه‌ای صادرات کشور تو سال قبل ۳۴درصد رشد داشت و فروش نفت به بالاترین میزانش رسید و بخش مهمی از بدهی ۱۳۶۷هزار میلیارد تومنی دولت قبل تسویه شد! هفتم) الکترونیکی شدن اخذ مجوزهای کسب و کار، اعلام تراز مالی شرکت‌های دولتی در کدال، اعلام اسامی ابربدهکاران بانکی و آغاز وصول مطالبات! هشتم) دیپلماسی خوب: عضویت در سازمان همکاری‌ شانگهای، گرفتن بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی از انگلیس بعد ۴۳ سال، آغاز مجدد خط لوله گاز ترکمنستان- آذربایجان و ... پ.ن: کشوری را تحویل دولت سیزدهم دادیم که به معنای واقعی کلمه باید همانند کشورهای جنگزده آن را ارزیابی کنیم. فعالیتهای چشمگیر و البته زیرساختی دولت سیزدهم طبق تعبیر مقام معظم رهبری در صحیحی قرار گرفته است که برای رسیدن به ثمرات آن و چشیدن شهد شیرین اتکا به منابع داخلی باید اندکی صبر کنیم.... 💠 این مطالب به معنای نقد نکردن دولت نیست ، اتفاقا نقد باید همیشه باشد اما دوستان توجه کنند که در کنار نقد ،از این موارد نکات مثبت دولت هم بگویند تا به مردم اثبات شود این دولت مشغول کار است و نا امید نشوند. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ خِشتک شلوار۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت سی و پنجم ۰۰۰ آقایون دانشمندا؟ تو روخدابه اون سلولهای نداشته مغزتون یه کم فشار بیارید یادتون میاد بعد ازمن پرسید؟حسن توهم یادت نیست؟با اَخم اشاره کردم به شکاف کوچیک بالای ابرومو گفتم :چرا، یادمه ،یه هو احمدیه بِشکَن زد ُ وگفت آفرین ،بعد رو کردبه بچه ها ُ و گفت همون روزکه تُودعوااَبروی حسن شکافت؛یه هو همه انگاری کشف مهمی کرده باشن دادزدن آره ، آره، یادمون اومد، یه هو ناص نه ورداشت نه گذاشت ُ وگفت : بله همون روز که خشتک شلوار ِ۰۰۰۰۰۰ پاره شد ُ وهیچی از زیر شلوار نپوشیده بود ،وای انگاری یه جعبه نارنجک منفجر کردن ،پوکیدیم از خنده ، هِر هِر و کِر کِرمون بلند بود؛یه هو کبلایی گوشه چادر سنگر زدکنار ُ وگفت :هان چیه آقایون موش موشک؟ ایندفعه چی کِش رفتید ُوباهاش جشن گرفتید ؟بِرم ، بِرم یه سر به انبار تدارکات بزنم ببینم؛آبلیمویی،شکری؛کمپوتی ، نخود کشمشی، کم نشده باشه اینوگفت ُورفت؛هممون ازحرف کبلایی خنده مون گرفت ؛یه هو جمشید روکرد به ناصر ُ وگفت:آقا ناصرتحویل بگیر؛این دسته گُلی که جنابعالی به آب دادی ، زرگنده؟ناصر یه شکلک دراورد و گفت : خودتی ، آقا قلعه قوند بلند گفت:کبلایی وایسا ،وایسا ،واست توضیح بدم رفت دنبال کبلایی ،احمد بالا مِنبر نشسته بود ُ وهمونطور که شیشه ابلیمو رو مثل میکروفون گرفته بود تُو دستش ادامه داد ، رضا موتوری یه کاپ فوتبال از ساکش در آورد گفت : حسن کفاش ؟ اینو می بینی ، هم امروز صبح تُو مسابقه فوتبال بُردیم ، عُرضه داری با این بچه های زِپرتیه کوچه بربری با ما مسابقه بدی ، یه کاپ بخرید بیاید مسابقه ، هر تیمی بُرد ، هر دو تا کاپ مال ِ اُونه ، جمشید دولا شد در ِ گوش حسن گفت : قبول نکن ، قیمت کاپ خیلی گرونه ، حسن رو کرد به رضا موتوری ُ و گفت : قبول نمی کنم ، ما با شما مسابقه نمی دیم ، شما جِرزنید ، بچه هاتون خَشن بازی می کنن ، رضا موتوری نیش خندی زد ُ و گفت : بگو می ترسم ، حسن کفاش ؟ همون بهتر یه ترسو مثل تُو بِره واسه دو تومن کفش بوگند ِ مردم رو واکس بزنه ، بعدش حسن با رضا درگیر شدن ُ و رضا با کاپ کوبید به صورت حسن ُ و اَبروی حسن شکافت ُ و رضا فرار کرد ، یه هو جمشید داد زد نخیرم ، رضا فرار نکرد ، اَگه یادت باشه دار و دسته رضا موتوری فرار کردن ، حسن خون رو که دید عصبانی شد ، رضا رو زد زمین ُ و نشست رو سینه اش دست خونیش رو مالید رو صورت رضا ُ و گفت : نامرد ؟ باشه ، سر همین ماه ، مسابقه تُو زمین خاکی ایران نقش داور هم اکبر بختیاری ، کس دیگه رو قبول نمی کنم‌ ، رضا همونطور که حسن هول می داد پائین ، گفت : باشه اکبر بختیاری ، نامرد هم خودتی ، احمد گفت آره یادم اومد ، علی به حسن گفت : حسن ؟ کاپ دویست سیصد تومنه ما تا آخر سال پولامون رو اَگه نخوریم ُ و جمع کنیم صد تومن نمی شه ، با روزی پنج زار پول تُو جیبی که نمی شه کاپ خرید ، ناصر گفت : یادش بخیر همون روز رفتیم پیش حاج تقی که مغازه نون خشکی داشت ، خواستیم که از فردا بهمون چهارچرخ بده تابریم نمکی ُ ونون خشک جمع کنیم قبول نمی کردو وقتی خیلی اصرار کردیم گفت به این شرط قبول می کنه که هر دو نفرمون یه چرخ ببریم که اَگه یکی رفت دنبال بازیگوشی ،اون یکی مراقب چهارچرخ باشه ،جمشید یه آهی کشید ُ گفت : ناصریادت تُو با من یه چرخ ،حسن ُ و داداشش کریم بایه چرخ ، احمد وعلی با یه چرخ ، رسول وسیامک با یه چرخ؛ایرج و مجتبی' با یه چرخ ،سلیمون ُ ویوسف با یه چرخ ،پسر کوچه خالی شده بود، اهل کوچه از مادرامون می پرسیدن ، چه خبره ، این وَرپریده ها کجا میرن که کوچه صبح تا غروب خلوته ، احمد گفت : درسته یادم افتاد ، دقیقا " بیست و سه روز طول کشید تا ما دویست و شصت تومن پول کاپ رو جمع کنیم ، حسن یادت می یاد دوازده نفر از وصفنار تا امامزاده حسن پیاده رفتیم تا کاپ بخریم ، خندیدم ُ و گفتم آره یادمه ، یه هو بچه ها هجوم آوردن روم ُ و گفتن چی شد خندیدی ، مارو دو ساعته سر کار گذاشتی ُ و یه جشن پتوی حسابی واسم گرفتن ، اَگه آقا قلعه قوند به دادم نرسیده بود ، الان ابروی سمت راستم هم شکاف ورداشته بود ، همه ی این وقت محمد فقط ما رو نگاه می کرد با ما می خندید َ و با ما گریه می کرد ، بهش نگاه کردم چشمش پَر اَشک بود ، ناصر و جمشید ُ و احمد ُ و علی متوجه گریه محمد شدن ، ناصر پرسید ؟ محمد داداشم چیزی شده ، ما که سعی کردیم کُلی تو رو بخندونیم ، محمد یه نگاه به ناصر انداخت ُ و گفت : از همه شما ممنونم ، ولی یاد میثم افتادم ، اُگه اسیر شده باشه ، اُگه شهید شده باشه ، چند روزه که ازش خبری نیست ، شما رفتید مرخصی ُ و برگشتید ولی ازمیثم خبری نشد ،خیلی نگرانم ، اخه چی شده ، چرا نمی یاد؟ بلند شدم ،محمد رو بغل کردم ، بچه ها دور رو ورم روگرفتند ۰۰۰ ادامه دارد ؛ حسن عبدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆فردوسی‌پور، کسی که حالا نقاب نفاق را از صورت انداخته است. 🔥فتنه‌گران عاقبت در آتش فتنه خود خواهند سوخت. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
باشه ولی انقراض درسته اونم پیروزی باید می نوشتی ،😁😁😁😁😁 از بالا گفتن پیروز اسم یوز پلنگ ایرانی هستش؛ پس بگو این اغتشاش گرها چرا وحشی هستند. 😜😜😜😜 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
🔖قرعه کشی جام جهانی به طور زنده در حال پخش شدن از تلویزیون بود! 🇬🇧 اول نام انگلیس به عنوان تیم اول و سرگروه در آمد و دوم نام 🇺🇸آمریکا. طبق قرعه کشی آمریکا در جایگاه سومین تیم‌هایِ گروه قرار گرفت. دقیقا همان جا بود که حس کردم جایگاه ایران در این قرعه کشی ، میان این دو کشور است و همینطور هم شد! 🤔یک لحظه شک کردم که نکند عمدی در کار بوده که ایران باید در آوردگاه جام جهانی با این دو کشور استعمارگر که تنش های شدیدی بین ما و آنهاست ، مسابقه دهد! آن زمان شک خود را بی اساس تلقی کردم. 😐اما امروز که مسائل ۵۰ روز اخیر کشور را در ذهنم مرور می‌کنم ، میبینم که چینش اتفاقات و منتهی شدن آنها به جام جهانی ، عادی نیست! ♨️ماجرا با فوت کلید خورد. درگیری های خیابانی آغاز گردید. کشته سازی های دشمن و شایعه پراکنی‌ها ، تبدیل به بنزین روی آتش🔥 اغتشاشات شدند ، برخی از [به اصطلاح] فرهیختگان و دانشگاهیان با زشت‌ترین الفاظ و افعال به اغتشاشگران پیوستند ، سلبریتی ها👨‍🎤 از چپ و راست ، از داخل و خارج ، دعوت به اغتشاش می‌کردند ، عبدالحمید از سمت زاهدان بر طبل فتنه و تفرقه کوبید ، برخی بازیکنانِ بعضی از تیم‌های ملی به سرکردگی الناز رکابی که بدون حجاب👱‍♀ مسابقه داد و به روش های مختلف شروع به دهن کجی به جمهوری اسلامی کردند و همه‌ی این جماعت تنها یک کار کردند : 💣تولید محتواهای رسانه‌ای در راستای تحریک هیجانات مردم [علی الخصوص جوانان] بر علیه نظام و استمرار پروژه‌ی ایران و جنگ داخلی!!! ⁉️سوالی که پیش می‌آید این است که آیا قرار است در این بازار داغِ دهن کجی ها به نظام توسط ورزشکاران ، حدود ۱۰ روز دیگر در جام جهانی که چشم میلیاردها مخاطب به آن دوخته شده است ، شاهد یک دهن کجی‌ بزرگ به نظام جمهوری اسلامی توسط برخی بازیکنان مسئله دار تیم ملی ، همچون باشیم؟ ⚠️در بازی با انگلیس و آمریکا قرار است اتفاقاتی بیوفتد؟ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ جوک های ناصر داستان دنباله دار من ُ و مسجد محل قسمت سی و ششم بلندشدم محمدروبغل کردم؛بچه هادورو وَرم رو گرفتند؛سعی کردم به محمددلداری بدم؛ناصر یقه مو رو کشید ُ وگفت :راستی حسن نگفتی چرایه هو اَخم کردی؟بقیه گفتن راست میگه ما روسر کار گذاشتی؛باز اَخم کردم گفتم نخیر؛من رفتم مرخصی دلم واسه شما تنگ شده تهرون ول کردم یه روزم زودتر اومدم ،میبینم هیچ کدوم ازشما بی معرفتانیستید ،هرکی رفته یه طرف؛خوب خیلی دلم گِرفت؛اَگه محمد نبود از تنهایی وغصه مرده بودم ،یه هو جمشیدگفت : ای وای عزیزم ،دلت گرفت ،بمیرم برات، یه هو ناصرگفت:خوبه خوبه ،خودتو لوس نکن ،پاچه خوار،از اَدای ناصر ُوجمشید که خیلی خوشمزه دراومدکلی خندیدیم؛احمد یقه منوگرفته بود ُ و می کشید ُ ومی گفت : تو دو ساعته ما رو گذاشتی سر کار ،حیف نون ، یقه ات پاره کنم ، می کُشونمت، همینطور ‌که یقه پیرهَنم رو می کشیدصحنه واسم عوض شد ، دیدم تُو بالکن خونه بی بی وایسادم ،مملی کوچیکه گوشه پیرهَنم رو داره می کشه ُ و میگه : عمو حسن ؟ حاج آقا دلبری گفت بهتون بِگم امشب حتما" نماز مسجد باشید بعد نماز یه جلسه مهم داریم ، گفت بگم که ، یه هو مکث کرد ، دستشو گذاشت رو لبش و گفت : دیگه چی گفت ؟ بی بی خندید گفت : مملی جان عجله نکن مادر ؟ خوب فکر کن ُ و بعد بگو ، یه هو مملی گفت : آهان یادم اومد ، میثم با عشق خاصی مملی رو نگاه میکرد ، مملی ادامه داد ،حاج آقا دلبری گفت که به عمو میثم هم بگم که شما هم حتما" بیا جلسه ، با شما هم کار مهمی داره ، یه دفعه میثم خندید ُ و گفت : الهی قربونش بره عمو میثمش ، بعد مملی رو بغل کرد ُ و بوسید ُ و گفت ، فدات شَم ، برو به حاج آقا بگو ، چشم به روی چِشم ، حتما " می یام ، مملی عین قرقی دوچرخه رو سوار شد رفت ، لوطی صالح داد زد اروم بِرون بَبَم ، خیابابون شلوغه ، بعدش گفت : میثم پس حموم ما چی شد ، دوستاتو دیدی ما رو فراموش کردی ، میثم خندید ُ و گفت : نه بَبَم ، فعلا" حموم افتاب بگیر تا بیام ، بعد رو کرد به حاج آقا قلعه قوند ُ و پرسید حاجی بقیه بچه ها کجان ، ناصر چیکار میکنه حالش خوبه هنوز پر انرژی ُ و خنده روه ، جمشید بلاخره موسیقی دان شد یا نه ، یادمه سنتور ُ و خیلی دوست داشت ، احمد چی ؟ حتما" الان یه مداح بزرگه ، علی شاهرخی چشمش رو عمل کرد ، اون افتادگی پلکش ، خوب شد ، حتما" الان هر کدومشون بچه ُ ونوه هم دارن ُ و دورشون شلوغه ، بعد یه آه عمیقی کشید ُ و سکوت کرد ، من یه نگاهی به آقا قلعه قوند انداختم ، دیدم چشای آقا پر اَشکه ، انگشتم رو به علامت سکوت جلوی لبم گرفتم ُ و آقا قلعه قوند اشاره کرد حواسم هست و چیزی نگفت ، من گفتم میثم جان ؟ تا تو لوطی صالح رو حموم می کنی ، یه ، یه ساعتی تا اَذان مونده ، من حاج آقاقلعه قوند روبرسونم محضرش برگردم؛گفت باشه ،وسیله داری ؟گفتم آره یه موتور دارم ، گفت بیا باماشین من برو ،گفتم نه ، چون بازار امام زاده حسن شلوغه باماشین بِرم تُوترافیک اونجا گِیر می کنم وبه نماز ُ وجلسه نمی رسَم ، موتوربهتره ،میثم گفت:راست میگی ، ولی حاج آقا؛قول بده تُوهمین هفته همه بچه ها روهمین جا؛خونه لوطی جمع کنی تامن ببینمشون؛خیلی دلم واسشون تنگ شده؛مخصوصا"واسه ناصر ، اون صورت گرد ُ وقلنبه اش ، اون چشم های بادومی قشنگش ، خیلی دوست داشتنی بود ، تُو اسارت هر وقت کم می آوردم ، یاد جوک های ناصر می افتادم ، کلی می خندیدم ، تازه هر روز یکی از شیرین کاری هاش رو واسه اُسراء تعریف می کردم ُ و چقدر اونا شاد می شدن ُ و می خندیدن ، وای یه کم دیگه اَگه میثم ادامه داده بود ، من ُ و آقا قلعه قوند ، زار زار گریه می کردیم ، وقتی اومدیم بیرون ُ و درب خونه بی بی رو بستیم ، همدیگه رو بغل کردیم ُ و زدیم زیر گریه ، رهگذرا با تعجب ما رو نگاه می کردن بعضی یا فکر می کردن ما دیوونه شدیم یه دفعه دیدم مملی با دوچرخه اش وایساده ُ و دار ما رو نگاه می کنه ، پرسید ؟ عمو ؟ چرا گریه می کنی ؟ عمو میثم ناراحتت کرد ، زود چشمامو پاک کردم ُ و گفتم نه عمو ، یاد دایی محمدت افتاده بودم ، یه هو مملی اشاره کرد به بالای سر ما ُ و گفت ، دایی ُ و دوستاش خودشون همینجان ، اوناها دارن از بالا سرتون نگاه می کنن ، من ُ و آقا قلعه قوند به بالای سرمون نگاه کردیم ، دیدم چهار تا کبوتر بالای سرمون دارن می چرخن ، پرسیدم ؟ مملی تو با دایی محمد حرف می زنی ، بلافاصله بدون فکر کردن گفت : خوب آره ، پرسیدم صدای دایی محمد رو هم می شنوی ؟ گفت : خوب معلومه که که می شنوم ، گفتم : می تونی ازش یه چیزی بپرسی ؟ گفت : چی بپرسم‌ ؟ گفتم ازش بپرس ، دایی محمد ، عمو حسن میگه خونت کجاست ؟ مملی یه نگاه با آسمون کرد ُ و گفت : الان که رفت ، وقتی برگرده می پرسم ، گفتم ، کِی بر می گرده ؟ مملی سرش رو تکون داد۰۰۰ ادامه دارد ؛ حسن عبدی