🌹🌿🌹🌿🌹
🌿🌹🌿🌹
🌹🌿🌹
🌿🌹
🔸 مادربودن را منحط کردند!!
✅ مادر بودن و اولاد تربیت کردن بزرگترین خدمتی است که انسان به انسان میکند. این را کوچکش کردند. این را منحطش کردند. این خیانت را به جامعه ما کردند. مادر بودن را در نظر مادرها منحط کردند. در صورتی که اشرف کارها در عالم مادر بودن است و تربیت اولاد. همه منافع کشور ما از دامن شما مادرها تأمین میشود. و اینها نمیخواستند بشود.
📖 صحیفه امام خمینی(رحمت الله علیه)، ج۷، ص۴۴۶
🌺 تقارن میلاد با سعادت حضرت زهرا امّ ابیها -سلاماللهعلیها- با تولد فرزند عزیزش امام خمینی -رحمةاللهعلیه- بر ادامهدهندگان #سیره_حلال_زادگی مبارک 🌺
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷
دست شهداء۰۰۰
داستان دنباله دار من و مسجد محل
قسمت هفتاد و سوم
اومدم داخل شبستون مسجد ،مملی روصدا کردم،داشت بستنی یخی می خورد،گفتم مملی جان،دایی چیزدیگه ایی نگفت؟مملی همونطور که یه لیس به بستنی یخی میزد گفت:چراعمو دایی گفت بهت بگم که دکترزنده میمونه،وقتی دیدیش بهش بگو،برگشتنت به دعای همین شهدای مسجدبود،نشون به اون نشون که تُو اون صحرا،به اون کُنده درخت سوخته بسته شده بودی وشهدای این مسجدبه اجازه خدا دستت روباز کردن،دیگه دست شهدارو نبند، خشکم زده بود،بچه بدون اینکه متوجه بشه چی داره میگه،حرفهاروکلمه به کلمه نَقل ِقول میکرد(دیگه دست شهدارونبند)،یه نگاه به محراب شهدای مسجدانداختم ،حدود صد ُ و پنجاه شهیدوعزیز دل من داشتن به من نگاه می کردند ُ ولبخند می زدن ،انگار صداشون رو می شنیدم(دست شهداء رونبندید)،وای خدا یه دفعه یاداون صد ُ وهفتاد و چهارشهید غواصی افتادم که بعثی هادستاشون رو بستن ُ و زنده بگورشون کردن ،به خودم گفتم : شهداء دارن پیام میدن،محمدمن داره به من پیام میده، داره آدرس خودش رومیده،غواص ها،آب، دریاچه ماهی،دست بسته ،شلمچه ،زنده به گور شدن، ایناهمه به هم متصله ،همش تکه های یه پازله ، رَمزیه آدرسه،به خودم گفتم اونجا،تُوشلمچه بعداون انفجار ُ وموجی شدن من چه اتفاقی افتاد ،هر وقت به اون حادثه فکرمی کردم ُ وبه لحظه انفجار، به وقتی که پی ام پی دورمیشد ومحمد من رو باخودش می بُرد،سرم به شددت دردمی گرفت ُ وانگار مغزم کُپ می کرد ُ ودیگه حاضر نبود به هیچ قیمتی بقیه اش رو به یاد بیاره ، خودم رو داخل یه حباب می دیدم که توان خروج از اون رو ندارم ، آخه بعد زخمی شدن محمد ، یادمه بیسیم زدم و آمبولانس خواستم ، گفتند : آمبولانس رو زدن وسیله ایی واسه بردن زخمی ها نداریم خودتون باید یه فکری کنید ، آقا قلعه قوند رو قبضه بالایی سخت مشغول بود ، یه هو بیسیم به صدا دراومد یه پی ام پی داره میاد نزدیک شما زخمی ها ُ و شهدا رو سوارش کنید ُ و بفرستید عقب ، محمد از ناحیه گردن ُ و دست چپ ترکش خورده بود ترکش انگشت سبابه و شصتش دست راستش رو برده بود ، خودم تا نفر بر برسه دستش رو بستم ، یادمه ، باند کم آوردم ، خونریزی زیاد بود زیر پیرهنم رو پاره کردم و باهاش زخم های محمد ُ و بستم ، محمد به سختی صحبت می کرد ، ولی زنده بود ، تا اونجا که می تونستم جلوی خونریزیش رو گرفتم ، همیشه فکر می کردم محمد زنده اس ، ولی آدرسی از من نداره ، بارها به هنرستان سر زده بودم ولی چند سال بعد هنرستان توحید دو راه قپون ِ خیابون قزوین تبدیل شد به یه مدرسه دخترونه ، وهنرستان رو منتقل کردن به سه راه سرگردون پشت خط نعمت آباد ، دیگه امیدم ناامید شد تنها راه پیدا کردن محمد واسه من این بود که امیدوار بودم محمد یه سری به هنرستان بزنه و آقای قلعه قوند رو ببینه ، واسه همین هر وقت آقای قلعه قوند رو می دیدم می پرسیدم ، آقا محمد من نیومد ، او هم چشم هاش از اَشک قرمز می شد ُ و می گفت نه عزیزم خبری نشده از هیچ کدوم خبری نیست ، یه هو مملی گفت : عمو ؟ حواست کجاست ، آقا سید کارت داره ، نگاه کردم دیدم دست سید رو شونمه ، حاج حسن آقا ؟ حالا دیگه مطمئنم که تو از مُخ تعطیلی ، انفجار ُ و موجش کار خودش رو کرده ، چند بار صدات کردم این بچه شنید ولی تو نشنیدی ، گوشات ُ و باید به چشم پزشک نشون بدی حتما" واسه گوشات جوراب طبّی می نویسه ، زدم زیر خنده ، شوخی های سید منو یاد ناصر و مهدی بخشی مینداخت دوست داشتم سید شوخی کنه و من نگاش کنم ، بعضی وقت ها دوست داشتم به جای ناصر و مهدی بغلش کنم ُ و یه دل سیر ببوسمش ولی خجالت می کشیدم ، سید گفت : حاج آقا دلبری کارت داره ، تُو اطاق تنهاست می خاد باهات حرف بزنه ، اونم خصوصی ، پرسیدم ، با من خصوصی ، واسه چی ؟ گفت نمی دونم برو پیشش ، راستش رو بخاید یه کمی نگران شدم ، زودی اومدم داخل دفتر حاج آقا ، سلام کردم ُ و نشستم ، حاج آقا دلبری گفت : آقای عبدی میشه لطفا" درب اطاق رو ببندی تا کسی مزاحم صحبت کردن ما نشه ، بیشتر تعجب کردم ُ و گفتم چَشم ، درب اطاق رو بستم و نشستم ، حاج آقا دلبری گفت : آقای عبدی چند وقتیه می خام یه چیزی رو به شما بِگم اما خجالت می کشم ، گفتم : خواهش می کنم بفرمائید ، گفت من می دونم شما دست به قلم هستی ، نویسنده ایی ، شاعری و کتاب چاپ کردی ، من مدتی شروع کردم به نوشتن یه کتاب ولی راستش رو بخای راه ُ و رسم نوشتن رو بلد نیستم ، تا حالا چند بار نوشتم ُ و پاره کردم ، اعتماد به نفس ندارم ، میشه شما به من کمک کنی تا راه بیفتم و بتونم شروع کنم ، گفتم حتما" خوشحال هم میشم ، هر وقت شما صلاح بدونی من آماده ام ، حتی' اعلام آمادگی می کنم اَگه شما صلاح بدونی واسه بقیه بچه ها بسیج و علاقه مندان به رشته نویسندگی و شاعری کلاس بزارم ۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر #شهید محمدرضا چخماقی
گفت امروز صبح بعد از نماز و بعد از اینکه قرآن را خواندم نگاه عکس فرزند شهیدم کردم و گفتم مادر میخوام یک شعری در باره رییس جمهور بگم برات...✨❤️
#شهیدانه
#روز_مادر
#لبیک_یا_خامنه_ای
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنگ شناختی در طبیعت:
مورچه نجار به قارچی حمله میکنه؛
قارچ به بدن مورچه میچسبه؛
قارچ مهاجم اولین کاری که میکنه کنترل مغز مورچه رو به دست میگیره؛
به مورچه فرمان میده از جمع جدا شو؛ مورچه بدون هیچ ارادهای فرمان رو اجرا میکنه؛
قارچ نقاط مناسب برای رشد خودش رو میشناسه و به مورچه فرمان میده به این نقاط که معمولا در ارتفاعی حدود ۲۵ سانت هستن بره؛ و مورچه بیهیچ ارادهای فرمان رو اجرا میکنه؛
قارچ مهاجم به مورچه فرمان میده در نقطه مناسب یک شاخه یا یک آوند از برگ رو گاز بگیره؛ مورچه فقط اطاعت میکنه.
مورچه طبق فرمان بیحرکت میمونه و قارچ تو بدنش شروع به رشد و تکثیر میکنه.
رویکرد در جنگ شناختی برداشتن مغز و قوه تفکر حریفه؛ بر خلاف جنگ نرم که رویکرد بهم ریختن تفکر حریفه. قربانی جنگ شناختی همچون زامبی فقط مجری دستورات جادوگر مهاجمه.
(برگرفته از: "کتاب جنگ؛ کتابی برای دنیای بدون جنگ". انتشارات موسسه آموزشی و تحقیقاتی دفاعی- عباس خسروی)
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتار دختر با عروسکش موجب شرمندگی مادر از رفتارش شد...
خودتان ببینید و نشر دهید
✅بسیار تاًقیرگذار
کانال تلگرامی و ایتا زندگی شیرین و الهی🔰
حتما ببینید و به احترام مادرتان منتشر فرمائید
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شعر قدیمی و البته ماندگار بانوی شاعر در حضور رهبر انقلاب
بمناسبت روز #مادر
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
لبیک یا خامنه ای ؛ لبیک یا حسین است
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷
غاصب۰۰۰
داستان دنباله دار من و مسجد محل
قسمت هفتاد و چهارم
۰۰۰واسه بقیه بچه های بسیج وعلاقه مندان به رشته نویسندگی وشاعری کلاس بزارم وبهشون آموزش بدم،حاج آقاسریع ودستپاچه گفت:نه نه،نه تااون حدلازم نیست همینکه به من کمک کنیدکافیه،راستش روبخایدجوابش موجب تعجب من شد ،بارها به خودم گفته بودم آخه چرابعضی ازاین مساجدحاضر نیستندازتوانایی واستعداد های نمازگزارها واهل محل خودشون استفاده کنندوفقط موقع درخواست پول و کمک نقدی ونذری می یان سراغ نمازگزارها ُ و اهل محل چندباری فکر کرده بودم که من کسانی رو تُو مسجدمی شناسم که سال هاست برای دیگران سخنرانی می کنن وخداوند این استعدادرو به اونهاعنایت کرده ولی قدیمی ها ُ ومسئولین مسجداصلا" حاضرنیستند از این توانایی مجانی استفاده کنند وبجاش پول زیادی میدن وسخنران دعوت می کنند،اون هم ازکسانی که وقتی پای صحبت بعضی هاشون می شینی می بینی فقط مدرک دانشگاهی دارن ، یااگر چیزی رو هم بلدن قدرت انتقال و فن بیانش رو ندارن و بیشتر شنونده رو سر در گُم می کنن تا هدایت ، انگار دارن تاتر و آگهی تلویزیونی بازی می کنن ، یه سناریو و نوشته ، دستشون گرفتن و هم اون رو دیکته شده دارن به اهل مسجد انتقال میدن اونم به گروهی که همه جور آدم با سوادهای مختلف با درک مختلف در سنین مختلف حضور دارن ، واسه همین چند دقیقه ایی که از شروع سخنرانی می گذره ، می بینی مردم حوصله شون سر میره و مسجد رو ترک می کنن ، حالا اَگه به همین مردم بگی قراره آقای قرائتی صحبت کنه از سر ُ و کُول هم بالا می رَن ، همه اونها می دونستند من شاعرم و شعر می گم ولی یادمه تُو یکی از مناسبت ها آقای باصری از دوتا شاعر غریبه دعوت کرده بود که در مراسم اجرا داشته باشن ، و این واسه من خیلی عجیب بود ، انگار یه گروهی نمی خواستن استعداد و توانایی اهل مسجد شناخته بشه ، و حتما" دلشون می خواست پول بدن ُ و مهمون دعوت کنند ، چراشو من هم نمی دونستم ، البته حدس هایی می زدم ، ولی در حد حدس بود و نمی خواستم قضاوت کنم ، دلم می خواست اینها رو به حاج آقا دلبری بگم ، ولی حدس می زدم ناراحت بشه و سکوت می کردم ، گفتم : حاج آقا من اعلام آمادگی می کنم ، حالا شما هر وقت صلاح دیدی من در خدمتم ، گفت : آقای عبدی مسئله دوم اینکه من روزهای یکشنبه بین دو نماز مغرب و عشا پنج دقیقه ایی یک فراز از نهج البلاغه برای مردم توضیح می دم ، مثلا" موضوع یکشنبه بعد (در مورد ترس) هستش ، می خام شما زحمت بکشی و در حد نصف یه برگه در مورد ترس از نهج البلاغه استخراج کنی و بچه های بسیج اون رو تایپ کنند و قبل از صحبت های من در اختیار نماز گزارها قرار بدن تا حضور ذهن بیشتری داشته باشن و اَگه شد یه مسابقه هم از اون برگزار کنیم و به چند نفری هم جایزه بدیم تا مردم تشویق بشن ، گفتم : حاج آقا این عالیه من هر چه سریع تر اون رو انجام میدم و میارم خدمت شما ، شب تُو خونه چند ساعتی وقت گذاشتم ُ و یه جزوه کوچیک چهار برگی جیبی در مورد ترس با محوریت نهج البلاغه آماده کردم و در انتها نوشتم (بسیج مسجد جامع ، به کوشش حاج آقا دلبری و کربلایی عبدی) ، روز بعد تحویل حاج آقا دلبری دادم ، دیدم بین دو تا نماز داره مطالعه اش می کنه ، خوشحال شدم و منتظر بودم تا عکس العملش رو برای این چند ساعت زحمتی که کشیده بودم ببینم ، اگر کار مورد تائید بود برای هفته های بعد ادامه بدم ، سعی کردم با امکانات کمی که داخل خونه داشتم کار تایپ و چاپش رو خودم انجام بِدم ، تا یکشنبه صبر کردم ولی هیچ خبری نشد ، حاج اقا دلبری هیچ صحبتی در مورد محتوای جزوه نکرد ، و از خودش صحبت کرد و خلاصه تمام زحماتی که کشیده بودم تقریبا" بدون استفاده موند،و یه جوری تُو ذوقم خورد،هنوز هم که هنوزه نمیفهمم که چراآقای دلبری این برخوردروکرد ، خُوب این پیشنهادخودش بودنه من ، او ازمن دعوت کرد تُواین کارکمکش کنم ، برای اینکه این برخوردرو درک کنم واسه خودم دلائلی زیادی تراشیدم ، یاد صحبت یکی از مدیران در سالهای دور،کاری خودم اقتادم ،یه روزبهم گفت ،آقای عبدی می خام صادقانه موضوعی برات روشن کنم،من می دونم شمانیروی فعال وباارزشی هستی،ولی کمتر مدیری حاضرمیشه باشما وامثال شما کار کنه،می دونی چرا،چون نحوه کاروفعالیت شماباعث میشه که اون مدیر زیرسوال بره ،بالا دستی ها وزیر دستی ها می پرسن خُوب امثال عبدی که کارایش ازاین مدیر بهتر ُ و بالاتره پس چرا عبدی رو جای این مدیر انتخاب نکردن ، شما و امثال شما با کارتون باعث می شید کارایی ما مدیران زیر سوال بره سرعت حرکت شما بچه حزب الهی ها باعث میشه ضعف های ما بیشتر نمایان بشه و به عنوان کسی شناخته بشیم که صندلی مدیریت رو اشغال کردیم وغاصب این منسب هستیم وطبق حدیث حضرات معصومین(ع) مدیری اَگه ببینه در انجام مسئولیت و منسبی ۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛♨️ فوری فوری فوری
🛑💢ملت انقلابی ایران وقت جهاد است✊
🔥🔥با پخش مستند جنجالی و دشمن شکن "جنایت نامرئی" مورخ 24 دی ماه 1401 در شبکه 1 سیما ساعت20، که نقشه دشمنان را نقش بر آب نمود،
✡🔯 گلوبالیست ها و مافیای دارو و درمان کشور، فشار زیادی را بر روی صدا و سیما ایجاد کرده اند تا ادامه این مستند 5 قسمتی تبیینی که تا چهارشنبه ادامه دارد، پخش نشود!😡
✅ لازم به ذکر است این برنامه در راستای #جهادتبیین به بازنمایی و افشاگری گستردهای درباره صنعت #بهداشت_و_درمان، سلاحهای بیولوژیک، ساخت یا ارتقاء بیماریها، #مافیای_علم و کنترل تولید و #سانسور #مقالات_علمی ، #سایبرنتیک ، #جنگ_شناختی، #اِنبیک و علوم نوین، و #جنگ_جهانی_چهارم که از اهداف خبیثانه دشمن بود می پردازد.
♻️🔰راه اول: تماس با شماره 02127861000(روابط عمومی شبکه 1)
و سپس شماره گیره عدد 5(نظر در رابطه با برنامه های مستند و...) و بیان نظر خود در رابطه با برنامه و تاکید بر ادامه یافتن این برنامه و امثالهم.
در آخر هم مربع فشار داده شود برای ذخیره تماس شما.
♻️🔰راه دوم:
ارسال نظر (و تاکید به ادامه دار بودن مستند "جنایت نامرئی" و امثالهم)
به شماره پیامک 300001 (سی هزار، یک)
💯💯💯 این پیام را به صورت گسترده منتشر کنید
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻👏 قبل از دیدن، از ته دل بگید ⚘ماشاءلله
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم 🌹
#لبیک_یا_خامنه_ای
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مریدان روحانی و اصلاحطلبان که این روزها سخت مشغول خودتحقیری در ایران هستن بهتره سکوت کنن، آخه مردم زمستون و تابستون آرام نداشتن از دست شماها!!!
🔹 قطعی گاز در زمستان در دوران روحانی پس از وعده ۴ ماهه او
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
🔺یکی از مناطق ۲۲گانه تهران، نصف مصرف گاز تهران رو داره اونم منطقهای که خانههای بزرگ با امکاناتی مثل استخر و جکوزی و اینا داره
▪️یعنی هیچ ادارهای نمیتونه نظارت جدیتر و برخورد با صاحبان مصرف بیرویه داشته باشه؟!
✍ محمد صدارت
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷
شهید سردار سلیمانی۰۰۰
داستان دنباله دار من و مسجد محل
قسمت هفتاد و پنجم
طبق حدیث حضرات معصومین(ع)مدیری اَگر ببینه درانجام مسئولیت ومنصبی که دردست داره کسی بهتر از اوهست که می تونه این کار روانجام بده وبازاون جایگاه ومنصب روتحویل نده غاصبه و روزقیامت بازخواست خواهدشد، مامدیران برای اینکه زیرسوال نریم همیشه سعی می کنیم افرادضعیف ترازخودمون رو برای همراهی انتخاب کنیم تاضعف هامون نمودارنشه،خیلی حرف عجیبی بودحالا می فهمم که چرامردم ما ازمدیریت های میانی تُو قسمت های مختلف ضربه خوردن وچراسلیقه افرادضعیف درمدیریت هابه مردم آسیب زده یکی ازدوستان می گفت چندوقت پیش یه فیلم خارجی دیدم که خیلی جالب بوددر داخل فیلم یه شرکت می خواست مهندس طراح استخدام کنه وچون داوطلب زیاد بودتصمیم گرفتن که یه مسابقه وامتحان ورودی برگزار کنن،موضوع امتحان طراحی یک درخت بود، می گفت یک ساعت وقت دادن تعداد زیادی تُو همون ده دقیقه اول کار طراحی رو انجام دادن ُ وچند تاخط وچند تاشاخه کشیدن ُوبرگه شون روتحویل دادن ،دو سه نفری تاپایان یک ساعت نشستندویه درخت باتمام زیر و بَم ها واصول و ظرافت هاطراحی کردن،کار یکی از اون به قدری زیبا بود که بیشتر شبیه عکس بود تا نقاشی و طراحی ، هنگام اعلام اسامی قبول شدگان اسمی از این چند نفر آخر نبود و قبول شدگان جزء همون کسانی بودن که چند خط کج و کوله کشیده بودن ، اون شخصی که بهترین طراحی رو انجام داده بود وقتی از مدیر شرکت سوال کرد دلیل این کار شما چیه ، مدیر صادقانه جواب داد توانایی و دقت عمل شما باعث میشه ضعف ها ما مدیران بیشتر خودش رو نشون بده و ما رو زیر سوال ببره و مردم بپرسن اَگه یه چنین فرد توانمندی برای مدیریت وجود داره پس چرا یه فرد ضیف مدیر شده ، ما کسانی رو انتخاب می کنیم که سرعت حرکت شون پائین تر از ما باشه و از ما جلو نزنن ، فهمیدم که این یه اصله که مدیر ضعیف همیشه فرد ضعیف تر از خودش رو به عنوان معاون انتخاب می کنه تا هم بر او حاکم باشه هم جلوی نمایان شدن ضعف های خودش رو بگیره و متعصفانه این موضوع تا حالا آسیب زیادی به انقلاب و کشور ما زده ، هم آسیب مالی هم آسیب جانی ، منتظر بودم تا حاج آقا دلبری کارش رو توضیح بده ولی همه چی در سکوت گذشت و من از صحبت های آقای باصری به صورت غیر مستقیم متوجه شدم که یه مثلث سه نفره تصمیم گیرنده واقعی هستند که من اسمش رو گذاشتم مثلث قدرت که در واقع اینها سیاست واقعی اجرایی مسجد رو ترسیم می کردند و در جلسات خصوصی خودشون تصمیم می گرفتن چیکار کنن وبعدتصمیم شون رو روزهای چهارشنبه در جلسه هیت امنامطرح به تائیدمی رسوندن ، نفراول این مثلث آقای دلبری بود،نفردوم آقای باصری،اما نفر سوم کِی بود،نمی شدتشخیص داد،یه فرد مرموزوپنهان که هم نفوذروی حاج آقادلبری داشت هم روی آقای باصری وبه نظر می رسیدکه خط اصلی رو اوترسیم می کرد شایدهم این یک نفربزرگ و سرپرست یه گروه یایه جریان بودوالبته اینهابرداشتی روانشناسانه من از رفتارهای این دوستان بود ، به خودم گفتم خُوب من زحمتم رو کشیدم اَگه آقا امام زمان(عج) می خواست حتما" راه رو برای ادامه کار باز می کرد شاید صلاح نیست که من تُو این زمینه فعالیتی داخل مسجد داشته باشم و دیگه موضوع رو پیگیری نکردم ، حاج آقا دلبری هم هیچ وقت حرفی نزد و حتی برنامه روزهای یکشنبه در مورد نهج البلاقه رفته رفته کم رنگ شد به خودم گفتم حالا می فهمم چرا به آقام امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام میگن اول مظلوم عالم و چرا علی دایی فوتبالیست مشهور ایرانی تُو دنیا شناخته شده تر از حضرت علی علیه السلامه ، انقدری که واسه علی دایی تبلیغ کردیم واسه امام علی تبلیغ نکردیم امان از بد سلیقه عمل کردن ماها ، حتما" یه روز مورد سوال قرار می گیریم ، به خودم گفتم : من چیکار می تونم انجام بدم که تُو این ظلم شریک نباشم تصمیم گرفتم در حد توانم با سرودن شعر و نوشتن واسه مولام تبلیغ کنم ، داشتم با مرور این افکار از درب مسجد خارج می شدم که یه هو برخورد کردم به آقای افکاری ، سلام کردم و پرسیدم چه خبر از حوزه و بسیج ، دیدم سری تکون داد ، گفتم چی شده ؟ با ناراحتی گفت : اومدم با یه نفر صحبت جدی کنم ، بعد پرسید به پشت شیشه مغازه ها دقت کردی ، گفتم : نه چطور مگه ؟ گفت هر مغازه پشت شیشه اش یه عکس از سردار شهید سلیمانی چسبونده ، گفتم چه عالی ، اینکه خیلی خوبه ، گفت بله خیلی خوبه ولی این درحالیه که من به عنوان معاون حوزه اصلی یه دونه عکس هم ندارم تا تحویل واحدفرهنگی مساجدبدم،پرسیدم چرا؟ گفت خوب چیزی به دستم نرسیده ،هیچ کس هم پاسخ گونیست یکی ازبسیجی های حوزه درگوشی بهم گفت یه آقای مسئولی از این مسجدکه شماهم او رو میشناسی سرخودرفته به اسم مادوهزارتاعکس شهید سردار سلیمانی رو گرفته....
ادامه دارد ، حسن عبدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹المومن و تیز و بز😁😄!!
اگر برای دوست مومن خود دعا کنی خداوند می فرماید صدهزار برابر آن را به خودت عطا میکنم
▫️توصیهی علامه طباطبایی به علامه حسنزاده آملی پس از مطالعهی کتاب ایشان
#حجةالاسلام_عالی
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
🔥 چربی سوز 🔥
🍈 اضافه کردن یک تا ۲ دانه هل به چای روزانه می تواند به کاهش تجمع چربی ها و افزایش سرعت شکسته شدن سلول های آنها کمک کند
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
از جاسوس یقه دیپلمات و پیشانی پینه بسته تعجب کردید؟
شما یادتون نمیاد یک همجنسگرا در عراق درس حوزه تا سطوح عالی خواند، آنجا سید و مجتهد شد و به ایران آمد و در امتحان ورودی خبرگان هم قبول شد! حتی درلیست اصلاحطلبان رفت اما در دقیقه نود کشف و دستگیر شد
نامش سید سعید جلیلی چوبتراش بود!
نامبرده جاسوس انگلیس بود و قبل از نازنین زاغری انگلیس خواستار مبادله او شد.
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
سيدسعید جلیلی که در آزمون اجتهاد خبرگان شرکت کرده بود، گفت: من هدفم از شرکت در انتخابات مجلس خبرگان این است که اگر بتوانم نعلین آقا(رهبری) را جفت کنم. وی در هنگام خروج از جلسه چمدانی را با خود به همراه داشت و همچنین برگه هایی را بین خبرنگاران توزیع کرد که شامل نامه سرگشاده وی به شورای نگهبان بود.
سید سعید جلیلی همچنین برگه ای با تصویر خود را به اين نامه ضميمه کرده بود که روی آن نوشته شده بود «معرفی کوتاه حافظ دین و طائفه اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله) متوجه الی الله و منقطع الی الله، استاد علامه فانی در افق بقاء الحق «سید سعید جلیلی»(دام الله تعالی ظله الوارف، کاندیدای محترم دوره پنجم مجلس خبرگان رهبري از حوزه انتخابیه تهران)».
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ مدافع حرم امیر حسین حاجی نصیری به هجمه های که به نفع مدافع اغتشاشگران علی دایی شده بود.
ببینید چقدر مستدل و متین و محکم از موضع حق دفاع میکند.
بله آی جماعت اسطوره کسی است که هستی خود را برای جان و مال و ناموس و دین و کشور مردم بدون چشم داشت در طبق اخلاص گذاشت.
آن کسی که فقط در قبال شادی زود گذر دل ملت ؛ به آلاف و علوفه رسیده و پایند به احکام اسلامی نیست و ناموسش در ملآ عام خودنمایی می کند نه تنها اسطوره نیست بلکه انگل چسبیده به منابع و منافع ملت است.
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
هیئت علقمه عزاداران حسینی نازی آباد و شهرکوصال
دوستان عزیز لینک کانال هیئت علقمه تهران
در ایتا👇👇👇👇لطفا اطلاع رسانی کنید🙏
https://eitaa.com/joinchat/431030467C743afd2035
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگ بر آمریکا
چقدر جالب
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
آمده است که ؛
😎رانندهای با کامیونش 10نفر را زیر گرفت و کُشت. مردم همیشه در صحنه گرداگرد ماشین و جنازههاجمع شده بودند به تماشا و کارشناسی و کروکی کشیدن!
🤕موتورسوار نگون بختی که به سرعت می آمد نتوانست موتورش را کنترل کند و به یکی از تماشاگران برخورد کرد و او را کُشت. بنای آه و ناله گذاشت که:
- وای بدبخت شدم! وای زدم یک نفر رو کُشتم! روزگارم سیاه شد.. وای وای!😭
😏 راننده کامیون با خونسردی جلو آمد، لِنگ جنازه را گرفت و پرتش کرد وسط ده نفری که کُشته بود و گفت:
- شد11نفر! ... تو برو!😐
✅️ توی زندگی هر کس، باید یک راننده کامیون باشد که لِنگ غصه آدم را بگیرد پرت کند توی بارش و بگوید:
❌️ شد هزار و یک غصه! تو برو...!
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فرهاد ظریف چگونه از ارادت به امام رضا(علیه السلام) به هتاکی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسید؟
♦️عقیل رحمانی روزنامه نگار با انتشار فیلمی از ابراز ارادت فرهاد ظریف والیبالیست به امام رضا(ع) نوشت: او چگونه همه چیزش را از امام رضا (ع) گرفت و حالا بی شرمانه مادر ایشان را خطاب میکند!؟
♦️این فرد در بیان خاطره اش نگفت زمانی که از حرم امام رضا (علیه السلام) خارج می شد و چشمش به یک ۲۰۶ آلبالویی افتاد چگونه روکرد به گنبد این امام و گفت می شود روزی از این خودرو ها سوار شوم!
♦️چگونه همین نظام یک شاگرد پادو در مغازه را رشد داد و او نمکدان شکست؟ مسلما همسر بهایی و طراحی دشمن برای جذب این فرد موثر بوده و خودش نمی داند وارد چه بازی شده...
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 رئیسی سخنانی میگوید که آرزو داشتیم از زبان یک رئیس جمهور بشنویم
🔹 سید محرومان
♻️#انتشارش_با_شما
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
.
دلنوشته های خودم
پرستوی گمشده من :
نمیدانم دیروز لحظه استشمام بوی بادام تلخ چه حالی داشته ای
دیروز بوی بادام تلخ بوی خوش بهشت میداد
امروز من حالت را خریدارم پرستوی من
امروز باید نفس هایت را نگه داری
زیرا شهر ما جایی برای نفس کشیدن ندارد امروز شهر ما بوی بی غیرتی و بی حیایی میدهد
#جانباز_شیمیایی
#شهید_زنده
#افتاده_از_نفس
#سالهای_صبوری
#جانباز_دفاع_مقدس
#جانباز_شیمیایی_سید_مرتضی_فتحی
#جانباز_شیمیایی_داراب_پور
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee
در ميخانه را گيرم که بستند
کليدش راچرا يا رب شکستند؟!
دعا کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
من آخر طاقت ماندن ندارم
خدايا تاب جان کندن ندارم
دلم تا چند يا رب خسته باشد
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
@janbaz_shimiaee