eitaa logo
کانال جانبازِ شیمیائی
511 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
28 فایل
ثواب بازنشر مطالب (بدون ذکر منبع)،هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است ادمین: جانباز شیمیایی بهروز بیات @janbaz_shimiaee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک به جوامع السلام روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمک الفداه یا صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه و سهل الله مخرجه انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
تجربه یک خواهرمسلمان آمر به معروف سلام علیکم طاعت وعبادت تون مقبول درگاه احدیت دررابطه بافراخوانی که برای پارک چمران کرج داده بودن ونیروبرای امربه معروف و نهی ازمنکرمی‌خوان میخواستم تجربه امروز روعرض کنم خدمتتون ماحدودا ازساعت ۱۴ الی ۱۷:۳۰ بودیم به علت کمبودنیرو امکان پوشش کل پارک وجودنداشت،فقط قسمت باغ گلها (جشنواره لاله ها)روتذکر می‌دادن و ازورود خانمهایی که کشف حجاب کردن ممانعت میشدوهمچنین گروههایی برای تذکرداخل محوطه هم بودکه تذکرهای گیت ورودی، داخل محوطه هم رعایت بشه من وخواهرم درب اصلی پارک ایستاده بودیم برای تذکرلسانی این تجربه چندنکته داشت برامون اول :چون منبعضی مواقع آدم زودرنجی ام وممکنه حرف یارفتاردیگران بهم بربخوره ولی دراون شرایط برای انجام وظیفه ای که بهم محول شده بود،هم تلاش میکردم که اصلاناراحت نشم وهم این که مدام متوسل میشدم وبا این که خیلی اهل ذکرگفتن نیستم ولی سعی میکردم زیرلب تندتندذکر بگم(صلوات و استغفار و استغاثه و ...) نمی‌خواستم حرف یارفتار بقیه باعث بشه من نتونم ازدرون خودم رومحکم نگه دارم دوم:این تجربه برامون جالب بودچون تا به حال چندتذکردرسطح خیابون داده بودم ولی به این شکل وبااین حجم ازافرادمواجه نشده بودم،تصورم چیزدیگه ای بودخیلی ترسناک ترولی ... سوم:برام جالب بودکه این تعدادچادری ما درکرج داریم وبی خبریم,این حجم ازچادری درکرج برامون عجیب بود 😳 چهارم:این که غالب جمعیت مانتویی بودن وپوشش سررارعایت کرده بودن یعنی ماهر ۵ دقیقه یا ۱۰ دقیقه یکباریه موردبرای تذکر داشتیم واصلااینطورنبودکه ما مدام بخوایم تذکربدیم؛شاید۲،۳ موردهم به طورهمزمان پیش میومدولی مداوم نبودوزمان زیادی رو بیکارایستاده بودیم وبه خیل جمعیتی که به داخل پارک میرفتن نگاه میکردیم ☺️ پنجم:ازبین جمعیتی که تذکرمی‌دادیم اکثرا دهه هشتادی بودن یعنی بازه سنی۲۲ سال به قبل ونوجوانان،شاید ۵٪ بازه سنی ۲۲ تا ۴۰ سال و ۱٪ بازه سنی بالای ۴۰ سال ششم:ازبین افرادی که شال شون رو انداخته بودن ۹۹٪ باتذکرشال رو سرمیکردن فقط یک درصد(زیر ۱۰نفر)بالجاجت میگفتن که قصدسرکردن ندارن ،جالبه برخی افرادرو میخواستیم تذکربدیم به لحاظ ظاهری وقتی نگاه شون میکردیم به قدری قیافه شون غلط اندازبودکه واقعاپاهامون یاری نمیکردکه بریم جلووتذکر بدیم ولی بااین وجودمیگفتن چشم 😳 و درعین ناباوری سرمیکردن، البته برخی هم ازدور که ما رو میدیدن خودشون سرمیکردن 😅 هفتم:افرادی که شال نداشتن،حدودنیمی از این افراد،بعد از تذکرمیگفتن که شال همراه شون هست وازکیف شون درمی آوردن،برخی هم وقتی غرفه حجاب رو معرفی میکردیم که شال یاروسری هدیه میدن میگفتن چشم که برن بگیرن و سر کنن،برخی هم بی اعتنابه تذکرراه شون رو ادامه میدادن،تنهاچندمورد انگشت شمار پیش اومدکه گفتن نمیخوایم سرکنیم، همینطوری راحت تریم،هرچقدرهم تذکر بدید سر نمیکنم یا مثلاً یه مورد به ما گفتن پلیسی؟مأموری؟ آمری؟گفتم بله آمرم گفت به شماربطی نداره،قبل ازشماتذکردادن نمیخوام سرکنم نمونه دیگه همراهی مادرودختر درکشف حجاب هم داشتیم ولی خیلی کم بود ۳ ، ۴ تاخانواده هم بعدازتذکر برگشتن ودیگه وارد پارک نشدن نهم:تشکر افرادعادی جامعه وخانم های مانتویی بود ازما ؛یه گروهی داشتن میرفتن داخل یه دخترنوجوان همراه شون بود که ماتذکر دادیم بعد از اینکه از کنارما گذشتن ازبین جمع یه خانم مانتویی بدو بدوبرگشت وخودش روبه ما رسوندوگفت خدا خیرتون بده 😍درحالی که ما اصلاتوقع تشکر از ایشان نداشتیم 😳 ؛یه مورددیگه هم بود که یه خانم بادخترش داشت میرفت خیلی قدبلندوهیکلی،دخترشون نیازبه تذکرداشت رفتم جلوتذکردادم بااین جمله: «سلام،سال نومبارک.ازغرفه حجاب برای دخترتون روسری هدیه بگیرید»گفت باشه وعبورکردن بعدازاین که رفتن خانمه دوباره برگشت وگفت ممنون که خوب تذکردادید ازلحن کلام وکلمات تون برای تذکرخیلی خوش مون اومد 😍 دهم این که یه کم ازکم لطفی چادری ها ناراحت شدم،ازاین که انقدربی تفاوت از کنارما عبورمیکردن واظهارنظر به نشانه تاییدکارمانمیکردن ؛خدا شاهده ما این کار روبرای تشکرورضایت اوناانجام ندادیم و منتظراظهار نظرشون نبودیم ولی همین که انقدربی تفاوت ازکنارماعبورمیکردن وبرخی بایه نگاه تحقیر آمیزکه این چه کاریه دارید انجام میدید!؟ یا این کارهابی فایده ست !؟ همین باعث دلسردی میشه البته باز هم برای خودم نمی‌گم ولی خواهرم که با وجود سن کم نوجوانی وقتی این مسیر رو انتخاب کرده ، قطعا با تشویق های خانم های چادری تو راهش می‌تونه مستحکم تر بشه و به ناسزاهایی که شنیده بی تفاوت بشه و نکته پایانی این که فهمیدم چقدر میشه کار فرهنگی خوب انجام داد اما حیف که دیر متوجه شدیم انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
آقــا بـيــــا تـــا زنـــدگــــي مــــعـــنــــا بــــگـــيـــرد شــايـــد دعـــاي مـــــادرتـــ زهـــرا بــــگــــيــــرد آقـــــا بــــيــــا تــا بـــا ظـــهــور چـشــم هــايــت ايــــــن چـــــشـــــم هـــــاي مـــا کــــمــــي تــقــــوا بـــــگــــيـــــــرد انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
💢 اکران فیلم غریب با ۷۰ درصد تخفیف 🔸 تماشای برشی از زندگی مسيح كردستان، سردار سرافراز؛ شهید محمد بروجردی در فیلم سینمایی«غریب» تا یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ با وارد کردن کد gharib-20 از تخفیف ۷۰ درصدی براى تهیه بلیط بهره‌مند شوید https://cinematicket.org/ در هنگام ورود کد تخفیف در سینماتیکت، به کوچک بودن تمام حروف و استفاده از خط تیره(نه آندرلاین) توجه شود.
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ خواستگاری۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت نود و سوم پرسپولیسی هم هستی ؟ حقا که ناز ِ شستی مثل خودم ، از همه چی ، تمومی خورشید روی بُومی ِ محمد ُ و جمال ِ عشقی ، تویی ؟ خوش اومدی چه هَدیه ی نوعی ۰۰۰ به نظرم اومد شعر می تونست ادامه پیدا کنه ، ریتمش قشنگ بود ولی یه کمی نیاز به دستکاری داشت که اول باید از شاعرش اجازه گرفته می شد ، زنگ زدم به میثم ُ و گفتم : کاش شعر رو ادامه می دادی ، گفت : اتفاقا " ادامه دادم ، ولی تا بعد از مشخص شدن وضعیت محمد نمی تونم بِدم بخونی ، ممکنه ناراحتت کنه ، گفتم باشه هر طور صلاح می دونی ، پرسیدم ، کِی می خای باقی داستان عاشق شدن محمد رو واسم بِگی ، میثم گفت : هر وقت دیدمت برات تعریف می کنم ، خیلی دلم می خواست بدونم بلاخره محمد عاشق شده بوده یا نه و اون خانم که من کنار درب خونه لوطی صالح دیده بودم ربطی به این قضیه داره یا نه ، گفتم : میثم فردا بعد از ظهر می خام بِرم آقای قلعه قوند رو ببینم ، اَگه دوست داشتی تو هم بیا ، گفت : چه ساعتی می رِی ؟ گفتم حود ُ و هوش سالت پنج عصر ، گفت اُگه تونستم میام ، پرسیدم : نشونی محضر حاجی که یادته ، گفت : آره یادمه ، فرداش رفتم تا یه سری به آقای قلعه قوند بزنم ، نزدیکای ساعت پنج بود که دیدم میثم اومد ، یه جعبه شیرینی خریده بود ُ و خیلی خوشحال بود ، حاج آقا قلعه قوند پرسید چه خبره ، که میثم انقدر خوشحاله ، گقتم : بهتره از خودش بپرسید ، حاج آقا پرسید ، میثم جان چه خبره شیرینی خریدی ُ و خیلی شادی ؟ میثم خندید ُ و گفت ، حاج آقا بعد این همه سال به دعای امام زمان(عج) دارم پدر میشم ، اصلا" باور نمی شه که تُو این سن ُ و سال خدا داره به من ُ و حاج خانم دو تا بچه عطا می کنه ، حاج آقا قلعه قوند مثل من خیلی خوشحال شد ، خندید ُ و گفت : پس واقعا" این شیرینی خوردن داره ، میثم گفت ، آزمایش نشون میده که حاج خانم دوقولو بارداره ، یکیش پسره یکیش دختره ، از من خواسته واسشون اسم انتخاب کنم ، حاج آقا قلعه قوند میشه از لای قران دوتا اسم واسه بچه ها انتخاب کنی ، آقا قلعه قوند گفت : بله حتما" و قرآن جیبی خودش رو درآورد و سه تا صلوات فرستاد ُ و قرآن رو باز کرد ُ گفت : آیه اشاره داره به عترت پیامبر اکرم(ص) خوبه اسم دختر رو یکی از اسامی حضرت فاطمه(س) باشه ، میثم یه کمی فکر کرد ُ و گفت : کدوم یکی ؟ حسن نظر تو چیه ؟ گفتم : به نظر من (ریحانه) اسم قشنگیه ، بلافاصله میثم گفت : آره آره ریحانه رو دوست دارم ، آقا قلعه قوند گفت : پس اسم دختر خانمت شد ریحانه ، اما اسم پسرت چی ؟ میثم گفت دوست دارم اسم پدر بزرگم رو روی پسرم بزارم ، گفتم : اسم پدر بزرگت چی بوده ؟ گفت : اسمش (محمد حسن) بود ، گفتم چه اسم قشنگی ، میثم گفت : قشنگتر اینکه تشکیل شده از اسم دو تا دوست خوب من ، محمد جمال عشقی و حسن عبدی ، حاج آقا قلعه قوند گفت : میثم جان ؟ پس قبلا" فکرش رو کرده بودی ، آره اسم قشنگیه ، هم اسم مبارک ریحانه ، هم اسم محمد حسن ، گفتم : خوب میثم جان وقت خوبیه که بقیه داستان دیروز رو تعریف کنی ، حاج آقا قلعه قوند پرسید ، کدوم داستان ، گفتم : داستان عاشق شدن محمد،پرسید:عاشق شدن محمد؟پس باید داستان جالبی باشه میثم جان بزارمن سه تاچایی بریزم تابا این شیرینی هابخوریم ، حین خوردن توهم این داستان جالب رو تعریف کن؛حاج آقاچایی ها روریخت و آورد میثم شروع کرد :آره تااونجا گفتم که محمد ازمن به صورت جدی خواست تاروش خواستگاری کردن ازیه خانم رو واسش توضیح بدم چون دوبارمن رو سرکار گذاشته بودتصمیم گرفتم یه کمی اذیتش کنم گفتم:محمدجان،بستگی داره اون دختر خانم آشنا واز فامیل باشه یا غریبه،محمد گفت:اَگه فامیل باشه چطوری باید خواستگاری کرد؟خیلی جدی خودم و گرفتم ُ وخیلی اندیشمندانه گفتم :ببین بایداول یه مهمونی خانوادگی بدی وهمه اهل خانواده رودعوت کنی ازجمله اون دخترخانم رو بعدش وقتی همه نشستن جلوی چشم همه یه شاخه گُل بر میداری و میری جلوی دختر خانم زانو می زنی ُ و میگی : (سرکار خانم دوشیزه محترمه ی مکرمه ی جنت مکان ِ خُلد آشیان زیبا آیا به من اجازه می دهید که در حضور جمع از شما برای خودم که جوانی دربدرم،بی هنرم،تک پسرم ،تاج سرم خواستگاری کنم،بیچاره محمدشوکه شده بودوداشت باتعجب به من نگاه می کرد،پرسید راست میگی؟گفتم بله که راست میگم،گفت اینجوری که آبروم جلوی همه میره مخصوصا "اَگه بهم جواب رَدبده ، بیچاره محمدباورش شده بودونمی دونست که من سرکارش گذاشتم،پرسیداَگه غریبه بودچیکارباید کرد؟گفتم اون یه کمی سخت تره؛بستگی داره که اون دخترخانم برادر داشته باشه یا نه,محمد پرسیدواسه چی ؟ گفتم:آخه دراون صورت بایدکتک خورد مَلَس باشه ، محمدپرسید یعنی چی ؟ گفتم یعنی نیم کیلو روغن می خری ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
اللَّهُمَّ زَيِّنِّي فِيهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ، وَ اسْتُرْنِي فِيهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْكَفَافِ، وَ احْمِلْنِي فِيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ، وَ آمِنِّي فِيهِ مِنْ كُلِّ مَا أَخَافُ، بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخَائِفِينَ. خدایا مرا در این ماه به پوشش و پاکدامنی بیارای، و به لباس قناعت و اکتفا به اندازه حاجت بپوشان، و بر عدالت و انصاف وادارم نما، و مرا در این ماه از هرچه می ترسم ایمنی ده، به نگهداری ات ای نگهدارنده هراسندگان انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزء دوازدهم قرآن کریم با صدای استاد محمد صدیق منشاوی انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سه روز تامیلادکریم اهل بیت 🌺 می‌خواست تا چشم و چراغ دین، شما باشی بعد از علی میراث دار مصطفی باشی مثل نسیمی مهربان و مثل باران، سبز آمیزه ای از رحمت و جود و سخا باشی ولادت امام حسن مبارک! . ❤️ امام حسنی ام ❤️ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
📣 ماه تلاوت قرآن 🔸 رهبر انقلاب: با حالت روزه‌داری یا حالت نورانیتِ ناشی از روزه‌داری، در شبها و نیمه شبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگری و معنای دیگری دارد. چیزی که انسان در چنین تلاوتی از قرآن فرا میگیرد، در حال متعارف و معمول نمیتواند به چنین تلاوتی دسترسی پیدا کند. ⭐️ 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حی علی خیرالعمل انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️«بزک‌ نمیر بهار میاد»، نخواهد شد!!!😊 بسیار زیبا و دلنشین!!! 🌹 حتما ببینید دوستان 🇮🇷 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
پیام ارسالی از دوستان: ۱۳ بدر ساعت ۴ رفتیم پارک لاله انتظار داشتم مثل همه ۱۳ بدرها پارک جای سوزن انداختن نباشه و ملت بساط جوجه و کباب رو به راه انداخته باشن. خوب میدونستم که همه هم بی حجاب نشستن و احتمالا چند مورد بالای ناف مکشوفه و با تی شرت هم یافت خواهد شد. با وجود مقاومتی که کردم تا امروز نرم ولی با اصرار خانواده بالاخره رفتیم. صحنه عجیب بود مردم بودند شلوغ هم بود موارد بی حجاب هم بود البته نه اونطور که فکر میکردم ولی روزه خواری نبود بساط جوجه و کبابی در کار نبود چند مورد پفک و چیپس خوری از صدقه سری آقای زاکانی که زحمت کشیده بودن غرفه مواد غذایی دایر کرده بودن بود ولی هرچقدر از غرفه ها دورتر میشدی هیج روزه خواری وجود نداشت. نباید برای این همه دینداری و تقید سر به سجده آورد! نباید برای این مردم سر تعظیم فرود آورد! دستمریزاد ملت خداوند برکاتش رو بر شما نازل کنه که حرمت نگه داشتید.🌹❤️😘 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
بسیار مهم قابل توجه کپی پیست کاران😡 🔴سخنگوی سپاه: پرونده حاج احمد متوسلیان همچنان مفتوح است / از سخنان فرمانده کل سپاه برداشت نادرست شده است سردار رمضان شریف: 🔹از سخنان فرمانده کل سپاه در دیدار با خانواده معظم حاج احمد متوسلیان برداشت ناصواب شده و برخی اشخاص و رسانه ها تلقی شهادت قطعی حاج احمد متوسلیان را داشته‌اند. 🔹در وضعیت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و سرنوشت قطعی ایشان تاکنون تغییری حاصل نشده است. 🔹 پرونده وی و همراهان " کاظم اخوان ، تقی رستگار مقدم و سید محسن موسوی " که در ۱۴ تیر ماه سال ۱۳۶۱ در منطقه "باره" لبنان توسط نیروهای فالانژ ربوده شده اند، همچنان مفتوح و توسط مراجع سیاسی و حقوقی کشور در حال پیگیری است انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بابای مهربون همه‌ی بچه های ایران رهبری است. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سال‌ها خاطره‌ای ساختگی از محمود دعایی نقل می‌کردند که ایران تحریک کننده و آغازگر جنگ هشت ساله بوده است! 🔹‌ حامد الجبوری وزیر خارجه صدام: شاپور بختیار و یک ژنرال ایرانی در جلسات با صدام شرکت و او را به جنگ با ایران تحریک و تشویق می‌کردند. 🔹‌ سخن افراد حاضر در جلسات این بود که ایران بر لبه پرتگاه فروپاشی‌ست، ارتش فروپاشیده است و حمله به ایران را به تفریح و گردش تشبیه می‌کردند. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
📚هر کس دعای مجیر را در «ایام البیض» [روزهای سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده می شود، هرچند به عدد دانه های باران و برگ های درختان و ریگ های بیابان باشد! و خواندن آن برای شفای بیمار و ادای دین و بی نیازی و توانگری و رفع غم و اندوه سودمند است. 🔖آیت الله مجتهدی تهرانی: دعای مجیر انسان را به کمال می رساند منابع : علامه کفعمی در «بلد الامین»و «مصباح» و کتاب شریف مفاتیح الجنان انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 دعــای مجیـــر با نوای دلنشین : حاج مهدی سماواتی ♦️ أَجِـرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجـِيرُ ♦️پناه ده ما را از آتش ای پناه دهند 🔵 حقیقت (اجرنا من النار یا مجیر) معنایش این است که دست من را به دست امام زمانم برسان. 📚مفاتیح الجنان انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ نرجس مهدوی۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت نود و چهارم محمدپرسیدیعنی چِی؟گفتم:یعنی نیم کیلو روغن می خری وحسابی بَدَنت روچَرب می کنی،محمدساده من پرسیدواسه چی گفتم: واسه اینکه یه کتک مُفصل ازبرادرهای دختر خانم نوش جان کنی،بیچاره محمدخودش روجمع وجورکردوگفت:اینطوری که نمیشه، اینطوری هیچکس خواستگاری دخترایی که برادردارن نمیره،سرم انداخته بودم پائین ُ و داشتم به محمدمی خندیدم،یه نگاه جدی بهم انداخت وگفت:میثم تو من رو سرکار گذاشتی ؟آره سر کارگذاشتی،می کُشمت پوستت رومی کَنم،منو باش که نشستم با دقت دارم حرفای تُو رومی نویسم،بلندشد تا منوبگیره،خندیدم وپابه فرارگذاشتم محمد هم شروع کردمن رو دنبال کردن،بچه ها وایساده بودن وبه بازی گرگم به هوای ما می خندیدن،انقدردنبالم کردکه دیگه نفس کم آوردم وبلاخره من روگرفت،بغلش کردم ُ وبوسیدمش وگفتم:باشه باشه بزاریه نفس بگیرم قول میدم که راه درست خواستگاری کردن از یه دختر خانم رو یادت بِدم ، محمد دستم رو گرفته بود ، گفت : قول میدی ، اونم یه قول مردونه ، گفتم : قول میدم ، گفت : بگو به جون ِ مادرم ، گفتم : به جون مادرم قول میدم ، پیشونیم رو بوسید گفت : آفرین به تو میگن یه رفیق خُوب ُ و باحال ، همونجا نشستیم ، گفتم : محمد ؟ راست ُ و حسینی بگو این طرف کیه تا من هم واست راست ُ و حسینی توضیح بِدم ، مِن مِن کرد ُ و گفت : آخه خجالت می کشم ، گفتم خجالت نداره من رفیقتم نه غریبه ، اَگه تُو بخای قول میدم به کسی هم نگم ، گفت باشه ، تُو بریانک نزدیک خونمون ، چند تا کوچه اونور تر یه کوچه بُن بست یه متری وجود داره که فقط یه خونه تُوشه یه خونه چهل متری قواره عقب که تُوش یه پیرمرد و یه پیرزن زندگی میکنن که دیر بچه دار شدن پیرمرده بازنشسته راه آهنه و یه دختر خانم پانزده ساله داره و یه پسر یازده ساله که مادر زاد نابیناست ، من دیدم آقاهه دست فروشی می کنه جوراب ُ و زیر پیرهن ُ و زیر شلوار می فروشه ، بچه هاش هم تُو خونه با روزنامه و مجله ها ُ و کتاب های کُهنه پاکت درست می کنن به مغازه ها می فروشن ، پرسیدم فَک ُ و فامیلی هم تُو تهران دارن ، محمد گفت : نه تا اونجا که من فهمیدم تمام بستگانشون رو قبل از انقلاب تُو زلزله بوئین زهرا از دست دادن ، و تقریبا " میشه گفت که کسی رو ندارن گفتم : اون وقت تو این اطلاعات رو از کجا بدست آوردی حضرت آقا ؟ معلومه که سر ُ و گوشت می جنبه ، محمد یه کم عصبی شد ُ و گفت : چی میگی ؟ این حرف ها رو از مادرم شنیدم ، آخه خانمه و دخترش روزای سه شنبه میان روضه بی بی ، و تقریبا" بی بی سال هاست که خانواده شون رو می شناسه ، پرسیدم محمد ؟ یعنی بی بی جریان رو می دونه ؟ گفت نه انقدر واضح که تو میدونی ، وقتی بی بی از من پرسید محمد ؟ این سوال رو واسه چی می پرسی ؟ واسه اینکه بهش دورغ نگفته باشم گفتم یکی از بچه های بسیجی می خاد بره خواستگاریش ، گفتم : بی بی باور کرد ؟ گفت : نمی دونم ولی فکر کنم شَک کرد ، آخه بعد شنیدن جواب من زیر زبونی خندید گفتم منم فکر می کنم بُو برده باشه ، آخه مادر ها تُو اینجور چیزا خیلی تیزن و هواسشون به همه چی هست ولی بگو ببینم دختر خانمه می دونه تو بهش علاقه داری ، محمد گفت : یه بار بی بی آش نذری پخته بود ، از من خواست یه کاسه هم واسه اونا ببرم ، وقتی درب خونه شون رو زدم نرجس درب رو وا کرد ، خندیدم ، گفتم : بله چی گفتی ؟ گفتی نرجس محمد جان ؟ چه زود پسر خاله شدی هنوز نه به داره نه به باره جنابعالی ایشون رو نرجس صدا می کنی لابُد فامیلیش رو هم می دونی ، محمد خندید ُ و گفت : خُوب آره که میدونم ، فامیلیشون مهدویه اسم کاملش : خانم (نرجس مهدوی) گفتم : بَه بَه حتما" شماره شناسنامه ُ و تاریخ تولد َ و اسم آبا ُ و اجدادشو رو هم میدونی ، محمد باز خندید ُ و گفت : اِی همچین شاید هم بدونم ، خندیدم ُ و گفتم : محمد خیلی پررویی ، تُو آلان باید از خجالت جلوی من آب بِشی نه اینکه دَهَنت تا بناگوش از خنده باز بِشه ، گفت : چیکار کنم خُوب دست خودم نیست خنده ام می گیره ، تازه وقتی آش نذری رو می دادم ، دلم رو زدم به دریا ُ و گفتم : واستون نذری آوردم ، خندید ُ و آش رو گرفت ُ و دوئید داخل خونه ، فردای اون روز وقتی با مادرش اومده بود روضه خونه ی ما دَم درب خونه دیدمش ، دستش روی درب خونمون بود فکر کنم داشت درب خونه رومیزد،بعدا وقتی داشتم درب خونه روبازمیکردم دیدم روی درب خونه باخودکار نوشته(نرجس)،گفتم خُوب آقای پُررو تو چیکار کردی ؟محمدگفت :منم جلوش یه علامت مساوی گذاشتم ُ و روبروش نوشتم (محمد) ، گفتم : محمد خجالت نکشیدی ؟ گفت : چرا ، خیلی خجالت کشیدم واسه همین وقتی مطمئن شدم که پیغام من رو دیده ، زود پاکش کردم ، گفتم : خیلی هُنر کردی حتما" انتظار داری که واسه این ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چنان در جنگ شناختی به ما القا کردند که بدبخت هستیم که انگار باورمان شده است! 🔹 توضیحات حجت الاسلام و المسلمین مهدوی ارفع در مورد وضعیت زندگی در گذشته انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
🔹توییت رئیس شورای اطلاع رسانی دولت در واکنش به استعفای وزیر آموزش و‌پرورش👆👆👆 🔴 رئیس‌جمهور با استعفای «نوری» موافقت کرد 🔺«رضامراد صحرایی» رئیس دانشگاه فرهنگیان به‌عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش منصوب شد. ✍درس عبرتی برای سایر وزرا و مدیران سطوح بالا ومیانی؛ در صورت هرگونه سهل انگاری ویا ناکارامدی عاقبت کار شما هم زار میشود. این دولت بنای خود را مانند دولت حسن فریدون(روحانی)و وزرایش که جان مردم را در شیشه کردند؛ بر گلوی ملت نهادینه نکرده بلکه تغییر به نفع مردم شعار پایه ی این دولت بوده و ان شاءالله شاهد اتفاقات خوبی در سال های پیش رو هستیم. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
📸 به جرم چادری بودنِ مادرش نارنجک انداختن تو ماشین شون و چشم بچه کور شد رحمشونم نیومد چی سرِ این نوزاد چند ماهه ی بغلش میاد🥺 چرا صدایی ازتون در نیومد شماهایی که از جریانِ ماست به اسید رسیدید؟! الانم محض اطلاعِ لاشخوری تون حکم جلب صادر شد جریانش م بزودی مشخص میشه بازم روسیاهی بهتون میمونه 🌍 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
بنام خدا به اطلاع دوستان گروه می رساند. سردار حاج حسین خالقی به مدت طولانی در اثر عارضه جانبازی در بستر بیماریست که نیازمند به دعای خیر دوستان وهمرزمان خود دارد، اگر زحمتی نیست برای شفای این رزمنده خستگی ناپذیر وجانباز دوران دفاع مقدس یک حمدو آیه شریف( امن یجیب...) را قرائت فرمائید 🙏 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار شیرین و شنیدنی فکر نکنی کسی هستی! 🍁 روح بلند آیت الله علامه جعفری رحمت الله علیه شاد . عجب درسی به ما داد. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید؛ 🌹سفارش شهیدشهرام کیخواه اعزامی از اندیمشک؛ یکی از شهدای غواص عملیات کربلای چهار ؛ چند روز قبل از شهادت درباره حجاب... انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ، وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَی کَائِنَاتِ الْأَقْدَار،ِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَی و َصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ، بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین. ای خدا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز، و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن، بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار، و به یاری خود ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee