🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹
🌹 #پیامکی_از_بهشت 🌹
خداوندا فقط مي خواهم #شهيد شوم ، #شهيد در راه تو .
خدايا مرا بپذير و در جمع #شهدا قرار بده.
خداوندا روزي #شهادت مي خواهم كه از همه چيز خبري هست الا #شهادت، ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همهد كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن، لطفي بفرما، مرا #شهيد راه خودت قرار ده.
با تمام وجود درك كردم عشق واقعي تويي و عشق #شهادت بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق.
نمي دانم چه بايد كرد، فقط مي دانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت مي باشد. واقعاً جايي براي خودم نمي يابم.
هر موقع آماده مي شوم چند كلمه اي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نمي دانم كدام را بنويسم .
از درد دنيا، از دوري #شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا .
هزاران هزار حرف ديگر كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعاً چه بايد مي كرديم.
اگر سخت است، خدا را داريم .
اگر در سپاه هستيم ، خدا را داريم .
اگر درد دوري از #شهداي عزيز را داريم، خدا را داريم.
اي خداي #شهدا، اي خداي #حسين_ع ، اي خداي #فاطمه_زهرا_س ، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت #شهيدم كن .
#يا_رب_العالمين
🌷شهید احمد نجاریان ( تصویر وسط )
وقتی برادر کوچکترش محمود نجاریان ( تصویر سمت چپ ) در عملیات کربلای 4 تو ام الرصاص شهید میشه
جنازه برادرش رو به عقب نمیاره
در عوض یه مجروح به نام محمد عباسی رو (تصویر راست) به دوش میگیره و میاره عقب و بهش میگه:
"من برادر #شهیدم رو عقب نیاوردم ولی تو رو آوردم عقب تا بعد از به دست آوردن سلامتیت برگردی و تو جبهه بجنگی..."
جنگ مغلوبه شد و احمد دیگه نتونست جنازه برادرش رو عقب بیاره...
"شهید محمد عباسی" بعد از #شهادت احمد آه می کشید و میگفت:
"حالا این مسوولیت خیلی روی دوشم سنگینی میکنه..."
هر سه شهید شدن...
التماس دعای فرج 🌸
:
جانبازِ شیمیائی
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است
https://eitaa.com/janbaz_shimiaee