eitaa logo
کانال جانبازِ شیمیائی
511 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
28 فایل
ثواب بازنشر مطالب (بدون ذکر منبع)،هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است ادمین: جانباز شیمیایی بهروز بیات @janbaz_shimiaee
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
Ⓜ️چرا جریان مصاف و رائفی پور رو اصلح نمیدانیم؟! با شما ... منبع👇👇👇👇 @binaasho انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ جنگ جهانی سوم۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت سیزدهم ۰۰۰ گوشه چادربی بی رو ازروی خاک برداشتم و بوسیدم ،به ترکی گفت: یاشیاسان اُقول( زنده باشی پسرم) انگارروح مادرم تُو جسم بی بی حلول کرده بود ،بی بی یه نگاهی به من کرد و گفت :شما بوی پسرم محمد رو میدی ، شماپسر منومی شناسی ؟چقدر چهره شما واسه من آشناست ،قبلا" شمارو جایی ندیدم ؟سید که هنوزدست من تُو دستش بود ،گفت :نه بی بی، حاج حسن آقا ،چندماهیه اومده محله ما، بچه اینطرفا نیست ،با تعارف بی بی هممون وارد اطاق شدیم ،یه اطاق قشنگ و بزرگ ، باپنجره های مُشبک رنگی ،منو یاد خونه های قدیمی یزد انداخت ،دور تادور اطاق پشتی های ترکی، ترکمنی چیده شده بود و من ازدیدن اوناخیلی خوشحال شدم چون ازنشستن رومبل وصندلی بدم می یومد ،ولی متعصفانه هر جا که می رفتم پر بود ازمبل های عجیب و غریب که دیگه شده بودمثل خیلی چیزای غیرلازم خونه ها جزء ملزومات وهمه مردم رو چشم و هم چشمی ،قسطی هم که شده ، می خریدن ، دوتا در به دو تا اطاق دیگه باز می شد ، که یکیش قفل بود ویکی دیگه نیمه باز ،حاج آقا دلبری بعد از حال و احوال پرسی وفاتحه برای روح شهیدپرسید؟بی بی حال لوطی صالح چطوره، بی بی سری تکون داد و گفت ، الحمدوالله خوبه ،ولی هنوز چشمش به دره ، هنوز هم میگه :محمد من بر می گرده ،مخصوصا" بعد تصادف فاطمه خانم وهمسرش ، کم طاقت تر شده ،خدا پدر آقا میثم روبیامرزه ، هفته ایی سه چهار بارسر می زنه ُ وکارهاشوانجام میده؛ آقای باصری مثل کسی که خجالت کشیده باشه گفت:شادی روح جمیع درگذشتگان ،مخصوصا" درگذشتگان جمع ،شهید جمال عشقی و همشیره محترمشون بخوانید رَحمَ الله یَقراُ فاتحه و صلوات ،همه صلوات فرستادیم ُ و فاتحه روخوندیم ، بی بی واسمون داخل این استکان های کمر باریک لب طلایی قدیمی چایی اورد ،سال ها بودبعد فوت مادرم تُوی نعلبکی چای نخورده بودم ،کیف کردم ، البته من که عادت به چایی خوردن تو لیوان های خمره ایی روداشتم سیر نشدم ،روم نشد یه چایی دیگه بردارم ، بی بی درجعبه شیرینی رو باز کرد وداد دست مملی کوچیکه ، مملی با مهربونی تعارف می زد ،اصلا" مثل اینکه این مملی ،اون مملی مسجد نبود ،اینجا بزرگتر و فهمیده تر ومهربون تربه نظر می رسید ، تا اومدم نون خامه ایی رو گاز بزنم ، یه تیکه از خامش افتاد روی فرش ، مملی زودی واسم دستمال کاغذی اورد ،بی بی و حاج آقا ُ و همه داشتن به من نگاه می کردن وبعضی ها می خندیدن ، باتعجب اشاره کردم چیه ، چرا می خندید ؟ آقای باصری بانوک انگشتش اشاره کرد به محاسِنش ، سرم روبه علامت سوال تکون دادم و پرسیدم چی شده ؟همه سکوت کرده بودن ُ ومنو نگاه می کردن ،مملی هم جلوی من نشسته بود ُ و ظُل زده بودبه صورت من،انقدر طول دادن که طاقت نیاوردم وگفتم: بابا چی شده ، بلند بگو ،یه هو سید مثل بادکنکی که ترکیده باشه بلند بلند خندید و گفت :خامه روی محاسنت رو پاک کن ،کاش مادرت بود ُ ومی دید ، دستپاچه شدم ، دست ُ و پامو گم کردم بجای اینکه دستمال کاغذی بردارم ، دست کردم تُو جیبم ُ ودستمال یزدی رو در آوردم ُ وصورتم ُ و پاک کردم ، یه هو مملی مثل بچه های برق گرفته دادزد بی بی ؟ بی بی ؟اینهاش ،این دستمالومی گفتم ،همینه ، مثل دستمال دایی محمدتُو عکسشه ِ که می گفتی :یه روزی دستمال گردن لوطی صالح بوده ، دستمال روفوری گذاشتم تُو جیبم ، بی بی خندید و گفت :محمد جان ؟مادر ؟شبیه اونه ،اون نیست ، چون من گوشه دستمال دایی محمدبا نخ گُل دوزی نوشتم(عشقم مملی) ،یه هو صدای زنگ خونه بلند شد ،مملی عین قرقی رفت تا در رو باز کنه ، برادرصاحب بصیر؛خندید و گفت:خواهرافشانه اومد،امانتی رو اورده ،سیددرحالی که گوشه لبش رو گاز می گرفت اشاره کرد،ساکت شو ،خواهر افشانه واردشد ،بی بی پر و بال باز کرد بلند شدخواهر افشانه روبغل گرفت ُ و دو تایی های های گریه کردن ،من خیلی متعجب شدم اینا چرا گریه میکن ؟ خانم افشانه اشکش رو پاک کرد و گفت ببخشید،منو و فاطمه خدابیامرز،هم سن وسال بودیم ، اتفاقا "دوست وهم کلاسی هم بودیم ، تادیپلم بگیریم هم تُویه مدرسه درس خوندیم، مادر من دوست صمیمی بی بیه ، من و فاطمه خدا بیامرز با هم تُو این حیاط خاطرات زیادی داریم ، بی بی با اشاره به خواهر افشانه تا اومد بگه : معصومه جوون خیلی تُو کارهای خونه به من کمک می گنه ، خواهر افشانه فوری پرید میونه حرفش و نذاشت ادامه بده ُ و زودی گفت آقا سید این هم امانتی شما ، یه بسته کادویی خیلی قشنگ با یه جعبه شیرینی بزرگ ُ و چند تا شاخه گُل که روی کارتش نوشته شده بود ( گُل برای گُل) ، سید از خوشحالی زبونش بند اومده بود ، بریده بریده گفت : آبجی ؟ خدا خیرت بده ، امشب تو جلوی شروع جنگ جهانی سوم رو گرفتی ، همه زدیم زیر خنده ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
یک گروه هکری برای ۱۲ ثانیه تصاویری از دو شبکه صدا و سیما حین پخش اخبار پخش کرد که بیننده های کمی متوجه شدند. اما یک عده سوپر انقلابی احمق با ذوق و شوق با سرعت نور دارن این تصاویر را در کانالها و گروه های مذهبی بازپخش می کنند. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
کاش میشد عمر خود را هدیه میدادم به او زندگی را دوست دارم رهبرم را بیشتر 💖
🔴 گروه هکری خاتم سلیمان 🔹بزرگترین هک نظامی از اسرائیل صورت گرفت.🔹 🔸 اطلاعات و فایل های محرمانه ،قراردادهای نظامی ، نقشه های فنی تسلیحات استراتژیک تماما با موفقیت دانلود شد 🔹از این چیزا می‌سوزن چند ثانیه شبکه تلویزیونی رو هک میکنند 😁. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
دوستان عزیز ، کاربران گرامی ، انقلابی های محترم یکم صبر کنید ، دست نگه دارید !! چرا باز با عجله یک پیام که احساسات تون رو جریحه دار سریع فوروارد کردین ؟! چرا هر بار دشمن به راحتی با استفاده از احساساتتون گولتون میزنه !!! این بار با بی احترامی به امام خمینی در گوگل مپ!! دوستان عزیزم توجه میکنید که گوگل مپ مسلما می‌دونه که حرم امام خمینی کجاست و امام خمینی کی هستن ، اما میاد شیطنت می‌کنه و یک پست هم درست می‌کنه و با تهییج مردم از اونها هزاران کلیک میگیره !! یعنی چی؟! یعنی شما رو میکشونه به سایتش تا با هر بار کلیک کردن شما سودی رو روانه جیبش کنه . اساتید سواد رسانه معترف هستن که درآمد در دنیای امروز از طریق کلیک هست که متاسفانه ما مردم حزب اللهی دائم با خوردن گولشون پول هنگفتی رو توی جیبشون واریز میکنیم ! اگر کار درست رو میخوان انجام بدین، گوگل مپ رو کلا بزارید کنار و به جای استفاده از گوگل مپ از نشان و بلد که بسیار هم عالی هستن استفاده کنید . امیدوارم این پست رو بیشتر از اون پست منتشر بفرمایید تا دفعه بعدی گول نخوریم. 💥 💥 ♻️انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ ابوتراب۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت چهاردهم ۰۰۰سید ازخوشحالی زبونش بند اومده بود، بریده بریده گفت :آب ب آبجی ، خدا خیرت بده ، امشب توجلوی شروع جنگ جهانی سوم رو گرفتی ،همه زدیم زیر خنده ،موقع برگشتن وقایع رو تُو ذهنم مرورمی کردم ،راستی این آقامیثم کِیه ؟چه آدم بزرگیه ‌که این همه فداکاری میکنه ، حتما" باشهید جمال عشقی خیلی صمیمی بوده که بخاطرش این همه وقت واسه خانواده شهیدمی زاره ، از اون بالاتر مثل اینکه خواهرافشانه پنهانی میره و کارهای خونه مادرشهید روانجام میده ،چه کار خوبی میکنه،چون بی بی خیلی پیرشده تنهایی نمی تونه خیلی سخته ، به دَم درب خونه رسیدم دست کردم تُو جیبم تا دسته کلیدم رو دربیارم ُ و درب رو باز کنم ، یه دفعه دستم خورد به دستمال یزدی ،دستم خیس شد ، وقتی دستم روبیرون آوردم توک انگشتم خامه ایی شده بود ، یاد ریختن خامه روی فرش بی بی ُ وصورتم افتادم ،نگران شدم ، بعد از سال ها مجبور بودم دستمالی روکه واسم گنجینه اَشک هایی بودکه واسه امام حسین(ع) ریخته بودم روبشورم ،آخه وصیت کرده بودم ، موقعه فُوتم ،این دستمال متبرک رو تُوی قبربکشن روی صورتم ،حالا چطوری بشُورمش ، قضیه رو واسه عیال تعریف کردم، پیشنهاد دادکه فقط اون قسمتی روکه خامه ایی شده رو آروم بشورم جاهای دیگه رو خشک بزارم ،دستمال آوردم شیر آب رو کمی باز کردم تاآب به صورت باریک و نخی بریزه همون جایی که خامه ایی شده بود ،یه دفعه چشمم افتاد به حاشیه دستمال که خط های نارنجی داشت ، میون دوتا خط نارنجی حاشیه دستمال بایه نخ سبز زیتونی کوچیک یه چیزی نوشته شده بود دستمال آوردم بالا ، عینک رو چشمم نبود دیدم یه کمی تار شد ،عیال روصدا کردم ، زودی اومدگفتم اینو می تونی بخونی یه نگاهی انداخت بعدگفت یه نوشتس ،گفتم : می دونم چی نوشته ،گفت : بزار عینکمو بزنم خندیدم ُ وگفتم : خوب شکر خدا مادو نفر رو هم دیگه یه چشم سالم نداریم ،عیال خندیدو گفت ناشکری نکن ،شکر خدا خیلی هم خوبه ، خوب ،پیرشدیم دیگه ،پیرچشمی هم ازمزایایی پیریه ،عینکش به چشمش زد وبا دقت بیشتری نگاه کرد ،پرسیدم چی نوشته ؟ گفت :نوشته (عشقم مملی) ، دوئیدم ، عیال گفت چی شد ، گفتم میرم عینکم رو بیارم ، پرسید ؟ حالا مگه واجبه ،گفتم :واسه من از نون شب واجب تره یه عینک دوربین داشتم ، واسه دیدن دور ، و یه عینک نزدیک بین ، واسه مطالعه دو تاشو زدم روی هم ، عیال با اون تعجب زنونش پرسید ، وا ، وا ، این دیگه چجورش ؟ گفتم : اینطوری بهتر می بینم ، نوشته دستمال آوردم بالا ، بله عیال درست دیده بود ، توی حاشیه بین دوتا خط نارنجی دستمال با نخ سبز زیتونی نوشته شده بود(عشقم مملی) ، عین بستنی ِ که آب شده باشه وا رفتم ، همون جا تُو آشپزخونه نشستم روی زمین صحنه آشپز خونه عوض شد ، یه هو دیدم تُو اتوبوس کنار حاج آقا قلعه قوند دبیرمون نشستم ،باتعجب گفتم سلام اقا ،شما هم اینجائید ،آقا خندیدو گفت ،خوب اره ، مگه قراربود کجا باشم ،برادر عبدی ازلحظه ایی که ازشهرک آناهیتای کرمانشاه حرکت کردیم خواب بودی تا خواستم پاهمو جمع کنم پام خورد به یه چیزی کف اتوبوس ،برگشتم پائین رو نگاه کردم ، آقای قلعه قوند گفت :اسلحه کِلاشِته ، خابت که بُرد رو پات بود ،واسه اینکه راحت بخوابی من اسلحه توگذاشتم زیر پات ، با تعجب دولا شدم اسلحه رو برداشتم ُ و اوردم بالا ، خدا همون اسلحه خوشگل خودم بود یه کِلاشینکف قنداق تاشو که روش با نوک یه میخ نوشته بودم (ابوتراب) کُد اسلحه ۱۱۶ بود این عدد رو من خیلی دوست داشتم دلیله ش هم این بود که تُو سال های تحصیلم هیچ وقت نمره بالاتر از شونزده نگرفته بودم و نمره شونزده یه جورایی واسه من حکم نمره بیست و داشت و برام شانس می آورد وقتی جایی شماره هیفده هیجده بهم می افتاد ، غصه ام می گرفت ، به یاد لقب ابوتراب ِ آقام امیرالمومنین حضرت علی(ع) که خود حضرت رسول اکرم(ص) بهش داده بود دولا شدم ُ و لب هامو چسبوندم به اسم ابوتراب و اسم رو بوسیدم ، یه هو یکی از پشت سر زد رو شُونم ُ و گفت : حسن ؟ دیوونه شدی ، چرا اسلحه رو می بوسی ؟ برگشتم دیدم ناصره ، بلند داد زدم ناصر تو هم اینجایی ؟ یه هو جمشید که کنارش نشسته بود ، گفت ، وا ؟ مگه قراره کجا باشه ، دوباره داد زدم جمشید ؟ تو هم هستی ؟ یه دفعه یکی حُولم داد ُ و گفت : حسن مسخره مون کردی ، گفتم احمد ؟ تو کِی اومدی ؟ بغل دستیش دولا شد ُ و گفت وقت ِ گُل ِ نِی ، دوباره داد زدم علی شاهرخی ، تو که شهید شده بودی اینجا چی کار می کنی ؟ یه دفعه ناصر رو کرد به آقای قلعه قوند ُ و گفت ، بیا فرمانده اینم از معاونت که می گفتی :خیلی با استعداده ، حسن هم که موجیه بابا ؟جمشیدبلند شد رفت ُ و از شاگردراننده اتوبوس یه لیوان آب گرفت ُ و آورد ، آب روکه خوردم گفتم همه شما اینجائید ۰۰۰ ادامه دارد ؛ حسن عبدی
‌ شهادت یک بسیجی مدافع امنیت در پی حمله مسلحانه اوباش در پایتخت 🔹‌ بسیجی سلمان امیراحمدی، شامگاه شنبه ۱۶ مهرماه در پی حمله مسلحانه اوباش در منطقه ۱۷ تهران از ناحیه سر دچار جراحت جدی شد و به شهادت رسید. 🔹‌ روز گذشته نیز پیکر بسیجی شهید مدافع امنیت، پوریا احمدی روی دست مردم تهران در میدان امام حسین علیه‌السلام تشییع شد. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مکالمه شنیدنی بین و سید حسن نصرالله! ⭕️ تو که هنوز جوانی و محاسنت سیاه من از خستگی‌ها چه بگویم با این محاسن سفید! انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
امروز در تهران چه خبر بود؟ روایتی خواندنی از یک خبرنگار 🔹حوالی ساعت ۱۲ ظهر امروز در هوایی که هنوز گرمای تابستان را در خودش داشت سوار تاکسی شدم و خود را به میدان ولیعصر رساندم، میدان را دور زدم حتی خیابان‌های منتهی به میدان را نگاه کردم اما هیچ تجمعی پیدا نکردم، مردم مشغول زندگی روزمره خود بودند. پیاده از بلوار کشاورز به سمت خیابان حجاب آمدم اما اینجا هم هیچ مورد مشکوکی که به تجمع ختم شود نیافتم. 🔹ناگهان چشمم به شخصی افتاد که هیچ شعاری نمی‌داد ولی جمعیت را چپ و راست می‌برد. تا می‌گفت برگردید همه برمی‌گشتند اما چیزی که خیلی توجه من را جلب کرد نوع پوشش آن لیدر بود؛ متوجه شدم در این گرما، چند لباس را روی هم پوشیده بود! 🔹یکباره دیدم در گوشه خیابان عده‌ای صدا می زنند «بسیجی بسیجی!» بلافاصله چند نفر با مشت و لگد به جان او افتادند. متوجه شدم برای کتک زدن افراد آدم دارند. 🔹تقسیم کار بین لیدرهای اغتشاش، به اینجا ختم نمی‌شد. شخصی را دیدم که در بین جمعیت صدا می‌زند: «لباس، لباس» یک آقا دوان‌دوان آمد و از کوله‌اش لباس در آورد و او در وسط معرکه تجمع لباسش را عوض کرد. 🔹چند عکس از جمعیت گرفتم اما آنقدر محو این تیم هماهنگ بودم که فراموش کردم یک نفر مامور کنترل عکاس‌هاست. از بخت بد من همان شخصی که زاغ‌زنی افراد را می‌کرد از پشت سر من ظاهر شد و گفت: «گوشیت رو بده!». یک لحظه فکری به سرم رسید و آهسته گفتم: «تابلو نکن! من دارم به بی‌بی‌سی فیلم می‌فرستم!» اما با عصبانیت جواب داد: «دروغ نگو، ما خودمون خبرنگار داریم!». ادامه در اینجا
💠نگذارید این انقلاب بدست نااهلان و نامحرمان بیفتد. 🔹من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست بیفتد. نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش میکنم که هشیار ومراقب باشید. 📚صحیفه نور ، جلد ۲۰ ، صفحه ۲۴۰ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
❇️ برخی کانالهای به اصطلاح انقلابی و ارزشی بلافاصله بعد از پخش تصاویر علیه انقلاب و رهبری معظم انقلاب از شبکه خبر صدا و سیما با ذوق زدگی تمام عین فیلم پخش شده را در کانال های خودشون بازنشر دادند. 🔷 با این اقدام همون تعدادی هم که این تصاویر و جملات وقیحانه پخش شده را ندیدند به مدد کمک دوستان حزب اللهی البته کج اندیش و ساده اندیش مشاهده کردند. 🔷 نفوذی های صدا و سیما تصاویر برهنه پخش میکنند از این طرف انقلابیون هزار برابر توی کانال هاشون منعکس میکنند که هر کسی هم ندیده حتما ببینه! 🔷 توی گوگل مپ دشمن یه غلطی میکنه بعد انقلابیون عزیز با قدرت هزار برابری منعکس میکنند که خوب دیده بشه! 🔷شبکه های تلویزیون رو هک میکنن دوباره انقلابیون هی اون عکس ناجور رو با قدرت تمام منتشر میکنند! 🔷عزیزان دلم خواهش میکنم یه کم فکر کنید و سواد تون رو در حوزه رسانه بالا ببرید .انقدر در دام بازی های رسانه ای دشمن نیفتید. دشمنان دقیقا منتظر همین اقدامات شما هستند. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹در مقابل شهدا مسئولیم آی مسئول و غیرمسئول کمی وجدانتان درد بیاید علی الخصوص مسئولین انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲حادثه فاجعه آفرین که به خیر گذشت، اتفاق تروریستی اول بمب گذاری در دو هواپیمای خطوط هوایی داخلی بود که با هوشیاری نیروهای امنیتی خنثی شد.پیش از آن هم اعلام بمب گذاری در هواپیمای ایران_چین گزارش شده بود اتفاق بعدی قطع ۷ متر از ریل راه آهن قطار تبریز_تهران توسط تروریستها در نزدیکی ایستگاه قزوین بوده است؛ درست جایی که قطار در اوج سرعت خود می‌بایست در آنجا دچار حادثه می شد و احتمالاً تمام مسافرین آن کشته میشدند تا خوراک آشوب در منطقه تبریز و آغاز فتنه پان‌ترک را فراهم می‌کرد. این اتفاق با امداد الهی و توسط یک دامدار منطقه که در ساعت ۳ بامداد متوجه عملیات بظاهر تعمیراتی ولی بی‌سابقه در مسیر ریلی توسط ۷ نفر ناشناس، با اطلاع به موقع به نیروهای امنیتی خنثی می‌گردد.گفتنی است هر هفت نفر عوامل در اختیار نهادهای امنیتی هستند. باید گفت ادامه‌دار شدن آشوب‌ها و مماشات صورت گرفته سبب شده تا اعتراضات کوچک به آشوب‌هایی با فاز امنیتی گسترده تبدیل شود انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این ویدیو را با دقت ببینید، پهپادها چطور برای شناسایی لیدرها کمک می‌کنند؟! 🔹پهپاد های نیروهای مسلح تجمعات را رصد دقیق کرده اند و خیلی از اغتشاش گران که در روزهای اخیر دستگیر شده اند توسط پهپاد ها رصد و تعقیب شده اند در صورتیکه روحشان هم خبر نداشته. حتی ماسک هم نجاتشان نخواهد داد. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
محمودے: ☘️چگونه مارپیچ سکوت را بشکنیم؟👇 چند شب قبل در منزل داشتم شام می خوردم، یکباره صدای مبهم ولی ممتدی را شنیدم. دو سه دقیقه ای گذشت ولی صدا ادامه دار بود. رفتم  پنجره را باز کردم. صدا واضح تر شد. یک نفر از وسط کوچه فریاد می زد: «مرگ بر دیکتاتور» کم کم  یکی دو نفر دیگر هم با او همراهی کردند و شعار دادند: «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» با صدای بلند فریاد زدم: «مرگ بر منافق!» چند ثانیه همه شان سکوت کردند:( طبیعتا انتظار شنیدن این شعار را نداشتند و تصور می کردند هرچقدر شعار خودشان را تکرار کنند، افراد بیشتری با آنها همراهی خواهند کرد. لذا به محض اینکه دوباره شعارشان را تکرار کردند با صدای رسا تر فریاد زدم: «مرگ بر منافق» چند ثانیه بعد این بار صداهای دیگری به گوش رسید: «مرگ بر ضدولایت فقیه»، «مرگ بر منافق» و... چه اتفاقی افتاده بود؟ خیلی از ساکنین همان کوچه که مخالف شعارهای آنها بودند، احتمالا تا قبل از اینکه شعار «مرگ بر منافق» را بشنوند انگیزه ای برای شعار دادن در برابر آنها نداشتند. چرا؟ چون به اشتباه فکر می کردند اگر حرف خودشان را بزنند کسی همراهی نمی کند و در انزوا هستند. اما وقتی می بینند افراد دیگری هم هستند که با آنها همراهی کنند، ترس از انزوا از بین می رود و با خیال راحت حرف شان را می زنند. لذا آن کسی که اولین بار شروع کرد به «مرگ بر دیکتاتور» گفتن، احتمالا فهمید در کوچه خودش هم در اکثریت نیست، چه برسد به اینکه بخواهد نظام را عوض کند:) و جالب اینکه از فردایش دیگر هیچ شعاری ندادند. نظریه «مارپیچ سکوت» همین است، یعنی در برابر «جو به ظاهر غالب» تسلیم نشوید و حرف خود را بزنید. اتفاقا در این ایام این کار ضرورت بیشتری دارد، چون جماعت برانداز که سواد و منطق درست و حسابی ندارد، فقط توهم اش زیاد است و اتفاقا باید همین توهم اش را شکست. شعار در برابر شعار، تجمع در برابر تجمع. این جماعت نه تشکیلاتی تر از منافقین و حزب توده هستند و نه بدنه اجتماعی بیشتری از سال ۸۸ دارند، چندی بعد نیز افسرده تر و منزوی تر خواهند شد. فقط چند روزی عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند... انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دکتر هوشنگ امیراحمدی، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در آمریکا: 🔺کشورها و سازمان‌ها پشت پرده اعتراضات و آشوب‌ها در ایران هستند، این جریان از انگلستان با هماهنگی عرب‌ها، اسرائیل و آمریکایی‌ها پشتیبانی می‌شود! 🔺تلویزیون‌ها مخصوصا شبکه اینترنشنال در لندن رسما برای تجزیه ایران فعالیت می‌کنند؛ به اسم مسأله زن می‌خواهند ایران را نابود کنند، هدفشان سوریه کردن ایران است! 🇮🇷 🔺 🔻 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حساب رسمی دولت فرانسه توی توییتر اومده از وحوش د۱عشی‌ حمایت کرده بعدش جلقیه زردها هم ریختن زیر توییت از خجالتش در اومدن 😂 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۲ ربیع‌الاول، آغاز هفته وحدت، یادآور ولادت بشارت‌دهنده وحی و پیام‌آور اخلاق گرامی باد. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب المحمد المصطفی صلوات الله علیه و آله و سلم یا رسول الله جانم فدایت باد. میخواهم از تو بنویسم پیامبر مهربانی ها… چه نام زیبایی برایت برگزیدیم. پیامبر مهربانی ها یعنی پیام آورنده مهربانی…قطعا کسی که مهربانی می آورد خود نیز مهربان است. پیامبر مهربانی ها می خواهم از تو بگویم ولی نمیدانم چه بگویم… شرمنده أم پیامبرم که آنقدر تو را نمیشناسم که توصیفت کنم.پیامبرم مهربانی ها کردی در حق ما در حق امتت. پیامبرم خجلم از خود که تنها با چند تن یار و یک مسجد کوچک پیامت را به دنیای زمان رساندی و من مسلمان و میلیونها امثال من با هزاران مسجد و ابزار و ادعا چه کردیم برای رساندن پیامت و شناساندن رسالتت… خجلم پیامبرم ولی دوستت دارم.همه امتت دوستت دارند ولی راه گم کرده ایم پیامبر مهربانی ها… در ظلمت حجمه دشمن گرفتاریم و سردرگم… پیامبر مهربانی ها به بیراهه رفته ایم ولی دوستت داریم… پیامبر مهربانی ها ما تورا راهت را دینت را کتابت را گم کرده ایم ولی تو امتت را گم نکرده ای و برکتت برای امتت همچنان پایدار است… خجلم پیامبرم ولی… دوستت دارم . 🍃❤️💐❤️🍃 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee