eitaa logo
رویدادها و تحلیل‌ها
4هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
18.2هزار ویدیو
271 فایل
 خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.امام خامنه ایی دامت برکاته 🕛 مدیریت کانال @azizghazan رویدادها و تحلیل‌ها https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠ *کلاه تَکراری برجام* آقای ربیعی سخنگوی دولت گفته‌اند "به خاطر اختلافات داخلی نتوانستیم از برجام خوب استفاده کنیم". این عبارات در میان حروف و کلمات خود، سخن فراوان دارد. نخست اینکه آقای ربیعی اعتراف کرده‌اند درباره بی‌فایده بودن برجام برای اقتصاد ایران؛ و این اعتراف را در دوره‌ای که جماعتی با مفروض گرفتن فقدان حافظه تاریخی در ملت، از عصر برجام نوستالژی ساخته‌اند تا خسارتی جدید به کشور تحمیل کنند، باید به فال نیک گرفت. برجامی که از رئیس کل بانک مرکزی‌اش تا وزیر نفتش تا رئیس‌جمهورش معترف شده‌اند که تحریم‌های بانکی را رفع نکرد و این یعنی تحقیقا هیچ، امروز در قالب یک آرزو به ملت فروخته می‌شود و دشمن در کمین است که از این آرزوی باطل، صید دیگری کند. اما نیت آقای ربیعی اعتراف به بی‌فرجامی برجام نیست و این اعتراف، محصول جانبی همان پروژه نوستالژی‌سازی از عصر برجام است. سخنگوی دولت آقای روحانی به جای اینکه در مقام مطالبه قرار گیرد و خطاب به طرف آمریکایی حرف قطعی نظام را بزند و بگوید که دولت در دوره حضور آمریکا در برجام نیز به دلیل بدعهدی و سنگ‌اندازی آمریکا نتوانست از وعده‌های داده شده بهره‌مند شود و لذا اشتباه گذشته که عبارت بود از اعتماد به آمریکا تکرار نخواهد کرد"، در کمال وقاحت طرف آمریکایی را از خیانت‌هایش در توافق تطهیر می‌کند و بهره‌مند نشدن از مواهب برجام را به گردن اختلافات داخلی می‌اندازد! این یک پیام به دشمن است که شما راحت باشید. صد بار اگر عهد شکستید بازآیید و ما عهدشکنی شما را به گردن اختلاف داخلی خودمان می‌اندازیم و اجازه نمی‌دهیم چهره شما لکه دار شود. و دشمن غدار، در میانه مذاکرات، خوب می‌داند با چنین پیامی چه کند. سوال از آقای ربیعی این است که دقیقا کدام اختلاف داخلی باعث شد که دقیقا از کدام مواهب برجام بهره‌مند نشویم؟ اینکه نفت فروختید و پولش در بانک‌های خریداران بلوکه شد، نتیجه کدام اختلاف بود؟ اینکه توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی را معطل توتال گذاشتید و توتال سرتان کلاه گذاشت و رفت، دقیقا مربوط به کدام اختلاف بود؟ اینکه بعد از برجام دوباره پای پژو و رنو را به ایران باز کردید و مونتاژکاری خودرو را دوباره از سر گرفتند و با خروج ترامپ از برجام، شوک سنگین دیگری به صنعت خودروی ما وارد شد، ناشی از کدام اختلاف بود؟ چرا با ملت دوپهلو سخن می‌گویید. دقیق و جوانمردانه بگویید که بر سر چه چیزی اختلاف وجود داشت و این اختلاف کدام مانع را در برابر بهره‌مندی از برجام ایجاد کرد؟ شما که در امضای برجام از خطوط قرمز نظام گذشتید و در اجرای برجام هم از شروط نظام عدول کردید! چه چیز دیگری می‌خواستید که بر سرش اختلاف وجود داشت؟ امروز با اینکه همه چیز روشن است، مجددا وارد مذاکره شده‌اید و به جای اینکه قواعد مذاکره را رعایت کنید، طرف بدعهد را تطهیر می‌کنید و داخل را مقصر جلوه می‌دهید؟ دولت آقای روحانی اگر به فکر منافع مردم است و واقعا در پی رفع تحریم‌هاست، باید این ادبیات را کنار بگذارد و همچون یک فروشنده ناچار پای میز مذاکره ننشیند. اگر واقعا در پی برداشته‌شدن تحریم‌ها هستید، باید از تجربه برجام درس بگیرید و به جای سیاسی‌کاری داخلی، محکم بر سر راستی‌آزمایی تحریم‌ها بایستید تا کلاه تَکراری برجام بار دیگر سرتان نرود‌. ➖➖➖➖➖لینک مارادرایتا دنبال کنیدhttps://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✨یارانه پنهانی که کارگران به کارفرمایان پرداخت می‌کنند! از آنجائیکه یارانه، تبدیل به یک موضوع اساسی در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری شده است، به نظر ضروری می‌رسد که از جوانب گوناگون به باطل بودن ادعای در اقتصاد ایران که سال‌هاست از زبان نئولیبرال‌های با ریش و بی‌ریش- هر دو- شنیده می‌شود، بپردازیم. مبنای استدلال مدعیان وجود یارانه پنهان در اقتصاد ایران این است که قیمت دلاری یک سری کالاها به ویژه حامل‌های انرژی را استخراج می‌کنند، سپس معادل ریالی این قیمت‌ها را محاسبه می‌کنند و نام مابه‌التفاوت حاصل شده را یارانه پنهان می‌گذارند. سال ۹۸ در آستانه گران کردن بنزین، یک عضو اصولگرای هیئت رئیسه مجلس مجلدی تمام رنگی تهیه کرده و برای دستگاه‌ها و افراد مختلف ارسال کرد تا وجود ۱۴۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در اقتصاد ایران را اثبات کند. در صفحه ۳۳ این مجلد، قیمت دلاری بنزین(فوب خلیج فارس) درج شده و با احتساب هر دلار ۱۱ هزار تومان، ادعا شده بود که دولت سالانه ۱۶۹ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان بنزین پرداخت می‌کند. در آن سو، آقای روحانی اصلاح‌طلب نیز استدلال مشابهی داشت. می‌گفت قیمت بنزین در ترکیه ۱۵ هزار تومان و در اروپا ۲۰ هزار تومان است اما با قیمت هزار تومان به ملت می‌فروشیم! همین استدلال، مبنای فاجعه آبان ۹۸ شد. در آن زمان، طی مطالب متعددی بطلان این استدلال را نشان دادیم و سخن اساسی ما این بود که دولت که مسئول حفظ ارزش پول ملی است، حق ندارد از یک طرف ارزش ریال داخل جیب مردم را کاهش دهد و از طرف دیگر، مدعی پرداخت یارانه پنهان به مردم شود و برای "هدفمند" کردن آن به نام "عدالت"، نقشه بکشد! متاسفانه این ایام، بحث یارانه پنهان مجددا داغ شده است و مبنای اصلی محاسبه آن، همین تفاوت دلاری و ریالی قیمت حامل‌های انرژی است. یک پرسش اساسی از مدعیان پرداخت یارانه پنهان این است که شما که می‌فرمایید در اروپا قیمت بنزین ۲۰ هزار تومان است، دستمزد نیروی کار چقدر است؟ آیا حاضر هستید دستمزد نیروی کار را نیز به دلار و یورو محاسبه کرده و معادل ریالی آن را بپردازید؟ میانگین دستمزد نیروی کار در اروپا برای هر ساعت ۲۸.۵ یورو است که با احتساب هر یورو ۲۸ هزار تومان، می‌شود حدود ۸۰۰ هزار تومان! با منطق نئولیبرال‌های وطنی، کارگران ایرانی که حداقل حقوقشان برای هر ساعت حدود ۲۰ هزار تومان است، ساعتی ۷۸۰هزار تومان یارانه به کارفرمایان خود پرداخت می‌کنند! برای کارمندان دولت نیز می‌توان محاسبه مشابهی انجام داد و ادعاهای مشابهی مطرح کرد. اما واقعیت این است که این نحوه محاسبه ارزش حامل‌های انرژی و نیروی کار، هر دو غلط است. ریال و دلار و یورو، در محدوده سرزمینی خود کارکردهای متفاوتی دارند و اساسا مفهوم PPP (برابری قدرت خرید) برای توضیح تفاوت کارکردی ارزهای مختلف در چارچوب مرزهایی که به آنها تعلق دارند، ابداع شده است. گران کردن سوخت به بهانه عادلانه کردن یارانه پنهان، توصیه نهادهای نئولیبرال همچون صندوق بین‌المللی پول است که در هر جای دنیا به این توصیه عمل شده، فاجعه آفریده است. سال ۹۸ همزمان با ایران، در چند کشور دیگر نیز شورش‌های مشابهی از همین ناحیه رخ داد. قیمت حامل‌های انرژی را نمی‌توان از اقتصاد جدا کرد و در خلاء، مجزا از سایر کالاها و خدمات، گرانشان کرد و از ناحیه این گرانی، به بخشی از جمعیت پول نقد پرداخت کرد. گرانی حامل‌های انرژی، روی قیمت سایر کالاها نیز اثر مستقیم و غیرمستقیم می‌گذارد و تورم ایجاد می‌کند. کما اینکه برخلاف ادعای آقای همتی در سال ۹۸ که می‌گفت اثر تورمی گرانی بنزین حدود ۴درصد است، تورم نقطه‌به‌نقطه از ۲۷درصد آبان ۹۸ به ۴۶.۴درصد آبان ۹۹ رسید. ✍ https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. آمریکایی‌ها از نردبان حمایت از تولید داخلی بالا رفتند و چون به بام پیشرفت رسیدند، پرچم تجارت آزاد برافراشته و نردبان حمایت‌گرایی را برای دیگران واژگون کردند. چه، وقتی در نتیجه حمایت‌گرایی به مزیت رقابتی رسیده بودند و دیگران توان رقابت با آنها را نداشتند، بهترین سیاست این بود که همه مرزهای بین‌المللی برای تجارت باز شود و تولیدکنندگان آمریکایی آزادانه بازارهای جهانی را تصرف کنند. با این دلیل بود که مبلغ و مروج آزادی تجارت شدند و حمایت‌گرایی را تکفیر کردند. اما همین آمریکایی‌ها در عین ترویج و تجویز تجارت آزاد به عنوان شاه‌کلید پیشرفت، هرجا دیدند تولید داخلی‌شان از ناحیه واردات تهدید می‌شود، در بستن جاده واردات تعارف نکردند؛ هرچند نام حمایت‌گرایی از تولید ملی را حمایت از حقوق حیوانات گذاشتند. در رابطه با غرب، ما با دو پدیده مواجهیم: یکی تجربه غرب و دیگری تجویز غرب. تجربه غرب همچون تجربه هر تمدن دیگر ارزش‌مند است و باید خوبی‌هایش را آموخت و از بدی‌هایش اجتناب کرد. اما تجویزهای غرب، برای تداوم استعمار ملت‌هاست. جریان لیبرال در ایران، چشم بر تجربه غرب بسته و گوش برای تجویزش تیز کرده است. به همین دلیل است که کارکرد طبیعی‌‌اش در کشور ما، تامین منافع غرب است.
🌟چرا امید بستن به رفع تحریم‌ها خطاست؟ ▫️مذاکره برای رفع تحریم، یک پیش شرط اساسی دارد و آن، شناخت صحیح ماهیت و اهداف تحریم است. یعنی ما پیش از اینکه هر طرحی را برای مذاکره دراندازیم، باید بدانیم که جایگاه تحریم در دستگاه سیاست خارجی آمریکا چیست و واشنگتن چه هدفی را از اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی دنبال می‌کند. چه، بدون داشتن فهم مشترک از این دو مقوله، مذاکره‌کنندگان بر اساس ذهنیت‌ها و اهداف متفاوتی دور میز خواهند نشست و طبعا نتیجه‌ای هم نخواهند گرفت. اگر تلقی ما از ماهیت تحریم‌ها و اهداف آنها، با تصویر واقعی تحریم‌ها در ذهن سیاستمداران آمریکایی یکسان نباشد، بلاتردید در میز مذاکره تصویر واقعی بر تلقی‌های نادرست غلبه خواهد کرد. 1️⃣درباره ماهیت تحریم‌‌ها، توجه به این نکته مهم ضروری است که اگر وودرو ویلسون در سال ۱۹۱۹ تحریم را "یک گزینه جایگزین جنگ" معرفی می‌کرد، در قرن ۲۱ تحریم تبدیل به "تنها گزینه" سیاست خارجی آمریکا شده است. در واقع رژیم واشنگتن امروز ابزاری جز تحریم در دستگاه سیاست خارجی خود در اختیار ندارد. برای آمریکا نه قدرت نرمی باقی مانده، نه قادر به ارائه مشوق‌های اقتصادی برای ترغیب دوستان است، نه امکان حمله نظامی به دشمنان دارد، نه غلبه گفتمانی در محیط بین‌الملل دارد که هنجارهایش اهدافش را پیش ببرند، و نه قادر به ایجاد اتحادهای فراگیر است که از موضع جامعه جهانی امری را تحمیل کند. این است که صرفا به تحریم می‌اندیشد. دولت آمریکا در دوره اوباما سالانه ۵۰۰ تحریم و در دوره ترامپ سالانه قریب به هزار تحریم وضع کرده است. هرچند یک مطالعه در دانشگاه کارولینای شمالی می‌گوید این تحریم‌ها در حدود یک سوم تا یک دوم مواقع موفق بوده‌اند، و با وجود اینکه اصلی‌ترین مزیت "امکان تحریم" یعنی سلطه جهانی دلار به واسطه همین تحریم‌ها در حال رنگ باختن است(قربانیان در حال استقلال از دلار هستند)، اما چون برای آمریکا گزینه دیگری جز تحریم نمانده، ناچارا این هزینه هنفگت را تا زمان پایان سلطه دلار و طبیعتا دچار شدن ابزار تحریم به سرنوشت سایر ابزارها و امکانات سیاست خارجی آمریکا، پرداخت خواهد کرد. لذا این تصور که آمریکا روند اعمال تحریم را متوقف خواهد کرد، خطایی است بزرگ و باید کنار گذاشته شود. 2️⃣پرسش بعدی این است که آمریکا مشخصا تحریم علیه ج.ا را به چه هدفی وضع کرده است؟ دو هدف برای تحریم ذکر می‌شود: ۱- مهار (containment) ۲- تغییر رفتار (compellence). تا تحصیل تجربه برجام، این تصور میان نخبگان لیبرال ایرانی وجود داشت که آمریکا صرفا نگران برنامه هسته‌ای ایران است و اگر برای واشنگتن این اطمینان حاصل شود که ایران به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت -یا به زعم کاخ سفید هدف تولید سلاح را کنار خواهد گذاشت- تحریم‌ها برداشته خواهند شد. اما تجربه برجام نشان داد که با وجود تحدید گسترده برنامه هسته‌ای و توسعه بی‌سابقه بازرسی‌ها از اماکن هسته‌ای-نظامی ایران نیز، تحریم‌ها حفظ شد. لذا اگر ما با این تصور که می‌توانیم با جلب اطمینان آمریکا از صلح‌آمیز بودن ماهیت برنامه هسته‌ای، تحریم‌ها را رفع کنیم، ساده‌لوحی کرده‌ایم. آمریکا تحریم را برای مهار و تضعیف قدرت ایران می‌خواهد و این هدف را اگر کنار آن واقعیت محدود شدن همه ابزارهای سیاست خارجی آمریکا به تحریم قرار دهیم، این نتیجه‌گیری چندان سخت نیست که تحریم‌ها برداشته نخواهند شد. 🔸️نتیجه‌ای که از این بحث باید گرفت، این است که جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تحریم‌ها باید همان مسیری را انتخاب کند که ابزار و امکان تحریم را از آمریکا می‌گیرد: از بین بردن سلطه دلار. هرچه نقش دلار در مبادلات و معادلات جهانی تضعیف شود، به همان اندازه آمریکا امکان تحربم را از دست خواهد داد. از آنجائیکه ایران تنها هدف تحریم‌های آمریکا نبوده و در سال‌های اخیر، قدرت‌هایی مثل روسیه و چین نیز قربانی شده‌اند، این انگیزه در مجموعه رقبای آمریکا برای شکستن سطله دلار کاملا وجود دارد و گام‌های مهمی نیز در این راستا برداشته شده است. لذا اگر بخواهیم برای دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوره جدید، ماموریتی تعریف کنیم، باید بگوئیم وزارت خارجه ما چنانکه رهبر انقلاب فرمودند، باید بر محوریت دیپلماسی اقتصادی بازسازی شود. مذاکره حول برجام به حاشیه‌ای رود و مذاکره حول تقویت مناسبات تجاری-مالی در مرکز طراحی‌ها و اقدامات وزارت خارجه قرار گیرد. جان کلام اینکه محوریت از معاونت سیاسی وزارت خارجه باید به معاونت دیپلماسی اقتصادی منتقل شود. ✍
🔸️ریشه مطرح شدن مسئله یارانه پنهان انرژی ناتوانی دولت در تامین بودجه خود از طریق مالیات ستانی عادلانه است. در شرایطی که دستمزد کارگر در ایران اختلاف زیادی با دستمزد در دیگر کشورها دارد، جهانی سازی قیمت حامل‌های انرژی در داخل کشور یک ظلم آشکار به مردم است. 🔸️چون بودجه دولت با مالیات تامین نمیشود دنبال منابع دیگری برای تامین بودجه دولت مثل یارانه پنهان برای جبران کسری بودجه مطرح می‌شود. در حاضر وضعیت دولت در اخذ مالیات مطلوب نیست و نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید داخلی درحدود ۷ درصد است که به مراتب کمتر از استانداردهای جهانی است. 🔸️چنانچه دولت بتواند نیازهای بودجه‌ای خود را از طریق مالیات تامین کند، مسائلی مثل حذف یارانه پنهان یا افزایش نرخ ارز مطرح نخواهند شد و مسیر صحیح تامین بودجه دولت نیز اخذ عادلانه مالیات است. درحالیکه دولت به جای این مسیر به سمت افزایش قیمت‌ها، فروش اوراق بدهی، اخذ تعرفه‌های گمرکی از واردات و در نهایت استقراض از بانک مرکزی حرکت کرده است که نتیجه آن‌ها وخیم تر شدن وضعیت عدالت در کشور بوده است. 🔸️خاصیت جریان لیبرال موجود در کشور این است که همیشه در جایگاه منتقد قرار می‌گیرد و از دولت طلبکار است. وقتی سیاست‌های پیشنهادی این جریان در کشور اجرا می‌شود و به نتیجه مطلوب نمی‌رسد، هیچگاه مسئولیت قبول نمی‌کنند و همچنان خود را در جایگاه طلبکار قرار می‌دهند. بنابراین در زمینه یارانه پنهان نیز مسببان وضع موجود در جایگاه منتقد قرار گرفته‌اند و در تلاشند بازهم دولت را به سمت یک تصمیم غلط سوق دهند. 🔸️آنچه مسلم است اینکه ایجاد عدالت با افزایش قیمت حامل های انرژی به مقصد نمی رسد و اگر دولت به دنبال افزایش عدالت اقتصادی است باید به جای افزایش قیمت حامل‌های انرژی، از پرمصرف‌ها و ثروتمندان مالیات بیشتری بگیرد. ▫️نشست نیمه پنهان یارانه پنهان|مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) ✍
⭕️ این سخن از روزنامه شرق گامی بلند برای شفافیت ایدئولوژیک است. پس از سال‌ها، نقاب پرابهام اصلاح‌طلبی را کنار گذاشته و رسما پرچم لیبرالیسم برافراشته‌اند. لیبرالیسم یک برچسب نیست، یک مکتب است که امام خمینی(ره) مرحوم منتظری را از بیم سپردن مملکت به دست پیروان این مکتب عزل کردند... 👤
امروز را بخاطر بسپاریم تا فردا حق تنها نماند در جریان حمله روسیه به اوکراین، یکی از مسائلی که به سبب خلع سلاح تاریخی اوکراین بسیار برجسته شد، بازخوانی مواضع مشابه مرحوم هاشمی رفسنجانی مبنی بر محدودسازی توان نظامی ایران و مشخصا موشک زدایی از کشور با این جمله تاریخی بود که «دنیای آینده دنیای گفتمان هاست نه موشک‌ها». پاسخ همان ایام رهبر حکیم انقلاب اسلامی به آقای هاشمی نیز وایرال شد که فرمودند: «قدرتهای دنیا که شما می‌بینید با صدای کلفت حرف میزنند، زور میگویند، غلط میکنند، حرفهای بد میزنند و زورگویی میکنند، بیشتر از همه به استناد همان سلاحهایی است که دارند؛ آن‌وقت ما در مقابل اینها بیاییم دست خودمان را خالی کنیم؟». این مواضع آقای هاشمی و پاسخ رهبر انقلاب به وی، حکایت از یک تلاش تمام عیار در دوران صدارت آقای حسن روحانی برای تحدید قدرت موشکی ایران داشت. به عبارت روشن تر، آمریکایی ها به صراحت خواهان محدودسازی قدرت موشکی ایران یا همان «برجام موشکی» بودند و حتی برد موشک‌های مجاز برای ایران را هم تعیین کرده بودند؛ و در این سو، آقای هاشمی که راس و عقبه دولت مستقر و جریان لیبرال محسوب می شد، آشکارا فریاد می زد که ایران باید موشک زدایی شود. او با خوشحالی و در مرئی و منظر ملت می‌گفت که راه محرومیت ایران از نیروی نظامی باز شده است، از مخاطبانش می‌خواست برای عملیاتی کردن ایده‌اش دست به کار شوند و می‌گفت مطمئنم که این اتفاق می‌تواند در دوره دوم دولت روحانی بیفتد. جماعتی هم برایش کف و سوت می‌زدند. اگر لیبرال‌ها پی در پی دم از رفراندوم می‌زدند، دلیلش این بود که می‌خواستند همین کف و سوت زن‌ها را برای تحریک رای به میل‌شان، بسیج کرده و کار را تمام کنند و بابت این دستاورد هم چون برجام جشن بگیرند و مدال آویزان کنند و سکه توزیع کنند. این ایام مردم عزیز ما با مشاهده وضع اوکراین، در حال تصور شرایطی هستند که تلاش‌های آقایان هاشمی و روحانی به ثمر می‌نشست و ایران قدرت موشکی خود را از دست می داد. بله! تصور چنان شرایطی نیز هولناک است، اما واقعیت این است که جریانی در پی این خیانت بود و عزمش نیز در این راه راسخ بود. اما با ایستادگی رهبر حکیم انقلاب اسلامی، این نقشه شوم که اجرایش، ایران را اوکراین می کرد، نقش بر آب شد. اما یک نکته ای که باید در این میان بدان توجه داشت اینکه مواضع آقایان هاشمی و روحانی یک دیدگاه شخصی نبود که با درگذشت یکی و کنار رفتن دیگری، تهدید ناشی از آن برطرف شده باشد. این تفکر از محکمات اندیشه جریان لیبرال است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی برای عملی شدن دیدگاه خود از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند. در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، دولت موقت به ریاست آقای مهندس مهدی بازرگان -که می توان وی را پدر لیبرال های ایرانی در دوره پس از انقلاب دانست- به دنبال آن بود که هواپیماهای اف 14 خریداری شده از آمریکا توسط رژیم پهلوی را پس دهد. می گفتند چون جمهوری اسلامی سیاست تهاجمی ندارد، نیازی به این نوع هواپیما هم ندارد. از قضا کسی که همان هنگام نیز محکم در برابر نقشه لیبرال ها برای «خلع سلاح» ایران ایستاد، آیت الله العظمی خامنه ای بود.ایشان مرداد ماه 1358 در گفت و گویی به تبیین ابعاد این ماجرا پرداخته و گفتند:«درست است که ما قصد نداریم که مثل دوران گذشته ژاندارم منطقه باشیم و قصد نداریم که حافظ منافع ابرقدرت‌ها باشیم امّا به‌هیچ‌وجه جایز نمیدانیم که با وجود دشمنان سوگندخورده‌ی خود در منطقه و دولتهای ارتجاعی وابسته به امپریالیزم غافل بمانیم.ما به نیروی دفاعی کاملی نیازمندیم؛ حتّی برای جلوگیری از تجاوزات امپریالیزم که به‌آسانی با حضور دولتهای غاصب در منطقه قابل تصوّر است لازم است که ما قدرت تهاجمی نیز داشته باشیم.».ایشان چند سال بعد نیز دراین‌باره گفتند:«زمزمه‌اش را راه انداختند که ما اف‌۱۴ میخواهیم چه‌کار کنیم، تهاجمى است، ما اهل تهاجم نیستیم؛ آمریکایى است، ما با آمریکا بدیم. حالا کى میگفت این حرفها را؟ آنهایى که با برژینسکى ملاقات میکردند.» اگر تصمیم لیبرال‌های حاکم بر دولت موقّت عملی میشد، ایران در واقع پیش از آغاز جنگ تحمیلی نیروی هوایی خود را در یک حوزه بسیار مهم خلع سلاح کرده بود.در طول جنگ تحمیلی، اف14ها برگ برنده نیروی هوایی ایران بودند و نه‌تنها ده‌ها جنگنده‌ی رژیم بعث را در آسمان شکار کردند، بلکه با تدبیر شهید بابایی، قابلیّت شلّیک هوا به زمین نیز در آنها ایجاد شد و ایران توانست تأسیسات رژیم صدّام را بمباران کرده و معادلات جنگ را تغییردهد. این منازعه میان دو تفکر اقتدار و تسلیم، از تجلیات منازعه تاریخی حق و باطل است که بلاتردید در آینده نیز تداوم خواهد داشت. امروز را باید به خاطر سپرد و مکرر یادآوری کرد تا فردا که باطل بار دیگر لباس حق می‌پوشد و با استدلال‌های وارونه می‌خواهد ملت را بی‌پناه کند،حق غریب و تنها نماند...
✨ ریشه‌های زردرنگی در سیاست‌ورزی این پرسش، شاید ذهن بسیاری از نخبگان سیاسی ما را مشغول کرده که چرا سیاست در کشور ما گرفتار بحران حاشیه‌زیستی شده است. چرا در شرایطی که می‌توان ده‌ها مسئله اولویت‌دار برشمرد که باید دغدغه کارگزاران و مطالبه کنشگران باشد، پیش‌پا افتاده‌ترین و کم‌اهمیت‌ترین مسائل، تبدیل به دستور کار ملی می‌شود و واکنش و موضع و اقدام و دستور مقامات ارشد کشور را در پی دارد؟ سال ۱۹۹۹ در ژورنال ارتباطات سیاسی(Political Communication) مقاله‌ای منتشر شد که به رسانه‌زدگی سیاست (Mediatization of Politics) پرداخته بود و نویسندگان، تاثیرپذیری فزاینده نهادهای سیاسی از رسانه‌های جمعی را بررسی کرده بودند. نتیجه‌گیری آنها این بود که هرچند رسانه‌ها در شکل دهی به فضای سیاسی تاثیر زیادی دارند، اما بازی واقعی سیاست همچنان در نهادهای سیاسی -چون احزاب- در جریان است، نه در رسانه‌ها. فضای امروز با سال ۱۹۹۹ تفاوت زیادی کرده است. آن زمان، شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر اساسا وجود خارجی نداشتند(توئیتر سال ۲۰۰۶ تاسیس شد). نهایتا روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی بودند که بر فضای سیاسی یا کنش‌ها و واکنش‌های سیاسیون اثر می‌گذاشتند و حتی رسانه‌زدگی، به هیچ وجه مساوی حاشیه‌زیستی سیاست یا زردرنگی در سیاست‌ورزی نبود. اگر از رسانه‌زدگی سیاست بحث می‌شد، مسئله این بود که آیا قدرت تعیین دستور کار سیاسی، یا تعیین تکلیف امور، در ید نخبگان صاحب رسانه و صاحب تریبون است، یا در ید نخبگان حاکم بر نهادهای سیاسی. با ظهور شبکه‌های اجتماعی، این امکان برای همه آحاد جامعه فراهم شد که بتوانند "اثر رسانه‌ای" ایجاد کنند و طبیعتا سیاست را متاثر کنند. منتهی یک تفاوت مهم میان اثر رسانه‌ای امروز با عصر روزنامه و تلویزیون و حتی وب‌سایت وجود دارد و آن اینکه، میلیون‌ها فرد صاحب‌تریبون امروز، بر خلاف عصر روزنامه و تلویزیون، لزوما نخبگان فکری یا اجرایی نیستند که در اموری خاص صاحب علم و اطلاعات باشند و از رسانه در اختیارشان، برای طرح مسائل اساسی یا اثرگذاری روی مسائل اساسی جامعه بهره ببرند. چه بسا اکثریت حاضر در فجازی، به دلیل فقر دانش و اطلاعات، هنگام طرح موضوعات اساسی از سوی نخبگان، حتی قادر به واکنش هم نباشند و به همین جهت، این موضوعات هرگز در این فضا برجسته و داغ نشود! در چنین شرایطی و چنین فضایی، طبیعتا آن دست مسائلی برجسته می‌شود که سطحی اندک از دانش و اطلاعات که در دسترس "همگان" -نه فقط نخبگان- است، برای اظهار نظر درباره آنها کفایت کند؛ ولو در حد یک جمله و کلمه برای تقدیس و تقبیح. چندی پیش دیدم یک روزنامه‌نگار قابل احترام -هرچند مخالف فکری ما- به حق در شکایت از این فضای زرد نوشته بود می‌خواهد حتی مجله‌اش را از روی دکه هم جمع کند و از مشتری خواسته بود نشریه‌اش را در کتابفروشی‌ها بجوید. امروز نمی‌توان از همگان صاحب‌تریبون خواست که سکوت کنند و سیاست را گرفتار حاشیه نکنند، همچنین نمی‌توان از همگان خواست که در کلاس و تراز نخبگان سیاسی از تریبون روی گوشی خود بهره ببرند؛ اما می‌توان از نخبگان سیاسی خواست که با تاثر از این فضای زرد، سیاست را دچار حاشیه‌زیستی نکنند؛ در حاشیه سیاست‌ورزی نکنند؛ سیاست‌ورزی را زرد نکنند... وابستگی سیاستمدار به آرای عمومی، و تلاش بی‌امان او برای مراقبت از افت و خیز درصد محبوبیت، تحقق این مطلوب را سخت کرده است. لکن همین امر نیز چاره دارد. سیاستمدار تراز آن است که دستور کار برای کشور تعیین کند و با ترجمه ابعادی از آن به زبان همگان، سهمی برای مشارکت آحاد مردم -چه در اظهار نظر و چه در اقدام- پیش‌بینی کرده و ملت را با ایده خود همراه سازد؛ نه اینکه دستور کار خویش را از فضای توئیتر بگیرد و مراقبت کند که مبادا از لایک و ریت آخرین ترندها، بی نصیب بماند. https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
عبور از طوفان تحریم با مقاومت در برابر فشارهای داخلی و خارجی برای سقوط در دام کنوانسیون‌های تکلیفی FATF سال ۹۸ در کمیسیون بررسی الحاق به لوایح تکلیفی FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام، با ارائه آمار تجارت خارجی کشور در دوره قبلی حضور در لیست سیاه این نهاد، استدلال کردم که ادعای صفر شدن یا حتی کاهش تجارت خارجی کشور در صورت قرار گرفتن در لیست سیاه این نهاد کذب است. ۱۱ سوال اساسی از دولت درباره FATF شده بود که در یک گزارش مبسوط ۸۳ صفحه‌ای، این پاسخ‌ها را ارزیابی کرده و به کلیه اعضای مجمع ارائه کردیم. اگر گزارش طبقه‌بندی نداشت، انتشار آن، مجال مناسبی برای روشن شدن عیار ادعاهای آن ایام فراهم می‌کرد. مقامات دولت وقت مدعی بودند اگر وارد لیست سیاه شویم، حتی با کشورهای دوست هم نخواهیم توانست تجارت کنیم. بحمدلله با وجود فشارهای فراوان، مجمع الحاق به دو کنوانسیون CFT و پالرمو را تائید نکرد. زمستان ۹۸ وارد لیست سیاه شدیم، اما حجم تجارت خارجی ایران پس از آن نسبت به دوره اجرای برجام که از لیست سیاه خارج‌مان کرده بودند، نه تنها کاهش نیافت، بلکه افزایش نیز یافت. سال گذشته، حجم تجارت خارجی ایران با وجود قرار گرفتن در لیست سیاه FATF از ۱۰۰ میلیارد دلار عبور کرد و به لطف خدای متعال، رو به افزایش است. در صورتی که به دو کنوانسیون پالرمو و CFT ملحق می‌شدیم، اولا هیچ تضمینی نبود که FATF وضعیت ما را عادی کند، ثانیا تحریم‌های آمریکا به داخل مرزهای ما کشیده می‌شد، ثالثا بهانه جدید برای گشایش پرونده‌های حقوقی علیه کشورمان در مجامع بین‌المللی ایجاد می‌شد؛ چرا که هر اقدامی برای دور زدن تحریم می‌توانست تبدیل به پرونده‌ای تحت عنوان پولشویی و نقض کنوانسیون پالرمو شود. وال استریت ژورنال اخیرا نوشت که ایران با یک سیستم مالی مخفی، محاصره اقتصادی اعمال شده توسط آمریکا را دور می‌زند. اگر تحت فشار لیبرال‌های حاکم بر دولت وقت، تسلیم ادعاهای کذب و وعده‌های پوچ آنها می‌شدیم، این سیستم مالی مخفی لو می‌رفت، از کار می‌افتاد و امروز، به جای اینکه آمارها عبور از طوفان تحریم را مژده دهند، ترامپ از فشار حداکثری پاسخ مثبت گرفته بود. به لطف خدای متعال، لیبرال‌ها نتوانستند خسارت محض دیگری به کشور تحمیل کنند. آن منش و آن راه، هرگز نباید... ✍ https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔴از تویوپت تا لکسوس! سال ۱۹۳۹ میلادی، ژاپن دو شرکت خودروساز آمریکایی جنرال موتورز و فورد را از خاک خود بیرون کرد تا صنعت خودروی ملی ایجاد کند. ژاپنی‌ها می دانستند که هیچ کشوری از نظر صنعتی به هیچ جایی نمی‌رسد مگر اینکه یک صنعت خودروی پیشرفته داشته باشد. و می‌دانستند که تا خودروساز خارجی در کشورشان حضور دارد، خبری از صنعت خودروی ملی نخواهد بود. پس از شانزده سال حمایت تمام قد دولتی و صرف هزینه‌های سنگین، شرکت تویودا (تویوتای فعلی) سال ۱۹۵۵ خودروی تویوپت را تولید کرد. این خودرو اما تبدیل به نماد سرخوردگی صنعتی مردم ژاپن شد. به آمریکا صادر شد اما آمریکایی ها آن را عودت دادند. ۲۵ سال گذشت و صنعت خودروی ژاپن به جایی نرسید. کار به جایی رسید که منتقدان صنعت خودروی ملی، خواهان بازگشت خودروسازان خارجی شدند. اما این گفتمان نتوانست غالب شود و گفتمان تولید ملی همچنان به مسیر طاقت فرسای خود ادامه داد.  اگر امروز می بینیم که شرکت تویوتا برند نخست خودروسازی جهان است، باید بدانیم این موفقیت نه از طریق مشارکت با فورد و جنرال موتورز به دست آمده و نه یک شبه حاصل شده است. تویوتا مسیری طولانی برای رسیدن به این نقطه پیموده است. خودروسازی در کشور ما به همان مرضی دچار است که زمانی خودروسازی ژاپن گرفتار بود. آنها فورد زده بودند، ما پژو زده‌ایم! آنها از شر بیگانه خلاص شدند و ۶۰ سال بعد لکسوس را تاسیس کردند. یک تصور غلط درباره صنعت خودروی ایران وجود دارد و آن اینکه "خودروسازان ما تحت حمایت شدید دولت هستند". این گزاره از اساس اشتباه است و آن را باید به این شکل اصلاح کرد: "خودروسازان فرانسوی و مشخصا پژو-سیتروئن و رنو تحت حمایت شدید دولت ایران هستند". امتیازات متعددی چون انحصار و... که تصور می‌شود برای خودروسازان ایرانی وجود داشته، در واقع برای خودروسازان فرانسوی بوده است. خودروسازان ما خودرو نساخته‌اند. خودروی فرانسوی را برای فرانسوی‌ها سر هم کرده و به ایرانی‌ها فروخته‌اند. یکی دو سال پیش برای بازدید از خط تولید یک شرکت خودروسازی رفته بودم. مسئول یکی از خطوط مونتاژ می‌گفت قطعات ما در گمرک گیر کرده است. گفتم چرا؟ گفت چون روی تمام قطعات وارداتی، آرم یک قطعه‌ساز داخلی حک شده و گمرک می‌گوید این چجور کالای داخلی است که دارد وارد می‌شود؟! مشکل دیگر صنعت خودروی ما، همین مافیای قطعه‌سازی است که در واقع واردکننده قطعات و مونتاژ کار است، اما خود را تولیدکننده جا زده است. در یک کلام، ما خودروسازی نداریم، در یک سطح مونتاژ قطعات داریم، در سطحی دیگر، مونتاژ خودرو.# این مسئله نه در سطح ایران خودرو و سایپا قابل حل است، نه حتی در سطح وزارت صمت. مسئله، یک مسئله ملی است و بسیج همه ظرفیت‌های علمی، دانشگاهی، صنعت دفاعی(سرریز فناوری‌های تحصیل شده در صنایع دفاع) و... را می‌طلبد و این اقدام فرابخشی، صرفا با فرماندهی شخص رئیس‌جمهور ممکن است. ما اگر از شر مونتاژکاری خلاص شویم و عزم تولید کنیم، یقین بدانیم در مدتی بسیار کوتاه‌تر مسیر پیشرفت این صنعت را خواهیم پیمود. جایی که ما امروز قرار داریم، به قله بسیار نزدیک تر از جایی است که ژاپن در آن روزها قرار داشت. پیشرفت، صبر و تلاش و هزینه و مجاهدت می‌خواهد. با مصرف کردن خودروی خارجی از محل صادرات نفت یا با مونتاژ پژو و رنو ما هرگز طعم شیرین پیشرفت را نخواهیم چشید. لیبرال‌های ایرانی که مخالف تولید داخلی‌اند، از پیشرفت فقط خوشگذرانی با پول نفت و تولید بیگانه را می‌فهمند. ما همچون ژاپن که فورد و جنرال موتورز را بیرون کرد، پژو و رنو را بیرون نکردیم. به ما وعده خودروساز شدن با مشارکت خارجی را دادند، اما وابسته و عقب‌مانده نگه‌مان داشتند. الحمدلله که با تحریم‌ها فرانسوی‌ها از ایران رفتند. کاش صبر و اراده‌ای که در مسئولان و مردم ژاپن بود... برای پیمودن مسیر پیشرفت در مردم و مسئولان ما هم به وجود آید. آیا روزی می‌رسد که امثال مهندس آرین به مدیریت خودروسازی ما منصوب شوند و ظرفیت‌های مالی، دانش بنیان و دانشگاهی کشور موظف شوند در خدمت این صنعت راهبردی قرار گیرند تا خودروی پیشرفته ایرانی تولید شود؟ مردم ما هم دلسوزند، هم صبور، هم فهیم. اگر این عزم را در مسئولان کشور ببینند، اگر بسیج ظرفیت‌ها و اراده‌ها را ببینند، اگر پیش روی آنها چشم‌انداز دقیقی ترسیم شده و زمان‌بندی مشخصی پیش چشم‌شان باشد، شک نکنیم برای پیشرفت خودروسازی ایران از هیچ کمکی دریغ نمی‌کنند. https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🖊بچه‌های شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران 1⃣بخش نخست آنچه در عرف به افشاگری موسوم است، نه شیوه این قلم بوده و نه شان آن است. اما خطری که از جانب سیاست‌های نئولیبرال کشور را تهدید می‌کند، طرح این بحث مهم را ضروری ساخته است. مخاطب این نوشته کوتاه هم دستگاه‌های امنیتی نیستند که از فردا راه بیفتند و بگیر و ببند راه بیندازند و پس‌فردا هم خیال کنند که توانسته‌اند به نفوذ پایان دهند؛ چه، مسئله یک یا دو فرد و یک تیم نیست که با بازجویی و بازداشت، خاتمه یابد. مخاطب اصلی حقیر در اینجا، نخبگان فکری و اجرایی انقلابی در کشور هستند که با شیوه‌های دشمن آشنا شوند و از یک که ابزار دشمن است، فاصله بگیرند. در دوره جنگ سرد، رقابت سختی میان آمریکا و شوروی برای قرار دادن کشورها در بلوک تحت سلطه خود در گرفته بود و هر یک با ابزارهایی در پی گسترش سلطه خود و جلوگیری از گسترش بلوک مقابل بودند؛ هم حاکم شدن ایدئولوژی‌شان بر کشورهای جهان را دنبال می‌کردند، هم در برابر حاکم شدن ایدئولوژی مقابل، می‌ایستادند. آمریکا با شعار کمک به توسعه کشورها در پی توسعه سلطه‌اش بود و این انگاره را تبلیغ می‌کرد که لیبرال-دموکراسی توسعه می‌آورد، اما کمونیسم ضد توسعه است. در همین چارچوب، هری ترومن سی و سومین رئیس‌جمهور آمریکا در سخنرانی تحلیف خود، از برنامه‌ای رونمایی کرد که به "اصل چهار ترومن" معروف شد. او مدعی بود آمریکا به دنبال استثمار کشورها با روش‌‌های استعماری نیست، بلکه می‌خواهد به توسعه آنها کمک کند. پیرو این مباحث، کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان "کمک اقتصادی خارجی" برای حمایت از توسعه کشورهایی که پیمان دوجانبه با آمریکا منعقد می‌کردند- بخوانید زیر بلیط آمریکا قرار می‌گرفتند- تصویب کرد. اولین کشوری هم که تحت این برنامه مورد حمایت آمریکا قرار گرفت، ایران بود. سال ۱۹۷۳ توماس پترسون در مقاله‌ای نشان داد که این برنامه، در جهت تامین منافع یکجانبه واشنگتن عمل کرده است؛ آمریکا واردات مواد خام استراتژیک از این کشورها را افزایش داده، بدون اینکه تاثیر قابل توجهی روی محرومیت و توسعه‌نیافتگی آنها بگذارد. کمک‌های اقتصادی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن، صرفا بخش کوچکی از برنامه را تشکیل می‌داد. کمک اصلی، کمک فنی به قربانیان برای تدوین برنامه‌های توسعه بود. شیلی یکی از قربانیان این کمک‌های فنی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن بود. آنگونه که دیوید هاروی در کتاب تاریخچه مختصر نئولیبرالیسم گزارش می‌کند، در دهه ۱۹۵۰ میلادی، وزارت خارجه آمریکا از محل بودجه جنگ سرد، و با واسطه دو بنیاد فورد و راکفلر، تعدادی از اقتصاددانان شیلیایی را بورسیه کرد تا در دانشگاه شیکاگو زیر نظر میلتون فریدمن (از اجداد نئولیبرالیسم) علم اقتصاد بخوانند و پس از بازگشت به کشورشان، این علم را پیاده کنند تا توسعه پیدا کنند. وقتی در سال ۱۹۷۳ دولت سالوادور آلنده با کودتای تحت حمایت آمریکا توسط آگوستو پینوشه سرنگون شد، دست‌آموزهای فریدمن- که به بچه‌های شیکاگو معروف شدند- برنامه‌ریزی برای اقتصاد شیلی را در دولت پینوشه به دست گرفته و آنچه را اصلاحات می‌خواندند، آغاز کردند. اخذ وام از IMF، خصوصی‌سازی، مقررات‌زدایی، آزادسازی، کاهش هزینه‌های عمومی دولت و هرآنچه امروز به عنوان سیاست‌های نئولیبرال شناخته می‌شود را در شیلی پیاده کردند. فجایعی که در دوره پینوشه بر ملت شیلی گذشت، حدیث مفصلی است که شهره عالم شده است. موفقیت این سیاست‌ها در گسترش سلطه و تامین منافع آمریکا به قدری بود که ترویج و تجویز سیاست‌های نئولیبرال تبدیل به بخشی رسمی از سیاست خارجی آمریکا شد و نهادهایی چون صندوق بین‌المللی پول در خدمت این سیاست‌ها قرار گرفتند. ✍ https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🖊بچه‌های شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران 2️⃣بخش دوم در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، هیلاری کلینتون که وزارت خارجه را برعهده داشت، از یک برنامه جدید رونمایی کرد که به نوعی در امتداد همان اصل چهار ترومن بود. این برنامه IDEP نام داشت و هدف آن، استفاده از ظرفیت خارج‌نشینان برخی کشورهای هدف، برای پیشبرد برنامه‌های آمریکا بود. کلینتون از قدرت هوشمند سخن می‌گفت و معتقد بود آمریکا باید در کنار داشتن ارتش قوی، روی دو بحث "دیپلماسی و توسعه" تمرکز ویژه‌تری داشته باشد. در همین راستا، دقیقا مانند دوره ترومن، بحث کمک فنی به توسعه کشورهای هدف در دستور کار قرار گرفت. دقیقا مانند دوره ترومن، وزارت خارجی آمریکا چندین بنیاد خاص را انتخاب کرد تا اقتصاددانانی را از کشورهای قربانی بورسیه کنند و دقیقا در دانشگاه شیکاگو، علم اقتصاد تعلیم‌شان دهند تا به کشورهای خود بازگشته و سیاست‌های نئولیبرال را پیاده کنند. یکی از این کشورها که آمریکا خیلی دغدغه توسعه‌اش را داشت ایران ما بود. بنیادی با نام HAND توسط خانمی با نام نوشین هاشمی در چارچوب برنامه IDEP و با بودجه وزارت خارجه آمریکا ماموریت یافت که افرادی را از ایران بورسیه کرده و به دانشگاه شیکاگو اعزام کنند تا در آنجا علم اقتصاد بیاموزند و راهی ایران شوند تا ایرانی را که آمریکا تحت شدیدترین تحریم‌ها قرار داده بود، توسعه یافته کنند. این افراد، پس از بازگشت به ایران، وارد سازمان برنامه و بودجه کشور شدند. یکی از اولین دست‌پخت‌هایشان، سند اصلاح ساختار بودجه کشور بود که اردیبهشت ۹۸ با همکاری یک هیئت چهار نفره از صندوق بین‌المللی پول تدوین کرده و به دست اجرا سپردند. یکی از برنامه‌های کوتاه‌مدت این سند، افزایش قیمت حامل‌های انرژی بود که منجر به فاجعه آبان ۹۸ شد. این افراد، که یک شبکه کامل هستند و جمعی از پژوهشگران انقلابی، مستندات قابل توجهی از ربط و ارتباطات و اقدامات این شبکه جمع‌آوری کرده‌اند، مدیریت یک دانشکده اقتصاد در یک دانشگاه فنی-مهندسی را نیز به‌عهده گرفتند. با روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، در کمال شگفتی همین تیم و همان افراد خاص بورسیه شده توسط بنیاد HAND، به عضویت شورای تدوین سند تحول دولت در آمدند و با تمام توان، همان سیاست‌هایی را که در دولت آقای روحانی دنبال می‌کردند و کارشان ناتمام مانده بود، در دولت جدید پی گرفتند. در کمال تعجب، آقای رئیسی در روز دانشجو میهمان همان دانشکده اقتصاد شد... امروز به جرات می‌توان مدعی شد که سیاست‌های اقتصادی دولت جدید، تفاوتی با سیاست‌های اقتصادی دولت آقای روحانی ندارد و ریشه این همسویی، این‌همانی تصمیم‌سازان است. آمریکا با دغدغه کمک به توسعه ایران، افرادی را مامور اجرای سیاست‌های خاص اقتصادی در ایران نکرده است. راقم این سطور معتقد است سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال، مکمل تحریم هستند. پروژه تقابل مردم و حاکمیت که از طریق تحریم دنبال شد و به بن بست رسید، اینک از مسیر دیگری پی گرفته می‌شود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، ‏"کم اهمیت‌ترین شکل نفوذ، جاسوسی است. گاهی نفوذی کارش بالاتر از خبرکشی و خبردهی است. تصمیم شما را عوض می‌کند. شما یک مسئولی هستید، می‌توانید حرکت بزرگ یا موثری انجام دهید. نفوذی کاری می‌کند که شما آن حرکت را جوری انجام دهید که به نفع دشمن تمام شود؛ یعنی تصمیم‌سازی". امروز اگر جوانان انقلابی می‌خواهند با آمریکا مقابله کنند، و اگر باور دارند که آمریکا علیه کشورمان دست به یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی زده است، بدانند اجرای سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال در ایران که از طریق یک شبکه خاص و تحت عنوان علم اقتصاد دنبال می‌شود، سلاح استراتژیک دشمن است. باید به جنگ آن رفت. امروز کمک به آقای رئیسی برای رهایی از چنگ این جریان، از هر کمکی اولی‌تر است... ✍ https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
‏🔴 درس‌های زغال... 🔹غربی‌ها را با این پیش‌فرض پخت و پز کردند که کشورهای صنعتی دیگر از وابستگی به سوخت‌های فسیلی رها شده‌اند؛ و اقتضای تداوم استعمار است که نباید اجازه داد سوخت فسیلی موتور پیشرفت دیگران را حرکت دهد... 🔸اما به محض اینکه مشخص شد محاسبات اولیه‌شان برای عبور از سوخت‌های فسیلی اشتباه بوده و نتوانسته‌اند انرژی‌های تجدیدپذیر را به اندازه رشد تقاضای انرژی تولید کنند، همه فلسفه‌هایی که درباره گرم شدن زمین و رفتن برخی کشورها به زیر آب و انقراض گونه انسان و... بافته بودند، وحشیانه و بی‌ملاحظه کنار گذاشتند و سراغ آلوده‌کننده‌ترین سوخت فسیلی یعنی رفتند و به ریش همه آنانکه برای نجات زمین! استحمار شده و موتور پیشرفت‌شان را خاموش کرده بودند، خندیدند! 🔹تجارت آزاد هم همین است؛ غربی‌ها با حمایت از به بام پیشرفت رسیدند و وقتی ماشین‌شان (خرشان؟!) از پل گذشت و یقین پیدا کردند که کسی را در جهان یارای رقابت با آنها نیست و به سادگی می‌توانند رقبای ضعیف ‏و نوپا را از دور خارج کرده و بازارهای جهان را تصرف کنند، گفتند حمایت‌گرایی خیلی خطای بزرگی بود که ما مرتکب شدیم و دیگران این خطا را نباید تکرار کنند و مرزها را باید برداشت و تجارت را آزاد کرد که رفاه همه ملت‌ها اینگونه حداکثر می‌شود و اصلا ریشه جنگ در حمایت از تولید داخلی ‏است و شاه‌کلید صلح بین‌المللی است! 🔸این بود که آموزه‌های علم اقتصاد را بر اساس این آرمان بازنویسی کردند و تبدیل به ‎ اش کردند و حتی وفق این آموزه‌ها اقتصاددان تربیت کردند و راهی همان کشورهایی کردند که تحریم‌شان کرده‌اند و حتی اجازه صادرات یک قطعه! به ‏اقتصاد آنها را نمی‌دهند و با هر متخلفی از این تحریم، چون جنایتکار جنگی برخورد می‌کنند.... 🔹اما همین‌که دیگرانی از میان مستعمرات سابق به قدرت رقابت رسیدند و توانستند در بازار اینها حضوری موثر بیابند و تولید ملی اینها را تهدید کردند، وحشیانه و بی‌ملاحظه و‏ غیرتعرفه‌ای را از سر گرفتند و به ریش همه آنانکه در نتیجه تزویر اینها، "حداکثرسازی رفاه جهانیان و صلح بین‌المللی با تجارت آزاد" آرمان‌شان شده بود و تولید ملی‌شان را در پای این آرمان ذبح کرده بودند، قاه قاه خندیدند! ➕ ‏ننگ بر شاه سلطان‌حسین‌های تاریخ که بی‌توجه به تجربه غرب، تسلیم تجویز غرب میشوند و خنجر آرمانها و ارزشهای استعمارگر را بر قلب پیشرفت کشورشان فرو می‌کنند؛ و میان این شاه‌سلطان‌حسین‌ها که تسلیم تزویر میشوند، با آن شاه‌سلطان‌حسین که تسلیم زور شمشیر شد، شاید آن یکی شرف داشته باشد! 💬 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
‏⚡درس‌های زغال... غربی‌ها توافق پاریس را با این پیش‌فرض پخت و پز کردند که کشورهای صنعتی دیگر از وابستگی به سوخت‌های فسیلی رها شده‌اند؛ و اقتضای تداوم استعمار است که نباید اجازه داد سوخت فسیلی موتور پیشرفت دیگران را حرکت دهد. اما به محض اینکه مشخص شد محاسبات اولیه‌شان برای عبور از سوخت‌های فسیلی اشتباه بوده و نتوانسته‌اند انرژی‌های تجدیدپذیر را به اندازه رشد تقاضای انرژی تولید کنند، همه فلسفه‌هایی که درباره گرم شدن زمین و رفتن برخی کشورها به زیر آب و انقراض گونه انسان و... بافته بودند، وحشیانه و بی‌ملاحظه کنار گذاشتند و سراغ آلوده‌کننده‌ترین سوخت فسیلی یعنی زغال‌سنگ رفتند و به ریش همه آنانکه برای نجات زمین! استحمار شده و موتور پیشرفت‌شان را خاموش کرده بودند، خندیدند. تجارت آزاد هم همین است. غربی‌ها با حمایت از تولید داخلی به بام پیشرفت رسیدند و وقتی ماشین‌شان (خرشان؟!) از پل گذشت و یقین پیدا کردند که کسی را در جهان یارای رقابت با آنها نیست و به سادگی می‌توانند رقبای ضعیف ‏و نوپا را از دور خارج کرده و بازارهای جهان را تصرف کنند، گفتند حمایت‌گرایی خیلی خطای بزرگی بود که ما مرتکب شدیم و دیگران این خطا را نباید تکرار کنند و مرزها را باید برداشت و تجارت را آزاد کرد که رفاه همه ملت‌ها اینگونه حداکثر می‌شود و اصلا ریشه جنگ در حمایت از تولید داخلی ‏است و تجارت آزاد شاه‌کلید صلح بین‌المللی است! این بود که آموزه‌های علم اقتصاد را بر اساس این آرمان بازنویسی کردند و تبدیل به ‎ اش کردند و حتی وفق این آموزه‌ها اقتصاددان تربیت کردند و راهی همان کشورهایی کردند که تحریم‌شان کرده‌اند و حتی اجازه صادرات یک قطعه! به ‏اقتصاد آنها را نمی‌دهند و با هر متخلفی از این تحریم، چون جنایتکار جنگی برخورد می‌کنند. اما همین‌که دیگرانی از میان مستعمرات سابق به قدرت رقابت رسیدند و توانستند در بازار اینها حضوری موثر بیابند و تولید ملی اینها را تهدید کردند، وحشیانه و بی‌ملاحظه حمایت‌های تعرفه‌ای و‏ غیرتعرفه‌ای را از سر گرفتند و به ریش همه آنانکه در نتیجه تزویر اینها، "حداکثرسازی رفاه جهانیان و صلح بین‌المللی با تجارت آزاد" آرمان‌شان شده بود و تولید ملی‌شان را در پای این آرمان ذبح کرده بودند، قاه قاه خندیدند. ‏ننگ بر شاه سلطان‌حسین‌های تاریخ که بی‌توجه به تجربه غرب، تسلیم تجویز غرب میشوند و خنجر آرمانها و ارزشهای استعمارگر را بر قلب پیشرفت کشورشان فرو می‌کنند؛ و میان این شاه‌سلطان‌حسین‌ها که تسلیم تزویر میشوند، با آن شاه‌سلطان‌حسین که تسلیم زور شمشیر شد، شاید آن یکی شرف داشته باشد. ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
‏اقتصاد ایران از بانک‌های خصوصی هیچ خیری ندیده است، خسارت هم فراوان دیده است. با ‎ بانک‌های خصوصی را جمع کنید، به همان سان که بانک‌های نهادهای نظامی جمع شد‌. خلق پول را به انحصار حاکمیت درآورید و سیاست پولی را در خدمت سیاست صنعتی قرار دهید. 🖋️ ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
پالایشگاه‌های کشور مبنای محاسباتی خود را از دلار ۲۸ هزار تومان در اسفند ۱۴۰۱ به دلار ۳۵ هزار تومان در فروردین ۱۴۰۲ تغییر داده‌اند. تا زمانی که مواد اولیه تولید در این کشور به قیمت جهانی و نرخ دلار محاسبه و به داخل فروخته می‌شود، مهار تورم محال است. 💥جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
افزایش قیمت خودرو در شرایطی که مردم سال‌هاست زیر فشار تورم‌‌اند، خلاف شعار سال است. دلیل اینکه خودروسازان در زیان سنگینی هستند، ارزانی خودرو نیست، ۱۰ برابر شدن مواد اولیه خودرو از سال ۹۶ تا امروز است. راهکار، گران‌سازی خودرو برای مردم نیست، توقف قیمت‌گذاری دلاری مواد اولیه است. 💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
27.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا قیمت خودرو با افزایش قیمت دلار بالا می‌رود؟! 💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95