📜 امام صادق و مرد خارق العاده
🍃🍃
روزی امام صادق(ع) وارد مسجدی شدند و دیدند جمعیتی دور یک نفر جمع شدهاند. پرسیدند چه خبر است؟
گفتند انسان عجیبی است و کارهای خیلی فوقالعادهای انجام میدهد و مردم او را تماشا میکنند.
حضرت رفتند جلو تا ببینند او چه کار میکند. هر کسی هر چه در دستش میگرفت و به آن شخص نشان میداد، میگفت در دستش چیست.
حضرت دستشان را بستند و جلو آوردند و گفتند در دست من چیست. او فکری کرد و در صورت حضرت نگاه کرد. دوباره نگاه کرد. امام پرسید چرا نمیگویی؟ نمیدانی؟
گفت میدانم؛ تعجب میکنم که شما چگونه به این دسترسی پیدا کردهاید؟ گفتند: چه میبینی؟ گفت آنچه در عالم بوده است، همه چیز سرجای خودش است. در جزیرهای پرندهای یک جفت تخم گذاشته بود که یکی از آنها نیست. حتما در دست شما همان تخم پرنده است و من تعجب میکنم شما با آن جزیره چه ارتباطی داشتید و چگونه توانستید آن تخم را از آنجا بردارید. حضرت دستشان را باز کردند و مردم دیدند درست است. بعد حضرت به او فرمودند: چه کار کردی که این قدرت را پیدا کردی؟
گفت: بنا گذاشتم آنچه دلم میخواهد، مخالفت کنم و من هر چه دلم خواست، مخالفت کردم. امام فرمودند: دلت میخواهد مسلمان شوی؟ گفت: نه. فرمودند: بنا شد هر چه دلت نمیخواهد عمل کنی. آن شخص محکوم شد و بالاخره اسلام را به او عرضه کردند و مسلمان شد. بعد که مسلمان شد، دیگر نتوانست آن کارهای عجیب را انجام دهد. گفت: عجب کاری کردیم! آمدیم دین حقی را پذیرفتیم و خداپرست شدیم، آنچه را هم که داشتیم، از دست دادیم. حضرت فرمودند: بله، تا به حال، مزد زحمتهایی را که کشیده بودی خدا در همین دنیا میداد، از این به بعد هر چه زحمت بکشی، برای آخرتت ذخیره میشود و نتیجه ابدی خواهد داشت. آیا به این راضی هستی؟ گفت: اگر اینگونه است، راضی هستم
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✍#داستان_زن_سنی ...!
یک جوان سنی(اهل سنت) آمد پیش علامه امینی و گفت:
مادرم دارد می میرد!
علامه گفت: من که طبیب نیستم!
جوان گفت: پس چه شد آن همه کرامات اهل بیت شما ...؟؟؟
علامه امینی با شنیدن این حرف،
تکه کاغذی برداشت و چیزی داخل آن نوشت و آن را بست./
سپس آن را به جوان داد و گفت این را بگیر و ببر روی پیشانی مادرت بگزار...
ان شالله که خوب می شوند...
اما به هیچ وجه داخل آن را نگاه نکن./
جوان کاغذ را گرفت و رفت...
چند ساعت بعد دیدند جمعیت زیادی دارند می آیند...
علامه پرسید چه خبر شده است؟
شاگردان گفتند: آن جوان به همراه مادر و طایفه اش دارند می آیند
گویا مادرش شفا یافته است...
سپس آن زن داستان را چنین تعریف کرد:
زن گفت: من درحال مرگ بودم و فرشتگان آماده ی انتقال من به آن دنیا بودند...
ناگهان مرد نورانی بزرگواری ( با وقار و شکوه غیرقابل وصفی) تشریف آوردند و به ملائک دستور دادند که من را رها کنند...
و فرمودند: به آبروی علامه امینی ، او را شفا دادیم...
سپس اطرافیان اصرار کردند و از علامه پرسیدند که:
در آن کاغذ چه نوشته بودید؟
علامه گفت: چیز خاصی ننوشتم . باز کنید نگاه کنید..
کاغذ را باز کردند و دیدند علامه فقط این 3 جمله را نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
از عبدالحسین امینی
به مولایش امیرالمومنین(ع)
اگر امینی آبرویی پیش شما دارد، این مادر را شفا دهید
والسلام...
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🌺🍃امام ﻋَﻠﯽ (ع) در حدیثی در مورد اینکه انسان در برخی موارد باید کارهای خود را پنهان کند و کسی چیزی از آن متوجه نشود، فرمودند:
در حضور هفت گروه، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی:
🌱۱- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ.
🌱٢- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ.
۳- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ.
۴- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن.
۵- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍﺩﯼﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩﻧﻤﺎﯾﯽ نکن.
۶- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ.
۷- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ یتیم ، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ.
📜ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص 167
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✍معجزه عجیب جوانی که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت حضرت عباس شفا یافت:
عالم جلیل القدر، محدث متقى، حضرت آیه الله آملا حبیب الله کاشانى رضوان الله تعالى علیه فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و شبیه حضرت عباس علیه السلام را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند.
بعد از جستجوى زیاد، جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت اهل بیت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش مى گوید.
پدرش مى گوید: مگر عباس را دوست دارى ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم.
پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد.
مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از حضرت فاطمه زهرا شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر فاطمه را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش عباس بکنید.
مادر و پسر هر دو به مسجد عباس آباد مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکیهاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟
فرمود: من فاطمه مادر حسین هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم.
گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشکهایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون دستم را کنار نهر علقمه جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من عباس بن على علیه السلام هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست.
📚کرامات العباسیّه معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔘 داستان کوتاه
*مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده است ، تقریبا ۲۰۰ سال از عمرش میگذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم ، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار میخرند.دختر به جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادند.*
*مادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو ، دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت:*
*ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است.
مادر از دحترش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهد.*
*دختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:*
*مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را میخرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه میگذارد.*
*مادر گفت: میخواستم این را بدانی که ، جاهای مناسب ارزش تو را میدانند. هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل میشوند ، از تو قدردانی میکنند. در جاهایی که کسی ارزشت را نمیداند حضور نداشته باش ؛ ارزش خودت را بدان!*
*گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی*
*صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی*
┅═ೋ❅✿💥✿❅ೋ═┅
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
راز شگفت انگیز پیاده شدن شیخ عباس قمی از اتوبوس
💎 آیه: عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ بقره/216
💎چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشید درحالیکه خیر شما در آن است.
🔹آینه: حکایت؛ امام خميني(ره) در خاطرهاي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان ميكند: بیابان سوزان و بیانتها در چشمهایمان رنگ میباخت و به کبودى میگرایید و از دور هم، چیزى دیده نمیشد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاهچرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهای ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر میدانستم تو را اصلاً سوار نمیکردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت! یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى.
مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمیکرد که با او باشم، هر چه من پافشارى میکردم، او نهى میکرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت میکنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم.
بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند میکردم نگه نمیداشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت. وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم میخواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب میگشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط میدانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان میتوانم آنها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقهمند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى میکردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا اینکه به نزدیکیهای همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه میکند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد، هنوز چند لحظهای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشکآلود گفت: اینطور که تو میگویی و من از حرفهایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان میشوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایی که از من حرفشنوی دارند مسلمان میکنم .
بعد هم به کمک من گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله .1
1. با اقتباس و ویراست از کتاب عاقبت بخیران عالم
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🌸 #آیة_الکرسی 🌸
شبی دخترک مسلمان از نیویورک آمریکا از دانشگاه به سمت خانه می رفت که پس از مدتی متوجه شد مردی با ژاکت کلاه دار که سعی در پنهان نمودن چهره اش مینمود او را تعقیب می کند.
دختر بسیار وحشت زده بود
و شروع کرد به خواندن آیت الکرسی
و به الله سبحان و تعالی توکل کرد...
الحمدالله بخیر گذشت و دختر به سلامت به خانه رسید.
ولی فردای آن شب در اخبار شنید که دیشب به دختری در همان محل و همان ساعت تجاوز شده و جسد دختر را در میان دو ساختمان پیدا نموده اند.
پلیس از مردم خواست که اگر کسی شاهد بوده و یا چیزی دیده به اداره پلیس برود تا قاتل را شناسایی کنند.
دختر به اداره پلیس رفته و ماجرا را به پلیس گفته و از بین مردهایی که صف کشیده بودند از پشت آینه قاتل شناسایی کرد.
پلیس از قاتل می پرسد
که در آن شب یک دختر با حجاب را تعقیب میکردی چرا به او حمله نکردی؟
قاتل گفت من ترسیدم چون دو مرد هیکل دار با او راه میرفتند.
این است عظمت توکل به خداوند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🍃سوال یک دختربچه ۹ساله شیعه ازمدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند
🍃 ما درکلاس ۲۴نفر هستیم، معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره به من میگه : خانم محمدی ، شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه . . . وبه بچه ها میگه: بچه ها ، گوش به حرف مبصر کنید ، تا برگردم.
🍃 شما میگید پیامبر(ص) از دنیا رفت وکسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد، آیا پیامبر(ص)، به اندازه معلم ما، بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی به هم نریزد؟
🍃 جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه: برو فردا با ولی ات بیا کارش دارم، دانش آموز رفت و فرداش با دوستش اومد.
مدیرگفت: پس چرا ولیتو نیاووردی ، مگه نگفتم ولیتو بیار؟ دانش آموز گفت: این ولیه منه دیگه.
مدیر عصبانی شدوگفت: منظور من از ولی سرپرسته، پدرته، رفتی دوستتو آوردی؟
دانش آموز گفت: نشد دیگه اینجا میگی ولی یعنی سرپرست ، پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید معنی ولی میشه دوست؟
🍃بنازم به این بچه شیعه🍃
✅نشر دهید...
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
معجزه #استغفار🌿
✳️شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند:
«استغفار کن».
✳️شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» .
✳️فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن».
⁉️حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟!
✨فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند:
«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.
📚مجمع البیان، ذیل تفسیر سوره نوح
س.ص۳۲
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✅من بی حیا نیستم
💫عابد خداپرست در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا می کرد. آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا بالا رفته بود که خداوند هر شب به فرشتگانش امر می کرد تا از اطعمه بهشتی، برایش ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت، روزی خدا به فرشتگانش فرمود: امشب برای او چیزی نبرید؛ می خواهم او را امتحان کنم. آن شب عابد هر چه ماند، خبری نشد؛ تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد.
طاقتش تمام شد. از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت. از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد. سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد. سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت. مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت: ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟
به اذن خدای عز و جل، سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال، سگ در خانه مردی هستم. شبهایی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی...
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
👌داستان کوتاه پند آموز
«شایعه»
💞✨زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
💞✨حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
💞✨فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
مواظب باشیم آبی که ریختیم دیگر جمع نمی شود 🔵
🔸پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
✨در شب معراج، مردمى را دیدم که چهره هاى خود را با ناخنهایشان مى خراشند. پرسیدم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟
گفت: اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مىکنند و آبرویشان را مىبرند.
«تنبيه الخواطر: ۱ ، ۱۱۵»
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬در عبادت دچار غرور نشويم !
🎙حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
#درس_اخلاق
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانیهاست
#نسل_سلیمانی_ها
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🌹داستان آموزنده🌹
سالها پیش خواجه شمس الدین محمد که شاگرد نانوایی بود عاشق دختر زیبای یکی از اربابان شهر به نام شاخ نبات شد. روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد که من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج میکنم که بتواند ۱۰۰ درهم برایم بیاورد ۱۰۰ درهم پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمیآمد که بتوانند این پول را فراهم کنند عدهای از خواستگاران پشیمان شدند و عدهای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را به همسری برگزینند.
خواجه شمس الدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این ۱۰۰ درهم را بتواند فراهم کند ۴۰ شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند. او با تلاش بسیار در شب چهلم توانست ۱۰۰ درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است ۱۰۰ درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند. شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد. شمس الدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد اما شاخ نبات ممانعت کرد؛
خواجه شمس الدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد. سحرگاه که از مسجد باز میگشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش؛ او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارغ شدهام، نمیتوانم این کار را انجام دهم اما آنان خنجر را به سوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تو را خواهیم کشت؛ بنوش؛ خواجه شمسالدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه میبینی :گفت هیچ و گفتند دگر بار بنوش؛ نوشید، گفتند:حال چه میبینی؟ گفت حس میکنم از آینده باخبرم و گفتند: باز هم بنوش نوشید، گفتند چه میبینی؟ گفت: حس میکنم قرآن را از برم و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آینده ی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و از آن پس همدم شاه شد؛ شاه به او لقب لسان الغیب و حافظ را به او داد لسان الغیب چون از آینده مردم میگفت چون حافظ کل قرآن بود و حافظ تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید او نزد شاه است و به دنبال او رفت اما حافظ او را نخواست و :گفت زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمیخورد تا اینکه با وساطت شاه با هم ازدواج کردند.
.
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد/
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✨﷽✨
✍استاد فاطمی نیا:
حديثي زيبا از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است كه موارد بسياري به بنده مراجعه كردند كه بعد از عمل به اين روايت مشكلشان حل شده است! حضرت در یک جمله کوتاه میفرمایند:
(( الاحتمال ، قبر العیوب ))
تحمل و بردباری قبر عیب هاست
چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
مردي برايم نقل ميكرد كه من تا به منزل ميرسيدم، همسرم شروع به دعوا میکرد كه چرا تو فقيري؟! چرا من را بيست سال اسيرخود كردي؟! و...! مرد میگفت من هم جوابش را ميدادم و تا شب مدام دعوا میکردیم! و به همين منوال روزهاي ديگر! از وقتي كه این حدیث را شنيد و عمل كرد، کارشان درست شد!
💥مرد نقل ميكرد که همسرم طبق معمول ، تا من رسيدم شروع کرد به تكرار همان حرف ها! میگوید یاد این روايت افتادم که "الاحتمال قبر العیوب" هیچی نگفتم و سكوت كردم! با همين سكوتم ،تمام شد! دعوا ریشه کن شد!
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔻سخن عزراییل_بسیار تکان دهنده...
🔶مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت #زیارت_عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است:
🔷یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟
فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.
نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.
📗“داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰”
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊
❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه میرفت. در ساحل مینشست و به آب نگاه می کرد. پاکی و طراوت آب، غصه هایش را میشست. اگر بیکار بود همانجا مینشست و مثل بچه ها گِل بازی میکرد. آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه میساخت. جلوی خانه باغچهایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی ازخدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت: «بهلول، چه میسازی؟»
بهلول با لحنی جدی گفت: «بهشت میسازم.»
همسر هارون که میدانست بهلول شوخی میکند، گفت: «آن را میفروشی؟!»
بهلول گفت: «میفروشم.»
زبیده خاتون پرسید: «قیمت آن چند دینار است؟»
بهلول جواب داد: «صد دینار.»
زبیده خاتون گفت: «من آن را میخرم.»
بهلول صد دینار را گرفت و گفت: «این بهشت مال تو، قباله آن را بعد مینویسم و به تو میدهم.»
زبیده خاتون لبخندی زد و رفت. بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت.
زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلاییرنگ به زبیده خاتون داد و گفت: «این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریدهای!» وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد. صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت: «یکی از همان بهشتهایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش!» بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت: «به تو نمیفروشم.» هارون گفت: «اگر مبلغ بیشتری میخواهی، حاضرم بدهم.»
بهلول گفت: «اگر هزار دینار هم بدهی، نمیفروشم.» هارون ناراحت شد و پرسید: «چرا؟!»
بهلول گفت: «زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو میدانی و میخواهی بخری، من به تو نمیفروشم!»
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
#داستان
رضایت مادر علقمه
در زمان پیامبر(ص) جوانی بود او را علقمه می گفتند، او بیمار شد، چون به دم مرگ رسید رسول خدا - ص - به مسلمانان از جمله عمار فرمود:
بروید و کلمه شهادتین را به وی تلقین کنید. آنها رفتند و هر چه کردند نتوانست بگوید، حضرت را خبر کردند، فرمود:
مادر او را بیاورید، چون مادرش حاضر شد.،پیامبر (ص) فرمود: میان تو و علقمه چگونه است؟
عرض کرد: یا رسول الله! از وی رنجیده ام.
حضرت رو به اصحاب نمود و فرمود: زبان علقمه از خشم مادرش در بند است اگر بی شهادت از دنیا برود.
آنگاه #حضرت_محمد(ص) به بلال فرمود: برو و هیزم و هیمه بسیار بیاور تا علقمه را بسوزانیم!
پیرزن فریاد برآورد که یا رسول الله تا به این حد راضی نیستم، هر چند از وی رنجیده ام، آخر او پاره تن من است.
حضرت فرمود: به آن خدایی که مرا به راستی به سوی خلق فرستاد، اگر تو از وی راضی نشوی نماز و روزه و طاعات او قبول درگه حق تعالی واقع نمی شود و او را به آتش می سوزانند، آن زن عرض کرد یا رسول الله گواه باش که از او راضی شدم و او را حلال کردم.
حضرت به بلال فرمود: ببین حال علقمه چطوراست، بلال چون به در خانه رسید آواز علقمه را شنید که شهادتین می گفت و وفات نمود.
عاقبت بخیران عالم جلد اول
نویسنده: علی محمد عبداللهی
#رضایت_والدین #والدین
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
#جان_فدا
✳️جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
#برڪتبردننامخدا
{ الله }
🌸 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
❶←خداوند می فرماید: « هرگاه بنده بگويد
بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال می گويد:
بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه
كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال،
بركت دهم».
❷←دعايى كه با بسم اللّه الرحمن الرحيم شروع
شود، رد نمى شود.
❸←اگـر بنـده اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه
الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از گناهان
پاك می شود.
❹←هر گاه بنده اى هنگام خوابش، بسم اللّه
الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان
مى گويد: به تعداد نفس هايش تا صبح برايش
حسنه بنويسيد.
📚 امالی(صدوق) ص۱۷۷۴
📚بحار الانوار(ط-بیروت) ج۸۹ ، ص۲۵۸
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) میفرمایند:
☘ ای علی! هنگامی که #قیامت می شود من ، تو و جبرئیل بر صراط می نشینیم، از #صراط کسی رد نمی شود مگر اینکه با(پذیرفتن) #ولایت تو، (از آتش) برائت داشته باشد.
📚 بحارالانوار ، ج۸ ، ص۷
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️«میزان» یا همان ترازوى سنجش اعمال در قيامت چگونه است؟
🔹آنها كه ترازوهاى آن جهان را هم چون ترازوهاى اين دنيا پنداشته اند، مجبور شده اند كه براى اعمال انسان ها در آنجا نوعى سنگينى و وزن قائل شوند تا با آن ترازوها قابل توزين باشد؛ ولى قرائن نشان مى دهد كه منظور از #ميزان، وسيله سنجش به معنى عام آن است؛ زيرا مى دانيم هر چيزى وسيله سنجش مناسب خود را دارد. وسيله سنجش حرارت را «ميزان الحراره» يا «دماسنج» مى گويند و از جمله وسيله های هواشناسی را «ميزان الهواء» يا «هواسنج». بنابراين منظور از ميزان هاى سنجش اعمال، كسانى هستند كه اعمال نيكان و بدان را با اعمال آنها مى سنجند، چنانكه مرحوم علامه مجلسى از شيخ مفيد نقل مى كند كه در روايت آمده: «إنّ اَميرَالْمؤمِنينَ وَ الأئمّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ (عليهم السلام) هُمُ الْمَوازِينُ؛ اميرالمؤمنين و امامان از فرزندان او (عليهم السلام) ميزان هاى عدل قيامت هستند». [۱]
🔹در «اصول كافى» و «معانى الاخبار» نيز از امام صادق (ع) نقل شده كه شخصى از معنى آيه: «وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ [انبیاء، ۴۷] ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت نصب مى كنيم»؛ سؤال كرد، فرمود: «هُمُ الْاَنْبِياءُ وَ الاُوْصِياءُ؛ [۲] ميزان هاى سنجش، همان پيامبران و جانشينان آنها هستند!». در يكى از زيارات مطلقه امیرالمؤمنین امام علی (ع) مى خوانيم: «اَلسَّلامُ عَلَى مِيزَانِ الأَعْمَالِ؛ [۳] سلام بر ميزان سنجش اعمال!». در واقع اين شخصيت هاى بزرگ و نمونه، مقياس هاى سنجش اعمالند، و اعمال هر كس به آن اندازه اى كه به آنها شباهت دارد وزين است، و آنچه به آنها شباهت ندارد بی وزن يا كم وزن است؛ حتى در اين جهان نيز اولياء الله مقياس سنجش اند؛ ولى در جهان ديگر اين مسأله به مرحله ظهور و بروز مى رسد.
پی نوشتها؛
[۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ دوم، ج ۷، ص ۲۵۲
[۲] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، ۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ۱، ص ۴۱۹
[۳] مرحوم محدث قمى در كليات مفاتيح الجنان، قمى، شیخ عباس، اسوه، قم، بی تا، ص ۳۴۶ اين زيارت را به عنوان زيارت اول از زيارات مطلقه آورده است.
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۲۴
📕۱۸۰ پرسش و پاسخ، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ چهارم، ص ۳۷۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#قيامت #میزان #اعمال
.💥جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️«خنده» اولياء خداوند و انبياء چگونه است؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «#پرهيزكار اگر بخندد، #صدای_خنده او بلند نمى شود». اين خصلت، نشانه #وقار دارنده آن است. #لبخند، خنده بزرگان است، حتى بعضى موقع خنديدن دندان هايشان آشكار نمى شود. آنها كه اعتقاد به مبدأ و معاد دارند و از #عاقبت_اعمال خود باخبرند، محزونند و اين #حزن مانع از خنده نامعقول آنها است و در حد #حُسن_اخلاق و #معاشرت و خوشرویی، #لبخند می زنند، آنها كه نه #اعتقادى دارند و نه به #عاقبت_خود مى انديشند، از حزن در قلب آنها خبرى نيست و از اين روى فكر مى كنند در آسايش هستند در حالى كه #توهّمى بيش نيست!
🔹#رسول_خدا (صلى الله عليه و آله) هيچ وقت #صدای_خندهاش بلند نمى شد و تنها #تبسّم مى كردند. و گويا همه #انبياء (علیهم السلام) چنين بوده اند. در جريان [داستان] #حضرت_سليمان (علیه السلام) با مورچه در #قرآن آمده كه حضرت سليمان (علیه السلام) خنده اى #تبسّم_گونه كردند: «فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً مِّنْ قَوْلِهَا» [۱] و اين #روش_انبياء، نشانه وقار و توجه آنها به عالم ديگر بود.
🔹روزى #پيامبر_اسلام (صلی الله علیه و آله) از كنار عده اى از جوان هاى انصار عبور كردند و آنها با يكديگر گرم صحبت بودند و صداى #قهقهه و خنده هايشان بلند بود. حضرت [به آنها] فرمودند: «اى گروهى كه چنين مى كنيد، چه كسى از شما آرزويش #فريبش داده و بواسطه اين آرزو در #عمل كوتاهى كرده [اين چنين شخصى] بايد از آنچه در #قبرها است و آنچه در آنها مى گذرد آگاهى و اطلاع يابد و از #حشر و نشر #عبرت گيرد. ياد كنيد #مرگ را كه نابود كننده لذات است». [۲] در جاى ديگر فرمودند: «لَو تَعلَمُونَ مَا اَعلَمُ لَضَحِكتُمْ قَلِيلًا وَ ليَبكُوا كَثِيراً»؛ [۳] (اگر مى دانستيد آنچه را كه من مى دانم كم مى خنديديد و بسيار می گريستيد).
🔹#رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) به #جبرئيل فرمودند: «چرا #ميكائيل را هرگز خندان نديده ام؟ گفت: «مَا ضَحِكَ مِيكَائِيلُ مُنْذُ خُلِقَتِ النَّارُ»؛ [۴] (ميكائيل از وقتى #آتش خلق شده نخنديد)». امام باقر (عليه السلام) مى فرمايند: «#حضرت_داوود (علیه السلام) به [فرزندش] #سليمان (علیه السلام) فرمود: «يَا بُنَىّ اِيّاكَ وَ كَثرَةَ الضِّحكِ فَاِنّ كَثرَةَ الضِّحكِ تَترُك العَبدَ حَقِيراً يَومَ القِيَامَةِ»؛ [۵] (اى فرزندم بپرهيز از #خنده_زيادى، زيرا زيادى خنده، بنده را در روز #قيامت حقير مى كند).
🔹آرى از #قهقهه بپرهيزيد كه از #شيطان است؛ «اَلقَهقَهَةُ مِنَ الشَّيطَانَ» [۶] و حتى در روايت از امام باقر (عليه السلام) آمده كه هرگاه #قهقهه زديد بعد از آن بگوئيد: «اَللّهُمَّ لَاتَمقُتنِى»؛ [۷] (خدايا مرا مورد #غضب خود قرار مده)؛ و اين روايت به خوبى نشان مى دهد كه #خنده_بلند انسان را در معرض #غضب_خداوند رحمان قرار مى دهد.
پس هرگاه خواستيد خنده كنيد، #تبسّم نمائيد كه بهترين خنده، #تبسّم است؛ «خَيْرُ الضِّحْكِ اَلتَّبَسُّمُ». [۸] و همين، #خنده_مؤمن است. [۹]
🔹نه فقط در حال شنيدنِ گفتارى خنده آور تبسّم كنيد، بلكه در همه حال #تبسّم را بر چهره خود آشكار كنيد، خصوصاً در #برخوردها و #سخن_گفتن ها. در روايت است كه #رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) وقتى سخن مى فرمود #تبسم مى كرد [۱۰] و نيز در روايت است: «مَنْ تَبَسُّمَ فى وَجهِ اَخِيهِ كانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ». (كسى كه در برابر صورت برادرش #متبسّم باشد براى او حسنه است). در روايت آمده: «وقتی #رسول_اكرم (صلى الله عليه و آله) خندان مى شدند، چشم هاى مباركش تنگ مى شد و همه خنده او #تبسّم بود...». [۱۲]
پی نوشتها؛
[۱] سوره نمل، آيه ۱۹؛ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ۷۳، ص ۵۹، باب ۱۰۶؛ [۳] التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين، چ ۱، ص ۲۳۸، باب ۳۴؛ [۴] بحارالأنوار، همان، ج ۵۶، ص ۲۶۰، باب ۲۴؛ [۵] همان، ج ۱۴، ص ۳۵، باب ۳؛ [۶] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۲، ص ۶۶۴؛ [۷] الكافی، همان؛ [۸] غررالحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ دوم، ص ۳۵۵، حکمت ۱۸؛ [۹] بحارالأنوار، همان، ج ۷۵، ص ۲۵۰، باب ۲۳؛ [۱۰] همان، ج ۱۶، ص ۲۹۸، باب ۱۰؛ [۱۱] کافی، همان، ص ۲۰۶؛ [۱۲] عيون أخبار الرضا(ع)، ابن بابويه، نشر جهان، چ ۱، ج ۱، ص ۳۱۷
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج ۲، ص ۵۷۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#خنده #تبسم
.💥جنگ ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
💥کانال ما درپیام رسان بله
https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️انقلاب مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) از چه خاستگاه دینی نشأت گرفت؟ به عبارتی این انقلاب مشروعیّت خود را از چه مبانی و قواعد دینی می گیرد؟ (بخش سوم)
🔸#انقلاب_اسلامی_ایران بر مبانی و اصول خاصی استوار است که آن را از سایر #انقلابهای_جهان #متمایز می کند، برای آشنایی بیشتر با این #انقلاب_عظیم، به طور اختصار به تعدادی از اصول و مبانی آن اشاره می شود:
3⃣عدالت طلبی و ظلم ستیزی
🔹یکی از اهداف مهم خداوند متعال از ارسال رسل و انزال کتب، #نجات_انسانها از #ظلم، تبعیض نژادی، پرپایی #قسط و #عدل در جامعه میباشد. خداوند متعال در سوره حدید آیه ۲۵ میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...»؛ (همانا ما #پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو [ی تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به #عدالت برخیزند). #رسول_اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز درباره اهمیت #عدل چنین فرمود: «الْعَدْلُ مِيزَانُ اللهِ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ أَخَذَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ تَرَكَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ»؛ (#عدالت میزان و #ترازوی_خداوند در زمین است، هر که آن را دریابد به #بهشت او را سوق دهد، و هر که آن را رها سازد به #دوزخ او را می کشاند». [۱]
🔹 #امام_علی (عليه السلام) نیز در یکی از خطبه هایش برترین بندگان خداوند را امامی عادل می داند که #عدالت را در جامعه برپا می کند: «بدان، #برترين_بندگان نزد خدا #پيشواى_عادلى است که خود، هدايت شده و ديگران را #هدايت می کند؛ سنت هاى شناخته شده را بر پا مى دارد، و بدعت هاى ناشناخته را مى ميراند؛ چرا که #سنتها روشن و #نورانى اند و نشانه هاى مشخص دارند، و #بدعتها آشکارند و علامت هايى دارند، [و نا آشنا بودن بدعت ها دليل روشنى بر عدم مشروعيت آن هاست] #بدترين_مردم نزد خداوند #پيشواى_ستمگرى است که هم خود، #گمراه است و هم #مردم به وسيله او گمراه مى شوند، کسى که سنّت هاى مقبول را از ميان برده و بدعت هاى متروک را زنده کرده است، من از رسول خدا (صلی الله عليه و آله) شنيدم که فرمود: روز #قيامت، #پيشوای_ستمگر را حاضر مى کنند، در حالى که نه ياورى با اوست و نه عذرخواهى، سپس او را در آتش #دوزخ مى افکنند و همچون سنگ آسيا در آن، به گردش در مى آيد [و همگان رسوايى او را مى بينند] آنگاه او را در قعر دوزخ به زنجير مى کشند». [۲]
🔹 #امام_خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران معتقد است #اسلام برای تحقق #حکومت_عدل آمده است، و خود نیز در پیگیری #انقلاب_اسلامی این هدف را دنبال می کرد و چنین در کتاب بیع خود می نویسد: «#اسلام برای برپایی #حکومت_عادلانه به پا خواست، که در آن #قوانین مالیات و بیت المال عادلانه است، قوانین جزائی در حیطه قصاص، حدود و دیه که برای ریشه کن سازی مفاسد و فواحش تشریع شده، و نیز قوانین مربوط به حقوق و دادرسی به روشی عادلانه و آسان تشریع شده است». [۳] #ادامه_دارد...
پی نوشت ها
[۱] وسائل الشیعة، مؤسسة آل البيت، لإحياء التراث، المکتبة الاسلامیة، تهران، چ ۲، ج ۱۱، ص ۳۱۰
[۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت، قم، چ ۱، ص ۲۳۴ و ۲۳۵، خطبه ۱۶۴
[۳] كتاب بيع، موسوی خمینی، روح الله، تحقيق: مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خمينی، مهر، قم، سال چاپ ۱۴۲۱ ق، چ ۱، ج ۲، ص ۴۶۰
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#انقلاب_اسلامی #جمهوری_اسلامی
جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
💥پیام رسان بله
https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️چگونه «ریا» را از وجودمان ریشه کن کنیم؟
🔹راه مبارزه با #ريا_كارى، مانند همه اخلاق و #اعمال_مذموم و ناپسند، دو چيز است: نخست توجّه به #علل و #ريشه هاى آن براى #خشكانيدن و نابود كردن آنها، و سپس مطالعه در پيامدهاى آن براى آگاه شدن از #عواقب_دردناكى كه در انتظار آلودگان به اين اخلاق مذموم است. ريشه #ريا همان #شرك_افعالى و عدم توجّه به #حقيقت_توحيد است.
🔹اگر پايه هاى «توحيد افعالى» در درون جان ما محكم شود و بدانيم #عزّت و #ذلّت و #روزى و #نعمت به دست #خداست، و #دلهاى_مردم نيز در #اراده و اختيار اوست، هرگز به خاطر جلب رضاى اين و آن اعمال خود را آلوده به #ريا نمى كنيم! اگر به يقين بدانيم كسى كه با #خداست همه چيز دارد، و كسى كه از او جداست فاقد همه چيز است؛
🔹و به مصداق آيه شريفه «إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ ۗ وَ عَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ [۱] (اگر #خدا شما را یاری کند، هیچ کس بر شما #چیره و غالب نخواهد شد، و اگر شما را #واگذارد، #چهکسی بعد از او شما را یاری خواهد داد؟ و #مؤمنان باید فقط بر خدا #توکل کنند)؛
🔹و اگر به اين #حقيقت_قرآنى توجّه كنيم كه تمام #عزّت نزد #خدا و به دست خداست: «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ للهِ جَمِيعًا»؛ [۲] (آيا كسانى كه با #دشمنان_خدا طرح دوستى مى ريزند مى خواهند #عزّت و آبرو نزد آنها كسب كنند، با اين كه همه #عزّتها از آن #خداست». آرى! اگر #ايمان به اين امور در اعماق جان مستقر شود دليلى ندارد كه #انسان براى #جلبتوجّهمردم و كسب وجاهت و آبرو يا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به #اعمالنفاقآلود كند!
🔹بعضى از #علماى_اخلاق گفته اند ريشه اصلى #رياكارى حبّ جاه و #مقام است، كه اگر آن را تشريح كنيم به سه اصل باز مى گردد: علاقه به #ستايش_مردم، فرار از مذّمت و #نكوهش_آنها، و #طمع ورزيدن به آنچه در دست #مردم است. سپس مثالى براى آن در مورد #جهاد فى سبيل الله مى زنند كه #انسان گاه به جهاد مى رود براى اينكه #مردم از #شجاعت و قهرمانى او سخن بگويند، و گاه به جهاد مى رود تا او را به #ترس و جُبن متّهم نسازند، و گاه به خاطر به چنگ آوردن #غنائم_جنگى قدم در ميدان مى گذارد!
🔹تنها كسى مى تواند از #جهادش بهره بگيرد كه براى عظمت آئين حق و #دفاع از #دين خدا پيكار كند. اين از يكسو، و از سوى ديگر، هنگامى كه انسان به «آثار مرگبار #رياكارى» بينديشد كه: #ريا همچون آتش سوزانى است كه در خرمن #اعمال_انسان مى افتد و همه را خاكستر مى كند؛ نه تنها #عبادات و طاعات انسان را بر باد مى دهد، بلكه #گناه_عظيمى است كه مايه #روسياهى صاحب آن در #دنيا و #آخرت است.
🔹 #ريا همچون موريانه اى است كه ستون هاى كاخ #سعادت_انسان را از درون تهى مى كند و بر سر صاحبش ويران مى سازد. #رياكارى نوعى #كفر و #نفاق و #شرك است. #رياكارى شخصيّت انسان را در هم مى كوبد و آزادگى و حريّت و #كرامت_انسانى را از او مى گيرد و «بدبختترين مردم در #قيامت #رياكارانند»! توجّه به اين حقايق، اثر باز دارنده مهمّى بر #رياكاران دارد.
🔹اين نكته نيز قابل توجّه است كه پنهان كردن نيّت هاى آلوده به #ريا، براى مدّت طولانى ممكن نيست، و #رياكاران غالباً در همين دنيا شناخته و #رسوا مى شوند، و از لابهلاى #سخنان و #رفتار آنها #آلودگى_نيّت آنها فاش مى شود، و ارزش خود را نزد خاصّ و عام از دست مى دهند؛ توجّه به اين معنى نيز اثر باز دارنده مهمّى دارد. لذّتى كه از #عمل_خالص و نيّت پاك به انسان دست مى دهد، با هيچ چيز قابل مقايسه نيست، و همين امر براى #خلوص_نيّت كافى است.
🔹بعضى از علماى اخلاق گفته اند: يكى از طرق #درمان عمل #ريا اين است كه انسان تلاش براى پنهان نگاه داشتن #عبادات و #حسنات خود كند، و به هنگام #عبادت در را بر روى خود ببندد، و هنگام #انفاق و كارهاى خير ديگر سعى بر #كتمان آن نمايد تا تدريجاً به اين كار عادت كند. ولى اين به آن معنا نيست كه از شركت در جمعه و جماعت و مراسم حج و اعمال دسته جمعى ديگر خوددارى نمايد كه آن نيز ضايعه اى است بزرگ!
پی نوشتها؛
[۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۶۰
[۲] همان، سوره نساء، آیه ۱۳۹
📕اخلاق در قرآن، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن أبیطالب(ع)، قم، چ اول، ۱۳۷۷ه.ش، ج ۱، ص ۲۹۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#ريا #ریاکار #ریاکاری
جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
💥پیام رسان بله
https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️«الحمد الله رب العالمين» بر کدام قسم از توحيد دلالت دارد؟
🔹در #سوره_حمد كه هر صبح و شام در نمازها تكرار مى كنيم؛ چنين آمده: «الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (#ستايش مخصوص #خداوندى است كه #پروردگار جهانيان است). عين اين جمله در سوره هاى متعدّدى از #قرآن_مجيد از سوى بندگان و از سوى خداوند با همين تعبير تكرار شده؛ كه گاه مربوط به #دنيا و گاه مربوط به #قيامت است. [۱] در حقيقت اين آيه استدلال لطيفى را در بر گرفته؛ و آن اين كه #خداوند شايسته هرگونه #حمد و ستايش است؛ چرا كه #مربّى_واقعى همه #عالميان او است.
🔹هم #خالق است و هم #روزى_دهنده، هم #مالك است و هم #تربيت_كننده، هم #مدير و هم #مدبّر، و هم #راهنما و #معلّم و #هادى. قابل توجّه اين كه «الحمد» چون به صورت جنس به كار رفته همه #انواع_ستايشها را شامل مى شود؛ و «اَلْعالَمينَ» نيز چون به صورت جمع با الف و لام است، #تمام_موجودات جهان را اعم از عاقل و غير عاقل، مادّى و مجرد، همه را در بر مى گيرد. (و اين كه به صورت صيغه جمع عاقل آمده است به اصطلاح از باب تغليب است). [۲]
🔹بنابراين اگر ديگران نيز در گوشه اى از اين جهان اقدام به تعليم و تربيت و پرورش و انعام مى نمايند، همه از #پرتو او است؛ و اگر كسى مالكيّتى دارد شعاعى از #مالكيّت_مطلقه او مى باشد. بنابراين قبل از اين كه از بندگان او تشكر و سپاسگزارى كنيم يا حمد و ستايش آنها نماييم، بايد #خدا را بستائيم، و در برابر ذات مقدّس او شكرگزارى كنيم. فخر رازى در اينجا با توجّه به اين كه #حمد و سپاس در برابر #نعمت است، به شرح اجمالى #نعمتهاى_خداوند پرداخته و گفته است:
🔹تنها دقّت درباره #بدن_انسان، نشان مى دهد كه به گفته دانشمندان علم تشريح نزديك به پنج هزار نوع اعضاى مختلف يا مواهب گوناگون از مواهب الهى در خلقت بدن به كار رفته است. تازه آنچه در اين زمينه معلوم شده، در مقابل آنچه هنوز كشف نشده همچون قطره در برابر اقيانوس است.
سپس به ذكر آثار ربوبيّت و تدبير خداوند در بقيّه جهان هستى پرداخته؛ مى گويد: «از بررسى اينها چنين به دست مى آيد كه هزار هزار (يك ميليون) مسأله قابل توجّه يا بيشتر و كمتر در اين زمينه وجود دارد؛ و با توجّه به اين كه خداوند همه چيز را مسخّر انسان قرار داده؛ روشن مى شود كه جمله «الحمدلله» تمام اين مسائل را در بر مى گيرد». [۳]
🔹البتّه مفسّر مذكور (فخر رازى) با توجّه به علوم عصر خود چنين سخنى گفته، ولى با توجّه به #اكتشافاتى كه در عصر ما در زمينه هاى مختلف علمى حاصل شده روشن مى شود كه اين اعداد و ارقام تا چه اندازه كوچك و بى مقدار است. تنها در #بدن_انسان ده ميليون ميليارد! سلّول وجود دارد كه هر كدام يكى از خدمتگزاران او و مشمول ربوبيّت پروردگارند؛ و بر آن #شكر و #حمد و سپاسى لازم است. اگر انسان بخواهد شبانه روز فقط اين تعداد سلّول را شماره كند ـ تا چه رسد به حمد و ستايش ـ سيصد هزار سال وقت لازم دارد!
پی نوشت:
[۱] سوره انعام، آيه ۱؛ سوره يونس، آيه ۱۰؛ سوره صافات، آيه ۱۸۲؛ سوره زمر، آيه ۷۵؛ سوره غافر، آيه ۶۵
[۲] به همين دليل هنگامى كه موسى (عليه السلام) در برابر فرعون خدا را به عنوان «رب العالمين» توصيف مى كند؛ او مى پرسد «رب العالمين» چيست؟ موسى (عليه السلام) مى فرمايد: «رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا»؛ (اوست پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد).
[۳] تفسير فخررازى، ج ۱، ص ۶
📕پيام قرآن، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، ج ۳، ص ۳۲۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#الله #خداوند #پروردگار
جنگ نرم ودشمن شناسی
به کانال خودتان بپیوندید
👇
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
💥پیام رسان بله
https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi