معرفی کتاب به مناسبت روز قدس:
🌳زخم داوود عنوان رمانی است که نویسندهی فلسطینی سوزان ابوالهوی آن را نوشته و تاکنون به ۲۶ زبان در دنیا ترجمه شده است.
این رمان در سال ۲۰۰۹ پرفروشترین رمان فرانسه شده است؛
🌳نویسندهی این کتاب جنگ را تجربه کرده و موضوعات انسانی و اجتماعی را در لابهلای حوادث جنگ روایت میکند.
این رمان زندگی چهار نسل از یک خانواده را برای خواننده روایت میکند و علاوه بر اینکه موضوع اصلی رمانش مقاومت مردم فلسطین است، اما از عشق و غرور و ایمان نیز سخن میگوید...
#کتاب_ناب
#کتاب_بخونیم
@jannaat🌱
May 11
یه وقتهایی، یه گوشههایی از دنیاتون رو قایم کنید
و پیش خودتون نگهاش دارید!
یه آهنگهایی رو تنهایی گوش کنید،
یه فیلمهایی رو تنهایی نگاه کنید،
یه خیابونهایی رو تنهایی قدم بزنید،
شاید بعدها، لازم بشه آدم تو گوشههایی از زندگیاش باشه
که اونو یاد هیچکس نمیندازه...
@deli_ism ♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 #هستیم_برآن_عهد_که_بستیم
📣پذیرش سراسری حوزههای علمیه سراسر کشور آغاز شد.
👈 جهت کسب اطلاعات بیشتر در:
📝 پایگاه اطلاع رسانی:
👇👇
www.paziresh.ismc.ir
👈 جهت کسب اطلاعات بیشتر در:
📝 فضای مجازی در ایتا:
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1954873361C880234ef18
بله...
دنیا غزل نداشت اگر،
دختری نبود...☺️🌈🌸🍃
روزتون مبارک قشنگیای دنیا🦋
#ولادت_حضرت_معصومه (علیهاسلام)
#روز_دختر
@jannaat🌱
شیر مردی چو علیخامنهای هست هنوز...
و انشاالله باشه و خدا از عمر ما برداره و به عمر ایشون بده تا پرچم ولایت رو شخصا به دست صاحبالزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برسونه...
(مجموعه استوری)
#رهبرِ_جان 🦋🍃
@jannaat🌱
🍃
كفشهايم كو،
چه كسي بود صدا زد: سهراب؟
آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ.
مادرم در خواب است.
و منوچهر و پروانه، و شايد همه مردم شهر.
شب خرداد به آرامي يك مرثيه از روي سر ثانيهها ميگذرد
و نسيمي خنك از حاشيه سبز پتو خواب مرا ميروبد.
بوي هجرت ميآيد:
بالش من پر آواز پر چلچلههاست.
صبح خواهد شد
و به اين كاسه آب
آسمان هجرت خواهد كرد.
بايد امشب بروم.
من كه از بازترين پنجره با مردم اين ناحيه صحبت كردم
حرفي از جنس زمان نشنيدم.
هيچ چشمي، عاشقانه به زمين خيره نبود.
كسي از ديدن يك باغچه مجذوب نشد.
هيچ كسي زاغچهيي را سر يك مزرعه جدي نگرفت.
بايد امشب بروم.
بايد امشب چمداني را
كه به اندازه پيراهن تنهايي من جا دارد، بردارم
و به سمتي بروم
كه درختان حماسي پيداست،
رو به آن وسعت بيواژه كه همواره مرا ميخواند.
يك نفر باز صدا زد: سهراب
كفشهايم كو؟
پن:شاید عجیب باشه...ولی من هر وقت اشعار سهراب رو میخونم یه نسیم خنکی ازشون دریافت میکنم...انگار یه باد خنکی میخوره به صورتم...و این خیلی بهم کِیف میده😃🌊
#سهراب_سپهری
@jannaat🌱