شوری عجیب در دل من پا گرفته است
حال و هوای زینب کبری گرفته است
زینب که شد بهانه ی آغاز این غزل
هر واژه ای برای خودش جا گرفته است
من مست جرعه ای ز سبوی جمادی ام
کور از خدا دو دیده ی بینا گرفته است
نازل شده ست سوره ی کوثر به مرتضی
این کوثر علیست که زهرا گرفته است
گرچه عصاره ای ز پیمبر و آل اوست
اما عجیب رنگ علی را گرفته است
پیغمبری نمانده مگر اینکه باادب
بوسیده گاهواره ی او؛ یا گرفته است
در آرزوی بوسه ای از گاهواره اش
جبریل نیز ذکر خدایا گرفته است
بی بی؛نگاه کن به گدای همیشه ات
بی بی بگو دعای من آیا گرفته است؟
هر حاجتی که داشته ام را گرفته ام
تنها دمشق؛خواسته ای ناگرفته است
"علیرضا بیاتانی"
#میلاد_حضرت_زینب #تبریک_و_تهنیت_باد
#حضرت_زینب
#روز_پرستار