#ایران_قوی
این قوم، مرامش علوی بوده همیشه
از بسکه علی گفته، قوی بوده همیشه
ترک و لر و کرد و عرب و شیعه و سنّی
در دین محمّد اخوی بوده همیشه..
هشدار که افراط به تفریط میافتد
با تندروی کندروی بوده همیشه
دعوا سر بنزین و حجاب و صف نان نیست
دعوا سر ایران قوی بوده همیشه
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم»
این قصّه اگر میشنوی، بوده همیشه
#مهدی_جهاندار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
انتها نیست در آن جلوه که با فاطمه است
نقطهی "فا" علی و نقطهی "با "فاطمه است
کیست او حضرت حق یا که نبی یا که علی
کیست او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است
بارها محضر او خورد زمین جبرائیل
بارها گفت محمد به حرا فاطمه است
بیش از کعبه پیمبر به طوافش میرفت
یعنی ای قوم فقط قبله نما فاطمه است
من از اَمرش به علی یادِ حدیثی کردم
حجت الله عَلی حُجَّتنا فاطمه است
گفت سوگند به مظلومی تو کم نشود
یک سرِ موت در این معرکه تا فاطمه است
آنچنان رویِ زمین ریخت چهل تَن را که
همه گفتند مگر شیرخدا فاطمه است
همه گفتند که در شهر دو حیدر باشد
همه گفتند که در شهر دوتا فاطمه است
مرتضی گفت بمان ورنه خودش میفهماند
که اذازُلزلتِ الاَرض و سَما فاطمه است
چادرش را نتکاند آخ ببینید همه
نام او مردم نامرد چرا فاطمه است
روز محشر شود ؛ از آمدنش معلوم است
که چرا کارِ خلائق همه با فاطمه است
تا که او هست شفاعت به شفیعی نرسد
تا که او هست فقط نالهی ما فاطمه است
#حسن_لطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را
زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را
تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد
به دست فاطمه داده زمام اختیارش را
نخی از چادر او را به همراه خودش برده
از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را
هر آن کس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد
بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را
لگد هایش به درب سوخته انگار کاری بود
زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را
زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در
میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را
علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و
غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را
تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد
شمارش می کند حیدر نفس های نگارش را
از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی
به پایان می برد زهرا به سختی روزگارش را...
علی علی بیگی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است
خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است
بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکر خدا
حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است
خانه را جارو زدی. ..از بسترت برخاستی
از نگاهت می توان فهمید روز آخر است
این لباسی را که می بافی برای محسنت
آخرش هم قسمت او نیست، سهم اصغر است
می روم در کوچه ها، قنفز میان کوچه هاست
می روم مسجد مغیره در کنار منبر است
ای ستون خانه ی من ، حرفی از رفتن مزن
بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است
این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند
بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است
موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است
فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است
از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت
جای بال زخمی و خاکی تو روی در است
چند ماهی می شود ، حیدر شده خانه نشین
چند ماهی می شود زهرا میان بستر است
دست هایی را که می بوسید پیغمبر شکست
راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست
دست در دست حسن می رفت زهرا ، ناگهان...
روی خاک افتاد قرآن...سوره ی کوثر شکست
دست های بسته ی مولا گواهی می دهد
بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست
یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت
لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست
نیمه های شب زمان غسل زهرا بود که
بعد چندین ماه بغض فاتح خیبر شکست
سال های بعد عصر روز عاشورا که شد
پیش چشم مادرش گهواره ی اصغر شکست
از میان خیمه زینب دید ، پیش کوفیان
قامت ارباب از داغ علی اکبر شکست
از میان خیمه ها فریاد می زد خواهرش
ساربان! آرام تر قدری که انگشتر شکست
چوب محمل حال زینب را فقط فهمید بود...
راستی زینب چه حالی داشت وقتی "سر"شکست
احسان نرگسی رضاپور
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
آدم است او یا مَلَک ماهیّتش معلوم نیست
گرچه مخلوق است نوع خلقتش معلوم نیست
حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر
آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست
مادرش یا دخترش من هرچه دقت می کنم
با رسول الله،زهرا نسبتش معلوم نیست
در کسا بی فاطمه غیر از علی و بچه هاش
رحمة للعالمین هم ساحتش معلوم نیست
بعد ابر نیلی سیلی در این شب ها شده
مثل آن ماهی که نصف صورتش معلوم نیست
فاطمیه مثل دردی تا ظهور منتقم
طول درمان دارد اما مدتش معلوم نیست
روضه یعنی داستان مادری در اوج خود
چون به کوچه می رسد یک قسمتش معلوم نیست
گرچه معلوم است دارد می رود مادر ولی
حضرت فِضه دلیل لُکنتش معلوم نیست
ضربه وقتی ناگهان شد بی توجه می خورد
ضربه وقتی ناگهان شد شدتش معلوم نیست
هم که معلوم است او ریحانة الحوراست و
هم که وقت خشم سیلی قدرتش معلوم نیست
اینکه قبر علت خلقت چرا مخفی شده
درمیان اهل معنا علتش معلوم نیست
یادم آمد موقع سجده به مُهر کربلا
فاطمه در هیچ مهری تربتش معلوم نیست
مهدی رحیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
زمین بدون تو گم میکند بهارش را
گرفته است جهان از تو اعتبارش را
به جز تو هیچ کسی موقع مناجاتش
نبرده است دل آفریدگارش را
خدا به خاطر تو خلق کرد دنیا را
سپس سپرد به دست تو اختیارش را
چه بنده ها که خدا آفریده است ولی
عیان نمود فقط با تو شاهکارشرا
هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده ست
به قول مرشد ما، بسته است بارش را
تو را زدند و علیمانده است در این بِین
چگونه حفظ کند بغض ذوالفقارش را
علی که دید،ولیکاش بعداز این دیگر
میان شعله نبیند کسی نگارش را
خوش استچاه که هم صحبت علی شده است
خوش است وقف علیکرده روزگارش را
به فرض کل درختان قلم شوند،_قلم
چگونه وصف کند حُسن بی شمارش را
برای آدمیان جا نمانده ،وقتیکه
احاطه کرده هزاران ملک مزارش را
احسان نرگسی رضاپور
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
.
ای خون اصيلتــ به شتکــ ها ز غدیران
افشانـده شرفــ ها به بلندای دلیـران
جاری شده از کربــ و بلا آمده آنگاه
آمیخته با خـون سیاووش در ایـران
تـو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر
ترکید بر آیینه خورشیـد ضمیـران
ای جـوهـر سرداری سـرهـاى بریـده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیـران
خرگاه تو می سوختــ در اندیشه تاریـخ
هر بـار که آتش زده شد بیشه شیـران
آن شبــ چه شبی بود که دیدند کواکبــ
نظم تـو پراکنده و اردوی تو ویـران
و آن روز که با بیرقی از یکــ تن بی سـر
تا شـام شدی قافله سالار اسیـران
تا باغ شقایـق بشونـد و بشکوفنـد
باید که ز خـون تو بنوشند کویـران
تا انـدكى از حـق سخن را بگزارند
باید که ز خونتــ بنگارند دبیـران
حدتو رثا نیستــ،عـزاى تـو حماسه استــ
ای کاسته شأن تـو از این معـركه گیـران…
#استاد_حسین_منزوی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
جاده خوشبو شده انگار كه بیرون زده است
عطر دلتنگی گل از چمدان سفرش!
قدمت پشت قدمهای برادر جاری
كوه سرریز شده چشمه به چشمه هنرش!
در سفرنامه نوشتن چه مهارت دارد
اشک چشمان تو با آن قلم شعلهورش
گرچه دلتنگی تو سبک خراسانی داشت
مانده در دفتر قم، بیت به بیت اثرش
عطر معصوم تو در صبح شبستان پیچید
كرد آیینه در آیینه پرآوازهترش!
پر از آواز كبوتر شده این شهر انگار
كه خراسان به قم افتاده مسیر و گذرش!
بیگمان دور ضریح تو نمیگردانند
هركه چون دانۀ اسپند نسوزد جگرش!
#عالیه_مهرابی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
هزار مرتبه گر سر برند از بدنم
خدا نیاورد آن دم که از تو دل بکنم
به نوک نیزه مجسّم کنم جمالت را
به چوب محمل زینب جبین دلشکنم
تمام عمر سخن از تو گفتهام چه شود؟
که وقت مرگ بود نامت آخرین سخنم
گریستم به تو و یک عمر از تو میخواهم
در آخرین نفسم باز بر تو گریه کنم
در آشیانه تن با تو بودهام مانوس
مباد بی تو از این آشیانه پر بزنم
سری که خاک تو نبود به دورش اندازم
دلی که بر تو نسوزد در آتشش فکنم
به خاک کربلا سجده کردهام عمری
که بوی تربت پاک تو خیزد از کفنم
کریمتر ز کریمان روزگار تویی
گناهکارتر از هر گناهکار منم
به چشم من نگهی کن که وقت جاندادن
تو را نگه کنم و جان برآید از بدنم
ز سرشکستگی میثم از گنه فریاد
مگر به سنگ شما خانواده سر شکنم
#غلامرضا_سازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند
چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند?!
به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را
عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند
مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی
همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند
گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا
اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند
نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت
جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند
مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت
مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند
حمیدرضا محسنات
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
هر کس که شد غبار حرم درّ ناب شد
از خادمین حضرت بیبی رباب شد
روز ازل که جلوه نمودی به عالمی
یک جلوه از نگاه تو صد آفتاب شد
از بس که بارگاه شما بندهپرور است
با خاک پای نوکر تو انقلاب شد
اثبات میکند سخن حر به عالمین
هر کس که شد غلام تو عاليجناب شد
فرقی نمیکند چه کسی زیر قبّه است
یک یاحسین گفته دعا مستجاب شد
وقتی خلیل لایق پیغمبری شده است
یعنی میان گریهکنانت حساب شد
تقصیر ما نبود که آوارهاش شدیم
پای غمش تمام دوعالم خراب شد
دق کردهام که فاصله افتاده بین ما
ای مالک بهشت غلامت عذاب شد
#رسول_امیری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
انگار انتظار به پایان نمیرسد
داغ فراق یار به پایان نمیرسد
پاییزها دو مرتبه تکرار میشوند
این سال بیبهار به پایان نمیرسد
باران عشق تا که نباری به هیچ وجه
قحطی در این دیار به پایان نمیرسد
خورشید پشت پرده غیبت طلوع کن
چون بی تو شام تار به پایان نمیرسد
سردرگم است بی تو زمان و عجیب نیست
مرکب که بی سوار به پایان نمیرسد
هر جمعه ندبه خواندهام اما بدون تو
این جمعههای زار به پایان نمیرسد
عجّل فرج به روی لب و توشهها سیاه
هجران که با شعار به پایان نمیرسد
#مجتبی_خرسندی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه
#ورود_به_قم
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود
خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود
قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است
عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود
عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است
در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود
در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است
در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود
حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است
در زلال مهر او دلها مطهر میشود
در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ
هر که انکار مقامش کرد کافر میشود
یک اشارت از نگاهش بانی فیضیه شد
دست لطفش امتداد فیض کوثر میشود
نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم
باغ جانم از نسیم او معطر میشود
تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او
عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود
#کمیل_کاشانی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه
از کریمان سنگ میخواهیم ما، زر میرسد
در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد
لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد
اى که دستت میرسد کارى کنى، کارى بکن
عمر دارد میرود، دارد اجل سرمیرسد
در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن
وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد
شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است
دست سائل ها فقط تا حلقۀ در میرسد
گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است
ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند
نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد
فقر آمد میرود ایمان، ولى پیش شما
میشود ایمان من فقرى که از در میرسد
رزق در بین الطلوعین است،بین طوس و قم
رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد
هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم
گاه داد من برادر، گاه خواهر میرسد
فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم
فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد
نیستند این دو براى من، فقط پیش منند
سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد
پیش تو محتاج ها در حال رفت و آمدند
تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد
آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید
میوۀ ما هم فقط با گریه بهتر میرسد
علی اکبر لطیفیان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
حُسن
حُسن شرح خصائل حسن است
ماه؛ عکس شمایل حسن است
چون کرم لطف کامل حسن است
هرکه شاه است سائل حسن است
با حسن من نماندهام تنها
پس نماندم بهوقت غم تنها
او کریم است؟ نه، کرم تنها
کار خدام منزل حسن است
شد نثارش درود هر شیعه
#صلح او شد به سود هر شیعه
شکندارم وجود هر شیعه
همه از باقی گِل حسن است
در معانی و در بیان خدا
شد زبان حسن زبان خدا
معجزات پیمبران خدا
قطرهای از فضائل حسن است
در کرامت به شهرت غایی
تا رسیده به عالم آرایی
تازه گفتند؛ حاتم طایی
از گدایان کاهل حسن است
این نه تنها کلام من باشد
حرف ما حرف پنجتن باشد
قبله جاییست که حسن باشد
کعبه هم سخت مایل حسن است
هرکه آمد به عرصهی پیکار
در نهایت گذاشت پا به فرار
چارهیفتنهیجمل اینبار
حکمی از تیغ عادل حسن است
هرکسی باحسن در افتاده
نسل او تا ابد ور افتاده
هرچه برخاک پیکر افتاده
بر سرش مهر باطل حسن است
کاردشمن مقابلش شد لنگ
سرشان بعد مرگ خورد به سنگ
آخرکار هرکسی در جنگ
سجدهکردن مقابل حسن است
خوشبهحال #وصال و اشعارش
که به عشق تو بسته شد بارش
فاطمه میشود خریدارش
شاعری را که مقبل حسن است
گرچه از دوستان محن دارد
در دلش غصهای کهن دارد
در نمازش زره به تن دارد
"غربت" اوج مقاتل حسن است
از زمانه چهزود سیرشده
بیسبب نیست گوشهگیر شده
درجوانی اگر که پیر شده
داغ یک کوچه دردل حسن است
در مدینه غریب بود ولی...
درد او بیطبیب بود ولی...
همسرش نانجیب بود ولی...
در و دیوار قاتل حسن است
#مجتبی_خرسندی
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_معصومه
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن
از کودکی نازِ برادر را کشیدن
خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز
مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن
خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت
با پای دل صحرا به صحرا را دویدن
خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن
قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن
خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن
درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن
مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی
ای کاش وقت احتضار من بیایی
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربۀ سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچۀ تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم الحمدلله
حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا
دارم تمام ِ زیورم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند
باشد تنِ من محترم الحمدلله
غسل تنم کاری ندارد چون به پنجه
مویم نپیچیده به هم الحمدلله
تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد
همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
قاسم نعمتی
#حضرت_معصومه
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن
از کودکی نازِ برادر را کشیدن
خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز
مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن
خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت
با پای دل صحرا به صحرا را دویدن
خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن
قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن
خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن
درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن
مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی
ای کاش وقت احتضار من بیایی
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربۀ سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچۀ تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم الحمدلله
حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا
دارم تمام ِ زیورم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند
باشد تنِ من محترم الحمدلله
غسل تنم کاری ندارد چون به پنجه
مویم نپیچیده به هم الحمدلله
تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد
همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
قاسم نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
تا دلم از کردههای خویش نادم میشود
بیشتر از پیش چشمم گریهلازم میشود
اشک بال پرزدن در وادی معراجهاست
گریهکن در روضه جبریل عوالم میشود
شمع باشی یا که پروانه چه فرقی میکند
سوخت هر کس که درونش عشق حاکم میشود
هر که سنگ طعنههای خلق را تاب آورد
حتم دارم شیشه هم باشد مقاوم میشود
گر چه هی در میزنم کشکول من را پر نکن
دست سائل تا که خالی شد مزاحم میشود
این خرابت را بیا و لطف کن بیرون نکن
قول خواهد داد که یک روز سالم میشود
تا گناهی میکنم زهرا وساطت میکند
پشت مادر طفل بازیگوش قایم میشود
آه ای ماه هزار و چند ساله تو بگو
سهم ما تا کی سیاهی مداوم میشود
هر زمان ناحیّه میخوانم تصوّر میکنم
روح من تا کربلایش با تو عازم میشود
گریه تنها در میان روضه جدّت حسین
اشک هر چه میدهی خرج مراسم میشود
لااقل این جسم عریانمانده را دفنش کنید
نامروّتها کسی این قدر ظالم میشود
آن ردا و آن عبا و آن عمّامه بس نبود
کهنهپیراهن مگر جزو غنایم میشود
#بردیا_محمدی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین
آبروی ماست گریه آبروداریم ما
با لباس مشکیات عمریست خو داریم ما
با طهارتبودن از ارکان مجنونبودنست
حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما
چشم ما بیاشک بیخیراست بیخیرش نکن
که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما
حرف ما در روضهها با اشک گفته میشود
در میان گریه با هم گفتگو داریم ما
دامنآلوده شدیم اما تو پاکش میکنی
روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما
حضرت عباس حامی عزاداران توست
چه هراس از طعنهها وقتی عمو داریم ما
هرکسی دل را بهدستت داد از مردم برید
تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟
خوب و بد ما به حسینیه پناه آوردهایم
خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما
آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست
کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما
شهر با یک یاحسین ما معطر میشود
هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما
لحظههای آبخوردن هم به فکر روضهایم
بغض خشکیِ لب و بغض گلو داریم ما
در غمت آیات قرآن روضهخوانی میکند
آب دریا و بیابان روضهخوانی میکند
سیدپوریا هاشمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
سهچندان
به پاییزم زدم عطر بهاری خراسان را
به امیدی که فروردین کند مهر تو آبان را
خراسان دل ما تشنهی باران لطف توست
که حاصلخیز کردی با قدمهایت بیابان را
خنک شد از نسیم لطف تو شبهای تابستان
بهاری کرد گرمای رواق تو زمستان را
به شوق خواندن ابیاتی از مدح و ثنای توست
تورق میکنم هر روز اگر که چند دیوان را
چنان بودن کنار پنجره فولاد شیرین است
که بیماران نمیخواهند در آن عرصه درمان را
جواب هر یک ما از جوار تو سهبار آید
که تنها دیده باشیم از تو الطاف سهچندان را
غبار کفشداریهای تو حکم طلا دارد
کسی ارزش نداده این چنین اجناس ارزان را
پس از مشهد به سمت کربلا رفتیم و دست تو
برای ما رقم زد بهترین آغاز و پایان را
#مجتبی_خرسندی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زینب
کیست زینب فخر اولاد رسول
کیست او شاگرد زهرای بتول
کیست زینب زن ولی مرد جهاد
سرشکستن را به ما او یاد داد
کیست زینب حفظ مکتب کار او
زیر بار ظلم رفتن عار او
کیست زینب حق مدار و حق پرست
زاده ی مرجانه را داده شکست
کیست زینب آنکه طوفان کرده است
شام را شام غريبان کرده است
کیست زینب زن ولی مرد آفرین
صد چو مریم ریزدش از آستین
آفرینش پیش پایش درسجود
خیمه ی عشق و شهامت را عمود
زانوی عباس از بهرش رکاب
نام زینب را خدا کرد انتخاب
جان فدایش چون حسینی منصب است
افتخارشیعه بی شک زینب است
سینه زنها از دیار زینبند
لطمه زنها از تبار زینبند
#امیر_کرمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
انا لله و انا الیه راجعون
#شاهچراغ 🔥
شیراز تسلیت
ایران تسلیت
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
درِ دنیا زدم، دنیا علی بود،
به عُقبی سر زدم، عقبی علی بود،
به مسجد رفتم از بهر عبادت،
بنا و بانی و بنّا علی بود...
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
وایِ شما!
سرتاسر عمرتان به تردید گذشت
عمری که به پوشاندن خورشید گذشت
ای جرئت داعش از شما! وایِ شما!
از این همه خون چگونه خواهید گذشت؟
#میلاد_عرفانپور
#حادثه_تروریستی_شیراز
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi