#امام_زمان_عج
در حوالیِّ نیمه شعبان بود
عطرِ یاسی عجیب می آمد
سامرا بود و خانۀ پدری
باز طفلی نجیب می آمد
باید اسپند ، دود می کردند
نوهء ماه ، می رسید از راه
حاملِ پرچم ابالفضل و
ذوالفقارِ علی ولی الله
گل نرگس که زیرِ پاهایش
باغِ گل فرش شد همان اول
مثلِ جدَّش حسین ، قنداقش
شرفِ عرش شد همان اول
بر غمِ اهل بیت در حُکمِ
جرعه ای آب بود بر آتش
از همان کودکی به دوشش بود
پرچمِ سرخِ یالثاراتش
وَ ورق خورد صفحۀ تقویم
تا که هنگامِ غیبتش آمد
آسمانِ وجود ، ابری شد
دوری از ماه ، نوبتش آمد
بیشتر از هزار و صد سال است
جمعه ها را شمرده ایم آقا
دردش اینجاست بعدِ این مدت
از فراقت نمرده ایم آقا
ظاهراً زخمیِ فراقیم و
منتظرهای یازده صده ایم
شرم داریم این همه جمعه
ندبه ات را فقط ورق زده ایم
در سخن ، عهد خوانده ایم و فرج
در عمل ، کم صداقتیم آقا
مثلِ بحرالعلومها کم بود
غالباً بی لیاقتیم آقا
از تو غافل شدیم از بس که
ماتِ غربیم و خیرهء شرقیم
یادمان میرود که تو هستی
بس که در روزمَرِّگی غرقیم
مثل حیدر برای پیغمبر
مردِ بدر و اُحُد نداری تو
سیصد و سیزده نفر ، حتی
دور و اطرافِ خود نداری تو
من بمیرم ، غریب یعنی تو ...
تو که تنها شدیّ و بی لشگر
نه کنارِ تو زینبی هست و
نه ابالفضل و نه علی اکبر
نکند پایِ سفره های ظهور
میهمانِ اضافی ات باشیم
پسر فاطمه دعایی کن
مثلِ مرحوم کافی ات باشیم
باز هم غیرتِ قدیمی ها...
اندکی از گناه ، پرهیزی
عصرِ جمعه ، و یا سه شنبه غروب
یک سَماتی ، توسلی ، چیزی
ما که در خوابِ خود فرو رفتیم
یک تلنگر نیازِ مُبرَمِ ماست
اینکه غافل شدیم از بودت
علتِ زندگیِّ مبهمِ ماست
الغرض ، سهله ، کوفه یا عرفات
یا که خلوت نشینِ سردابی
هر کجایی خدا نگهدارت
غایبِ قصه های بی تابی
دلِ ما تنگِ این دو تا رنگ است
دلِ ما را تو کهکشانی کن
گنبد زرد ، گنبد آبی
کربلائیّ و جمکرانی کن
شاه بیتِ همه غزلهایم
همه کار و کسم بیا برگرد
به بدیِّ دلم نگاه نکن
جان زهرا قسم بیا برگرد
مهدی مقیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
اومدم دعا کنم تا که بیای
هی خداخدا کنم تا که بیای
بعداز این میخوام که همراه دعا
دوری از خطا کنم تا که بیای
اومدم بگم منو نگا کنی
تو نمازشب برام دعا کنی
اومدم که التماست بکنم
نشه یک لحظه منو رها کنی
اگه تو بیای آقا بهار میاد
تو دل منتظرات قرار میاد
یه روز عاشقات بهم خبر میدن
آقامون داره با ذوالفقار میاد
میای و لبارو خندون می کنی
مهربونی رو فراوون می کنی
شب انتظار دیگه تموم میشه
میای و دردا رو درمون می کن
میای و غم از تو سینه می بری
میاری صفا و کینه می بری
کاش که باشیم و اون روز ببینیم
که میای مارو مدینه می بری
میای و با چشمای تر میخونی
میای از غربت حیدر میخونی
چه قیامتی میشه وقتی آقا...
برا ما روضه ی مادر میخونی
کاشکی از باغ خزونت بخونی
از عموی مهربونت بخونی
ما چقد لطمه بصورت می زنیم
وقتی که از عمه جونت بخونی
سیدمجتبی شجاع
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
روضه از زبان بقیت الله الاعظم
من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم
بی تابِ سربریدة ماهِ محرمم
با گریه هر غروب من از حال می روم
با هر فرازِ ناحیه گودال می روم
صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم
این روضه را به مادرمان هدیه می کنم
برنیزه تکیه داد وز جایش بلند شد
دردش گرفته بود صدایش بلند شد
فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید
نامردها به خیمه چرا حمله می کنید
کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!!
اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان
با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح
با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح
اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد
اینجا به بعد شیون زنها شروع شد
دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای
بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای
دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه
با عمه آمدند به بالای قتلگاه
جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه
دیدم چگونه عمه ما می کند نگاه
هرکس رسید نیزة خود را شکست ورفت
یک استخوان ز سینة آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند
در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست
وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد
تا که زرویِ پیکرِ بی سر بلند شد
فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد
اینجا به بعد گریة من رنگِ خون شود
گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود
اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند
باور کنید عمة مارا کتک زدند
راه فرار از حرم آنروز بسته شد
با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد
آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند
آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند
قاسم نعمتى
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
ای زمین سامره طور تجلّا خوانمت
یا بهشت حضرت باری تعالا خوانمت
سرزمین مکّه یا گلزار بطحا خوانمت
جبهه هفت آسمان با عرش اعلا خوانمت
کعبۀ پیغمبران یا طور سینا خوانمت
قبلۀ امید فرزندان زهرا خوانمت
هر چه هستی طور دل سینای جان میدانمت
زادگاه مهدی صاحب زمان میدانمت
نو عروس فاطمه امشب محمّد زادهای
دختر شاهنشه رومی و احمد زادهای
اختر برج ولایی، ماه امجد زادهای
هیکل توحید یا روح مجرّد زادهای
عابدی معبود و یا عبدی مؤید زادهای
پای تا سر مظهر دادار سرمد زادهای
انبیا را اولیا را، جان جان است این پسر
مصلح کل مهدی صاحب الزمان است این پسر
کودکی نورس مپندارش که پیر آدم است
رهنمای آدم است و مقتدای عالم است
انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است
هم خطاب مبرم است و هم کتاب محکم است
هم بدرد جان دوا هم زخم دل را مرحم است
نوح دل، یوسف لقا، موسی بیان، عیسی دم است
شیعه تنها مصلح کلّ بشر میداندش
عالم خلقت امام منتظر میداندش
نرگس امشب تا سحر با مرغ شب بیدار باش
صبحدم چشم انتظار وعدۀ دیدار باش
دیده بگشا در تمشای رخ دلدار باش
در رخ دلدار محو جلوۀ دادار باش
شاهد لبخند گل در دامن گلزار باش
در نشاط و شور و شادی باغبان را یار باش
شب دعایت روح را غرق حلاوت میکند
صبح مهدی در برت قرآن تلاوت میکند
ای عروس فاطمه ام العلوم الکامله
ای جهان قربان حملت ای بمهدی حامله
ای تو را سادات زنهای بهشتی قابله
خیز از جا و بجا آور نماز نافله
نور شد بین تو و چشم حکیمه فاصله
کاروان دل به پا آمد امید قافله
حبذّا یار آمده یار آمده یار آمده
یوسف گم گشتۀ زهرا به بازار آمده
نرگس امشب موسِئی با نور طور آوردهای
یا مگر داور دیگر باز بور آوردهای
آدم است این یا ملک یا آنکه حور آوردهای
یا بدامن مظهر الله نور آوردهای
آفرینش را به شوق و وجد و شور آوردهای
سید الاشهاد را بدر البدور آوردهای
از زمین یک آسمان توحید داری در بغل
ماه دورت گردد و خورشید داری در بغل
قلب امکان، رکن ایمان، جان جان ماست این
ناخدای کشتی دین مصلح دنیاست این
لنگر و طوفان و موج و ساحل و دریاست این
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیساست این
نور و طور و فجر و قدر و کوثر و طاهاست این
ای دو صد یوسف فدایش یوسف زهراست این
نامش از اهل زمین و آسمان دل میبرد
چهرهاش نادیده از خلق جهان دل میبرد
والد خلق خدا در نقش مولود آمده
در جمال عبد پیدا، حُسن معبود آمده
آفتاب ظلّ جان یا ظلّ ممدود آمده
بحرهای آرزو را دُرّ مقصود آمده
با لوای حمد بشتابید محمود آمده
آی مظلومان بپا مهدی موعود آمده
روز عشق و وحدت و ایثار و هم عهدی رسید
از کنار کعبه فریاد انا المهدی رسید
ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا
ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا
ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا
ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا
ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا
ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا
زینب کبرا سر بازار میخواند تو را
فاطمه بین در و دیوار میخواند تو را
آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟
ماهتابا جلوهای شبهای هجران تا بکی؟
باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟
یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟
احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟
مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟
از جگرها آه میجوشد که یا مهدی بیا
خون ثارالله میجوشد که یا مهدی بیا
گاه دور کعبه با اشک روان میجویمت
گه چو بلبل نغمه زن در بوستان میجویمت
گه کنار خانه برگرد جهان میجویمت
در منی من در زمین و آسمان میجویمت
که به بزم دوستان با دوستان میجویمت
گه درون خویشتن مانند جان میجویمت
هرچه میگردم در این گلشن نمیبینم تو را
تو مرا میبینی امّا من نمیبینم تو را
دیدهها اختر شمار صبح دیدار تؤاند
اختران آئینهدار ماه رخسار تؤاند
گلعذاران بی قرار سیر گلزار توأند
شهریاران خاکسار پای زوّار توأند
سربداران پایدار دار ایثار توأند
دوستان چشم انتظار صبح پیکار توأند
یا بن مولانا العلی یا بن النبی المصطفی
از تو عالم میشود چون نظم «میثم» با صفا
استاد حاج غلامرضا سازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
ای زمین ریزه خوار تو مهدی
وی زمان در مدار تو مهدی
آمدی ای حقیقت هستی
عالمی بیقرار تو مهدی
صد و بیست و چهار هزار احمد
همه در انتظار تو مهدی
منتظر بر تو سیزده معصوم
و همین افتخار تو مهدی
نه فقط نُه فلک به فرمانت
عرش در اختیار تو مهدی
فصلها از تو شکل میگیرند
هست جنت بهار تو مهدی
مانده اسلام از تو پابرجا
نازم این اقتدار تو مهدی
غم و اندوه برطرف سازد
پرچم آشکار تو مهدی
میشود هر، عدوی تو محو از
تیغِ دشمن شکار تو مهدی
نَصر و عزت، خدا ترا داده
تا بماند قرار تو مهدی
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله
آمدی تا که دلبری بکنی
در امامت پیمبری بکنی
آمدی تا که خود بِإذن الله
بر همه خلق سروری بکنی
آمدی با حکومتِ الله
باز اقدام حیدری بکنی
آمدی تا به جنگِ با خصمت
همچو جدّت دلاوری بکنی
آمدی تا به مَسند اسلام
بعد از این حکم دیگری بکنی
آمدی ای مجدِدِ احکام
تا که احکام پروری بکنی
آمدی تا به سنّت احمد
دین حق را تو یاوری بکنی
آمدی دست ظلم بَرچینی
در عدالت برابری بکنی
آمدی تا به دادِ ما برسی
دشمنی با ستمگری بکنی
آمدی با نجات گمراهان
عالمی را تو رهبری بکنی
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله
امتداد خدا تویی آقا
دردها را دوا تویی آقا
وارث اهلبیتِ پیغمبر
زادۀ مصطفا تویی آقا
این جهان پُر ز فتنه شد بازآ
ثمر مرتضا تویی آقا
ای ضیاءِ دو دیدۀ زهرا
جان خیرالنسا تویی آقا
یاورِ عمه زینبی و یقین
مرهم مجتبا تویی آقا
داروی زخمهای شاه شهید
مددِ کربلا تویی آقا
طالب خون سرخ و منتقمِ
رأسهای جدا تویی آقا
آخرین نور دیدگان حسین
چارم ابنُ الرضا تویی آقا
بحر و بر از تو امنیت یابد
حافظ دین ما تویی آقا
امر تو نافذ است در عالم
صاحب دو سرا تویی آقا
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله
ما محبِ محبتت هستیم
ریزه خوار ولایتت هستیم
ما ز مستشهدینَ بَینَ یَدیه
جان نثاران بیعتت هستیم
گر بمیریم، باز هم به ظهور
زندۀ روز رجعتت هستیم
همه لبیک گو بسوی تو
پیشتاز اجابتت هستیم
تشنۀ طلعت رشیدۀ تو
همه مشتاق حضرتت هستیم
به جمال مبارکت سوگند
کشتۀ آل عترتت هستیم
در طریق تو با تمام وجود
تابعِ امر و حجتت هستیم
قول تو حقّ و فعل تو حقّ است
ما موظف به طاعتت هستیم
ای رفیقِ شفیق، ما احباب
مدّعیِ رفاقتت هستیم
تو امام هدایتی و ما
تشنگان هدایتت هستیم
هر کجا هستی ای وصی الله
العجل العجل ولی الله
همه جا پُر شد از بهانۀ تو
میرسد از فَلک نشانۀ تو
کربلا و مدینه میگویند
بازگرد ای دل آشیانه تو
سامرا و نجف ترا خوانند
کاظمین است در کرانه تو
از بقیع نغمۀ تو میآید
طوس دارد به لب ترانه تو
همچو زمزم برای تو گِرید
کعبه در گردشِ شبانه تو
جمکران را ببین که منتظرند
خیلِ عاشق در آستانه تو
از حرم تا حرم همه پرسند
از تو و وصل عاشقانه تو
از یمن تا عراق، هم ناله
سوریه میکند بهانه تو
دوستان در پی ظهور توأند
دشمنان منکر زمانه تو
چشمِ پهلو شکسته مانده به در
شاهد اشک دانه دانه تو
محمود ژولیده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
برای آمدنش ، انتظار کافی نیست
سری خمیده و چشمانِ زار، کافی نیست
اگرچه دست تضرع به سر نهی خوب است
ولی نشسته به منبر، دچار؛ کافی نیست
غمِ بزرگِ دلش فهمِ اندکِ من و توست
شعور خود برسان، چون شعار کافی نیست
بسنجد او چو تمنا ز روی اعمالت
بدان دعای فرج بی شمار، کافی نیست
بدونِ اذنِ نگاهش اجابتی نرسد
به ندبه ای که در آن جان نثار، کافی نیست
بساطِ جشنِ تولد به نیمه ی شعبان
برای جلبِ رضای نگار، کافی نیست
به این رویه چو عزمی بر ارتباط کنی
تو را خبر برسد، اعتبار کافی نیست
برای رؤیتِ سیمایِ منجیِ عالم
بجز تنی که شده بی قرار، کافی نیست
چهار فصل وجودت شود چو بی تابَش
رسد گلی که برایش بهار، کافی نیست
غزل سروده دلِ شاعرِ گنه کاری
ز نرگسی که به دیوان هزار کافی نیست
به یک کرشمه ی چشمش گِره گشا گردد
کسی که بر قدمش روزگار کافی نیست
#مهدی_امیری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
دلم گرفته وشعرم شبیه باران است
غزل که نه؛دوسه سطری سخن به یاران است
دلی گرفته و شعرو دو چشم بارانی
وشاعری که زکارزمانه حیران است
کدام واژه سرآغاز حرف من باشد
درون سینه ی باران سخن فراوان است
حکایت من دلخسته نقل دلتنگی ست
حکایت من از این فصل برگ ریزان است
تهی شده دل انسان زعشق حضرت عشق
وعشق های دروغین برای جبران است
کسی به فکر غم دیگران نمی افتد
یکی فسرده و غمگین؛یکی غزلخوان است
یکی تهی ز غم پول و غرق ثروت پوچ
یکی گرسنه شب وروز در پی نان است
شکستن دل مظلوم کار آسانی ست
بگیر دست ویقین دان که کار مردان است
در این زمانه که بازار عاشقی سرد است
در این زمانه که انگار قحط ایمان است
خدا کند که" شهیدان" زیادمان نروند
وگرنه نقطه ی آغاز خط پایان است
"شهید"٬واژه ی سرخی میان آتش وخون
همان که دین ووطن نزد اوبه ازجان است
همان کسی که جهان باتمام وسعت خود
برای چشم خدابین او چو زندان است
شده سر من وتو گرم حضرت شیطان
گنه برای من وتو چقدر آسان است
زمان برای مناجات با خدا اندک
چه ناسپاس وستم پیشه نسل انسان است
کجاست منجی شبهای تار ؛یارکجاست؟
کجاست او که بهاری پس از زمستان است؟
ستون ارض وسماء؛آرزوی منتظران
همان کسی که خود آیه های قرآن است
همان کسی که میان قنوت ابری خویش
شبانه بهر گناهان شیعه گریان است
بنال شاعر دلخسته از گناهانت
که گونه های گل فاطمه تر از آن است
ببار؛ناله بزن؛اشک غم به دامن ریز
بخوان دعای فرج را؛غزل پریشان است
علیرضا بیاتانی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
ای خوش آن جانی که جانانش گُلِ خاتم شود
وقت آن آمد که دل با دلبرش همدم شود
نیمه ی شعبان، سُرورَش بهترین اعمالِ ماست
زین تمسک دستِ ما بر حبلِ حق محکم شود
کرده از جنت وَزیدن، یک دمِ گرمِ حسین
آن دمِ گرمی که عالم از همین یک دم شود
یوسف زهراست در آغوش گرم عسکری
زاده ی نرگس که جانِ عالم و آدم شود
نور افشانید، گل ریزید، جان اهدا کنید
هستیِ پیغمبر آمد هستیِ عالم شود
از حرا تا طورِ موسی، ذکر یا مهدی بپاست
گو مهیای ظهورش عیسیِ مریم شود
سِرّ مستودع که میگویند، آمد آشکار
یار میخواهد که با سِرّ خدا مَحرم شود
سامرا طاووسِ جنت را به چشم خویش دید
آخرین شاه ولایت را به چشم خویش دید
مژده وجهُ الله شد از این عنایت جلوه گر
وز جمال حضرتش نور ولایت جلوه گر
اوست جلوه گاهِ "یَهدِی اللهُ نورِ مَن یشاء"
با ظهور او شده نور هدایت جلوه گر
روی احمد، خوی احمد، بوی احمد آمده
نام زیبای محمد، زین روایت جلوه گر
انبیا را همنشین و اولیا را جانشین
اوصیا را آرزو در این حکایت جلوه گر
شیعیانِ مرتضی را حاجتِ دیرین رسید
مومنانِ ناب را دستِ حمایت جلوه گر
وارثِ تیغ امیرالمومنین، نجلِ حسین
عصمتِ زهرای اطهر را به غایت جلوه گر
یادگارِ دو حسن، آئینه دارِ اهلبیت
ذاتِ قرآن را به هر عنوان و آیت جلوه گر
جشنِ میلادش، زمانِ بیعت و هم عهدی است
صاحب فتحِ بزرگِ آفرینش، مهدی است
آمد آن خاتم که عالم را گلستان میکند
نامِ ختم الاوصیا را ذکرِ یاران میکند
عقل کُل آمد که با او عقلها کامل شود
با ولایش عزم و همت را نمایان میکند
او همه ادیان عالم را کند مجذوب خود
او مسیحی های عالم را مسلمان میکند
کاخهای ظالمان را دستِ مظلومان دهد
هم فقیران را به یُمنِ خویش سلطان میکند
لشکر حق را سرازیر از نجف تا کربلا
تا مدینه، بعد از آن هم عزم ایران میکند
کوریِ چشم تمام دشمنانِ مسلمین
در جهان اجرا سراسر حکم قرآن ميكند
در مصافِ لشکرِ کفر و نفاق و شرک و بخل
با هجومِ ذوالفقارِ خویش طوفان ميكند
دستِ شیطانِ بزرگ از پُشت بَندد بر درخت
میزند با سیلیِ محکم بر آن دو تیره بخت
وای بر آنکس که با حضرت، دلِ او صاف نیست
موضعِ وِی در غبارِ فتنه ها شفاف نيست
آنکه دارد انحراف از اعتقاداتِ ظهور
شک مکن یک ذرّه با ایمان و با انصاف نیست
هر که فرمانش برَد بی شک هدایت میشود
در صراط مستقیمش، ذرّه ای اِتلاف نيست
دولتی خواهد کریمه تا کند خدمت به خلق
دولتِ مستضعفین، همدست با اَشراف نیست
دشمنان را هست شمشیرش، عذابی دردناک
دوستان را از سوی آن مقتدا اِجحاف نيست
انتقامِ خون مظلومانِ عالم دستِ اوست
پس سرِ سازش به ظالم با چنین اوصاف نیست
در قصاصِ خونِ سالار شهیدان بی گمان
گر همه اهل زمین کشته شوند اِسراف نیست
بهر جدش دائم الاوقات می گِرید هنوز
صبح و شب بر عمه ی سادات می گِرید هنوز
محمود ژولیده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
از تو دور افتاده ایم و با فراقت راحتیم
باز اما ادعا داریم فکر حضرتیم
فکر بیداری مایی ما ولی خوابیم خواب..
عفو کن آقا اگر اینقدر اهل غفلتیم
تو به گمنامان نگاه بیشتر داری ولی...
ما ز چشم افتاده ها از عاشقان شهرتیم
پشت ابر معصیت ماندیم و نابینا شدیم
حاضر کامل شما هستی و ما در غیبتیم
با تمام این بدیها نام مارا خط مزن
با تمام این بدیها باز هم در خدمتیم
جزحسینو روضه اش راه نجاتی نیست نیست
ما برای آشتی با تو دخیل هیئتیم
سیدپوریا هاشمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_صاحب_الزمان_عج
غبار شد دل من کوچهی عبورش را
مگر که درک کند آسمان نورش را
میآید و همه جا میپراکند با عشق
شمیم شاد بهارانهی حضورش را
همیشه سهم بشر روزهای غیبت نیست
کلیم باش و ببین جلوههای طورش را
ضریح منتظرانش همین شکیباییست
چرا دخیل نبندم دل صبورش را !؟
کدام دل به حریم امام نزدیک است؟
کدام جاده بغل کرده راه دورش را؟
#محمد_حسن_بیاتلو
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_رقیه
دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو
تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو
پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد
خدا گواست که پیغمبر است این بانو
زبان الکن ما عاجز است از وصفش
چه خوانمش؟ نوه ی حیدر است این بانو
حسین کشتی عشق است و خوب می دانیم
برای کشتی او لنگر است این بانو
بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند..
چرا که فاتح صد خیبر است این بانو
دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او...
سلام هر شب هر نوکر است این بانو
کتاب زندگی او سه آیه داشت فقط
شبیه مادرمان، کوثر است این بانو
احسان نرگسی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#شعر_انتظار
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشمهای نگران آینۀ تردیدند
نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
غرق دریای تو بودند ولی ماهیوار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند
در پی دوست همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصلها را همه با فاصلهات سنجیدند
تو بیایی، همۀ ثانیهها، ساعتها
از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند
#قیصر_امین_پور
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_عصر علیهالسلام
#بهار_انتظار
ای چشمهایت جاری از آیات فروردین
سرشارتر از شاخههای روشنِ «والتّین»
لبخندهایت مهربانتر از نسیم صبح
پیشانیات سرمشق سبز سورۀ یاسین
ای با تو صبح و عصر و شب «فی أحسَنِ التقویم»
ای بیتو صبح و عصر و شب دلمرده و غمگین
ای وعدۀ حتمی! بگو کی میرسی از راه
کی میشکوفد شاخههای آبی آمین؟
رأس کدامین ساعت از خورشید میآیی
صبح کدامین جمعهها با عطر فروردین؟
#مریم_سقلاطونی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
ترکیببند مدح حضرت رقیه خاتون سلاماللهعلیها؛
جانودل شاعر پی الهام حسین است
وقتی که سرآغاز غزل نام حسین است
چون آب که رفع عطش از تشنه نماید
آرام دلم نام دلآرام حسین است...
هر قاعدهای خورده بههم از سر لطفش
آزاد، اسيریست که در دام حسین است
در زمرهی شاهانوبزرگان شده مکتوب
هر نام که در دفتر خدّام حسین است
اسلام ِ همه کفر شود روز قيامت
معيار خداوند اگر اسلام حسین است
آغاز خوش این است که با نام حسین و
پايان خوش آن است که با نام حسین است
با دست علیاکبر و با دست رقیه
رزق همه از سفرهی اکرام حسین است
آمد به جهان دختر ارباب، خوش آمد
ماه دوسرا، مهر جهانتاب، خوش آمد
بیتالغزل هر غزل ناب رقیهست
خورشید علیاصغر و مهتاب رقیهست
نزدیکترین راه به الله حسین است
نزدیکترین راه به ارباب رقیهست
در باب برآوردن انواع حوائج
یکباب خدا دارد و آن باب رقیهست
در زاویهی عرش خدا قاب بزرگیست
نامی که شده زینت اینقاب رقیهست
در خلوت خود معتکفاند اهلمحبّت
در مسجد این طایفه محراب رقیهست
دردانهی ارباب که با دست اباالفضل
از چشمهی کوثر شده سیراب رقیهست
حاجت طلبیدند از او عالموآدم
زیرا که فقط مهر جهانتاب رقیهست
او آمده و خستگی عشق به در شد
با خندهی خود امابیهای پدر شد
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
هر وقت نشستهست سر شانهی عباس
تقدیم شده منصب شاهی به رقیه
هرجا سخن از راه رسیدن به خدا شد
داده دل ما زود گواهی به رقیه
هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
ساکن شده در کهف امان تا ابدالدهر
آورده هرآنکس که پناهی به رقیه
مدیون حسینیم که داده دل ما را
گاهی به علیاصغر و گاهی به رقیه
وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر
دهمرتبه گفتیم؛ الهی به رقیه...
هر کس که تو را دیده به لب زمزمه دارد
بر لب دم یافاطمه یافاطمه دارد
مجتبی خرسندی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
امضا
بگو به عشق بخواند کمی رسالهی ما را
که پیروی بکند مرجع سهسالهی ما را
هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند
سپرده است خدا دست تو سلالهی ما را
چه افتخار بزرگیست این که از دم خلقت
سند زدند به عنوان تو قبالهی ما را
یقین که اهل سعادت نمیشدیم، که جز تو
کسی نگفت به ما فرق چاهوچالهی ما را
فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی
که گوش کس نشنیدهست آهونالهی ما را
بریده بود دل ما از آستانهی رحمت
که گریه بر تو روا کرد استحالهی ما را
گدای هیچکسی نیستیم غیر تو بیبی
که دست لطف تو پر میکند پیالهی ما را
بهشت قسمت ما میشود اگر که رقیه
به دست کوچکش امضا کند حوالهی ما را
مجتبی خرسندی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
فصل بهار آمد و رنگ بهار نیست
اری جهنم است زمانی که یار نیست
امسال از همیشه ی خود بی ثمرتر است
در باغ من نشانه ای از برگ و بار نیست
هر قاصدی که آمده از راه، ناخوش است
هر نامه ای که می رسد از سوی یار نیست
دنیا به جز عذاب چه دارد برای من؟
شب های تار هست صدای سه تار نیست
آه ای پرنده! گاه قفس را نفس بکش
آخر همیشه راه رهایی فرار نیست
-علیرضا بدیع
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بیتاب و بیقرارم فکری به حال من کن
آشفتهروزگارم فکری به حال من کن
عمریست هر محرّم بار گناه خود را
دست تو میسپارم فکری به حال من کن
در گیر و دار غفلت نفسم مرا زمین زد
بالا گرفته کارم فکری به حال من کن
در کشتی نجاتت جایی برای من هست؟
خیلی امیدوارم فکری به حال من کن
با اذن مادر خود یکبار بعد روضه
بنشین کمی کنارم فکری به حال من کن
نعم الامیر عالم ردّم نکن به قرآن
جز تو کسی ندارم فکری به حال من کن
دست مرا بگیر و در اولین شب قبر
آنجا که در فشارم فکری به حال من کن
بشنو صدای آهم را یا قدیم الاحسان
بالا سر مزارم فکری به حال من کن
#حسین_انصاریان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش
دست این طایفه ار سوی خدا نیست ببخش
در نبودت همه بازیچه این نفس شدیم
اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش
اصلا انگار نه انگار تو را گم کردیم
بودنت دغدغه قلبی ما نیست ببخش
نشده نیمهشبی با تو مناجات کنیم
نیمهشب پشت در خیمه گدا نیست ببخش
سوز هر ناله ما پای گناهان رفته
در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش
از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم
خانه ما طرف کربوبلا نیست ببخش
گریهکنهای حسینیم ولی آقا جان
اشک ما مثل شما صبح و مساء نیست ببخش
#ناشناس
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
چیزی از این بهار در آغوش من کم است
تو نیستی و یک سره اری جهنم است
اسفند سرد و خسته به پاییز می رسد
تقویم یک دروغ بزرگ و مسلم است
وقتی که هیچ چیز شبیه گذشته نیست
وقتی ردیف و قافیه گاهی فقط غم است
وقتی به جای عشق، هجوم سه نقطه هاست
وقتی که قحط سیب و حوا و آدم است
از هفت سین کال زمستان عبور کن
سرماست سین هفتم و سرما جهنم است
بر من مگیر خرده اگر سبز نیستم
وقتی سیاه بر همه رنگی مقدم است
فاطمه شمس
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#بهار_انتظار
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کردهاند اردیبهشتی میرسد از راه
بهاری میرسد از راه و میگویند میروید
گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه
بگو چلّهنشینان زمستان را که برخیزند
به استقبال میآییمت ای عید از همین دی ماه
به استقبال میآییمت آری دشت پشت دشت
چه باک از راه ناهموار و از یاران ناهمراه
به استهلال میآییمت ای عید از محرمها
به روی بامها هر شام با آیینه و با آه...
سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان
گلویی تر کنید ای تیغهای تشنه، بسمالله!
#محمدمهدی_سیار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
بهار میرسد اما نمیرسی از راه
بهار حضرت زهرا نمیرسی از راه..
غبار فاصلهها جاده را مکدّر کرد
طراوت دل دریا نمیرسی از راه؟
شب است و شیون و شور و شرار و صد شکوه
سپیدهی شب یلدا نمیرسی از راه؟
امید آخر دنیا، طبیب زخم فراق
سوار غمزده، آقا نمیرسی از راه؟
بهانهی دلِ تنگِ غروبِ هر جمعه
بهار اصلیِ دنیا، نمیرسی از راه؟
بدون تو چه بهاری چه عید نوروزی!
عزاست بی تو جهان تا... نمیرسی ازراه
محمد کابلی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
من به دردت میخورم یا نه؟ جوابم را بده
پاسخ این قلب پر سوز و نوایم را بده
کربلایم میبری یا رو به زهرا میزنم
جان زهرا جان زینب کربلایم را بده
گاه رعیت هم ز اربابش طلب دارد حسین
من طلبکارم ز تو آقا عطایم را بده
هر شب از زینب فقط گریه تقاضا میکنم
ای قتیل اشک و گریه اشکهایم را بده
من گنهکارم ولی در روز محشر یاحسین
خود جواب این همه خبط و خطایم را بده
حضرت عشقی و من بیمار هجران تو ام
ای طبیب قلب بیمارم دوایم را بده
از خماری حرم دارد دلم دق میکند
هر چه دارم میدهم ایوان طلایم را بده
#ناشناس
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
نشئه از بوی می خوان وفا برخیزد
عاشقم بر می صافی که صفا برخیزد
ای صبا ساقی ما را برسان تهنیتی
و بگو از سر این جور و جفا برخیزد
جرعهای می به خمار از سر رافت بدهد
تا که مست از نفس باد صبا برخیزد
در نباشد به سرای کرم سلطانی
که به تقتق ز در شاه صدا برخیزد
فرصت عجز و انابه نبود تا ز گدا
حرفی از جود و کرم یا که عطا برخیزد
میدهد گفته و ناگفته به مسکین درش
پس بگو از در این خانه گدا برخیزد
هر که آمد به طلب آمده و در طلب است
بنشیند به رضا و به رضا برخیزد
بر سر بام تو هر مرغ فرودآمده را
دل آن نیست دوباره به هوا برخیزد
گر غبار حرمت بر سر ما بنشیند
هر نفس سینه زند بوی شفا برخیزد
مس تن را بکشد هر که به خاک در تو
وقت برخاستن از خاک طلا برخیزد
دارم از پنجره فولاد شما میشنوم
هر که دارد هوس کربوبلا برخیزد
#صمد_عليزاده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_زمان_عج
آقا پریشانم کسی دور و برت نیست
تنهای تنهایی کسی هم یاورت نیست
بی ما کجا سر میکنی تنهای تنها
آقا خیال آمدن در باورت نیست؟
اینجا گمانم مسجدی درکت نکرده
آقا چرا در این مساجد منبرت نیست
حالی ندارد ندبه هر جمعه ی ما
این الحسین خوانی دگر پشت سرت نیست
مشغول دنیایی پر از سر درگمی ها
شرمنده ام گویی کسی غم پرورت نیست
گردیده ام آقا پشیمانی ندیدم
فهمیده ام آقا کسی دورو برت نیست
اینجا اگر تشنه شوی دردت بجانم
در کوی و برزن مومنی آب آورت نیست
بهنام واحدی
@janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
پنهان و آشکار به یادت گریستم
چون ابر نوبهار به یادت گریستم
دلسنگ و پرغرور از این عشق رد شدی
دلتنگ و بیقرار به یادت گریستم
تو مثل رود راهی دریا شدن شدی
من مثل آبشار به یادت گریستم
روزی هزار بار تو را یاد کردم و...
روزی هزار بار به یادت گریستم
مانند جادهای که به پایان نمیرسد
عمری در انتظار به یادت گریستم
دیدم که در قفس دو قناری چه دلخوشاند
بی هیچ اختیار به یادت گریستم
#مجید_ترکابادی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi