مناجات با امام زمان عجل الله فرجه
شب اول محرم
سلام من به تو و بر محرم جدت
سلام من به تو و روضه ی غم جدت
فدای شال سیاهت که پرچم روضه است
دوباره آمده ام زیر پرچم جدت
به زیر چادر زهرا دوباره جمع شدیم
شدیم سینه زن داغ ماتم جدت
چقدر گریه نوشتیم پا به پای لهوف
چقدر روضه کنار مُقرَّم جدت
قسم به گریه ی هر شام و اشک هر صبحت
که اشک گریه کنان است، مرهم جدت
خدا کند که بمیرم غروب عاشورا
میان ذکر مصیبات اعظم جدت
هزار بار نوشتیم روضه را، هر بار
رسیده ایم به آن جسمِ درهم جدت
رسیده ایم به دست بدون انگشتر
رسیده ایم به آن پیکر کم جدت
بیا به مجلس روضه به خاطر عباس
بیا به حق همان قامت خم جدت
وحید محمدی
#محرم۱۴۴۴
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_مسلم علیهالسلام
شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
در نگاهش كوفهكوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهاییاش یاور نداشت
بامهای خانههای مردم بیعتفروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت
میچكید از مشکهاشان جرعهجرعه تشنگی
نخلهاشان میوهای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آه
نسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت
روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبود
سرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیرهاش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
#یوسف_رحیمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین
تمام حنجره ها نینوای توست حسین
دل شکسته ی ما کربلای توست حسین
بهای خون تو را جز خدا نداند کس
تو کیستی که خدا خونبهای توست حسین
برات عفو به امضاى مادرت گیرد
کسی که زائر صحن و سرای توست حسین
بهشت باد به اهل بهشت ارزانی
بهشت ما حرم باصفای توست حسین
به عالمی در دل بسته ايم از اول
مگر به روی تو، این خانه جای توست حسین
هنوز دوست به یاد تو اشک می ریزد
هنوز بر لب دشمن ثنای توست حسین
سلام بر تو که قاتل، کریم خواند تو را
سلام بر تو که عالم گدای توست حسین
سلام بر تو که حتّی سپاه دشمن هم
رهین منّت و لطف و عطای توست حسین
زیارت همه پیغمبران، زیارت حق
زیارت سر از تن جدای توست حسین
سر تو دفن شد امّا چهارده قرن است
جهان پر از تو و بانگ رسای توست حسین
تو آن صحیفهء صد پارهء ورق ورقی
که زخم های تنت آیه های توست حسین...
استاد حاج غلامرضا سازگار
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین
با تو شروع می کنم ای ابتدای من
ای جلوه خدایی بی منتهای من
پایان راه تو به خدا ختم می شود
از راه کربلاست مسیر خدای من
لحظه به لحظه محضر زهرا رسیده است
رنگ خدا گرفته اگر گریه های من
از روی فرش های حسینیه عزا
تا عرش می رود اثر ردپای من
شکر خدا که در دهه آخر الزمان
خرج تو می شود نفس من صدای من
این گریهی برای تو کفارهی من است
این راه توبه ای ست برای خطای من
از من نیاز می رسد و از تو ناز عجب
دردسری شده سفر کربلای من
علی اکبر لطیفیان
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#امام_حسین
#اول_مجلسی
پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم
یا جوانمرگ ، شهیدِ سر راهت بشوم
مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز
تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم
کیمیایی ست عجب روضه ی جانسوز حسین
مددی صاحب عزا تعزیه دارت بشوم
کوچه کوچه بزنم حب تو را جار و سپس
از روی بام پریشان فراقت بشوم
کاش میشد گِل تقدیرم عوض گردد تا
ظهر عاشور سیاهیِ سپاهت بشوم
رخصت خیمه ی خود را بده تا مثل زهیر
متحول شده از فیض وصالت بشوم
مثل حر توبه ی من را بپذیر آقاجان
تا رها از قفس و بند اسارت بشوم
گوشه چشمی که شبیه وهب نصرانی
من مسلمان شده ی طرز نگاهت بشوم
وسط معرکه مجنون بشوم چون عابس
پیرُهن پاره کنم مست ز جامت بشوم
قاسم ابن الحسنی قد بکشم پای غمت
زیر بار مِحنت خوش قد و قامت بشوم
مثل شهزاده علی در صف میدان جهاد
با لب تشنه اذان گوی نمازت بشوم
یک سه شعبه ز کمان آید و چون طفل رباب
عاقبت با گلوی پاره فدایت بشوم
سر من باشد و دامان تو ، چون جون سیاه
بین آغوش تو نائل به شهادت بشوم
گوشه ای از حرمت خاک شوم مثل حبیب
من هم همسایه ی نزدیک مزارت بشوم
حضرت عشق به آمال دلم خرده مگیر
من بقربان سر نیزه سوارت بشوم
بشکند گردنم اما نرسد روزی که
لکه ی ننگ شما باشم و بارت بشوم
یدالله شهریاری
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_مسلم
هيچکس مثل من اينگونه گرفتار نشد
با شکوه امدم و بى کس و بى يار نشد
حال و روز من اواره تماشا دارد
تکيه گاهم بجز اين گوشه ديوار نشد
روزه دارم من و لب تشنه و سر گردانم
بين اين شهر کسى بانى افطار نشد
دست بر دست زنم دل نگرانم چه کنم
مثل من هيچ سفيرى خجل از يار نشد
گر زنى سينه سپر کرده برايم صد شکر
سينه اش سوخته از داغى مسمار نشد
اهل اين شهر همه سنگ زن و سر شکنند
ميهمانى سر سالم سوى دربار نشد
واى اگر که هدفى روى بلندى باشد
ديده اى نيست که با لخته خون تار نشد
به سر نيزه پريشان شده مويم اما
خواهرم در پى ام اواره بازار نشد
پيکر بى سرم از پا به سر دار زدند
اين بلا بر سر من امد و تکرار نشد
قاسم نعمتی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
بوی حزن و غصه و اَندوه و آه
میرسد از کاروانی ،بین راه
میدهد پیغام ،هر زنگِ جَرَس
میشود این قافله ،بی یار و کس
پُر شده این همهمه در عالمین
میرود تا قتلگاهِ خود، حسین
لشگرِ خون خدا در راه بود
عالَمی مبهوتِ ثارُالله بود
ای فدای غربتِ این کاروان
همرهِ او کودک و پیر و جوان
خواهری با عزت و با احترام
در اَمان از اهل کوفه ، اهل شام
شیر مردانِ جوان، با اقتدار
گِردِ بانوی حرم پروانه وار
نازدانه دختری، بس خنده رو
گاه در آغوش بابا ، گه عمو
بانویی پیوسته در راز و نیاز
در بغل شش ماهه اَش در خوابِ ناز
میرود منزل به منزل قافله
با صَلابت ،با صفا ، با حوصله
هست پیشاپیشِ این صید و کمند
پرچمِ ماه بنی هاشم بلند
آه از آن روزی که پرچم را زدند
مَشک و دست و چشمِ عالم را زدند
آه از آن روزی که گُرزِ آهنین
کرد ماهِ خیمه را نقش زمین
بعد از این آقا،در آن صحرای غم
خودبخود پاشید این لشگر ز هم
چونکه شد کارِ علمدارش تمام
تا کمر خم شد قدِ سَروِ امام
ساعتی نگذشت،ناگه یک سپاه
ریختند از هر طرف در قتلگاه
شاهِ دین افتاد زیر دست و پا
ناطق قرآن ،شکارِ اَشقیا
«شمر روی سینه اش بنشسته بود
استخوانهایش همه بشکسته بود»
ماند،ماهِ فاطمه ،در آن غبار
زیرِ سُمِ اسبهای بی شمار
راهِ مقتل شد بپای نیزه طیِ
شد سرِ سالارِ زینب روی نیِ
وای ، غارت شد ز تن، پیراهنش
خواهرش، رَختِ اسیری بر تنش
محمود ژولیده
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
راه بود و اذیت و غم بود
دلخوشی همه به پرچم بود
پرچمی که بروی دوش من است
پرچمی که امانت حسن است
من ابالفضلم و علمگیرم
اسدالله زینبم! شیرم!
سایبان سر همه شده ام
عموی آل فاطمه شده ام
کار بدخواه نور یکسره است
این بیابان به زیر سیطره است
بچه ها در کنار هم هستند
نوبتی روی شانه ام هستند
دوست دارم که گفتگو بکنند
روی دوشم عمو عمو بکنند!
ناقه ها رام رام می آیند
با شکوه تمام می آیند
همه در امن و امنیت کامل
چهار پرده بروی هر محمل
گرچه این کربلا پر از خاک است
چادر و معجر همه پاک است
یکطرف من و یکطرف اکبر
دور ناموس حضرت حیدر
کلفت زینبند حور و ملک
قد اورا ندیده است فلک
من برایش رکاب میگیرم
اون بگوید بمیرم میمیرم
نیم قرن این عزیز دردانه
روز بیرون نیامد از خانه!
نکند حرف ازین و آن بخورد
دل زهرای ما تکان بخورد
نکند چادرش لگد بشود
پابرهنه زخار رد بشود
نکند قامتش نظر بخورد
سنگ از بچه های شر بخورد
نکند سنگ بر رویش برسد
تازیانه به بازویش برسد
ابن سعد و اشاره وای به من
گوش بی گوشواره وای به من
زینب و ازدحام وای به من
زینب و کاخ شام وای به من
سید پوریا هاشمی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
جان زینب تو میا کاش ز ره برگردی
بیم دارم به اسارت برود خواهر تو
بعد تو نیّت این کوفی بی دین این است
که بریزند به خیمه به سرِ دختر تو
مثل تسبیح پاره شود ازهم آقا
ترسم آن است بریزد به زمین اکبر تو
قصد دارند بخندند به زانو زدنت
قصدشان است ببینند دوچشم تر تو
خولی از بهر سرت نقشه کشیده برگرد
قصد دارد که به خورجین بگذارد سر تو
محمود اسدی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
از سـرِ دار به دلــدار نگـاهی دارد
آه این مرد چه چشمان پر آهی دارد
زیر لب زمزمه دارد که گرفتار شدم
به ره مکـه هر از گاه نگـاهی دارد
مثل حیدر دلش از کوفه به درد آمده است
روی بام است ولی میل به چاهی دارد
با لب پر ترکش غرق تمنا می گفت:
سخن آخر من، سوی تو راهی دارد؟
همه حرف من این است میا کوفه حسین
کوفـه بهر تو خیــالات تبــاهی دارد
همه بهر علی اصغر پی تیر سه پرند
یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارد؟
تو به همراه خودت اهل و عیالی داری
کوفه امـا سر راه تو سپــاهی دارد
قصد دارند عزیـزان تو را خـوار کنند
پس نیا، که حرمت عزت و جاهی دارد
بیشتر از همه دلواپس زینب هستم
بیـن این قـوم مپنـدار پنــاهی دارد
الغرض اینکه بساط همه جور است نیا
سهمت از بیعتشان کنج تنور است نیا
مصطفی هاشمی نسب
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
مائیم و شهری که هوایم را ندارد
من نه هوایِ بچههایم را ندارد
نامرد دیدم باز مردی کردم آقا...
با این دو کودک کوچه گردی کردم آقا
دیدم که خوشحالند خوشها جمع هستند
مظلومِ من مظلوم کُشها جمع هستند
طوعه در این نامردها یک شیر زن بود
تنها پناهم خانهی یک پیرزن بود بود
بیرون زدم تا شعله بر معجر نیفتد
مثل مدینه طوعه پشتِ در نیفتد
در راهها و کوچههایش چال کندند
رسم است اینجا ابتدا گودال کندند
گودال وقتی که بیفتی شیر گردند
دستت اگر زخمی شود شمشیر گردند
از پشتِ سر نامرد آمد گیرم انداخت
تیری به پایم خورد در زنجیرم انداخت
شکرِ خدا خواهر ندارم تا ببیند
این دور و بر دختر ندارم تا ببیند
ای آبرویم آبرویم را که بُردند
از دور با نیزه گلویم را که بردند
نام تو را بُردم لبم را چاک کردند
خون ریخت با چکمه زخم را پاک کردند
ای کاش سنگی گوشهای پنهان نمیماند
جای شما از من لب و دندان نمیماند
طفلی اگر مهمان کوفه گردد آقا
سرگرمیِ طفلان کوفه گردد آقا
از راه آمد زجر و خوشها جمع هستند
شمر آمد و با زجرکُشها جمع هستند
روی زمین بودم که رویم را کشیدند
تا پشت بام از کوچه مویم را کشیدند
طوری کشیدند آنقدر مژگان من ریخت
تقصیر سنگپله شد دندان من ریخت
خورشید جایش در دل شب نیست برگرد
میدانِ کوفه جای زینب نیست برگرد
باخنده میآیند وخوشها جمع هستند
سربسته گفتم بچهکُشها جمع هستند
حسن لطفی
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_مسلم
#شب_اول_محرم
در رهگذرهای غریبی بیقرارم
تنهایم ودر فکرتنهاییِ یارم
تنها میان بی وفاییها و خُدعه
بعد ازخدا تنها امیدم هست طوعه
در هر وجب از خاک هرکوچه گذشتم
یک یاحبیبی با سرشک غم نوشتم
در مسلخ عشق عاقبت رسوا شدم من
رسوایِ تو ای زادۀ زهرا شدم من
ای شعرِ عشقم را توتنها استعاره
دارم شده از عشق تو دارالاماره
اسم تو تنها ذکرجاری در سجودم
بی تو گسسته جان زهرا تار و پودم
قدقامتم را درنماز عشقت ای یار
بستم به یاد قدّ رعنای علمدار
من ماندم و نجوای آرامی بر این لب
وای الامان از آه و زاریهای زینب
بازارِ تیغ و تیر در این شهر گرم است
با اینکه زیر حنجر ششماهه نرم است
بالا نمی آید نفس این سینه تنگ است
آقا میا کوفه که رسم کوفه ننگ است
آید در و دیوار هر خانه به جنگم
شادم که بهر دخت زهرا پیش مرگم
درلحظه های آخرم لب تشنه هستم
ظرفی چو جام زهر دشمن داده دستم
افتاده عکس ماه تو در کاسۀ آب
لبهای خونی میزنم بر روی ارباب
مجتبی تاجیک
t.me/janatmahdi
eitaa.com/jannatolmahdi