eitaa logo
اشعار مذهبی
670 دنبال‌کننده
55 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
«نگویی هر ستمگر یاعلی گفت!!» چوشیرم داد مادر یا علی گفت زبان و دل مکرر ياعلي گفت سفر با نام او پرواز عشق است به معراجش پیمبر یا علی گفت به ایران انقلابی رخ نمی داد اگر رخ داد رهبر یا علی گفت بسیجی دردفاع هشت ساله گذشت از جان به سنگر یا علی گفت شب حمله به قلب جبهه دیدم برادر با برادر یا علی گفت نوشتند ابن ملجم نیز چون زد علی را ضربه بر سر ياعلي گفت! غلّو است این عبارت،  کی توان گفت علی را کشت وکافر یا علی گفت؟ اگر او ياعلي گفت ای مسلمان برای نفیِ حیدر ياعلي گفت شعار قهرمانان است این ذکر به میدان مالک اشتر ياعلي گفت علم چون زد کنار نهر علقم ابوالفضل دلاور ياعلي گفت ملاحت دارد اشعار (کلامی) چو در آغاز دفتر یا علی گفت t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
صاحب اسرار «سُبْحان الَّذی اسری» علی است مقصد سیر رسول از مسجد الاقصی علی است طاق جفت ابروانش "قاب قوسین" رسول آیت حق در مقام قرب "اَو اَدْنی" علی است شاهد ما بر علوّش آیه های بَیّنه بین آیات الهی آیت کبری علی است «قُلْ هُوَ الله احد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی همتا علی است حافظ جان علی «فَالله خَیْرٌ حافظا» حافظ قرآن به «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا» علی است آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن "عُروةُ الوُثقی" علی است شرح آن را از «اَلَمْ نَشْرَح لَکَ صَدْرَک» بپرس آنکه شرح صدر می افزود بر طاها علی است سیرْ در «ما فی السَّموات وَ ما فیِ الارض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی است با حدیث طِیر، تا اوج خدا پرواز کن آنکه با این بال ما را می برد بالا علی است «اُدْخُلوُها بسلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلوُد» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی است از «اَلَمْ اَعْهَد اِلَیْکم یا بنی آدم» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی است آسمان «رَبَّنا اَنْزِل عَلَیْنا مائده» سفره دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی است نور علمش"علم الانسان ما لم یعلم" است "علم القرآن"علی و علم الاسما علی است لوح محفوظ خدا، "من عنده علم الکتاب" در دو عالم "یعلم الجهر و ما یخفی" علی است در طریقت، رایت «اِنّا هَدَیْناه السَّبیل» رهنمای «اَلَّذینَ جاهدوا فینا» علی است اختر تابندهء «ان علینا للهدی» ماه ظلمت سوز «واللیل اذا یغشی» علی است در مقام صدق، سلطان نصیر مصطفی مالک الملکی که دارد تاج"کرمنا" علی است نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّـهِ مَجْریهَا وَمُرْ‌سَیهَا» علی است روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد اسری علی است عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی است "یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم" یا الهی مظهر اسمائک الحسنی علی است یاد او "تنهی عن الفحشاء و المنکر کند" در نماز قرب "ذکرالله اکبر" یاعلی است سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سبح اسم ربک الاعلی» علی است بشنو از احمد حدیث حیثما دار علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی است ذوالفقار اثبات حق و نفی باطل می کند بی گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی است تیغش «انزلنا الحدید» و ضربتش «بأسٌ شدید» بهترین توصیف فتحش "لا فتی الا علی" است خشم او "صب علیهم ربک سوط عذاب" "و یقول الکافر یا لیتنی کنت تراب" سيد محمدرضا يعقوبی آل t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
مناجات با خدا و گریز به روضه حضرت زینب سلام الله علیـــها دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگیری تو یا مجیر برگشتم ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم گناه بال و پرم را شکسته مولا جان شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده به حرمت لب مثل کویر... برگشتم به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود ببین برادر زینب که پیر برگشتم به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم ولی برادر زینب همینکه فهمیدم کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
‏کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند قدرنشناس‌ترین امت لات و هبلی کسی آن سوی حسینیّه نشسته‌ست هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
در شب قدر، باید انسان در خود توسعه‌ای به وجود آورد و محدود فکر نکند که نان و آب و.. نداریم. باید به نیروهای باطنی خود فکر کند. آنها را بررسی کند و ببیند که با آنها چه کرده؟ با ذهنی که خدا به او داده، با قلبی که داده، چه کرده؟ با تخیّل و توهّم و تفکر و تعقلِ خود چه کرده؟ با اینها چگونه برخورد کرده است؟! اخبات | استاد علی صفائی‌حائری. t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
غرض این نیست که یک شبی را به یک صورتی، با حال خوش بگذرانید. اشکی بریزید و خیال کنید با ملائکه مقربین هم غذا شده اید! نه بابا! این حالت ها گول تان نزند، که همین ها جزء فریب‌ها و فتنه های شیطان است. فوز سالک/عین_صاد (استاد علی صفایی حائری) t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بخواه تا که شوم خوب ، ناخوش احوالم نگاه لطف بفرما به من ، به اعمالم خلاف ذات خودم تا به حال کج رفتم نبوده سمت شما تا به حال ، امیالم سیاه آمده ام تا که نور برگردم من آن نوشتهٔ بد خط پر زِ اشکالم الا خدای زمان ، باز مهلتی ، صبری برای کارِ پر از خیرد ، قدرِ مثقالم هنر از آن تو بوده است ، باز آمده ام هوای توبه ، فرستاده ایی به دنبالم دوباره اشکِ ندامت مرا عوض کرده دوباره پاک شدم باز هم سبکبالم گناه کرده ام اما ثواب هم دارم به وقت شادی و غم  با محمّد و آلم رسیده باز شب قدر و لحظهٔ تقسیم حواله کن حرمش ، اربعینِ هر سالم حامد آقایی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
از آسمان کوفه علی پر کشید رفت از دستهای عالم و آدم برید رفت آن کس که چشمهای نخفته ز غصه داشت آرام و خسته زیر لحد آرمید و رفت برروی خاک کوچه یتیمی به گریه گفت دنیا یتیم شد که پدر هم پرید رفت دلتنگ بود و جای گریبان صبر خویش با دست تیغ فرق سرش را درید رفت گاهی عدو شود سبب خیر، ضربه ای آن استخوان بین گلو را کشید رفت ای کاش بر خرابه سری می زد آن  غیور آن کس که ناز چشم یتیمان خرید رفت موسی علیمرادی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
      آخرِ هر دهه یک شامِ غریبان داریم هر چه داریم از این ذکرِ حسین‌جان داریم ما گرفتارِ حسینیم  خدایا شکرت منصبِ نوکریِ خسروِ خوبان داریم به لبِ خشکِ حسینِ‌ابنِ‌علی حسّاسیم دمِ افطار دو خط روضه‌یِ عطشان داریم وای از پیکرِ صد پاره‌یِ بی‌سر مانده بینِ صحراست تنش میلِ بیابان داریم سرِ بر نیزه‌یِ او قاریِ آیاتِ خداست روی نی قاریِ قرآن نَه... که قرآن داریم به رگِ پاره‌یِ ارباب  الهی العفو روسیاهیم ولی قلبِ پشیمان داریم به تنی که سمِ اسب از رویِ آن رد شد و رفت قصدِ برگشت سوی خالقِ رحمان داریم مضطرِ قصّه‌یِ انگشتر و انگشتِ توایم بر سرِ سفره ولی نانِ کریمان داریم شبِ جمعه به هوایِ حرمت بی‌تابیم جمعه‌ها حسرتِ وصلِ روی جانان داریم حسین ایمانی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
قل هو الله احد همچون خدا یکتا علی‌ست فوق ‌ایدیهم کلام حق هی العلیا علی‌ست   لکنت جبریل درمانش فقط در پیش اوست حضرت استاد بین عالم بالا علی‌ست   حجت‌الله دل صدّیق اکبر فاطمه است حجت‌الله دل صدیقه کبری علی‌ست   برکت خرمای میثم روزی اشک کمیل شاه قنبر نور فضه عزت اسما علی‌ست   هر چه گفت احمد ز پشت پرده حیدر حرف زد بر پیمبر فاش شد آن سوی او ادنا علی‌ست t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
سر نخواهم کرد خَم پیش کسی الا حسین قلب من خورده به نام نامی مولا حسین در رهش امروز هر کس یک قدم برداشته خوب می‌داند تلافی می‌کند فردا حسین آه از آن روزی که خلوت می‌شود دور مزار بعد می‌بینی که مانده پیش تو تنها حسین بندگان شیخ و شاه و مال و دنیا نیستیم از همه عالم کفایت می‌کند ما را حسین شک ندارم نوکران را از صف یوم الحساب می‌کشد بیرون ملک، می‌گوید: این ها با حسین ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در مشت اوست لحظه‌ای ابرو بیاندازد اگر بالا حسین کوله‌باری از گناه آورده‌ام، چون گفته‌اند با دو قطره اشک، پاکش می‌کند یکجا حسین رمز و راز کاف و ها و یا و عین و صاد، اوست کَلْمَةُ الحسنی حسین و عُروةُ الوثقی حسین بس که بخشیده‌ست می‌ترسم میان قتلگاه شمر را بخشیده باشد روز عاشورا حسین مادرم می‌گفت اگر شوق حرم داری بگو_ بعد تسبیحات بی بی حضرت زهرا، حسین هر که دلتنگ است بسم الله، هموار است راه خرج چندانی ندارد کربلا، یک یا حسین ! t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
همه شب دست به دامان خدا تاسحرم که خدا از تو خبر دارد و من بی خبرم رفتی و هیچ نگفتی که چه در سر داری رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم گرمی طبعم از آن است که دل سوخته ام سرخی رویم از این است که خونین جگرم کار عشق است نمازِ من اگر کامل نیست آخر آنگاه که در یاد توام درسفرم ای که در آینه هر روز به خود می نگری! من از آیینه به دیدار تو شایسته ترم عهد بستم که تحمل کنم این دوری را عهد بستم ولی از عهدِ خودم می گذرم مثل ابری شده ام در به درِ شهر به شهر وای از آن دم که به شیراز بیفتدگذرم . . t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.» همان سری که «یحب الجمال» محوش بود جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک، همه بودن سروران را سر زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس، ” أجنّنی”گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ” أم وهب” را، به پاره تن گفت برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر همان که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود، پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ی اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر صدای آیه کهف الرقیم می‌آید خوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد از شما دور شدن زار شدن هم دارد هر که از چشم بیفا محلش ندهند عبد آلوده شدن خوار شدن هم دارد عیب از ماست که هر سال نمی بینیمت چشم بیمار شده تار شدن هم دارد آنقدر حرف در این سینه ما جمع شده این همه عقده تلمبار شدن هم دارد از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد نکند منتظر مردن مایی آقا این بدی مانع دیدار شدن هم دارد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن بر در این خانه من بهر امیدی آمدم پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن دست خالی آمدم، با دست خالی می روم یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن جان آقای خراسان، جان سلطان غریب هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین گریه کن های غم کرببلا را عفو کن جان آن که دست و پا می زد میان قتلگاه حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
  تقصیر ماست آقا ازتو خبر نداریم حتی به خیمهٔ تو راه گذر نداریم شرمنده ایم اگرکه درمحضرت فقیریم چیزی برای عرضه جز چشم تر نداریم مارا ببخش اینقدر بی تو خوشیم و خوشحال اصلا برای دوری خونِ جگر نداریم تو همنشین مایی ما همنشین اغیار حال گناه داریم اشک سحر نداریم دستی بکش سر ما هرچند روسیاهیم ما غیر خانهٔ تو جایی دگر نداریم مانند کودکی که دستش به دست باباست تا به خود قیامت دست از تو برنداریم این روزها شدیداً دلتنگ کربلاییم اما هزار افسوس اذن سفر نداریم آه از همان زمانکه دختر ز روی تل گفت: مارا ببین پدرجان، معجر به سر نداریم.. سیدپوریا هاشمی @janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
رمضان می رود و اشک و دعا می ماند ذکرِ خیرِ تو در اندیشه ی ما می ماند دلِ ما روشن از آن پنجره ی نورانیست که سحر تا به سحر رو به تو وا می ماند گر چه تلخ است عبور از سحرِ ماهِ صیام دلِ ما در به در ماهِ خدا می ماند بار الها! تو ببخشا بدی ام از کرَمت گر بشویی گنه ام نیک به جا می ماند درد از توست دوا نیز تویی بی تردید از تو در جانِ من ای عشق شفا می ماند با مناجات سحرگاهِ نسیمِ سحری شرحِ اوصافِ تو در اشک رها می ماند آه! همچون دلِ جا مانده ی ما در رمضان از تو تا روزِ ابد خاطره ها می ماند فیضِ این ماه همین بس که با ذکرِ علی در گلستانِ دلم عطرِ ولا می ماند یارب امیدِ دلِ ماست که تا سالِ دگر سایه‌ی لطف تو بر شاه و گدا می ماند گوید از عرش به من فاطمه با صوتِ حزین این نداهای شبِ قدرِ شما می ماند زیرِ لب زمزمه کردم بعلی و به حسین گریه ام در نجف و کرببلا می ماند! هستی محرابی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
عطر اشک و دعا خداحافظ ماه خوب خدا خداحافظ رمضان! ای کریم سی روزه می رود این گدا خداحافظ سفره را بسته ای و باز شده راه افسوس، با خداحافظ روزها! جزءها! تلاوت ها! سوره ها! آیه ها! خداحافظ در شب عید غصه باید خورد جای افطار، با "خداحافظ" می رود محو می شود رمضان می رسد این ندا: خداحافظ ای دعای خوش ابوحمزه در سحرهای ما، خداحافظ به صفای تو تازه دل بستیم می روی بی وفا؟ خداحافظ؟! فرصتی نیست در شب آخر "ربنا اغفرلنا" خداحافظ سید محمد حسین ابوترابی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بار دیگر باز کن در را به روی نوکرت ناخوش احوالم بیا رو کن به سوی نوکرت تو خبر داری فقط از نامه‌ی اعمال من بین این مردم نرفته آبروی نوکرت با بد اخلاقی گذشت عمرم ولی اینجا فقط_ با نگاه تو عوض شد خُلق و خوی نوکرت چشم من نالایق دیدار رویت بوده است بارها آقا گذر کردی ز کوی نوکرت روز محشر که همه از هم فراری می‌شوند منتظر هستم بیا در جست‌و‌جوی نوکرت زیر این پرچم دلم کرببلایی می‌شود چون شده ذکر "حسین‌جان" گفت و گوی نوکرت سخت دلتنگ زیارت هستم و آقا شده_ دیدن شش‌گوشه تنها آرزوی نوکرت وقت مُردن سخت محتاج تو هستم پس بیا لحظه‌های احتضار و شست‌و‌شوی نوکرت t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بی‌عفتی، حراجِ هویت، فروشِ تن تعریفِ عده‌ایست همین از مقامِ زن! در چشمِ این گروه، تمامِ زنانگی یعنی که ریشه‌ی شرفِ خویش را زدن ای خواهرِ غیور! به جنگِ عدو برو از چادرت بساز، برایِ خودت کفن! این عزتی که رویِ سرت جاگرفته است بر تو رسیده است، نه امروز... از کهن میراثِ پاکِ خونِ شهیدان حجابِ توست بهتر در این مجال، که کوتَه کنم سخن_ جان داده‌ايم در رهِ غیرت، گواهِ آن: اشکِ عراق، غربتِ شام و غمِ یمن‌... t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم در حَرم بودم و افسوس، که مَحرَم نشدم چتر برداشتم از رحمتِ باران گفتم زحمتِ خویش شدم؛ از سرِ خود کم نشدم رود شد چشمه‌ی چشمانِ سحربیداران خواب ماندم که نَمی وصل، به زمزم نشدم همه با دستِ تهی آمده و شاه شدند منِ بیچاره‌ی مغرور، گدا هم نشدم با نسیمی همه‌ی برگ و برم می‌ریزد ریشه‌ام بند به آب است که محکم نشدم در بهاری که همه فکرِ زمستان بودند ذره‌ای عاقبت‌اندیشِ جهنم نشدم همه در سجده گرفتند، سرافرازی را سر به زیرم، که به درگاه خدا خم نشدم روزه‌دارانِ عطش، روضه‌نشینِ حرم‌اند من ولی مُحرمِ احرامِ مُحرّم نشدم رضا قاسمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه رفتم به در صومعه‌ی عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه روزی که برفتند حریفان پی هر کار زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمّار من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار او خانه همی جوید و من صاحب خانه هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی تو هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو در میکده و دیر که جانانه تویی تو مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید دیوانه منم، من که روم خانه به خانه عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید تا غنچه‌ی بشکفته‌ی این باغ که بوید هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه بیچاره بهایی که دلش زار غم توست هر چند که عاصی است، زخیل خدم توست امید وی از عاطفت دم به دم توست تقصیر خیالی به امید کرم توست یعنی که گنه را به از این نیست بهانه t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
آن قدر بد شدیم که مارا عِقاب کرد با دوری از مجالس روضه عذاب کرد بیمارِ بی پناه ، فقط گریه می کند وقتی طبیب حاذقش او را جواب کرد می سوختیم و روزیِ اشکی نداشتیم بار گناه ، اشک گدا را سراب کرد برداشتیم یک قدم ساده تا خدا او مادرانه سمت دل ما شتاب کرد حاجت به غیرِ روضه و هیئت نداشتیم گفتیم یا حسین و خدا مستجاب کرد یک عمر دور سفره ی مولا نشسته ایم زهرا همیشه فطریه ها را حساب کرد احمد ایرانی نسب t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
من بندگی نکردم، تا بنده ام بخوانی تو کی بدین کرامت، از خود مرا برانی بار گنه به دوشم، لا تقنطوا به گوشم عفوت نمی گذارد، در دوزخم کشانی  این نامه ی سیاهم، این اشک صبحگاهم من حال خویش گفتم، تو کار خویش دانی تو برتری که سوزی، در آتش جحیمم من کمترم که گویم، از آتشم رهانی مولای من ، من از تو، غیر از تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دو سوی گورم، دردا که از تو دورم شاید تو از کرامت، خود را به من رسانی عفو از کرامت توست، قهر از عدالت توست هم عفو از تو آید، هم قهر می توانی از بس کریم هستی، با من قرار بستی من اشک خود فشانم، تو خشم خود نشانی در عین رو سیاهی، خواهم از تو الهی هم من تو را بخوانم، هم تو مرا بخوانی میثم به در گه حق، باشد دو ارمغانت شعری که می سرایی، اشکی که می فشانی استاد حاج غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi