eitaa logo
اشعار مذهبی
672 دنبال‌کننده
57 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
کریم محترم و ماه دلربا حسن است پناه بی‌کس‌وکاران و خسته‌ها حسن است گدای خانه‌‌اش امثال حاتم طائی‌ست از او نخواسته‌ هم می‌کند عطا حسن است ندای حضرت حق در زمان رستاخیز قسم به سوره‌ یاسین که ذکر یاحسن است همیشه دست طلب سوی او بلند کنید که نیک‌بختی و فرجام کار با حسن است خدا سپرده به دستان او نیاز همه شفیع آخرت کل انبیا حسن است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
شب قدر آمده یارب نگاهی به درگاه تو آمد روسیاهی الهی یا الهی یا الهی یگانه جان پناهم ربی العفو ببخشا اشتباهم ربی العفو تو مقصود دعاهای مجیری تو منظور من از جوشن کبیری تو امشب آمدی دستم بگیری بگو بخشیده ای این خونجگر را گنهکار شب قرآن به سر را خدا! عبد تو مهمان کریم است سرش در زیر قرآن کریم است گدای لطف و احسان کریم است خودت بشنو فغان و ناله اش را عطا کن روزی یکساله اش را خدا! من امشبی بر تو گدایم به حق فاطمه بشنو دعایم عزادار علی شیر خدایم الها، ربنا استغرالله به حق مرتضی استغفرالله امیر عظیمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
آمدم سرزده بی حرف و سخن خسته ام خسته ز آلوده شدن به بزرگیت نظر کن نه به من من شکستم دل تو! تو نشکن تو بزرگی و حقیرم العفو! باز تحویل بگیرم العفو! یخ فروشم که یخم آب شده بنده ات بنده ی ناباب شده با هوی و هوسش خواب شده سخت شرمنده ارباب شده پشت کردم به حسین خام شدم باعث گریه ی اقام شدم هیچکس دورو برم نیست که نیست فکر توبه به سرم نیست که نیست اشک و حال سحرم نیست که نیست توشه بهر سفرم نیست که نیست خرج نفْسم شده کل عَملم میدود پشت سر من اَجلم وای بر دور ز قرآن شدنم وای بر بی سرو سامان شدنم از عطای تو گریزان شدنم معصیت بود و پریشان شدنم چکمه بر‌دوش خود آویخته ام بغلم کن که به هم‌ریخته ام.. گرچه آلوده و رسوا هستم نوکر فضه و اسما هستم نجفی هستم و بالا هستم شیعه‌ی حضرت مولا هستم حضرت بنده نواز است علی بخدا روح نماز است علی است بها می‌خواهم درد کافیست دوا مي خواهم رزق یکسال بُکا می‌خواهم کربلا با رفقا می‌خواهم تو بگو تا که ازین غم چه کنم؟ من هوایی حُسینم چه کنم؟ آن حسین که غم آبش دادند آب میخواست عذابش دادند  با کف و سوت جوابش دادند رویِ سرنیزه که تابش دادند... خبرش رفت به خیمه، ای داد.. مادرش دست به پهلو افتاد.. یوسف من ! وسط گودالی من بمیرم چقدر مینالی! نیزه باران شدی و بی حالی تاج روی سر من! پامالی! مِهر من را به رویت می‌بندند دست و پا می‌زنی و می‌خندند آبرودار قبیله ست! نزن با عصا برتنش ای مست نزن پلک خودرا که دگر بست! نزن بی وضو بر بدنش دست مزن این تن ذبح شده جان من است چادرم هست نگو بی کفن است سیدپوریا هاشمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
در شب قدر دلم با غزلی همدم شد بین ما فاصله ها واژه به واژه کم شد چارده مرتبه قرآن که گرفتم بر سر در حرم یک به یک ابیات غزل، محرم شد ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم بوسه می خواست لبم، گنبد خضرا خم شد خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت گفت: ایوان نجف بوسه گه عالم شد بعد هم پشت همان پنجره ی رویایی چشم من، محو ضریحی که نمی دیدم شد خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد گریه کردم، عطش آمد به سراغم، گفتم: به فدای لب خشکت! همه جا زمزم شد روی سجاده ی خود یاد لبت افتادم تشنه ام بود، ولی آب برایم سم شد زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد از محمد(ص)به محمد(ص) که میسر هم شد من مسلمان شده ی مذهب چشمی هستم که در آن عاطفه با عشق و جنون توام شد سال ها پیر شدم در قفس آغوشت شکر کردم،در و دیوار قفس محکم شد کاروان دل من،بس که خراسان رفته است تار و پود غزلم جاده ی ابریشم شد سال ها شعر غریبانه در ابیات خودش خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده به او کار جهان مبهم شد بیت آخر نکند قافیه غافلگیرت آی برخیز! که این قافیه یا «قائم» شد سید حمید رضا برقعی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
کن عنایت بار اِلها سائل این خانه را این منم در میزنم بگشا در کاشانه را آمدم پیش تو با فرط گناهم ربّنا لیلة القدر است و من نامه سیاهم ربّنا آمدم تا بگذری از جرم بی پایان من حیّ من ،معبود من ،یکتای من ،یزدان من، نامه ی اعمال من با تباهی ها قرین کن گذر از بنده ات حقّ امیرالمومنین کن گذر از ما به حقّ ناله های حیدری که نمی آید دگر سوز صدای حیدری مسجد کوفه بگو مولای مظلومان چه شد حُجّت الَّه،جانِ احمد،ناطق قرآن چه شد مسجد کوفه بگو از فرق مجرح علی پر زده از بام تن تا به خدا روح علی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است استاد غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
شام آخر بود و بودم میهمان دخترم با همه گفتم که این باشد اذان آخرم کردم از خون سرم موی سپیدم را خضاب خواستم تا که روم این گونه نزد داورم تا گذارد مرهمی بر روی زخمم ای خدا کاش زهرا بود امشب در کنار بسترم کاش زهرا بود در مسجد که نگذارد عدو بشکند با تیغ زهرآلوده اش فرق سرم یک نفر بر فرق من شمشیر زد زهرا ندید وای بر من زآنچه دیدم بادو چشمان ترم من که دیدم روز تنهایی چهل نامرد پست راه را بستند در کوچه به تنها یاورم قنفذ از سویی ،مغیره می زد از سوی دگر تا میان کوچه ها نقش زمین شد در برم او کتک می خورد و می زد لطمه بر رخ زینبم او پدر می گفت و زینب ناله می زد مادرم تا نفس دارم همین باشد دعایم زیر لب بشکند دستی که سیلی زد به روی همسرم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
آمدم درمانده و تنها، جوابم را بده جان بی بی حضرت زهرا، جوابم را بده من که می دانم چه کردم این همه رسوا شدم روسیاهم ای خدا اما جوابم را بده بر نگردان روی خود را از غلام خسته ات یک نگاهی کن مرا مولا جوابم را بده تو نخواهی این همه شب زنده داری را چه سود؟! تا دل من هم شود احیا جوابم را بده دست خالی رد نکن من را زکویت ای کریم بی نوایم، سائلم، آقا جوابم را بده گرچه عمری شد سیه پرونده ی اعمال من بر سخایت بسته ام دل را، جوابم را بده رو مگردان این قدر از این زمین خورده، بس است یا بزن من را و رد کن یا جوابم را بده "گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد" ای عموی خیمه ها، سقا جوابم را بده دختری با گریه در کنج خرابه ناله زد ای فدایت دخترت، بابا جوابم را بده فائزه سادات معززی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
؛ قسم به خون شهیدان، به کربلا، به حسین خدا به حشر ببخشد گناهِ ما به حسین طلوع ماه مبارک مبارکش باشد کسی‌که روزه‌ی خود سازد ابتدا به حسین خوشا به روزه‌ی مقبولِ روزه‌دارانی که ابتدا به حسین است و انتها به حسین اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان به هر دعا که توانی خدای را به حسین سلام باد بر آن روزه‌دار تشنه‌لبی که آب نوشد و گوید: سلام ما به حسین شروع و آخر این ماه با زیارت اوست چه عزت‌ست که داده‌ست کبریا به حسین زیارتش سه شب قدر لذتی دارد شب علی‌ست ولی باید التجا به حسین خدای عالمیان می‌دهد جوابش را دهد سلام هر آن‌کس زهرکجا به حسین نما روایت ابن شبیب را تفسیر زاشک صبح و شب حضرتِ رضا به حسین سه روز اگر تن او بود بر زمین، داده‌ست فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین تو ای خدای حسین و علی، در این رمضان، قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین "مؤید" از در این خانه رو نگرداند قسم به خون شهیدان، به کربلا، به حسین t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
   دیگر کتاب عمر من زار بسته است راه نفس کشیدنم انگار بسته است تا آن زمان که سفره ی دیدار بسته است کامم برای سفره افطار بسته است از روزگار گندم و خرما نخواستم چیزی به غیر دیدن زهرا نخواستم امشب ستارگان به نگاهم چه میکنند با گریه های گاه به گاهم چه میکنند مرغان خانگی سرراهم چه میکنند چیزی بغیر مرگ نخواهم چه میکنند راهی مسجدم که دوباره اذان دهم راحت بگویم اشهد خود را و جان دهم قد قامت الصلاه علی را رها کنید دینی که مانده گردنتان را ادا کنید دروقت سجده فرق سرم را دوتا کنید جسم مرا دم در مسجد رها کنید شمشیر نه!که عمر علی را دری گرفت مسمار لعنتی ز علی همسری گرفت در کوچه ها به قامت خم راه میروم خون لخته بسته است سرم راه میروم با یاری حسن دو قدم راه میروم نزدیک خانه است خودم راه میروم زینب نشسته تا که بحالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تل نیمه جان شود همراه زخمهای حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دوربه دورش حصارهاست از یک طرف محاصره ی نیزه دارهاست از یکطرف معذب سم سوارهاست اسلام را دومرتبه بر نیزه میزنند سر را که میبرند به سر نیزه میزند سیدپوریا هاشمی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
کوفیان بهر علی امشب عزاداری کنید تا سحر با زینبم از دیده خون جاری کنید بر غریبی علی با کودکان بی پدر در کنار سفره های بی غذا زاری کنید تا که بودم کس نشد از مهر یار من ولی در عزای من یتیمان مرا یاری کنید هر چه بود از من گذشت ای کوفیان بی وفا بعد از من با حسین من وفاداری کنید وای اگر بر خیمه های او ببندید آب را وای اگر با تیغ و نیزه میهمانداری کنید زین همه شیری که آوردید از بهر علی جرعه ای بهر علی اصغر نگهداری کنید یاد ایامی که زینب بود عزیز شهرتان سنگ بر فرقش نریزید آبرو داری کنید دیدن فرق سر خونین من او را بس است تا نبیند او سری بر نیزه ها کاری کنید t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ای سراپا نورِ ایمان یا امیر المؤمنین ای وجودت اصل قرآن یا امیر المؤمنین بَهجَتِ دل، راحتِ جان یا امیر المؤمنین ای ثُریّایَت ثنا خوان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین ای بهار قلب اهلِ عرش و ما فیها همه ای امید دردمندانِ در این دنیا همه مشکلات آسمانی ها و خاکی ها همه میشود با لطفت آسان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین ذرّه با اِعجاز چشمت بی نهایت میشود جان من آخر به اِذنِ الَّه، فدایت میشود با نگاه قُدرتِ بی انتهایت میشود کاخ های ظلم، ویران یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین روسیاهم لیک هستم لحظه لحظه یاد تو شد خرابی های دو دنیای من، آبادِ تو اصل دینداری بُوَد حبّ تو و اولاد تو ای عَیار هر مسلمان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین چیست توفیق و سعادت، مست روی تو شدن چیست مستی؟ پای تا سر غرقِ بوی تو شدن از ازل قلبم برای خاک کوی تو شدن بسته با تو عهد و پیمان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین ای تمامِ قُدُسیان تا به ابد درخدمتت برگی از شاخه نمی افتد، مگر با رُخصتت بر تو اِی کعبه سرافراز از قدومِ رحمتت دست حق گهواره جُنبان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین حق مرام و حق خِصال و پیرِ فرزانه علی ست کعبه را مولود نه، که صاحبِ خانه علی ست نیک می گویند، آری، پیر میخانه علی ست ساقیِ صهبای مستان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین ای به کلّ آفرینش حضرت عالیجناب میکند ذکرِ خوشت در قلبِ خلقت انقلاب کیمیای فیض تبدیلِ گناهان بر ثواب با ولایت دارد امکان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین آفتاب فضل و جود و لطف و عدل و داد علی هر کجا از پا فتادی می کند امداد علی هر رَهی بی تو رسد بر ناکجا آباد، علی هرثوابی، بی تو، عصیان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین گر تو خواهی، رودِ جاری میشود مرداب ها از خُروشت رام میگردد همه سِیلاب ها همچُنان ماهی که می میرد بُرون از آب ها یک نَفَس هم بی تو نَتْوان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین ای کلام تو کلامُ الله و مصباحُ الهُدیٰ ای خدا سیرت، کجا هستی تو از ایزد جدا؟ زد تو را یوسف میان چاهِ تنهایی صدا ای امیدِ ماهِ کنعان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین ای به قربان تو و آن حوریِ انسیّه ات همسر و همسنگرت، مرضیّه ات، راضیّه ات با تو ای حرفِ خدا، حرفِ تو و ذریّه ات نطق گردد گوهر افشان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین ای نوای نام تو روی لبانم هر نفس بَهرِ محشر مِهر باشد برای توشه، بس من بدون تو نمیخواهم رهایی از قفس بی تو عالَم همچو زندان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین ای کرامت قطره ای در بحر احسان شما برتر از هر برتری، اوصاف و ایمان شما مثل شمع کم فروغی در شبستان شما هست خورشید فُروزان یا امیر المؤمنین جانِ جانِ جانِ جانان یا امیر المؤمنین t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
    رها ز درد و غم و رنج بی شمار شدم قسم به خالق کعبه که رستگار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده برای دیدن زهرا امیدوار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گل خزان زده در موسم بهار شدم به روزگار من آن شد در این دو روزه ی عمر که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم به پیش اشک یتیمان از آن تنم لرزید که خود به فصل جوانی یتیم دار شدم به چاه گفتم ای چاه گریه کن بر من که من به کینه یاران خود دچار شدم چه سال ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فراق یار شدم به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم» که من اسیر ستمهای بی شمار شدم استاد حاج غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده آثار مرگ در رخ مولا عیان شده امشب طبیب هم به علی گریه میکند تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده طفلان کوفه شیر نیارید بر علی کو عازم سفر به ریاض جنان شده امشب شود به خلد هم آغوش مصطفی سرو قدی که از غم زهرا کمان شده ای نخل ها به جای رطب خون دل دهید زیرا که لاله زار ولایت خزان شده امشب به یاد شیر خدا سفرۀ غذا در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده قنبر تو هم بلال شو و یک اذان بگو کامشب سیه بدیدۀ زینب جهان شده هر شب اذا شیر خدا بود و کوفه بود امشب خروش کوفه صدای اذان شده با خون او به خاک مصلی نوشته اند محراب، قتلگاه امام زمان شده (میثم) غم علی نتوان گفت یا نوشت کار از قلم گذشته و اعجز، بیان شده استاد حاج غلامرضا سازگار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
علیه‌السلام ماه، ماه روزه است روز، روز ضربت است از مصیبت علی در دلم قیامت است روزهای ماه را گرچه روزه بوده‌ایم ما به لقمه‌های چرب روزه را گشوده‌ایم هیچ شب نگشته‌ایم با یکی دو رنگ، سیر در کنار نان، علی لب نزد به ظرف شیر توی سفره‌اش علی شربت خنک نداشت در کنار نان جو او به‌جز نمک نداشت زرق و برق سفره‌ها کم نمی‌شود ولی کاش زندگی کنیم مثل حضرت علی... t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
مدح حضرت امیرالمومنین علیه السلام علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب شب ز اسرار علی آگاه است دل شب محرم سرالله است شب شنفته است مناجات علی جوشش چشمه عشق ازلی دردمندی که چو لب بگشاید در و دیوار به زنهار آید کلماتی چو دُر، آویزه گوش مسجد کوفه هنوزش مدهوش فجر تا سینه آفاق شکافت چشم بیدار علی خفته نیافت ناشناسی که به تاریکی شب می برد شام یتیمان عرب پادشاهی که به شب برقع پوش می کشد بار گدایان بر دوش شاه بازی که به بال و پر راز می کند در ابدیت پرواز آن دم صبح قیامت تأثیر حلقه در شد از او دامنگیر دست در دامن مولا زد در که علی! بگذار و از ما مگذر پیشوایی که ز شوق دیدار می کند قاتل خود را بیدار می زند پس لب او کاسه شیر می کند چشم اشارت به اسیر چه اسیری که همان قاتل اوست تو خدایی مگر ای دشمن دوست در جهانی همه شور و همه شر ها علیٌ بشرٌ کیف بَشر پبروان مست ولای توعلی جان عالم به فدای توعلی شهریار t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
شمشیر از اهل عبادت خورد حیدر بر ساحتش تیرِ جهالت خورد حیدر از کینه های کهنه آخر جان به لب شد صد پشت پا، جای محبت خورد حیدر خاری به چشمش بود! عمری خون دل ها از دست قومی بی لیاقت خورد حیدر بیعت گرفتند و ضررها کرد اسلام با جهلِ یک عده خسارت خورد حیدر یک ضربۂ کاری فرود آمد به فرقش یک ضربۂ کاری به شدت خورد حیدر در رکعت دوم به عشقِ رستگاری غرقِ به خون رزقِ شهادت خورد حیدر زخمی عمیق افتاد بر پهنای تاریخ این زخم ِ بد را از حسادت خورد حیدر والله ارکانِ هدایت منهدم شد تا در دل محراب ضربت خورد حیدر دیگر همان یک ظرف شیرِ مختصر را با دست لرزان و به زحمت خورد حیدر! مرضیه عاطفی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
تا بیابان نجف، او را شبانه می برند مثل زهرا نیمه ی شب ، مخفیانه می برند آن که عمری بارغم بر روی شانه می کشید حال جسمش را غریبانه به شانه می برند باز هم داغ مزار مخفیانه تازه شد چون علی را هم به قبری بی نشانه می برند بچه های داغدیده از کنار تربتش بار سنگین غم او را به خانه می برند کوفیان کشتند حیدر را، ولی در کربلا اهل بیتش را چرا با تازیانه می برند کودکان خسته ی او را به جرم بی کسی بی بهانه می زنند و بی بهانه می برند ای «وفایی» آل عصمت ،در ره احیای دین حرف خود را بر در حی یگانه می برند t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
خدا می‌خواست تا آخر علی نقش‌آفرین باشد بر این انگشتری نام علی نقش نگین باشد علی ظاهر علی باطن علی اوّل علی آخر خدا می‌خواست تا آخر یکی بالانشین باشد چه ذوقی می‌کند هر بار می‌بیند که در عالم مقرّر کرده تا حیدر امیرالمومنین باشد علی حبّه جنّه امام الانس و الجنّه فقط او می‌تواند شیعه را حبل‌المتین باشد رکوعش می‌شود شان نزول آیه قرآن فقط او می‌تواند بین مردم این‌چنین باشد علی نفس پیمبر بود و این چیز عجیبی نیست محمّد گر امین باشد علی روح‌الامین باشد t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
خواستم مدح نبی گویم نوشتم یاعلی از کرامات محمّد من نویسم یاعلی آری او باب است از علم و محمّد شهر آن می‌شود غوغا چو آید هم محمّد با علی از مدینه تا نجف گویم ثنا و مدح او چون که در معراج هم دید آشنا گویا علی یامحمّد عید باشد عیدی ما کربلا با نجف تا من شوم مست می مولا علی ای دل از ذکر علی غافل مشو این روز عید چون محمد نیز در سختی کند نجوا علی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ما حساب خود ز نااهلان جدا خواهیم کرد جان‌به‌کف بر شاه مردان اقتدا خواهیم کرد دین‌فروشانی که اظهار دیانت می‌کنند ما ز دام مکرشان خود را رها خواهیم کرد در شب مستان لایعقل صفایی نیست نیست ما ز صحبای خم مولا صفا خواهیم کرد کرنش و تعظیم بر خودکامه‌گان از ابلهی‌ست خویشتن را خاک پای مرتضی خواهیم کرد زرگران گوهرفروشان نیست حاجت به شما ما مس دل را به یازهرا طلا خواهیم کرد حضرت عشق است مولانا حسین بن علی جان خود را ما به راه او فدا خواهیم کرد سینه اهل جنون یعنی کویر دردها سینه‌سینه سینه‌ها را کربلا خواهیم کرد چشم بیماران به درمانگاه عباس است و بس دردها را ما به دست او دوا خواهیم کرد اهل بیت مصطفی نان‌آوران محشرند ما در آن بحبوحه زینب را صدا خواهیم کرد زرق و برق دنیوی در پیش ما بی‌جلوه است ما برای دیدن مهدی دعا خواهیم کرد ما گره بستیم دل را بر ضریح شاه دین حاجت دل را تمنا از رضا خواهیم کرد   t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
      آخرِ هر دهه یک شامِ غریبان داریم هر چه داریم از این ذکرِ حسین‌جان داریم ما گرفتارِ حسینیم  خدایا شکرت منصبِ نوکریِ خسروِ خوبان داریم به لبِ خشکِ حسینِ‌ابنِ‌علی حسّاسیم دمِ افطار دو خط روضه‌یِ عطشان داریم وای از پیکرِ صد پاره‌یِ بی‌سر مانده بینِ صحراست تنش میلِ بیابان داریم سرِ بر نیزه‌یِ او قاریِ آیاتِ خداست روی نی قاریِ قرآن نَه... که قرآن داریم به رگِ پاره‌یِ ارباب  الهی العفو روسیاهیم ولی قلبِ پشیمان داریم به تنی که سمِ اسب از رویِ آن رد شد و رفت قصدِ برگشت سوی خالقِ رحمان داریم مضطرِ قصّه‌یِ انگشتر و انگشتِ توایم بر سرِ سفره ولی نانِ کریمان داریم شبِ جمعه به هوایِ حرمت بی‌تابیم جمعه‌ها حسرتِ وصلِ روی جانان داریم حسین ایمانی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
     دوباره دست به روی سر گدا بکشید دوباره پرده به روی گناه ما بکشید بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید تمام زندگیم را گناه پُر کرده دوباره بندگیم را به ابتدا بکشید خجالت از روی مهدی کشیدم و گفتم بنا نبوده که جور مرا شما بکشید اگر ببیند علی خیلی آبروریزی است حسابِ بی سر و پا، بی سر و صدا بکشید کنار دشمن زهرا مرا نسوزانید مسیر آتش مان را جدا جدا بکشید بهشت را به رفیقان آشنا بدهید غریبه را به سوی مشهدالرضا بکشید کنار سفرهء مهمانی خدا امسال برای سائل درمانده هم غذا بکشید مریض گریه ام و تشنهء سبوی حسین به خشکی لب من خاک کربلا بکشید جنازه ام به زمین ماند جان مادرتان... مرا حوالی شش گوشه زیر پا بکشید ** به زیر چکمه صدایی گرفته می گوید: از این دهان پُر از خاک، نیزه را بکشید به دستِ بی رمقم اینقدر لگد نزنید ز دستِ بی رمقِ پیرمرد عصا بکشید رضا دین پرور t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
  دور از مسیرِ قُربِ تو دل گر تباه شد خواندم تو را به گریه و اشکم گواه شد خیری نداشت دوری از تو برای من روزِ من از فراق ِ تو شـامِ سیاه شد حسرتْ نصیبم از اثرِ کرده های خویش حیف از مجالِ عُمـر که خرجِ گناه شد زورم نمی رسید بگیرم عنانِ نَفْس دلْ با نسیم ماهِ خدا رو براه شد پیش ِ تو کوهِ معصیت آورده ام ولی با یک نگاهِ لطف تو تبدیلِ کاه شد ** آه از دمی که حضرت سلطان اولیاء ذبحِ عظـیمِ واقعـه در قتلگاه شد آتش به جانِ گیسوی طفلان رسید تا... خورشیدِ نیزه ها خیَمَش بی پناه شد «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»؛ «به عوض او، ذبح عظيمی را پذيرفتيم». سوره صافات، آیه 107 وحید دکامین t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
علیه‌‌السلام سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است عمار نیست، مالک اشتر نمانده است قرآن به نیزه می‌رود این‌جا هزار بار جز خطبۀ دریغ به منبر نمانده است... در کوچه‌های هاشمی آتش هنوز هست باور مکن که حادثه دیگر نمانده است دشمن خیال کرد کتاب غدیر سوخت دشمن خیال کرد که کوثر نمانده است... تکفیر می‌کنند پیاپی امام را ایمانشان به مصحف و دفتر نمانده است شمشیرهای یکسره کوفی‌ست در نیام راهی ورای گریۀ پرپر نمانده است دیگر کجای شب تهی از ابن‌ملجم است؟ در کوفه جز سیاهی خنجر نمانده است فردا تمام جامه‎دران‌اند پشت در فردا ولی چه فایده حیدر نمانده است! t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi