eitaa logo
اشعار مذهبی
701 دنبال‌کننده
60 عکس
4 ویدیو
3 فایل
آدرس در تلگرام https://t.me/janatmahdi آدرس در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM آدرس در ایتا https://eitaa.com/jannatolmahdi آدرس در سروش http://sapp.ir/jannatolmahdi آدرس سایت اینترنتی Www.janatmahdi.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست مست مدام شیشۀ می در بغل شکست یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست پروانۀ رها شده از پیرهن شده‌ست او بی‌قرار لحظۀ فردا شدن شده‌ست بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس بی‌تاب و بی‌قرار، سراسیمه چون جرس سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟ بگذار تا رها شوم از بند این قفس جز دست خط یار به دستم بهانه نیست خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست گویی سپرده‌اند به یعقوب، جامه را پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را می‌خواند از نگاه ترش آن چکامه را هفت آسمان قریب به مضمون نامه را این چند سطر را ننوشتم، گریستم باشد برای آن لحظاتی که نیستم آورده است نامه برایت، کبوترم اینک کبوترم به فدایت، برادرم دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم جز پاره‌های دل چه دلیلی بیاورم آهنگ واژه‌ها دل از او برد ناگهان برگشت چند صفحه به ماقبل داستان یادش به خیر، دست کریمانه‌ای که داشت سر می‌گذاشتیم به آن شانه‌ای که داشت یک شهر بود در صف پیمانه‌ای که داشت همواره باز بود درِ خانه‌ای که داشت هرچند خانه بود برایش صف مصاف جز او کدام امام زره بسته در طواف اینک دلم به یاد برادر گرفته است شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است شعری که چشم حضرت مادر گرفته است «از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد» اینک برو که در دل تنگت قرار نیست خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست راهی برای لشکر شب جز فرار نیست پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟ مبهوت گام‌هاش، مقدس‌ترین ذوات می‌رفت و رفتنش متشابه به محکمات بغض عمو درون گلو بی‌صدا شکست باران سنگ بود و سبو بی‌صدا شکست او سنگ خورد سنگ، عمو بی‌صدا شکست در ازدحام هلهله او... بی‌صدا شکست این شعر ادامه داشت اگر گریه می‌گذاشت... t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
نیست از پرچم سرخت علمی بالاتر نیست از کرببلا هیچ کجا زیباتر کعبه مشتاق طواف است به شش گوشه ی تو کعبه والاست-وَ شش گوشهء تو والا تر در کنار تو برای دل ما هم جا هست به خداوند قسم نیست ز تو آقاتر ای مسلمان شده ات راهب نصرانی ها ای مسیح سرت از روح خدا عیسی تر آتش سینهء سوزان کسی نیست هنوز از شرار نفس زینب تو کبری تر دست تقدیر تو را غربت بی همتا کرد و نشد ظهر دهم از تو کسی تنها تر و بعید است ببیند به خودش چشم فرات از هلال کمر تو کمری را تا تر چشم خوب است که از داغ تو دریا باشد من که می خواهمش از داغ شما دریاتر جان از آن تازه جوانی که ز خونش بنوشت مرگ در کام من از شهد عسل احلی تر رفت در حسرت خاک قدمش چشم رکاب آمد از سرو اذان گوی حرم رعنا تر t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
 او بود و یک لشکر، ولی لشگر، چه کردند  با یاس سرخ باغ پیغمبر، چه کردند  گرگان کوفه، جسم او در بر گرفتند  با هم گلاب از آن گل پرپر گرفتند  با سوز دل زخم تنش را تاب دادند  آن تشنهْلب، را از دمِ تیغ آب دادند  جسمش ز نوک نیزه با جوشن یکی شد  پیراهن خونین او، با تن یکی شد  "بن‌سعد ازدی" بر تنش زد نیزه از پشت  هر سنگدل، یکبار آن شهزاده را کشت  افتاد، روی خاک و عمو را صدا زد  مانند مرغ سر بریده دست و پا زد  فرزند زهرا همچنان باز شکاری  آمد به بالای سرش با آه و زاری  در دست گلچین، دید یاس پرپرش را  می‌خواست، کز پیکر جدا سازد سرش را  با تیغ بر او حمله، چون شیر خدا کرد  دست پلید آن ستمگر را جدا کرد  لشکر، برای یاری او حمله کردند  آوخ! که با آن پیکر خونین چه کردند  از میهمان خویش استقبال کردند  قرآن ثارالله را پامال کردند  با آنکه بر هر داغ، داغ دیگرش بود  این داغ دل، تکرار داغ اکبرش بود  t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
چقدر شهد عسل می‌چکد زلبهایت چو موم گشته تنت درهم است سیمایت از این حرارت در عمق سینه ات پیداست چه کرده است سم اسب با سراپایت یتیم دیده و لشگر نوازشت کردند من آمدم به کنار تو جای بابایت کنار پیکرتو آه میکشم قاسم رسد شکسته شکسته صدای آوایت به هر کجای تنت ‌دست می‌برم خرد است چگونه نجمه نگرید به قدو بالایت چقدر زود رسیدی به آرزوی دلت مبارک است عزیزم  وصال زیبایت محمدجواد مطیع ها t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
الهی کاش چشمم تر نمی‌شد و این گهواره بی اصغر نمی‌شد خوشم با یادگاری‌هات ای کاش که زخم ناخنت بهتر نمی‌شد  غماهنگی گرفته مادر تو زِ خون رنگی گرفته مادر تو از آن دَم که نفس در سینه‌ات سوخت نفس تنگی گرفته مادرِ تو جهان را خنده‌ات می‌ساخت مادر تو را بالا که می‌انداخت مادر چه آمد بر سرت در این چهل روز که روی نِی تو را نشناخت مادر غم تو درد من داغ حرم داشت پدر بعدِ برادر پشت خم داشت یکی از شعبه‌هایش بر دلش رفت سه‌شعبه کاشکی یک شعبه کم داشت تو را زد حرمله یک خیمه پاشید تو را زد بعد از آن هم آب نوشید فقط بر پوستی بند است این سر گلویت را سه‌شعبه بد تراشید پدر را با پسر با هم چرا زد به روی سینه زخمی بی هوا زد نشان بگذاشت .... آمد بینِ گودال دقیقا روی آن یک نیزه را زد (حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۱۳) t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
بَس کُن رُباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه ، علی را نشان نده گهواره نیست دستِ خودت را تکان نده با دست‌های بسته مَزن چنگ بر رُخَت با ناخنِ شکسته مزن چنگ بر رُخَت بس کن رُباب حرمله بیدار می‌شود اینجا دوباره حلقه‌یِ انظار می‌شود تَرسم که نیزه دار کمی جابِجا شود از رویِ نیزه راسِ عزیزت رها شود یک شب ندیده‌ایم که با غم نیامده حتی هنوز زخمِ گلو هَم نیامده گرچه امیدِ چشمِ تَرَت نااُمید شد بس کُن رُباب یک شبه مویت سپید شد پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست دستِ خودت را تکان مده با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند اینجا به نیزه کودکِ تو خواب می‌کنند فرقی نمیکند که چه پرتاب می‌کنند بر نیزه‌های قافله سنگی اگر خورَد هر سر که کوچک است بر او بیشتر خورَد بس کُن رُباب زخمِ گلو را نشان مده گهواره نیست دستِ خودت را تکان مده حسن لطفی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
هر روز پای هر محنت گریه می‌‌کنم بر هر هزار زخم تنت گریه می‌‌کنم   با نوحه‌‌های هر شب تو گریه می‌‌کنم با روضه‌‌های دل شکنت گریه می‌‌کنم   یعقوب‌‌های چشم من از دست رفته‌اند از بس برای پیرهنت گریه می‌‌کنم   در بین قبر هم کفن کربلا به تن از داغ جسم بی‌کفنت گریه می‌‌کنم   گاهی شبیه روز دهم، سرخ می‌‌شوم بر لحظۀ به نی شدنت گریه می‌‌کنم   ای سوخته‌ترین بدن زیر آفتاب بر زخم تاول بدنت گریه می‌‌کنم محسن عرب خالقی t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
نفرین هر آنچه هست به نابنده ، حرمله بی آبروی ِ پسـت ، سر افکنده ، حرمله مشـکل گشای ِ لشـکر ِ طـاغوت کـربلا آمد به جنگ ِ کودک ِ رزمنده ، حرمله با کفر ابن ملجمی‌اش حرص می خورد از این که باز مانده علی زنده ، حرمله تاوان چگونه می دهد آن نانجیب با قلبی که از رباب ... آه کنده ، حرمله تنها نه بر لب ِ پدر ِ طفل ِ شیرخوار کرده حرام بر لب ِ ما خنده ، حرمله آمد که بغض ِ واشده ی ِ اشک مادرش پنهان کند ، حوالی ِ آن خنده ، حرمله در مقتل ِ لهوف و مقرم نبود کاش ... نامی از این جهنم سوزنده ، حرمله تیری که زد به قصد پسر ، کشته شد پدر یعنی دو قتل کرده ، دو پرونده ، حرمله تکرار نام ِ قاتل ِ شش ماهه خوب نیست شرمنده است ، قافیه شرمنده ، _ ..... _ شد عرش ِ سینه ی ِ پدر ِ او رواق او بیچاره مادرش ، چه کشید از فراق او روح الله قناعتیان t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
چشم‌های نوکرت خیره به سوی پرچم است آبروی این گدا از آبروی پرچم است من پناهنده شدم این‌جا به امید آمدم هر کسی محرم شده در جستجوی پرچم است مست گشتم با سلام اول هر روضه‌ات این همه بی‌خودشدن هم از سبوی پرچم است گریه‌ها کردم برای روضه گودال تو روز محشر این نم اشکم به روی پرچم است بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا عطر و بوی کربلا هم عطر و بوی پرچم است یک شب جمعه مرا هم کربلایی می‌کنی؟ می‌رسد یک شب که نوکر روبروی پرچم است نوکری که حسرت کرب‌وبلا دارد به دل در تمام عمر خود در آرزوی پرچم است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
ما به کنج هیئت از هر جای عالم خوش‌تریم تازه وقتی روضه باشد در محرم خوش‌تریم شادی بیهوده دنیا نصیب دیگران سوگوار حضرت عشقیم با غم خوش‌تریم پرچم ایرانمان گر چه قشنگ و باصفاست در عزای تو اگر مشکی‌ست پرچم خوش‌تریم مکه باد ارزانی حجاج اما ما اگر اربعین در کربلا باشیم با هم خوش‌تریم مدح تو چیزی ورای شعر می‌خواهد حسین شعر وقتی پای تو می‌آورد کم خوش‌تریم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
در سینه مان حسینیه‌هایی مکرّم است هر شب برای روضه‌ات آقا محرّم است ما پای شعر محتشمت سینه‌زن شدیم باز این چه شورش است که در خلق عالم است سرهای ما چه قابل اگر بشکند حسین سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است  این رستخیز سینه‌زدن‌هاست کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است هر دیده‌ای که گریه کند در غمت حسین یک چشم او مطابق صد چشمه زمزم است  با یاد لحظه‌ای که علم خورده بر زمین ما گریه می‌کنیم به هر جا که پرچم است بی‌خود نمی‌دهند به کسی اشک این ثواب مخصوص دیده‌ای‌ست که با دوست محرم است هر گوشه‌ای به داغ تو مشغول و باز هم عالم برای روضه داغ شما کم است ما را چه ارزشی‌ست به این چند قطره اشک؟ جایی که روضه‌خوان عزای تو آدم است t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi
با روضه‌ دمادم تو گریه می‌کنم ای بامرام با دم تو گریه می‌کنم هر بار من به ماتم تو گریه کرده‌ام این بار هم به ماتم تو گریه می‌کنم با زخم‌های پیکر تو ضجّه می‌زنم با گیسوان درهم تو گریه می‌کنم مصداق کلّ یوم تمامی سال را با قصّه‌ محرّم تو گریه می‌کنم با مخزن‌البکاء و ابی‌مخنف و لهوف با مقتل مقرّم تو گریه می‌کنم با دعبل و فرزدق و حسّان و محتشم با نخل‌های میثم تو گریه می‌کنم بر عابس و زهیر و بریر و حبیب و حر بر عون و جون و ادهم تو گریه می‌کنم مثل غم تو قافیه‌ام تازه مانده است هر روز بر تو و غم تو گریه می‌کنم ای پرچم تو سرخ‌ترین سرخ روزگار هر شب به رنگ پرچم تو گریه می‌کنم یک بیت روضه تا به حرم حمله‌ور شدند بر اشک‌های نم‌نم تو گریه می‌کنم در زیر تیغ شمر به گودال قتلگاه بر غربت مسلّم تو گریه می‌کنم t.me/janatmahdi eitaa.com/jannatolmahdi