eitaa logo
جَنَّةُ المُعرِبين 🦋
1.5هزار دنبال‌کننده
105 عکس
102 ویدیو
149 فایل
🖌️کانالی برای اهل ادب🌺 🩸 انتشار دهید🩸
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ⭕️ 💢واکاوی و وارسی لفظ ((قاعده))💢 ✅تعریف لغوی:اساس جمع قواعد و قواعد البیت ای؛ اساسه : یعنی بنیاد های خانه مثل؛(واذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل ) و (فاتی الله بنیانهم من القواعد) ✅تعریف اصطلاحی : قواعد نزد فقهاء غیر از آن قواعدیست که نزد نحات و اصولیون است. 💢چون قاعدة نزد فقها حکمی است اکثری و آن کل ای است که منطبق شود(صدق کند) بر تعداد زیادی از اجزائش تا شناخته شود احکام جزئیاتش 💢واما نزد نحات و اصولیین : قاعده آن قضیه کلی ایست که منطبق باشد(قابل صدق) بر جمیع اجزاء (افراد)آن کل ✏️منبع :القواعد النحویة تاصیلا و تفصیلا لعبد الواحد محمد النحو صفحه ۱۱ ✏️ نکته؛کل تشکیل شده از اجزاء نه کلی. در مورد فرق بین کلی و کل و جزء و جزئی حاشیه منطق کبری که در جامع المقدمات هست توضیح خوبی داده. ✅نکته✅ اشباه النظایر ج۲ ص۱۱۱ قال السیوطی قال ابن النَّحَّاس فی تعلیقه : هنگامی که ضمیر منفصل از ضمیر متصل تاکید آورده میشود باید ضمیر دومی که تاکید آورده شده است از ضمایر مرفوعی باشد و نه غیر آن درحالی که فرقی نمیکند ضمیری که برایش تاکید آورده شده است مرفوعی باشد یا منصوبی یا مجروری مثال ها: قمت انا و رایتک انت و مررت به هو 💢تعدادی از قواعد نحوی : ⭕️الاصل هو الافراد و الترکیب فرع ⭕️الاصل هو المظهر و انما المضمر فرع ⭕️الاصل فی کل حرف ان یکون دالا علی ما وضع له فی الاصل ⭕️الاصل فی الاسماء التنکیر فهو اول احوال الکلمة ⭕️الاصل فی الاسماء ان لا تعمل ⭕️الاسم هو الاصل و الفعل و الحرف فرع ⭕️الاصل فی الظرف ان لا یعمل ⭕️ما یدخل علی الاسم الذی هو الاصل اقوی مما یدخل علی الفعل الذی هو الفرع ⭕️الاصل فی الافعال العمل 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. (🌺(کارگاه ادبیات عرب)🌺) https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
🔴 💢 علم اشتقاق 💢 ✍۱) تعریف علم اشتقاق : اشتقاق در به معنای دو شقه کردن و تکه تکه کردن چیزی در : بیرون آوردن کلمه ای از کلمه ٔ دیگر بشرط آنکه در معنی و ترکیب با هم مناسب و در صیغه مغایر باشند. (از تعریفات جرجانی ) ✏️ حاجی خلیفه در کتاب کشف الظنون خود میگوید : اشتقاق دانشی است که در آن از چگونگی بیرون آوردن کلمه ای از کلمه ای دیگر گفتگو میشود و باید میان کلمه ٔ اصلی «مخرج » و کلمه ٔ دوم «خارج » اصالةً و فرعاً به اعتبار ماده آن یعنی حروف اصلی ( مثل :ض ر ب در ضارب مضروب و...)مناسبتی وجود داشته باشد. و قید اخیر «ماده» علم صرف را از این تعریف خارج میکند، زیرا در علم صرف نیز درباره ٔ اصالت و فرعیت میان کلمه ها گفتگو میشود لیکن برحسب هیئت آنها است و از ماده آن بحث نمیکند، مثلاً در اشتقاق از مناسبت نهق و نعق برحسب ماده ٔ آنها بحث میشود و در صرف از مناسبت آنها برحسب هیئت هر یک سخن میرود و بنابراین دو دانش مزبور از هم متمایز شدندو توهّم اینکه ممکن است صرف و اشتقاق یک دانش باشد،از میان رفت. ✍۲) موضوع علم: کلمه از حیث خروج بعضی از بعض دیگر به لحاظ ماده ✍۳)فایده علم: أ)شناخت کلمات اصلی و فرعی ب)فهم دقیق معانی کلمات وفرق لغات و رجوع به اشتقاق،اختلاف در معنای کلمه را از بین میبرد. ج)وضع الفاظ جدید د)معانی کلمات غامض وسنگین و غیر غامض رو با این علم به دست میاریم و... ✍۴) مدون علم: ابن درید کتابی به نام الاشتقاق نوشت البته قبل از او علم اشتقاق در کتب دیگران همچون خلیل و سیبویه یافت میشد ولی نه به عنوان علمی جدا که ابن درید آن را جدا کرد.بعد از او ابن فارس آنرا توسعه داد در کتاب مقاییس اللغة. ✍۵) ابواب و مباحث علم: بسیار است و یک بخش آن، اقسامش هست که توضیح خواهیم داد. علم اشتقاق سه قسم است: اشتقاق صغیر اشتقاق کبیر اشتقاق اکبر به طور جداگانه بحث خواهیم کرد ان شاالله تبارک و تعالی ✍۶) جایگاه علم در میان دیگر علوم: ما بین علم لغت و صرف است.   موضوع اشتقاق از مباحث زبان شناسی (فقه اللغة) محسوب میشود. ✍۷)غرض و مقصود علم: احتراز از خلل در انتساب ✍۸)روشهای تعلیم علم: باید این علم بعد از علم لغت و قبل از علم صرف تدریس شود ولی چون به عربی نوشته شده است بعد از نحو تدریس شود بهتر است. 🔸منابع: مفتاح النجاح زکی جعفری تعریفات جرجانی دهخدا تحفه طالقانی بکان طالقانی کلیات ابوالبقاء 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. (🌺(کارگاه ادبیات عرب)🌺) https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
🔴 💢 💢 1⃣ در لغت و اصطلاح ✏️در؛ به معنای جزء جزء کردن چیزی و اجزاء چیزی را از هم جدا کردن است ✏️در ؛به جدا کردن کلمات یک جمله و تعیینِ نوع،ریشه و دیگر خصوصیات ساختاری هر کلمه گفته میشود.به عبارت دیگر ؛تجزیه در اصطلاح ،بیان کردنِ ویژگی های صرفی کلمات عربی میباشد. 2⃣ در لغت و اصطلاح ✏️در ؛ به معنای به هم پیوسته کردن و در آمیختن چیزی با چیز دیگر است ✏️در ؛تعیینِ نقش کلمات در جمله و تبیین نوع و کیفیت اعراب و بناء هر کلمه و جمله. به عبارت دیگر بیانگر ویژگی های نحوی کلمه ها و جمله های عربی میباشد 3⃣نقش لغت و نقش صرف در تجزیه ✏️علم لغت؛ کلمه را از جهت حروف اصلی ،مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد و معنای حروف اصلی آن را بیان میکند ✏️علم صرف؛کلمه را از جهت ساختار آن،مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد و معنای ساختاری آن را بیان میکند. 4⃣فرق تجزیه و ترکیب ✏️تجزیه؛ شناختن دقیقِ یک کلمه با توجه به علم صرف و بیان ویژگی های صرفی کلمات عرب است. ✏️ترکیب؛ شناختن موقعیت یک کلمه در جمله و نیز شناختن وضعیتِ یک جمله است. 📓منابع؛ تجزیه ترکیب متوسطه ج۱ ص۵ و ص۱۱/قواعد و نکات کاربردی علم صرف در تجزیه و ترکیب ص۹/راهنمای تجزیه و ترکیب زبان عربی ص ۱۱ 🔴 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. (🌺(کارگاه ادبیات عرب)🌺) https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
🔴   💢ریشه 💢 1⃣برابر عربی آسمان ، «سماء» است. ریشه سماء را سُمُوّ، سُمْی و سَمْو به معنای علوّ گفته‌اند. 📒الصحاح جوهری ، ج ۶، ص ۲۳۸۱، «سما».     مقاییس اللغه ، ج ۳، ص‌۹۸، «سمو».   2⃣مصطفوی، سماء را معرّب شِمَیا در آرامی ، سریانی و عبری می‌داند. 📒التحقیق، ج‌۵‌، ص‌۲۲۰، «سمو» 💢مذکر یا مؤنث بودن سماء💢 ♨️به گفته ابن اثیردر کتاب النهایه، ج‌۲،ص‌۴۰۶، «سماء». ♨️و راغب اصفهانی در کتاب مفردات ،ص۲۴۳، «سماء»  🔆 سماء مؤنث است و گاهی مذکّر به کار می‌رود؛ امّا جوهری الصحاح، ج‌۶‌، ص‌۲۳۸۱، «سما»: آن را هم مؤنث و هم مذکّر می‌داند. ♨️در قرآن ، افعال و ضمایرِ سماء، جز در آیه «السَّماءُ مُنفَطِرٌبه» مزّمل/سوره مبارکه ۷۳، آیه۱۸ مؤنث آمده است. ♨️ابن ‌منظور در کتاب لسان العرب خود؛ سماء در مقابل ارض را مؤنث، و‌ سماء به معنای سقف را مذکّر دانسته است. 💢 جمع سماء💢 ♨️جمع سماء را اَسمیه، سماوات ، سُمِیّ و سماء گفته‌اند.لسان‌العرب،ج‌۱۴، ص‌۳۹۸، «سما».     ♨️ به نظر راغب اصفهانی در کتاب مفردات، ص‌۲۴۳، «سماء».     ♨️ و مصطفوی، در کتاب التحقیق، ج‌۵‌، ص‌۲۲۱، «سمو»   🖌سماء برای جمع و مفرد هر دو به کار می‌رود؛ چنان‌که در آیه ۲۹ بقره : ۲بقره/سوره مبارکه۲، آیه۲۹ (ثُمَّ استوی إلی السَّماء فَسَوّهُنَّ سَبعَ سَموت) برای آن، ضمیر جمع «هُنَّ» به کار رفته است؛ البتّه برخی آن را مفرد دانسته و گفته‌اند: ضمیر هُنّ در این آیه به مناسبت «سَبعَ سَماوات» جمع آمده قاموس قرآن، ج‌۳، ص‌۳۳۲، «سماء» ✏️ و جهت آن‌که سماء، به صورت مذکّر و مؤنث، جمع و مفرد به کار می‌رود، اسم جنس بودن آن است. 📒مفردات راغب اصفهانی ، ص‌۲۴۳، «سما».     🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. (🌺(کارگاه ادبیات عرب)🌺) https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
🔴 🔴 📖✍ يکی از نکات موثر در فهم بهتر متن عربی توجه به رابطه برخی فعلها با حروف جری که با آنها بکار ميرود می باشد. چرا که ممکن است با تغيير حرف جر معنای آن فعل نيز تغيير کند. در اينجا به نمونه هايی از اين مطلب اشاره می کنيم: 📝1_ «تابَ يَتوبُ توبةً» چنانچه اين فعل با «إلی» بکار رود بمعنای بازگشت و پشيمانی از گناه بوده و چنانچه با «علی» استعمال شود بمعنای بخشش و غفران و قبول توبه گناهکار می باشد. لذا بعنوان مثال در مورد عبد و خدا هر دو «تاب» استفاده می شود اما در اولی «تابَ إلی...» و در دومی «تاب علی...». توجه به استعمالات قرآنی اين ماده ميتواند بعنوان تطبيق مورد بررسی قرار گيرد. 📝2_ «نَظَرَ يَنظُرُ» در صورت استعمال با «إلی» بمعنای نگاه ظاهری با چشم (و لو تنزيلاً) و در صورت استعمال با «في» بمعنای تامل و تفکر می باشد. «نَظَرتُ إلی زيدٍ» به زيد نگاه کردم. «نظرتُ في المسألة» در مساله تامل و تدبر کردم. 📝3_ «سَهَا يسهُو سَهواً» اگر با «فی» استعمال شود بمعنای سستی و کاهلی در چيزی که انجام پذيرفته می باشد و اگر با «عَن» بکار رود بمعنای غفلت و اعراض و ترک چيزی می باشد. «سَهَا في صلاته» در نمازش سهو و کاهلی کرد و چيزی را در آن فراموش کرد. «سها عنها» بطور کلی از اصل نماز غفلت کرد و نخواند. 📝4_ «رَغِبَ يرغَبُ» در صورت استعمال با «في» بمعنای رغبت و تمايل پيدا کردن به چيزی و در صورت استعمال با «عن» بمعنای إعراض و ترک آن می باشد. 📝5_ «دَعا يدعُو» اين فعل در صورتی که با لام بيايد بمعنای دعای خير و در صورتی که با «علی» بيايد بمعنای دعای شر و نفرين است. «دعوتُ لزيدٍ» يعنی برای زيد دعا کردم. و «دعوتُ عليه» به او نفرين کردم. 📝6_ «سَمِعَ يسمع» اين فعل در صورتيکه بصورت متعدی بنفسه استعمال شود بمعنای شنيدن, در صورتيکه با لام بکار رود بمعنای فهميدن یا قبول کردن, و در صورت استعمال با «إلی» بمعنای گوش دادن می باشد. 📕💠 مراجعه به کتب لغت و شناخت نوع استعمال و معنای افعال می تواند ما را در درک بهتر متن کمک کند. 💠💠 آنچه بعنوان مثال گفته شد بيان اجمالی معنی بود, اما در مورد چگونگی و تحليل آن بصورت تخصصی بحثهايي مطرح است که علاقمندان ميتوانند به کتابهای تخصصی مراجعه کنند. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. کانال(🌺(جَنّةُ المُعرِبین)🌺) https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
🔴 🔴 💢👈كافِر : آنكه نعمت هاى خدا را مُنكر باشد - ج كافِرون وَ كَفَرَة و كُفّار و كِفار واژه (الكُفّار) براى كسانى است كه ايمان ندارند و (الكَفَرَة) براى كسانى است كه كُفران نعمت كنند و به درگاه خداوند ناسپاس باشند، غلاف شكوفه خرما، شب تاريك، ابر تيره، تاريكى، دريا، دره بزرگ، رودخانه بزرگ، كشاورز، زمين دور دست، زمين هموار، گياه، زِره، شخص مسلح، آنكه جامه خود را بر روى زره پوشد و آن را پنهان كند. 💢👈فَسَقَ : فِسْقاً و فُسُوقاً: از راه حق و درستى منحرف شد، كار ناپسنديده كرد فَسَّقَ : تَفْسِيقاً (فسق) هُ: او را بكار ناپسنديده و ناروا نسبت داد. ============================== نسبت منطقی بین کافر و فاسق عام و خاص مطلق است چرا که؛ هرکافری فاسق است و هرفاسقی کافر نیست بلکه مومنیست که به احکام الهی اقرار دارد و کمی از دستورات الهی سرپیچی میکند.. به عبارت دیگر کافر؛نه تنها فطرت و خدا و عقل و احکام الهی رو قبول ندارد بلکه نعمت های خداوند را هم منکر میشود ولی مومن ؛علاوه بر اعتقاد وایمان و اقرار به عقل و فطرت و احکام الهی ،کمی سرپیچی از دستورات الهی میکند که گناه محسوب میشود ،و در عرب به مومنی که زیاد گناه میکند، میگوید فاسق یعنی سرپیچی کرده از دستورات الهی با اینکه علاوه بر اقرار کردن به مقبولیت فطرت و شرع و دستورات الهی دارد منکر هم نمیشود به خلاف کافر که علاوه بر قبول نداشتن فطرت و شرع و دستورات الهی منکر نعمت های الهی هم میشود. 📕منبع؛ معجم الوسیط 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 💯❌💯 با ذکر منبع، مجاز است. کانال(🌺(جَنَّةُ الْمُعرِبِين)🌺) https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
♨️ العَزيز (ع ز ز )♨️ 1_ العزيز: خلاف الذليل. و العزيز: من صفات اللّه عز و جل لذاته، تقول: لم يزل اللّه عزيزاً. 📓 شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم ، جلد 7 ، صفحه 4297  2_عَزَّ الشّيءُ: آن چيز كم و نادر شد، به اعتبار اينكه مى‌گويند: كلّ‌ موجود مملول و كلّ‌ مفقود مطلوب (هر چيزى كه هست، كم تقاضا است و مورد توجّه نيست و هر چيزى كه مفقود است و نيست، پسنديده و مورد تقاضاست.  📙ترجمه مفردات الفاظ قرآن ، جلد 2 ، صفحه 593  3_ عَزِيز: كسى است كه در اثر نيرومندى، امرش غالب و جارى است و مقهور نمى‌شود. 📙 ترجمه مفردات الفاظ قرآن ، جلد 2 ، صفحه 590  4 _كتابى است كه دريافت آن و نظيرش مشكل است. 📘 ترجمه مفردات الفاظ قرآن ، جلد 2 ، صفحه 593  5_عَزَّهُ : إذا غلبه. العِزَّةُ‌: المغالبة و الممانعة. الاسم العِزَّةُ‌، و هي القوة و الغلبة.  📕مجمع البحرين ، جلد 4 ، صفحه 25  6_ اَلْعَزِيزُ من صفات اللّٰه جلّ‌ و عزّ و أسمائه الحسنى. و قال أبو إسحاق بن السريّ‌: اَلْعَزِيزُ في صفة اللّٰه تعالى: الممتنع، فلا يغلبه شيء. و قال غيره: هو القويّ‌ الغالب على كلّ‌ شيء، و قيل: هو الذي لَيْسَ‌ كَمِثْلِهِ‌ شَيْ‌ءٌ.  📒تهذیب اللغة ، جلد 1 ، صفحه 64  7_ العِزّ و العِزّة: الرّفعة، و الامتناع، و الشدّة، و الغَلَبة.  📓المحکم و المحیط الأعظم ، جلد 1 ، صفحه 72  8_ عَزَّ يَعِزُّ عِزّا، و عِزَّة، و عَزازة . و رجل عزيز، من قوم أعِزّة، و أعزّاء، و عِزاز. . . و رجل عزيز: ممتنع لا يُغْلَب و لا يُقهر.  📚المحکم و المحیط الأعظم ، جلد 1 ، صفحه 73  9_ عزيز: از اسماء حسنى است بمعنى توانا و قادر در مجمع فرموده: عزيز توانائى است كه مغلوب نمى‌شود و بقولى: كسى است كه چيزى بر او ممتنع نيست. « اَلْعَزِيزُ اَلْقَدِيرُ الذى لا يغالب و قيل هو القادر الذى لا يمتنع عليه شىء اراد فعله»..عزيز گاهى بمعنى سخت و دشوار آمده.. ايضا بمعنى گرامى و محترم.. هكذا بمعنى حكمران و شخص قدرتمند. 📚 قاموس قرآن ، جلد 4 ، صفحه 340  10_اَلْعِزَّةُ‌: حالةٌ‌ مانعة للإنسان من أن يغلب. من قولهم: أرضٌ‌ عَزَازٌ . أي: صُلْبةٌ.  📘مفردات ألفاظ القرآن ، صفحه 563  11_اَلْعَزِيزُ: الذي يقهر و لا يقهر.  📕مفردات ألفاظ القرآن ، صفحه 563  12_ العِزُّ في الأَصل: القوة و الشدة و الغلبة. و العِزُّ و العِزَّة: الرفعة و الامتناع.  📔لسان العرب ، جلد 5 ، صفحه 374  13_اَلْعَزِيزُ: من صفات الله عز و جل و أَسمائه الحسنى; قال الزجاج: هو الممتنع فلا يغلبه شيء، و قال غيره: هو القوي الغالب كل شيء، و قيل: هو الذي لَيْسَ‌ كَمِثْلِهِ‌ شَيْ‌ءٌ. 📒 لسان العرب ، جلد 5 ، صفحه 374 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ♨️عضو کانال 👇شوید: کانال(🌺(جَنَّةُ الْمُعرِبِين)🌺)