eitaa logo
جان و جهان
514 دنبال‌کننده
740 عکس
33 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
هشت، نُه تا بچه‌ی ریز و درشت را ردیف می‌کردند و توی آن‌ شلوغی چهارده خرداد، راه می‌افتادند سمت جماران. مامان و خاله‌هایم با اتوبوسی که خانم‌های محله هم‌ در آن بودند، ما را برای کشف ابعاد زندگی امام، دنبال خودشان می‌بردند. سنّم خیلی بود، ده، دوازده سال. دخترخاله‌ها هم‌ همین‌طور؛ یکی، دو سال بالا و پایین. از اتوبوس که پیاده می‌شدیم تا به خانه‌ی آجری کوچکی که رهبر یک کشور در آن زندگی کرده برسیم، به هِن و هِن می‌افتادیم. خدایی خوب حوصله‌ای داشتند که ما غر‌غروها را همراه خودشان راه می‌انداختند. وسط آن کوچه‌پس‌کوچه‌های پر شیب، یکی دستشویی‌اش می‌گرفت، یکی تشنه می‌شد. یکی کج می‌رفت. آن یکی را از پشت یقه باید می‌گرفتند و راستش می‌کردند. به خانه‌ی امام که می‌رسیدیم اما همه ساکت می‌شدیم و چهارچشمی حیاط را نگاه می‌کردیم. شلوغ بود و هر گوشه‌اش یکی ایستاده و چند نفر بازدیدکننده دوره‌اش کرده بودند. ✍ادامه در بخش دوم؛