eitaa logo
جان و جهان
500 دنبال‌کننده
769 عکس
34 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
_ مادران مشغول گفتگو هستند. کجا؟ در گروه مجازی مادرانه! یکشنبه‌ها و دوشنبه‌ها، مادران دارند. موضوعی را می‌کوبند به سردر گروه و درباره آن، تجربیات و اطلاعات‌شان را به اشتراک می‌گذارند. ما هم یک گوشه مجلس‌شان نشسته‌ایم و همین‌طور که چای و شیرینی‌مان را می‌خوریم، حواسمان هست که مرواریدهای کلام‌شان را صید کنیم و برای شما بیاوریم. این هفته موضوع بحث‌ «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز است». خودتان را برسانید به محفل گپ و گفت که بازار سخن، حسابی داغ است. متن زیر، اولین رهاورد ما از بحث امروز سرسرای مادرانه برای شما جان و جهانی‌هاست. _ ! می‌خواستیم خانه‌ای اجاره کنیم ولی صد و پنجاه میلیون تومان کم داشتیم. قرار بود وام بگیریم و شرایطش هم اتفاقا جور بود، ولی زودتر از این‌ها باید پول به دستمان می‌رسید. ‌کارهای وام را انجام دادیم و به خودمان گفتیم فعلا قرض می‌کنیم و بعد واممان که آمد، آن را پس می‌دهیم. اما به هر دری می‌زدیم بسته می‌شد! گفتند: «برو به فلانی که طلافروشه بگو!»، گفتیم. گفتند: «فلانی دستش به خیره، بازاریه.»، گفتیم. گفتند: «امور مالی محل کار اگر چک بدی، قرض میده.»، گفتیم. خلاصه به آشنا و غیرآشنا رو زدیم و نشد! ✍ادامه در بخش دوم؛
_ مادران مشغول گفتگو هستند. کجا؟ در گروه مجازی مادرانه! یکشنبه‌ها و دوشنبه‌ها، مادران دارند. موضوعی را می‌کوبند به سردر گروه و درباره آن، تجربیات و اطلاعات‌شان را به اشتراک می‌گذارند. ما هم یک گوشه مجلس‌شان نشسته‌ایم و همین‌طور که چای و شیرینی‌مان را می‌خوریم، حواسمان هست که مرواریدهای کلام‌شان را صید کنیم و برای شما بیاوریم. این هفته موضوع بحث‌ «دعا؛ پر پرواز». خودتان را برسانید به محفل گپ و گفت که بازار سخن، حسابی داغ است. متن زیر، اولین رهاورد ما از بحث امروز سرسرای مادرانه برای شما جان و جهانی‌هاست. اولین آشنایی‌ام با صحیفه فاطمیه، اپلیکیشن مدرسه قرآن بود. یادم نیست از کدام گروه روزی‌ام شد. تا قبل از آن فقط کتاب فرهنگ جامع سخنان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را دیده بودم. کلی ذوق‌زده شده بودم. هی لیست اپلیکیشن را بالا و پایین می‌کردم. باورم نمی‌شد این‌قدر دعا از حضرت زهرا(س) به ما رسیده باشد!! تا این‌که به لطف خدا، نسخه‌ی چاپی به دستم رسید و شد هم‌نشین جانمازم. دلم می‌خواست بعد از هر نماز، بعد از آن صد دانه‌ی غلتان پر از یاد مادر، کلماتش را زمزمه کنم. تعقیبات نمازشان همه بلند هستند و پر از مضامین توحیدی عمیق. همه چیز جدید بود و بدون ترجمه، پایم در فهم جملات لنگ می‌زد... مراجعه‌ی مکرر بچه‌ها و نیاز خانه و آشپزخانه به حضورم، اکثرا دعا را ناتمام می‌گذاشت و غصه‌ام می‌شد. دلم می‌خواست زمان بایستد و من در سکوت و فراغت کامل، خدایم را این‌ بار از دریچه جملات مادر بشناسم. ✍ادامه در بخش دوم؛
_ مادران مشغول گفتگو هستند. کجا؟ در گروه مجازی مادرانه! یکشنبه‌ها و دوشنبه‌ها، مادران دارند. موضوعی را می‌کوبند به سردر گروه و درباره آن، تجربیات و اطلاعات‌شان را به اشتراک می‌گذارند. ما هم یک گوشه مجلس‌شان نشسته‌ایم و همین‌طور که چای و شیرینی‌مان را می‌خوریم، حواسمان هست که مرواریدهای کلام‌شان را صید کنیم و برای شما بیاوریم. این هفته موضوع بحث‌ «حقوق زنان؛ در میانه‌ی مردسالاری و فمینیسم» است. خودتان را برسانید به محفل گپ و گفت که بازار سخن، حسابی داغ است. متن زیر، اولین رهاورد ما از بحث امروز سرسرای مادرانه برای شما جان و جهانی‌هاست. _ حتم دارم خانه ما مهوّع‌ترین و ضدّزن‌ترین و اُمّل‌ترین خانه در کل خاورمیانه برای فمینیست‌هاست. مثلا «وقتی بابا بیاید» وعدگاه مهمی در خانه ماست که هر روزه بودنش از اهمیت و هیجان و شگفتی‌اش نمی‌کاهد. ورود بابا مثل خبری که هم‌اکنون به دست گوینده می‌رسد، روال عادی برنامه‌ها را متوقف می‌کند. اول من می‌بوسم و بعد تک تک بچه‌ها؛ دست همسرم را می‌گویم، وقتی از درِ خانه تو می‌آید. البته نه بلافاصله، چون همیشه دست‌هایش پر از نان داغ و میوه هوس‌کرده‌ی من و نوشت‌افزار برای دخترم و بادکنک برای پسرهاست. ✍ادامه در بخش دوم؛