eitaa logo
جان و جهان | به روایت مادران
519 دنبال‌کننده
997 عکس
48 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @mhaghollahi @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
چند سال پیش، از وسط کارتن‌های باز نشدهٔ اسباب‌کشی، یکهو تصمیم گرفتیم برویم اعتکاف. از قبل ثبت‌نام کرده بودیم ولی با همزمانیِ اعتکاف و جابه‌جایی‌مان، فکر نمی‌کردیم بتوانیم برویم. خسته و کوفته ولی با هزار ذوق و شوق، هر وسیله را از یک گوشه‌ کشیدیم بیرون و زورچپان کردیم توی کوله‌هامان. فردایش روز مرد بود و من تا آن‌موقع نه وقت کرده بودم خرید بروم و نه دیگر شرایطش بود بدون این‌که همسرم بفهمد چیزی بخرم. از چند روز قبل یک نامه نوشته بودم، بین راه هم سریع پریدم توی سوپری و چند تا کاکائوی مورد علاقه‌اش را خریدم و وقتی حواسش نبود با نامه گذاشتم توی کولهٔ اعتکافش. یادش بخیر! استقبال گرمی که دم درب ۱۶ آذر یا به اصطلاح درب مهمانِ دانشگاه تهران، از معتکفین می‌کردند خوب یادم هست. با روی خوش کارتمان را صادر کردند و رفتیم داخل. در فاصلهٔ رسیدن به مسجد دانشگاه خبرنگار و فیلمبرداری جلومان سبز شدند، از شبکه ۳ بودند. چند سوال پرسیدند و بعد آقای خبرنگار رو به من گفت: «فردا که روز مرده و شما هم تو اعتکافین، هدیه‌ای برای همسرتون تهیه کردین؟» من هم به خیال این‌که این صرفاً یک سوال کوتاه و بدون دنباله است، با لبخند جواب دادم: «بله!» ✍ادامه در بخش دوم؛