#تسلیت_سوری
#دریافتهای_تازهای_از_وطن
اولینبار که دیدمش، چهرهاش حال و هوای دختران لبنانی را داشت، فامیلیاش مصری بود و بعدتر متوجه شدم چندسالی میشود که برای تحصیل از سوریه به ایران آمده، همینجا با یک جوان هموطنش ازدواج کرده و صاحب دو فرزند شده.
تابحال دل نکردم که بپرسم ضربات مهلک جنگ و ناامنی، چند شاخه از شجرهنامهی خانوادگیشان را شکسته یا قلع و قمع کرده، ولی مطمئنم طعم تلخش را هنوز زیر زبان دارد.
پیامکش که به دستم رسید، انگار چند کیلو از سنگینی بار غم روی قلبم را مهربانانه برداشت و خواهرانه خواست باهم این بار را به دوش بکشیم.
فکر نمیکردم چنین پیامی را از کسی غیر از هموطن بتوان دریافت کرد؛ آنهم بعد از بدعت عجیب چندسال اخیر از کسانی که توی همهی فرمهای زندگیشان، جای خالی جلوی ملیّت را با کلمه ایرانی پر کردهاند. کسانی که برای شادی از باخت تیم ملی و غم بُردشان، گوی سبقت را از دشمنان این آب و خاک ربودهاند.
✍ادامه در بخش دوم؛