eitaa logo
جان و جهان | به روایت مادران
519 دنبال‌کننده
997 عکس
48 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @mhaghollahi @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
2.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تازگی خیلی بهانه‌گیر شده‌ام. همه فکر می‌کنند این بهانه‌گیری ناشی از فشار شغلی و تحصیلی سال قبل است که همزمان با مادری دو فرزند تجربه کردم. اما نمی‌دانند که در دلم غوغاست. سال‌هاست که دلم ناآرام است اما این روزها، غوغایی عجیب وجودم را فراگرفته است. گاهی فکر می‌کنم الان است که از گرفتگی قلب جان به جان آفرین تسلیم کنم. گاهی به خودم دلداری می‌دهم که تو هم ثواب می‌بری چون دلت آنجاست. اما به قول مادربزرگم در آتش سوختن بهتر از سوختن در کنار آتش است. گاهی نهیب می‌زنم که اربعین رفتن لیاقت می‌خواهد، ولی این بیت روی لبم می‌آید که «چه کربلا نرفته‌ها که کربلاییند ...». و این چنین خودم را دلداری می‌دهم که «نه، تو بی‌لیاقت نیستی». وقتی دوستی پیام می‌دهد «عازمم، حلالم کن»، زمزمه می‌کنم: «سفر بخیر رفیقی که شدی عاقبت بخیر ...» گاهی به خدا شکایت می‌کنم که «چرا اجازه زن دست همسرش است». بعد به خودم می‌گویم «حقّته! چرا پیاده روی اربعین رو شرط ازدواجت نکردی؟!» چه تلخ است احساس درجا زدن و چه شیرین است درد فراقِ تو حسین. امسال حس عجیبی دارم. به گمانم این عشق است، عشقی آسمانی که بعد چهل سال آمده سراغم. عشق چقدر درد دارد، چقدر غم دارد ولی دوستش دارم. احساس می‌کنم پر شده‌ام. تمام تلاشم این است که در این درجا زدن، پسرفت نکنم و شیطان شاد نشوم و باعث شرمندگی همسرم که اجازه سفر با فرزندان کوچک را به من نمی‌دهند، نشوم و حرف تلخی نزنم. ✍ادامه در قسمت دوم؛